سلام به همه عزيزان.
دقيقا نميدونستم بايد مطلبم را در چه قسمتي بنويسم اميدوارم جاي درستي انتخاب كرده باشم.
چند ماهيست داداشم ازدواج كرده.همه با اين ازدواج مخالف بودن اما داداشم پاشو كرده بود تو يك كفش كه يا اين يا هيچكس.از هيچ لحاظ با ما جور نيست.(دين واخلاق و كردار).الان داداشم پشيمونه عاصي شده.علنا ميگه ديگه دوستش ندارم نميتونم ديگه به صورتش نگاه كنم اما هيچ حرفي هم تا حالا از جدايي نزده اما ميبينيم كه داره اذيت ميشه وحفظ ظاهر ميكنه.من خودم متاهلم و دورادور در جريانم.نميدونم بايد چيكار كنم فقط غصه ميخورم و دعا ميكنم.در ضمن داداشم هيچ اقدامي براي تغيير اون نميكنه.حالا نميدونم يا زورش بهش نميرسه.همش اوامرش را انجام ميده.تا حالا چندين بار پدر ومادرم باهاش صحبت كردن ام افاقه نكرده.
(اگه اطلاعات خاصي نياز هست بهم بگيد.ممنون.)
علاقه مندی ها (Bookmarks)