به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 51
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 25 بهمن 89 [ 16:25]
    تاریخ عضویت
    1388-10-21
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    2,535
    سطح
    30
    Points: 2,535, Level: 30
    Level completed: 57%, Points required for next Level: 65
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: حنما بخون شاید بتونی کمک کنی

    اره اگه نامزد باشیم تا 1 2 سال اگه قبول کنن من کارم پیدا میکنم . آخه پدرم هم بانکیه هم کارای توریستی می کته

    نقل قول نوشته اصلی توسط gh.sana
    تا به حال به اين فكر كردي كه چرا پدر و مادرت ميگن هنوز بچه اي ......يا هنوز زوده واست زن بگيري؟دلايلشون رو گوش دادي؟غير منطقي حرف ميزنن؟هيچ كس بهتر از پدر و مادر نميتونه بچه شو خوب بشناسه....

    اگه با اين اوصاف هنوز والدينت تاكيد دارن كه برات زوده شايد دليل ديگه اي وجود داره كه تو نميدوني شايدم نميخواي قبول كني.....گفتم كه فقط امادگي مالي مطرح نيست...از نظر روحي و رواني هم بايد اماده پذيرش مسئوليت يه زندگي باشي....ايا اين توانايي رو در خودت ميبيني؟
    خوب انقدر جوونای فامیل دیر ازدواج کردن. و انقدر رفتارم تو خونه با بیرون فرق داره که مثلا اونا فکر می کنن من قدرت اداره خودمم ندارم . اما به خدا اینطور نیست دیدشون اشتباست

    کار . ای بابا من اگه اینا قبول کنن. میرم خونه های مردوم کار میکنم . اینا که نمی فهمن من چیکار میکنم.
    بخدا راست میگم.
    البته ته تهشو نگاه کردمااااااا کار هست

    مشکلم اینه که اصلا نمی دونم ساله دیگه این حرف رو چه جوری بگم که . . . .

    [color=#000000][size=xx-large]
    آخه شیوا خیلی خواستگار داره. ممکنه . . .


  2. کاربر روبرو از پست مفید mahyarhx تشکرکرده است .

    mahyarhx (چهارشنبه 23 دی 88)

  3. #12
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 آذر 90 [ 09:03]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    1,274
    امتیاز
    12,573
    سطح
    73
    Points: 12,573, Level: 73
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 277
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,481

    تشکرشده 3,465 در 1,036 پست

    Rep Power
    144
    Array

    RE: حنما بخون شاید بتونی کمک کنی

    آقای مهیار به تالار همدردی خوش آمدید

    ولی چرا انقد عجولید اقای مهیار ؟
    برادر من شما گفتید که از دو سال پیش باهاش آشنا شدید از قبل هم دیوونه اش بودید یعنی از کی ؟
    در واقع از نوجوانی !
    نه برادر من شما گناه نکردید که از شیوا خانم خوشتون اومده اما یه مسائلی رو نادیده گرفتید و تنها به این دوست داشتن اکتفا میکنید
    شما الان در اوج جوانی هستید و از قبل هم که ایشون رو دوست داشتید . با توجه به بالا رفتن سن ازدواج بنا به دلایلی مثل تحصیل و کمبود شغل مناسب و ...شما در دوره ای هستید که معیارهاتون بر ای ازدواج هنوز ثبات پیدا نکرده و همین که از شیوا خانم خوشتون اومده به هر دلیل دیگه فکر میکنید همه چی تمومه .البته علاقه خیـــلی مهمه ویک شرط لازم اما تنها علاقه کافی نیست .
    برای تشکیل یک زندگی علاقه لازمه به علاوه : بلوغ سنی و فکری و عقلی ، منبع درآمد و داشتن مهارت های لازم برای رویارویی با مشکلات ریز و درشتی که تو مسیر زندگی پیش میاد .
    نمیخوام شما رو بترسونم اما ایتنها واقعیته و باید بهشون فکر کرد درست و حسابی !
    حالا بگید معیارهاتون برای ازدواج چیه ؟
    قبل از آشنایی با شیوا خانم معیارهاتون چی بود ؟
    اصلا" به ازدواج فکر میکردید ؟ یا اینکه با دیدن شیوا خانم جرقه ای در ذهنتون ایجاد شد که این همونه که من میخوام !؟
    شما هنو زاز معافیتتون مطمئن نیستید
    درستون تموم نشده
    سنتون برای ازدواج کمه
    منبع درآمدی ندارید

    اما : اگه شیوا هم شما رو خیلی میخواد میتونه صبر کنه تا موقعیت شما بهتر بشه چون شما هم سن هستید و اینطور نیست که بگه دیر شد و فرصت از دست رفت و ...19 سال برای ازدواج هنوز اول راهه


    تا بعد

  4. 3 کاربر از پست مفید m.mouod تشکرکرده اند .

    m.mouod (شنبه 10 بهمن 88)

  5. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 25 بهمن 89 [ 16:25]
    تاریخ عضویت
    1388-10-21
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    2,535
    سطح
    30
    Points: 2,535, Level: 30
    Level completed: 57%, Points required for next Level: 65
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: حنما بخون شاید بتونی کمک کنی

    بینید حرفها منطقیه اما با توجه به اینکه من منظورم نامزد کردنه. نه ازدواج.
    پس میخوام راهی پیدا کنم تا کامل برای من باشه.
    دوست خوبم که به من میگی دادش. باید بدونی که من اگه شیوا رو از دست بدم . و بره ازدواج کنه . دکمه ی shutdown قلبم و خواهم زد.
    سنم برا ازدواج کمه خوب درد من همینه که خیلی صبر کنه 2 سال دیگست چون اون انقدر که من دوسش دارم
    دوسم نداره. البته تو این 3 ماهه اینطور شده.

    از خدا بارها خواستم. کمکم کنه که ما بهم برسیم. اما داره همه چیز تقییر میکنه
    از علاقش کم و کمتر میشه .

  6. #14
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 آذر 90 [ 09:03]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    1,274
    امتیاز
    12,573
    سطح
    73
    Points: 12,573, Level: 73
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 277
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,481

    تشکرشده 3,465 در 1,036 پست

    Rep Power
    144
    Array

    RE: حنما بخون شاید بتونی کمک کنی

    ببینید برادر من یکی از دلایل بزرگتر هاتون که میگن بچه اید همینه ، یعنی چی دکمهdown shut قلبم رو میزنم ؟
    ( خواستم بگم مگه بچه اید ، ببخشید)

    یکی دیگه اش اینه که به سوالات جواب ندادید و فقط حرف خودتونو میزنید !
    اگه فکر کنید به چیزی به نام « معیار » اونوقت شاید نظرتون عوض بشه.

    خوب شد گفتید که میزان علاقه شما به اون بیشتره . شاید از اول خواسته با شما دوست باشه و تو این مسیر اگه شد با شما ازدواج کنه که خوب و اگه نشد با شما دوسته و خواستگار دیگه ای رو که شرایط بهتر داره قبول میکنه و ازدواج میکنه .اما شما با تمام وجود به اون علاقه دارید و فقط به ازدواج فکر میکنید و غیر از شیوا کسی تو زندگیتون نیست و به کسی فکر نمیکنید .
    شاید از طرف خونواده ش تحت فشار باشه که به یکی از خواستگاراش جواب مثبت بده .
    شایدم واقعا" خواستگارای خوبی داره که از دست دادنشون اشتباه محض باشه با توجه به اینکه شما فعلا" شرایط ازدواج رو ندارید.
    بنابراین شاید اگه شما هم جای اون ، یه دختر بودید همین کارو می کردید

    حالا با پدر و مادرتون صحبت کنید ببینید اگه دو سال دیگه باشه موافقن ؟

    با وجو اینکه شما جواب سوالهای قبلیمو ندادید باز هم سوال میپرسم

    شیوا خانم درس میخونه ؟
    به جز علاقه دیگه چه اشتراکاتی دارید ( هر چند میزان علاقه تون هم برابر نیست)

  7. کاربر روبرو از پست مفید m.mouod تشکرکرده است .

    m.mouod (چهارشنبه 23 دی 88)

  8. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 25 بهمن 89 [ 16:25]
    تاریخ عضویت
    1388-10-21
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    2,535
    سطح
    30
    Points: 2,535, Level: 30
    Level completed: 57%, Points required for next Level: 65
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: حنما بخون شاید بتونی کمک کنی

    [color=#FF1493]چشم جواب میدم.
    بله شیوا مهندسی it میخونه دانشگاه قزوین منم کامپیوتر میخونم دانشگاه ساوه
    شیوا همشیه به من میگفت من هیچ وقت دوست پسر نمیخوام و اگه باهمیم برای ازدواج و آیندست حالا چند وقتیه که میگه هرچی صلاحمونه . اون قبلا دستم رو میگرفت و گریه میکرد به خدا میگفت خیلیی دوست دارم و تو بهترین . . . . از این حرفا میزد . من اگه باهاش قهر میکردم به بدترین نحو که شخصیتشم میرفت زیره سوال باز منتم رو میکشید.
    ما اصلا از اول برای ازدواج شروع رابطه کردیم.
    از نظر تفاهم منم که میتونم درکش کنم و کوتاه بیام چون خیلیی مغروره و خودخواهه حتی برا مادرش .
    انتقدر منطقیه که من به خودم شک کردم که نکنه جایه ما عوض شده و من احساساتیم.
    به من گفت نظر کردم ماه رمضان تا هرچی صلاحمون بود همون بشه.
    اون نمی خواد رابطه ی قبل رو داشته باشه میگه همینجوری پیش بریم دوستیه معمولی.
    شیوا و من کاملا بهم میخوریم اما دعوا هم زیاد کردیم. ولی اون خیلی راحت منو میفمه و منم خیلی روش تاثیر داشتم.
    خیلیم براهم خرج کردیم. میلیون رسیده دیگه. اینطوری بگم نداشتمم قرض کردم رفتم براش گوشی خریدم.
    گفتم فامیلیم! هفته پیش خالش فت کرد سرطان داشت . مامانم و خالم رفتن مراسمش شیوا اومده مامانم و خالم رو هم بغل کرده و روبوسی کردن.
    شب هفتش زنگ زد گفت ای کاش میومدی خونشون پیشه هم بودیم.
    از این ور یه حرفایی میزنه که فکر میکنم دوستم داره اما بعدش میفمم که بودنم یا نبودنم زیاد براش تاثییری نداره مثل گذشته.
    ----------------------------------------------------------------

    من که از خودامه سنم بشه 23 24 انوقت باهم ازدواج کنیم اما به خدا این دخترا خیلیی زود میرن واسه ازدواج.
    همش حرف خواستگار میزنه. به منم با زبونه بی زبونی گفت اگه برتر پیدا شه میرم با اون . البته این حرف رو اون به من زد که دختر بهتر پیدا شد برو با اون . سیاستشه . هیتلرم درس میده.
    کاش دختر ساده ای بود.

    منبع درامد دارم . 30 میلیونم سرمایه دارم که الان دارم اجاره خونه میگیرم

  9. #16
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 10 آبان 00 [ 00:10]
    تاریخ عضویت
    1388-2-15
    نوشته ها
    532
    امتیاز
    15,820
    سطح
    80
    Points: 15,820, Level: 80
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience PointsSocial
    تشکرها
    2,510

    تشکرشده 2,960 در 521 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    77
    Array

    RE: حنما بخون شاید بتونی کمک کنی

    سلام رفیق،

    میدونی‌ همه ما، سنّی که تو الان توش هستی رو گذروندیم...

    چیزی که الان می‌تونم بهت بگم اینه که، احساساتی‌ که الان داری مقطعی هست...

    شاید الان به این حرف من بخندی، همونطور که من خندیدم و خیلی‌‌های دیگه...اما مهم نیست...شک نکن روزی خودت به همین حرف‌ها میرسی‌...اما توصیه می‌کنم، قبل از اینکه خودت تجربه کنی‌، تجربیات مارو باور کنی‌ تا بهائی بابت رسیدن به این نتیجه نداده باشی‌...

    من فکر می‌کنم، الان زود هست برای تصمیم گیری، اون هم تصمیمی به این بزرگی‌ برای یک عمر زندگی‌...

    میدونی‌، تو این سن شما سرشار از احساسات هستی، احساساتی‌ که نمیتونی‌ به درستی‌ کنترلشون کنی‌ چرا که به بلوغ عاطفی نرسیدی...این البته در مورد شماست نه اون خانوم،

    این چیز بدی نیست، نگران نباش، بالاخره میرسی‌...

    میدونی‌، الان هیچ درکی از مشکلات زندگی‌ نداری، مشکلات زندگی‌ رو تنها در حد یه واژه میبینی‌ همینو بس...

    همونطور که من میدیدم...هنوز بار زندگی‌ رو شونه‌هات سنگینی‌ نکرده تا بفهمی چقدر سخته رو پایه خودت ایستادن...

    حالا فرض کن تو این وضعیت یکی‌ دیگه هم بخواد بهت تکیه کنه....باید زندگی‌ یکی‌ دیگه رو هم بگردونی که روت حساب کرده...

    دیگه کارت تمومه...

    دوست خوبم، عشق لازمه اما کافی‌ نیست...عشق لازمه برای شروع، اما برای زنده نگهداشتنش ابزار دیگری لازمه که شما در حال حاضر نداری...

    تازه، چیز‌هایی‌ که برات نوشتم با این فرض بود که عشقت واقعی‌ باشه و نه هوس...

    میدونی‌ هوس هم اینطوری نیست که حتما یه چیزی بهت بگه، تو از این خانوم خوشت میاد چون ...همش نا‌ خوداگاه هست...

    فکر میکنی‌ عاشق شدی، اما ته تهش رو که وارسی کنی‌ میبینی‌ هوسه، بدون اینکه خودت بدونی...

    حالا میگی‌ نیست، اوکی...اما با این وضعیت هم بهت گفتم، شما تصمیم گیری در این زمینه برات زوده...چون به بلوغ عاطفی نرسیدی...

    در حالیکه اون خانوم به نظرم به بلوغ عاطفی رسیدن،

    نمیتونه ۲ سال صبر کنه برای شما، چون به نظرم احساساتش منطقی‌ تر هست...

    میدونی‌ که دختر‌ها خیلی‌ زود تر از پسر‌ها به بلوغ جنسی‌ میرسن، و همین البته باعث می‌شه بلوغ عاطفی و اجتمایی‌ اون‌ها هم سریعتر از پسر‌ها باشه...

    پس انقدر عجول نباش و حرف پدر مادرت رو منطقی‌ بشین و حداقل گوش کن،

    باهاشون صحبت کن، براشون دلیل منطقی‌ بیار که چرا فکر میکنی‌ این خانوم مناسب شماست، چرا فکر میکنی‌ قابل اتکایی...

    ...و مطمئن باش اگر بتونی‌ منطقی‌ بهشون ثابت کنی‌ خودت رو، نه تنها مخالفت نمیکنن، بلکه کمکت هم می‌کنن،

    چون چیزی به جز خوبی‌ برای شما نمیخوان...اما فراموش نکن، منطق رو بپذیر و حق رو ببین...

    من معتقدم هر چیزی رو با گفتگو میشه حل کرد...

    موفق باشی‌،

    کامران

  10. 5 کاربر از پست مفید kamran2007 تشکرکرده اند .

    kamran2007 (دوشنبه 24 اسفند 88)

  11. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 25 بهمن 89 [ 16:25]
    تاریخ عضویت
    1388-10-21
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    2,535
    سطح
    30
    Points: 2,535, Level: 30
    Level completed: 57%, Points required for next Level: 65
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: حنما بخون شاید بتونی کمک کنی

    ممنونم که برام وقت گذاشتی. اما وقتی فکر میکنم بعد شیوا ... هیچ رنگیو نمیبینم تو ذهنم . این رو جدی میگم.
    من پدرم وقتی به دنیا اومدم پیشه خدا بود منم یتیم . من تا به این سن برسم دردهایی کشیدم که نه تو و نه امثاله تو میتونن بفهمن.
    سختیه زندگی چیه؟ کار کردن. رو به رو شدن با سختی؟ من سنم کمه اما اینطورم که میگی نیست سختی زیاد کشیدم. دردهایی رو با خودم کشوندم که تو حتی نمی تونی تصورشم برا خودت بکنی.

    حرف من رو کسی درک نمی کنه. میدونین چیه اشتباه کردم عضو شدم. همه میگن از رو احساساته. هه پسره خوب من یه بارم برا مرگ بابام گریه نکردم.ای خداا اینا چی میگن من چی میگم. من خواستم راه حلی بزارید که وقتی یکی 2 سال دیگه شد چجوری این مسله رو بیان کنم.
    شیوا به بلوغ رسیده چون میگه نه؟ چون میخواد بهترین رو انتخاب کنه؟

    (کاش نبودم تو این دنیا) اچون من بجز شیوا نمیخوام . اون بعد از پدرم مثل دفترچه راهنمایه زندگیم بوده. دیگه
    بیشتر از این بگم؟ من اگه شیوارو از دست بدم برا همیشه یه بازندم. چون درد پدرم و درد رفتن کسی که همه کسم بود و اعتماد به نفس من بود. رو هم باید بکشم.
    من از همتون پوزش میخوام که این تاپیک رو زدم. درده من هیچ وقت دوا نداره

    راستی اینا همش هوسه ؟ شبا تا صبح نماز خوندن واسه رسیدن بهش هوسه؟
    دوستم واسه من از تجربه و هوس بازیهات نگو

  12. #18
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 10 آبان 00 [ 00:10]
    تاریخ عضویت
    1388-2-15
    نوشته ها
    532
    امتیاز
    15,820
    سطح
    80
    Points: 15,820, Level: 80
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience PointsSocial
    تشکرها
    2,510

    تشکرشده 2,960 در 521 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    77
    Array

    RE: حنما بخون شاید بتونی کمک کنی

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahyarhx
    ممنونم که برام وقت گذاشتی. اما وقتی فکر میکنم بعد شیوا ... هیچ رنگیو نمیبینم تو ذهنم . این رو جدی میگم.
    من پدرم وقتی به دنیا اومدم پیشه خدا بود منم یتیم . من تا به این سن برسم دردهایی کشیدم که نه تو و نه امثاله تو میتونن بفهمن.
    سختیه زندگی چیه؟ کار کردن. رو به رو شدن با سختی؟ من سنم کمه اما اینطورم که میگی نیست سختی زیاد کشیدم. دردهایی رو با خودم کشوندم که تو حتی نمی تونی تصورشم برا خودت بکنی.
    بهت بر نخوره، اما تمام حرفهات برای من تنها یه معنا داره،

    این دقیقا یعنی‌ بلوغ عاطفی نداری...

    چرا نتونی ببینی‌؟

    خیال کردی فقط خودت کسیو دوست داشتی؟! مطمئن باش، عمیق‌تر از من تجربه نکردی...

    من تو موقعیت تو هم بودم، اما باور کن این عشق نیست...

    عشق واقعیی‌ چیزیه که چند سال بعد بهش رسیدم، و الان تو قلبم دارم، عشقی‌ که سرانجامی نداره... و به قول یکی‌ از دوستان خوبم اینجا،

    باید بگذارمش تو صندوق قلبم چون انقدر عمیق هست که نمیتونم فراموشش کنم، شاید هم بتونم، فعلا که نتونستم، اما نه اینکه دره قلبم رو برای همیشه ببندم...

    میدونی‌ تاپیکت رو که دیدم یاد یه موضوعی افتادم، الان یه ساله که حداقل هفته ایه یه بار، یه ایمیل عاشقانه از یه دختر ۱۶-۱۷ ساله میگیرم،...

    دختر خوبیه...اما میدونی‌ چی‌ فکر می‌کنم در موردش؟!

    اینکه بچه هست...اینکه احساساتش از روی منطق نیست...پس هیچوقت جوابی‌ از من نخواهد گرفت...هیچوقت...

    در مورد سختی‌های زندگی‌ هم، خدا پدرت رو بیامرزه...

    اما هیچوقت از روی یه نام کاربری خالی‌، در مورد افراد قضاوت نکن...تو شاید بخشی از خشونت زندگی‌ رو دیده باشی‌ اما هنوز هیچ چیزی از سختی‌های زندگی‌ ندیدی...

    الان هم دو تا راه داری، قهر کنی‌ و از اینجا بری...

    یا بشینی‌ و حداقل به صحبت‌های ما گوش کنی‌،

    من اگه جای تو بودم، دومی‌ رو انتخاب می‌کردم،

    چون گوش کردن اگر حسنی نداشته باشه، حداقل هیچ آسیبی به آدم نمیزنه...

    موفق باشی‌،

    کامران

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahyarhx

    راستی اینا همش هوسه ؟ شبا تا صبح نماز خوندن واسه رسیدن بهش هوسه؟
    دوستم واسه من از تجربه و هوس بازیهات نگو
    اول اینکه، من هیچوقت نگفتم عشق تو هوس هست،

    دوم، ممنون از نظر لطفت...چه واژه باحالی‌(هوس باز)، میدونی‌ اینو دیگه تا حالا کسی‌ بهم نگفته بود...خوشحالم که انقدر خونسردم که اینو دیدم خندم گرفت...


    باشه من دیگه تو تاپیک شما نمیام...

  13. کاربر روبرو از پست مفید kamran2007 تشکرکرده است .

    kamran2007 (دوشنبه 21 دی 88)

  14. #19
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 25 بهمن 89 [ 16:25]
    تاریخ عضویت
    1388-10-21
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    2,535
    سطح
    30
    Points: 2,535, Level: 30
    Level completed: 57%, Points required for next Level: 65
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: حنما بخون شاید بتونی کمک کنی

    آخه من 17 سالم نیست که من چند ماه دیگه میرم تو بیست و ساله دیگه هم میشه بیست 1 منو مقایسه میکنی با اوناا؟

    خیلیی مدعی هستین اما کلا بگو اصلا ما 2 ساله دیگه بخوام برم نشونش کنم (یه راه بزار چون مادر و خودش بهم گفتن

  15. #20
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 10 آبان 00 [ 00:10]
    تاریخ عضویت
    1388-2-15
    نوشته ها
    532
    امتیاز
    15,820
    سطح
    80
    Points: 15,820, Level: 80
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience PointsSocial
    تشکرها
    2,510

    تشکرشده 2,960 در 521 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    77
    Array

    RE: حنما بخون شاید بتونی کمک کنی

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahyarhx
    آخه من 17 سالم نیست که من چند ماه دیگه میرم تو بیست و ساله دیگه هم میشه بیست 1 منو مقایسه میکنی با اوناا؟
    اره، چون تو پسری...

    پسری که فکر میکنه فقط عشق اون عشقه،

    فقط خودش عشق رو تجربه کرده...

    حرف کسیو قبول نداره...

    و از همه مهمتر حرفهاش پر از احساسات شدیدی هست که نمیتونه کنترلشون کنه و این نشون میده که بلوغ عاطفی نداره...

    متاسفم که مجبور شدم باز هم اینجا برات بنویسم... سوال کردی، دور از ادب دیدم که بی‌ پاسخ بگذارمش...

    یه نکته‌ای هم فراموش نکن،

    اینجا چیز‌هایی‌ رو نمیشنوی که دلت می‌خواد بشنوی و از پیش در ذهنت داری،

    چیزهایی‌ رو میشنوی که اعضای اینجا فکر می‌کنن کمکت میکنه...

    امیدوارم راهنمایی‌های خوبی‌ اینجا بگیری...

    به هر حال موفق باشی‌،

    این آخرین پست من در این تاپیک خواهد بود ...

    K

  16. 2 کاربر از پست مفید kamran2007 تشکرکرده اند .

    kamran2007 (دوشنبه 21 دی 88)


 
صفحه 2 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: دوشنبه 26 بهمن 94, 19:57
  2. (توهم همه چیز دانی ) استفاده نادرست از شبکه های اجتماعی و توهم دانش
    توسط مدیرهمدردی در انجمن مهارتهای ارتباطی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 10 بهمن 94, 17:26
  3. پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: چهارشنبه 09 مرداد 92, 19:59
  4. +تاریخچهٔ جنسی‌ همسر آیندتون چقدر براتون مهمه
    توسط kamran2007 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 88
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 مهر 88, 11:08

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:15 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.