به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 16
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 فروردین 91 [ 18:07]
    تاریخ عضویت
    1386-12-11
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    3,954
    سطح
    40
    Points: 3,954, Level: 40
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 196
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 12 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Question مشکل یا دردسر

    با سلام
    نمیدونم شاید حرفهایی که میخوام برتون بزنم براتون جالب باشه
    من از یه خانواده4 نفره هستم بچه آخر و تک پسر حدودا یک سال ونیم میشه که ازدواج کردم راستش تفاوت سنی من و خانومم حدود 8 سال میشه یعنی همسرم 8سال از من بزرگتره البته ما از نظر سنی هیچ مشکلی با هم نداریم مشکل من از یه چیز دیگه هستش
    خانواده همسرم یه خانواده تقریبا پر جمعیت هستش 4 پسر و 2 دختر که خانوم بنده بچه اول هست راستی من سنم 22 و همسرم30 و برادر های ایشون به ترتیب 26 20 18 13 هستن
    راستش مشکل من بیشتر با یکی از برادر خانومم هستش که وقت و بی وقت میاد خونه ما اونی که 13 سالشه فقط برای نهار یا شام میاد یعنی این طوری بگم براتون موقع نهار میاد تا شام می مونه موقعی هم که سفره شام رو پهن نکنی و نخوره نمیره من هیچ مشکلی با خوردن ندارم فقط اینه که کارش شده هر پنجشنبه و جمعه خونه ما دیگه هر ساعتی بشه میاد وقتی هم که اون میاد خونه ما من دیگه هیچ حرفی نمی زنم حتی با خانومم بعضی وقتها هم حتی نهار یا شام نمی خورم از خون هم میرم بیرون این حرف نزدن تا 2 روز بعد رفتن اون حتی ادامه داره راستش اصلا اینطوری نبودم خیلی با برادر خانومم خوب بودم ولی حالا ازش خیلی بعدم میاد خانومم حتی میگه من میدونم ازش خوشت نمیاد ولی خوب بچه اس نمی تونم بهش بگم که نیاد خونه ما من در جواب گفتم که منم نمیگم که نیاد بیاد ولی 1ساعت 2 ساعت بیاد بشینه نه اینکه از ساعت1 ظهر بیاد تا 10 شب راستش خودمونم خبر نداریم که میاد یه دفعه زنگ میزنه در رو که باز میکنی می بینیم که بردار خانومم هست وقتی هم که تو خونه هستش (البته نا گفته نماند من از کسی که میاد خونمون سرک میکشه مثلا در یخچال رو باز می کنه میره سر گاز حتی برات هم چایی بریزه خوشم نمیادفکر نکنم تنها من اینطوری باشم شاید خود شما هم این خصوصیت رو داشته باشید) توی این چند وقتی که ازدواج کردم خیلی در مورد اومدن این برادر خانومم با همسرم بحث کردم خدارو شکر نه من نه خانومم ادمی هستیم که در مورد این طور مسایل لج بکنیم.
    وقتی که میرم از خونه بیرون یا خانومم که میره خونشون استرس بهم دست میده که نکنه وقتی برگشتم خونه اومده باشه خونه ما یا این که نکنه الان با خونمم بیاد خونه موقعی که نمیاد خونمون هیچ مشکلی هم تو خونمون نیست خیلی راحت زندگیمون رو می کنیم خانومم میگه نمی دونم چیکار کنم نمی تونم به مامانم بگم اره فلانی خوشش نمیاداز......که بیاد خونه ما مشکل تنها خردن نیست چون اگه این طوری بود باید همین حس و حال رو موقعی که فامیل خانومم و حتی پدر و مادر همسرم می اومدن رو میداشتم
    شاید با خودتون بگید عجب آدم بیکاری هستی ها به چه چیز هایی گیر میدی اگه شما جای من بودید چیکار می کردید
    ممنون میشم اگه شما عزیزان کمکم کنید

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 96 [ 15:33]
    تاریخ عضویت
    1387-11-29
    نوشته ها
    1,732
    امتیاز
    22,684
    سطح
    93
    Points: 22,684, Level: 93
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 666
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    4,250

    تشکرشده 4,202 در 1,430 پست

    Rep Power
    189
    Array

    RE: مشکل یا دردسر

    اقاي عزيز اصلا نگران نباشيد....مشكلي كه براي شما پيش اومده اصلا حاد و غير قابل حل نيست.....
    شما متونيد بدون اينكه احساسات همسرتون رو به غليان بياريد ازش بخوايد باهاتون همكاري كنه...اين كار بايد خيلي ظريف انجام بشه براي اينكه ممكنه با يه كلمه اشتباه شما...همسرتون اين جواب رو بده "دوست داره خونه خواهرش بياد همينه كه هست!!!"پس مراقب باشيد.......
    همسرتون ميتونه به مادرش بگه كه من كار دارم(يعني شما رو وارد ماجرا نكنه)و نميتونم هر روز از برادر كوچكم پذيرايي كنم....بهش تذكر بده كه هر ساعت اينجا نياد....

    همسرتون به راحتي ميتونه با سياست هاي زنونه اين مطلب رو به مادرش منتقل كنه....
    سوال.....
    خونه شما و مادرزنتون بهم نزديكه؟
    سرگرمي برادر خانم شما وقتي مياد اونجا چيه؟100%يه سرگرمي جالب داره كه به خاطرش مياد اونجا........

  3. 3 کاربر از پست مفید parnian1 تشکرکرده اند .

    parnian1 (دوشنبه 30 آذر 88)

  4. #3
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    محل سکونت
    همدردی
    نوشته ها
    2,295
    امتیاز
    31,060
    سطح
    100
    Points: 31,060, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    11,614

    تشکرشده 12,542 در 2,269 پست

    Rep Power
    256
    Array

    RE: مشکل یا دردسر

    آقای علیزاده عزیز
    بله نکته همینه که غزاله گفتن:
    "همسرتون ميتونه به مادرش بگه كه من كار دارم(يعني شما رو وارد ماجرا نكنه)و نميتونم هر روز از برادر كوچكم پذيرايي كنم....بهش تذكر بده كه هر ساعت اينجا نياد...."

  5. کاربر روبرو از پست مفید baby تشکرکرده است .

    baby (دوشنبه 30 آذر 88)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 فروردین 91 [ 18:07]
    تاریخ عضویت
    1386-12-11
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    3,954
    سطح
    40
    Points: 3,954, Level: 40
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 196
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 12 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل یا دردسر

    خونه ما تا خونه مادر خانومم فقط یه کوچه فاصله داره
    در مورد سرگرمی خانومم میگه فقط به خاطر تو میاد اخه توی خونشون با اینکه 2 تا برادر دیگه توخونه هستن ولی زیاد با هم گرم نیستن حتی خانومم میگه من این دادشمو بزرگ کردم به من میگفته مامان
    از همه مهمتر اینکه خانوم من کارمند هستش ومن تقریبا میشه گفت بیکارم یعنی کار کامپیوتر انجام میدم تعمیرات و هرچی ولی داخل خونه به همین خاطر بیشتر اوقات خونه هستم نمی دونم شاید به خاطر این که بیکار هستم و همیشه توی خونه هستم یه جورایی دارم به این گیر میدم :(

  7. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 96 [ 15:33]
    تاریخ عضویت
    1387-11-29
    نوشته ها
    1,732
    امتیاز
    22,684
    سطح
    93
    Points: 22,684, Level: 93
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 666
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    4,250

    تشکرشده 4,202 در 1,430 پست

    Rep Power
    189
    Array

    RE: مشکل یا دردسر

    برادر عزيزم بيكاري شما دليل اين گير دادن نيست.شما هم حق داريد.....بالاخره گفتن 4ديواري اختياري.....اگر دائم يه كسي بياد و بره خب اسايش ادم مختل ميشه.....شما ميتونيد به همسرتون بگيد من توي خونه تمركز ميخوام براي انجام كاراي مردم....ازت انتظار دارم اين مشكل رو حل كني بدون اينكه احترام كسي از بين بره....
    ولي باز هم ميگم كليد حل مشكل دست خانم شماست.ايشون ميتونن بدونه هر گونه درگيري و تنش اين مسئاله رو به مادرشون منتقل كنن....
    موفق باشيد

    ميشه منفي ترين پيامدهاي اومدن برادر خانمتون رو بنويسين؟شايد شما هم به اين اومد و رفت ها عادت كرده باشيد....يه جورايي دلم براي برادرخانمتون ميسوزه.....حس ميكنم شما رو خيلي دوست داره كه هر روز و ساعت مياد شما رو ببينه..قدر دوست داشتن رو بدونيد و مثبت انديش باشيد

    http://www.hamdardi.net/thread-9785-post-94721.html#pid94721

  8. کاربر روبرو از پست مفید parnian1 تشکرکرده است .

    parnian1 (سه شنبه 01 دی 88)

  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 آبان 91 [ 04:48]
    تاریخ عضویت
    1388-6-06
    نوشته ها
    94
    امتیاز
    3,001
    سطح
    33
    Points: 3,001, Level: 33
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    191

    تشکرشده 189 در 69 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل یا دردسر

    دوست عزیز مشکل شما قابل درکه و این حق شماست که بخواید کنترل زندگی خصوصی تان را داشته باشید.
    خانومتون باید به مادرشون بگن شوهرم وقتی داداشم میاد معذب میشه و اینکه شما تازه ازدواج کردید و دوست دارید بیشتر وقت تون را باهم بگذرونید.
    ببینید بهتره همین حالا خانومتون بدون رودربایسی مشکل را با مادرشون مطرح کنند تا حل بشه وگرنه این جور مشکلات کوچیک کم کم بزرگ و بزرگ تر شده و تعمیم پیدا می کنه. یعنی شما دیگه تحمل اعضای خانواده خانومتون را ندارید.
    درضمن الان که اوایل زندگیتونه برای خانومتون هم مطرح کردن مسئله اسون تره و برای دیگران قابل درک تر.

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 فروردین 91 [ 18:07]
    تاریخ عضویت
    1386-12-11
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    3,954
    سطح
    40
    Points: 3,954, Level: 40
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 196
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 12 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل یا دردسر

    تنها مشکل من با این برادر خانومم نیست یکی دیگه هم که 18 سال داره طوری با من برخورد می کنه که با دوستاش برخورد می کنه اصلا انگار نه انگار که من دامادشون هستم مثلا به جایی که اسمتو صدا کنه یه اسم دیگه ای میگه یا وقتی میاد خونمون بهت میگه پاشو برام چایی بریز یا حتی به من میگه اینکارو بکن یا این کارو نکن
    من خودم فکر می کنم این طرز برخورد اون با من فقط به خاطر تفاوت سنی کم مون هست که باعث صمیمیت بیشتر اون با من شده من از این صمیمیت ناراحت نیستم از این ناراحتم که توی خونه خودمم و حتی بیرون احترامی ندارم
    حالا من از شما میپرسم اگه شما عرس یا داماد یه خانواده ای بودید که چند نفر از اعضای اون خانواده که حتی هم از شما کوچکتر هستند به شما بی احترامی می کردند یا وقتی می اومدند خونتون کاری انجام می دادند ویا حرفی میزدند که باعث ناراحتی و دلخوری شما بشه چکار می کردید آیا دفعه بعد که می اومدند شما باهاشون سرسنگین بودید یا بی محلی می کردید یا اصلا به جای این کارا با خانومتون برخورد می کردید (خانومم که خودش میگه مادرش خیلی با هاشون حرف زده که اینقدر نرید خونشون یا اینطوری با فلانی حرف نزنید اینطوری برخورد نکنید ولی کو گوش شنوا) همسرم طوریه که نه می خواد دل من بشکنه نه دل بردار13 ساله اش حتی نمی تونه به مادرش هم چیزی بگه چون میگه اگه بگم دیگه هیچ وقت نمیزاره که بیان خونه ما بنابراین هر چی مشکلی هست خانومم میریزه تو دلش بدون اینکه به کسی چیزی بگه شاید براتون جالب باشه وقتی بیرون هستم یا موقعی که خونه مادر خانومم هستم با برادر خانومم خوب هستم ولی همین که میگه میام خونه شما از این رو به اون رو میشم حتی خانومم خودش دیگه میفهمه که دیگه چه خبره (شاید لازم باشه این رو هم بدونید شهری که من زندگی می کنم هیچ دوست و اشنایی و حتی فامیلی هم ندارم هر کسی که میاد خونه ما از طرف خانواده خانومم هست چون فک و فامیلهای من همه شهر دیگه ای زندگی می کند)
    آخرش چیکار کنم؟؟؟؟؟

  11. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 96 [ 15:33]
    تاریخ عضویت
    1387-11-29
    نوشته ها
    1,732
    امتیاز
    22,684
    سطح
    93
    Points: 22,684, Level: 93
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 666
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    4,250

    تشکرشده 4,202 در 1,430 پست

    Rep Power
    189
    Array

    RE: مشکل یا دردسر

    آخييييي....چه برادر خانم هاي باحالي
    ببينيد راجع به طرز برخورد اونها با شما هيچ كسي نميتونه كاري كنه جز خودتون......اگه ميبينيد بد حرف ميزنه يا دستور ميده با يه اخم يا حالتي كه بتونه حس عصبانيت شما رو به برادر خانمتون منتقل كنه بهش بفهمونيد كه جاي اين حرف اينجا نبود ....يا از همين صميميت كه بينتون هست استفاده كنيد و با شوخي هاي بجا بهشون بفهمونيد كه فلان كار رو نكن يا فلان حرف رو نزن.....
    احتمالا شما از يك خانواده كم جميعت هستيد آره؟

  12. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 فروردین 91 [ 18:07]
    تاریخ عضویت
    1386-12-11
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    3,954
    سطح
    40
    Points: 3,954, Level: 40
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 196
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 12 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل یا دردسر

    اره من از یک خانواده 5 نفره هستم که 2 تا دختر ومن که اخری هستم پسرم

  13. کاربر روبرو از پست مفید alizadeh تشکرکرده است .

    alizadeh (سه شنبه 01 دی 88)

  14. #10
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    RE: مشکل یا دردسر

    برادر عزیز

    خیلی خوب میشه شما رو درک کرد

    علت حساسیتی که شما به ایشون پیدا کردید ، شاید این باشه که درست در موقعیت زمانی که تعطیلات آخر هفته بوده و شما خانومتون رو بیشتر کنار خودتون می دیدید و به خلوت و با هم بودن نیاز داشتید این برادر زن گرامی میامدند و شما خلوت خود و همسرتون رو بر هم زده دیدید و سر خورده شدید و تکرار این وضعیت باعث شرطی شدن شما شده ، به گونه ای که هر زمان و یا روز دیگه ای هم ایشون اسمی از اومدن خونه شما بیاره شما خوشایندتون نیست .

    توقع شما کلاملاً به جا و به حقه ، لازمه که روند زندگیتون یک برنامه و روال منظم و منطقی داشته باشه تا اختلال ایجاد نشه . و برای این منظور هم راه درست اینه که با احترام و به روشهای درست شیوه زندگی خود را به دیگران تفهیم سازید .
    به نظر می رسه که شما با خانواده همسرتون تفاوتهایی از نظر فرهنگی بخصوص فرهنگ معاشرتی و آداب رفتاری با دیگران ، دارید . همچنین به نظر میرسه شما از ابتدای تصمیم به چنین ازدواجی چندان با اعتماد به نفس آداب و روحیات اخلاقی و توقعات خود را به کسی که قراره بوده همسرتون بشه نگفتید که یا به دلیل این بوده که شما بنا به سن خانمتون فکر کردید ایشون عاقل و بالغه و خودش می فهمه یا به خاطر عشق و تفاهمی که بین شما و خانم بوده ، اهمیتی به بیان حریمهای مورد انتظار و روحیات معاشرتی و... خودبا دیگران ندادید .

    و اما حال چه باید کرد ؟

    خیلی محترمانه و دوستانه یک آداب و برنامه تفاهمی با خانمتون برای زندگیتون طرح کنید ، حدود و ثغور و خط قرمزها و شاید و باید و نبایدهای (هنجارهای ) زندگیتون رو با هم تنظیم کنید ،( چه مربوط به روابط و روند زندگی خصوصی خودتون و چه مربوط به روابط اجتماعی و فامیلیتون ) و از همسرتون بخواهید که با هم تلاش کنید این روند و آداب را کاملاً رعایت کرده و برای دیگران هم با رفتار و در جاهای لازم خیلی محترمانه با گفتار روشن سازید ، هر وقت هم موردی پیش میاد که وضع رو به هم میزنه به جای اعصاب خوردی و حساسیت ، با صبوری و متانت و به روش صحیح از ادامه اش جلوگیری کنید .

    وقتی برنامه زندگیتون رو با همسرتون با توافق و نشاط و انعطاف و سهل گیری مشخص کردید ، وظایف هر کدام برای جا انداختن این روند زندگی و فرهنگ خوانواده فعلاً دو نفره را برای دیگران هم مشخص کنید ، مثلاً این که اگر تعیین می کنید آخر هفته ها شما در منزل باشید و به همسرتان کمک کنید و.... هر وقت از دوستان شما کسی برنامه ای برای این زمان ریخت ، وظیفه شما این باشد که بگویید شرمنده برنامه این روزهای من فلانه و یا نمی تونم و برای این روز هفته برنامه دیگه ای دارم و برنامه با دوستتان بودن را در موقعیت زمانی دیگری پی بگیرید و اگر قراره مثلاً روزهای جمعه را شما و همسرتان جز در مواردی استثنایی به خودتون اختصاص دهید و برنامه مهمانی رفتن و مهمان پذیرفتن رو نداشته باشید همسر شما موظف باشه به روشی که مناسب می دونه این را برای خانواده و دوستانش جا بیاندازه ، یا مثلاً اگر قراره از فلان ساعت شب به بعد با کسی صحبت تلفنی طولانی نداشته باشید ، این را دقیقاً در رفتار به دیگران نشان دهید .

    با این اوصاف هم زندگی شما با نظم و برنامه رضایت بخش پیش خواهد رفت هم دیگران هم رابطه خود را با شما تنظیم خواهند کرد .

    نکته دیگر این که این برادر خانم در سنیه که تربیت پذیره و خواهرش به جای ملاحظه و نگرانی از ناراحت شدنش لازمه که به او بیاموزد و با او تربیتی رفتار کند البته به روش درست و اثر بخش و دوستانه . این ملاحظه ها اصلاً به نفع برادر ایشون نیست . شما هم همسرتون رو در این راه یاری رسانید بخصوص که ایشون فرزند ارشد خانواده هست و می تواند تأثیر گذار باشد ، مثلاً کمک شما می تونه این باشه که در هر موردی که قراره همسرتون مهارتی رو به برادر 13 ساله یا یقیه منتقل کنه ، شما در یافتن بهترین روش برای این کار کمکش باشید .

    بله برادر عزیز ، آنچه شما طرح کردید قابل درکه ، توقع شما هم به حقه ، اما تصور این که مشکل بغرنجیه رو نداشته باشید ، میشه حلش کرد ، به همین راحتی


    کافیه اعتماد به نفس داشته باشید ، با روحیه و با نشاط باشید و برای زندگیتون با همسرتون برنامه ریزی کنید ، و به برنامه هم جرأت مندانه پای بند و عامل باشید ، خواهید دید که دیگران هم شما و روند زندگیتون رو خواهند دید و آنگونه که شما تنظیم کردید با شما معاشرت خواهند کرد ، حتی اگر اولش با حرف و حدیث هم روبرو شدید براتون مهم نباشه چون شما باید در درجه اول برای خودتون زندگی کنید ، ( اما از مشورت و پذیرش انتقادهای منطقی هم غافل نباشید ) و در نهایت همیشه به نتیجه خوب برنامه زندگیتون توجه و تجسم داشته باشید تا انرژی مضاعف برای پی گیری پیدا کرده و پشتکارتونبیشتر شود .

    موفق باشید .

  15. 8 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    alizadeeh (دوشنبه 25 فروردین 93), فرشته مهربان (جمعه 18 دی 88)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:11 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.