نوشته اصلی توسط
reihaneh
)اگر کسی بودید که تا به امروز "نه" به پدر (مادر) خود نمی گفتید، یا مسیر زندگی خود را با توجه به نظر آنها تنظیم می کردید، سعی کنید استقلال شخصیتی خود را (که از دست رفته) به دست آورید.
از نکات کوچک شروع کنید. مثلا اگر شما را از کاری نهی می کنند و منطقا شما نیاز دارید آن کار را انجام دهید، این بار منطقی با آنها صحبت کنید.
سعی کنید آنها را قانع کنید (این برای موردی هم که جناب نقاب فرمودند مناسب است؛ این که خانواده به صورت واضح دلیل را نمی گوید. با بحث منطقی پیرامون همین موضوعات کوچک زندگی، خانواده بزرگ شدن، منطقی شدن و پذیرای شنیدن حقیقت شدن را در فرزندشون می بینند.)
اما اگر قانع نشدند دختر (پسر) بیست و چند ساله که به بلوغ عقلی رسیده، دلیلی ندارد تمام موارد زندگی شخصیش کاملا طبق خواسته ی والدین باشد.
به این صورت دامنه ی اختیارات بیش از حد آنها در زندگی شخصی شما کم می شود و زمانی که شما کسی را انتخاب می کنید، از اون به عنوان یک شک و اولین قدم جدا از خواسته ی آنها عمل کردن، برداشت نمی شود.
علاقه مندی ها (Bookmarks)