به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 11 فروردین 90 [ 11:16]
    تاریخ عضویت
    1388-9-24
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    2,393
    سطح
    29
    Points: 2,393, Level: 29
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    تقاضاي كمك از دوستان و مديران

    با سلام حضور همه دوستان و سروران گرامي
    من يكي دو روز است كه با سايت شما آشنا شدم مشكلات زيادي در زندگي با همسرم دارم كه خلاصه اي از انو براتون تعريف ميكنم انشاالله كه دوستان بتونند راهكاري جهت رفع مشكلم برام پيدا بكنند چون واقعا از زندگي خسته شدم
    من در يك خانواده فرهنگي بزرگ شده و با پيشنهاد يكي از دوستان پدرم به خواستگاري دختر يكي از همكاران پدرم كه او هم يك فرد فرهنگي بود رفتيم كه پس از چند نوبت رفت و آمد با ازدواج ما موافقت كردند و مراسم به خوبي برگزار شد من و همسرم در همان اوايل به همديگه علاقه زيادي پيدا كرديم بعد از تولد اولين فرزندمون مشكلات شروع شد از جمله نگه داشتن بچه در خانواده همسرم يا پدرم كه بعد از كشمكشهاي فراوان بين من و همسرم بالاخره من رضايت دادم كه هر دو خانواده از بچه بطور مساوي نگهداري كنند مشكلات من از زمان فوت پدرم در اثر سانحه تصادف مضاعف شد از يك طرف مادرم تنها شده بود و من با هزار بهانه همسرم را راضي كردم كه گه گاهي شبها در جهت رفع تنهايي مادرم در خانه او بمانيم كه واقعا من مجبور بودم او را حتي شده با زور به خانه مادرم بياورم چون چاره اي نداشتم كه متاسفانه خدا باز هم در رحمتش را روي من بست و تنها برادرم را نيز در اثر يك حادثه از دست دادم و از او يك بچه 6 ساله دختر به يادگار ماند حال من ماندم با كوهي از رنج مشكالات كه واقعا كمرم را خم كرده همسر من يه خواهر بزرگتر از خودش د اره كه علاقه عجيبي به اون داره و فقط از اون خط ميگيره و باعث بدبختي زنگي من هم اون شده در ظاهر ايشون خودشا مظلوم نشون ميده ولي از اون هف خطهاي روزگار ه من ابتدا به اون خيلي علاقه داشتم و با خودم ميگفتم از اون ميتونم كمك بگيرم تا مشكلاتم را مرتفع كنم ولي دريغو صد دريغ نميدانم چه كار كنم گاهي كمر به خودكشي خودم ميبندم و گاهي هم به طلاق باز هم به فكر دو بچم ميفتم و پشيمان ميشم
    محبت كنند دوستان راهكاري نشون من بدند تا مشكلم را برطرف كنم

  2. 3 کاربر از پست مفید sm848.ma2 تشکرکرده اند .

    sm848.ma2 (چهارشنبه 25 آذر 88)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 02 اردیبهشت 91 [ 11:29]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    281
    امتیاز
    5,227
    سطح
    46
    Points: 5,227, Level: 46
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 123
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    420

    تشکرشده 402 در 153 پست

    Rep Power
    44
    Array

    RE: تقاضاي كمك از دوستان و مديران

    خوش آمديد به تالار : اگر ميشود كمي بيشتر توضيح دهيد سن شما و همسرتان ؟ آيا همسرتان شاغل است ؟تحصيلات ؟ سن بجه ها ؟كجا زندگي ميكنيد؟ و... ضمنا" پيشنهاد ميكنم سري به تاپيكهاي مشابه بزنيد بسياري از اعضائ همين مشگلات را مطرح كردند و جواب هم گرفتند . موفق باشيد

  4. 2 کاربر از پست مفید omed تشکرکرده اند .

    omed (سه شنبه 24 آذر 88)

  5. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 آذر 90 [ 09:03]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    1,274
    امتیاز
    12,573
    سطح
    73
    Points: 12,573, Level: 73
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 277
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,481

    تشکرشده 3,465 در 1,036 پست

    Rep Power
    144
    Array

    RE: تقاضاي كمك از دوستان و مديران

    سلام به برادر گرامی ، به جمع ما خوش آمدید

    خدا پدر و برادر تون رو رحمت کنه ...تسلیت ما رو بپذیرید.
    ناراحت نباشید برادر عزیز هیچ مشکلی نیست که حل نشه مشکلات شما هم مثل همه مردم حل میشه انشاء الله.
    هیچوقت از رحمت خدا ناامید نشید چون گناه کبیره ست و خودش آرامش و انگیزه برای ادامه زندگی رو از انسان میگیره . به خادا توکل کنید و مقاوم باشید برادر عزیز .همه مشکل دارند اما نوعش متفاوته فقط شما نیستید .چشم امید مادر ، همسر و فرزند خودتون و خانواده برادرتون به شماست .شما باید به اونها هم امید و انگیزه بدید .با ناراحتی و احساس ناتوانی شما اونها هم احساس شکست میکنن .آرام باشید و یا خدا و توکل به خدا رو از یاد نبرید
    اینجا هم یک مدیر خوب و با تجربه داره به نام آقای سنگ تراشان و هم چند مدیر دیگه و دوستانی که همه مثل خواهر و برادر شما هستند پس صحبت کنید وبیشتر در مورد خودتون توضیح بدید تا انشاء الله شاید تونستیم کمکی بکنیم.
    دو تا بچه دارید ؟ یا یکیش بچه برادرتونه ؟

    بچه تون چند سالشه ؟

    چرا بچه تون رو مهد کودک نمیذارید ؟

    با مادر شما مشکلی داره ؟

    خواهر همسرتوت مجرده ؟

    مخارج زندگی مادرتون چطور میگذره ؟ ایا به کمک مالی شما نیاز داره یا نه ؟

  6. کاربر روبرو از پست مفید m.mouod تشکرکرده است .

    m.mouod (سه شنبه 24 آذر 88)

  7. #4
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: تقاضاي كمك از دوستان و مديران

    سلام
    به تالار همدردی خوش اومدید
    مشکل شما هم همانند مشکلات دیگران حل شدنی هست
    الان در خال حاضر کمی آرامشتون سلب شده و کمی مسئولیت زندگیتون بیشتر
    هراسی نداشته باشید
    فکرهای مخرب را از سرتون بیرون کنید نه به طلاق فکر کنید و نه به خودکشی
    شما مرد هستید و مردها قوی تر از زنها هستند
    در حال حاضر به آرامشتون فکر کنید جند روزی به خودتون بیایید و فقط خودتون رو آرام کنید به نکات مثبت زندگی نگاه کنید و به شادی کودکانتون و مهربانی همسرتون فکر کنید
    آرام آرام نفس بکشید
    چند لحظه روی صندلی دراز بکشید و به صدای قلبتون گوش کنید
    فکر های خوب را در ذهنتون پرورش دهید
    الان که مسئولیتتون بیشتر شده باید اونقدر محکم باشید تا هم مادرتون هم همسرتون و هم دختر برادرتون به شما تکیه کنند
    منطقی نگاه کنید
    به همسرتون هم حق بدهید ایشونهم از وضعیت پیش اومده احساس فشار می کنه
    همه زنها مردشون رو فقط برای خودشون می خواهند
    این شما هستید که باید با کمکتون به همسرتون ایشون رو برای پذیرش یکسری از مسائل آماده کنید
    عصبانی نشوید و به زور هم متوسل نشوید
    در آرامش همچی به خوبی حل می شود
    فعلا روی آرامش و اینکه مطمئن هستید می توانید تعاملی سازنده بین زندگی مشترکتون و زندگی مادر و فرزند برادرتون برقرار کنید تمرکز کنید
    تا بعد

  8. کاربر روبرو از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده است .

    بالهای صداقت (یکشنبه 29 آذر 88)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 آبان 89 [ 11:14]
    تاریخ عضویت
    1388-5-20
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    3,634
    سطح
    37
    Points: 3,634, Level: 37
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    190

    تشکرشده 190 در 107 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تقاضاي كمك از دوستان و مديران

    سلام برادر عزیزم
    واقعا بهتون تسلیت می گم و می دونم تو شرایط خیلی خیلی سختی هستید. داغ دو عزیز واقعا کمر شکن هست .براتون از خدا طلب صبر می کنم.هر کسی یه قسمتی داره و قسمت برادر و پدر شما هم رفتن بوده کاری نمی شه کرد.به نظر من مرگ تولدی دوبارست درست که سخت هست برای ما زنده ها ولی برای اونا تولدی دوبارست .به یادشون باشید و براشون طلب مغفرت کنید تا اونا هم شاد باشن
    واما مشکل خانوادگی شما:
    البته این نظر من و شنیدن نظرات دوستان دیگر هم بهتره بشنوید
    ببین برادرم شما فردی داغدیده هستید که این دو داغ شما رااز زندگی و زندگی کردن سرد کرده و فکر می کنید این دنیا ارزشی نداره وهمین طرز فکر روی رفتارتون تاثیر گذاشته و باید با همسرتان سرد شده باشید و خبری از اون روزهای پرشور و عشق نامزدی نیست.
    آیا از بعد از این مشکلات رفتید کنار همسرتون بشینید و محکم دستش بگیرین وتو چشماش خیره بشین و بگین تو این شرایط سخت به کمکش احتیاج دارین؟به عشقش به حمایتش به نوازشش به بوسه هاش؟
    سعی کنید روحیه دوباره خودتون رو به دست بیارید و همسرتون رو به طرف خودتون بکشید.
    من یک زنم و حدس میزنم خانم شما به خاطر برخورد سرد و ناامیدانه شما به طرف خواهرش کشیده شده.
    شاد باشین و شادی به خانوادتون انتقال بدین .اموات ما هم اون دنیا دارن زندگی می کنن وفکر نکیند اونا مردن و ما زنده ایم. نه اینطور نیست. پس شما هم زندگی کنید و شاد باشید.به امتحانش میارزه.
    ایشاا.. که مشکلتون حل بشه
    یا علی

  10. 2 کاربر از پست مفید همون شادزی تشکرکرده اند .

    همون شادزی (سه شنبه 24 آذر 88)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 11 فروردین 90 [ 11:16]
    تاریخ عضویت
    1388-9-24
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    2,393
    سطح
    29
    Points: 2,393, Level: 29
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تقاضاي كمك از دوستان و مديران

    با سلام مجدد حضور شما عزيزان
    واقعا از ابراز همدردي و لطف و محبت شما صميمانه تشكر ميكنم انشاالله كه هميشه در سايه پدر و مادر بزرگوارتان پيروز و سر بلند باشيد
    شرمندم از بابت زحمت من الان از محل كارم با شما بحث ميكنم چون واقعا دل خوشي از رفتن به خانه ندارم چون به محض رفتن با غر زدنهاي همسرم مواجه ميشم
    علي اليحال من دو تا بچه دارم يكي دختر كه سال سوم راهنمايي هست يكي هم پسر كه سه ساله هستش
    بچه اولم چون پدرم علاقه وافري به اون داشت گفت من و مادرت در همه شرايط از او نگهداري ميكنيم اونو به مهد نفرستيد با اين حال من ضرورتا بعد از مدتي بچه را به مهد فرستادم
    طي مدت 15 سالي كه با همسرم زندگي كيكنم با خصوصيات اخلاقي خانوادش آشنايي كامل پيدا كردم آنها فقط تمايل دارند كه دامادهاي آنها با خانواده و اطرافيان خودشان رفت و آمد كنند و از خانواده شوهر هميشه حذر كنند
    باور كنيد مادر من زن رنج كشيده و علاقه من به پيشرفت زندگي من هست و از هر حربه نيز استفاده كرده تا خودشا تو دل همسرم جاكنه و همسرم دل سنگ داره و شده بعضي وقتا با خودم فكر ميكنم و ميگم همسرم با خودش فكر نميكنه كه اين شتري است كه دم خونه هر فردي ميشينه فقط دم در خونه ما ننشسته و نوبت به من هم ميرسه كه تلافي اين عذابها را به اون بدم ولي باز اضهار ندامت ميكنم و با خودم ميگم كه والدين همسرم گناهي ندارند
    سرتون را درد نيارم خواهر همسرم متاهل هست و داراي سه فرزند
    مخارج مادرم چون پدرم فرهنگي بوده از بازنشستگي پدرم استفاده ميكنه و حتي يك ريال نيز از ما تاكنون مطالبه نكرده و خدا را شاكرم كه به من نياز مالي نداره و الا چه كاري بايد ميكردم
    سن من 44 سال و سن همسرم 38 سال هر دو هم كارمند يكي فرهنگي يكي اداري تحصيلات همسرم ليسانس و خودم ديپلم من خودم دانشجوي كارشناسي بودم بعد از گذراندن 100 واحد درسي همزمان با فوت پدرم و مشكلات زندگي از تحصيل ادامه تحصيلم باز ماندم
    محل زندگيم آپارتمان شخصي خودم بوده ولي خواهر همسرم چون شوهرش يكي از مديران ادارات شهر بوده و علاوه بر خانه شخصي كه اجاره داده از خانه سازماني اداره نيز استفاده ميكنه و در اون ساكن هست مرتبا به من سركفت ميزنه كه بايد براي من خانه مستقل بگيري و الا من اينقدر به تو عذاب ميدم تا مجبور بشي كاري انجام بدي من هر چقدر توجيهش ميكنم كه فعلا توانايي خريد را ندارم بايد صبر كني ولي بي فايده است خواهر ش به او گفته شما نبايد حقوقتا در خونه همسرت خرج كني من هم بهش گفتم باشه براي خودت نگهدار فقط بذار زنگيمونو بكنيم و اينقدر عذاب نده خيلي وقتها تصميم گرفتم موضوع مشكلات زندگيمو به پدر و مادرش بگم ولي واهمه از اين دارم كه همسرم به تلافي با مادرم جر و بحث كنه و خداي ناكرده اين ستون زندگيم هم از دست بره
    عرض خواهي ميكنم دارم واقعا به جزيي ترين مسائل زندگيم هم براتون باز ميكنم چاره اي ندارم
    قطعا ميدانم كه شما با راهنمايي هاتون زندگيما از نابودي نجات خواهيد داد اگه سوال ديگري داشته باشيد كه در رفع مشكلم ميتونه موثر باشه آماده پاسخگويي خواهم بود
    مجددا از عنايت ويژه اي كه نسبت به من داريد بينهايت ممنون هستم

  12. کاربر روبرو از پست مفید sm848.ma2 تشکرکرده است .

    sm848.ma2 (چهارشنبه 25 آذر 88)

  13. #7
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: تقاضاي كمك از دوستان و مديران

    sm848 گرامی
    شما 15 سال هست که با همسرتون زندگی می کنید و اظهار هم گکردید که عاشق یکدیگر شدید
    الان بعد از گذشت 15 سال تحت شرایط ویژه ای که برایتون پیش اومده این احساس رو نسبت به خانم و زندگیتون پیدا کرده اید
    باز هم تاکید می کن با آرامش جلو روید
    اینکه خاواده همسرتون تمایل دارند که شما با آنها فقط رابطه داشته باشید زیاد منطقی نیست ولی شما گفتید که به خانه مادرتون چون تنها بوده می رفتید و همسرتون رو هم با اصرار و اجبار می بردید یعنی همسر شما علیرغم میلش به آنجا می آمده این تعبیرش از خودگذشتی برای زندگی و همسر هست پس ایشون به شما علاقه دارد
    ولی به هرحال شرایط به گونه ای نبوده که مورد رضایت شما و خانومتون باشه
    احساسات ایشون رو هم درک کنید شما از یک طرف نسبت به مادرتون احساس مسئولیت دارید و از طرفی زندگی خودتون هم هست
    بهتر می بود با همسرتون خیلی با آرامی و نرمش صحبت می کردید و شرایط را برایشون توضیح می دادید و از ایشون درخواست همراهی در این شرایط رو می کردید
    مثلا می گفتید:
    چون مادرم تنها هست من باید بیشتر بهش سر بزنم البته می دونم که تو شرایط مادرم رو بهتر از من درک می کنی چون به هرحال شما دوتا زن هستید
    ازت درخواست دارم اگه یه مدتی برای خونه و زندگی مون مشکلی پیش میاد و کم و کسری می بینی با صبوری همیشگیت تحمل کنی ، می دونم برای شما هم سخت هست ولی من الان این مسئولیت هم به مسئو لیت هایم اضافه شده و بدون کمک تو نمی تونم پیش بروم"
    مسلما اگر این احساس را خانومتون از جانب شما ببینند خیلی نرمی به خرج می دهند
    جنابsm848
    شما الان بیشتر نیاز به آرامش و تمرکز دارید تا بتونید به خوبی بحران پیش اومده را مدیریت کنید
    الان شما چشم بر همه خوبی های همسرتون بستید و تنها مشاجره ها یادتون مونده
    اینکه ایشون حقوقش رو در خانه خرج نمی کنه و انتظار داره خونه را عوض کنید گله گذاری های زندگی هست
    این ها را بگذارید برای بعد
    فعلا آرام باشید و صبور
    چه مدت از فوت پدر و برادرتون می گذرد؟

  14. 4 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (یکشنبه 29 آذر 88)

  15. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 11 فروردین 90 [ 11:16]
    تاریخ عضویت
    1388-9-24
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    2,393
    سطح
    29
    Points: 2,393, Level: 29
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تقاضاي كمك از دوستان و مديران

    با سلام
    ضمن تشكر از محبت شما از بابت راهنمايي بسيار دلسوزانه اي كه نسبت به من داشتيد : پدرم سال 72 در اثر سانحه تصادف و برادر كوچكم در سال 87 براث سكته قلبي به رحمت ايزدي پيوستند
    باور بفرماييد راهكارهاي مختلفي را جهت همراهي همسرم دنبال كردم ولي بي نتيجه بود بالاخره مرد هم براي خودش يك شخصيتي دروني داره و نميخواد اون بيش از حد لگد مال بشه من نميگم در زندگيم مرتكب اشتباه نشدم چرا شدم منباب مثال دروغ مصلحتي گفتم به خاطر نزديكتر شدن خانوادم به همسرم كه قطعا نا خواسته بوده مثلا همين يكي دوشب پيش جهت برگزاري نامزدي بچه خواهرم با هزار انا انزلناه و هزار غر و لند همسرم را راضي كردم به خانه آنها بريم چشمتون روز بد نبينه اول از آن زماني كه رفتيم اخم كرده بود و نشسته بود بعد هم كه برگشتيم مجادله شروع شد كه چرا مادرت پشت به من كرده بود چرا خواهرات به من كم محلي كردند و........ و بعد هم تا 24 ساعت با من ارتباط كلامي برقرار نكرد و اين بچه هاي بنده خدا ي من از فرت نارحتي به خودشون ميپيچيدند
    باور كنيد يك روز از اين 15 سال زندگيم با همسرم رابطه خوبي داشتيم در خونه بگو بخند من مادرم را رفتم به خونم بيارم كه در شاديم شريك باشه به محض ورود به خونم اخمهاي همسرم به هم فرو رفته و من با گوشه چشم به اون گفتم نارحتش نكن آون هم لطف كرده با من همكاري كرد بعد مادرم بهم گفت موقعي كه ديدم اينقدر خوشحاليد مثل اينكه دنيا را به من داده بودند ببنيد طرز فكر مادر من اين است
    عرض خواهي ميكنم از محضرتون

  16. #9
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: تقاضاي كمك از دوستان و مديران

    آقای محترم

    نه اینکه همسرتان رفتارش بی اشکال باشد ولی در حال حاضر ایشان اینجا تشریف ندارند تا از منظر ایشان به ماجرا نگاه کنیم و صحبتهای ایشان را بشنویم ولی درهمین مطالب جسته و گریخته ای که شما چکیده وار از آن می گذرید اشکالات اساسی دارید .

    1- دروغ : بعضی از آقایان فکر می کنند دروغی که می گویند مصلحت آمیز است پس چون اسم مصلحت در آن به کار رفته می گوییم !!!! نه درو غی مصلحت آمیز است که حال خانم شما را به هم نریزد . پس وقتی ایشان از شنیدن دروغ شما که به زودی هم رو می شود( بر ملا شدن خاصیت دروغ و کتمانکاری است ) حالش به هم می ریزد یعنی شما حتی مصلحت خودتان را هم در رابطه در نظر نگرفته اید چه رسد به خانم تان . در ضمن وقتی خانمی دروغ می شنود زمینه ها ی بی اعتمادی ایجاد می شود . به این مسئله و زیر مجموعه های آن فکر کرده اید ؟!

    2- وقتی همسر شما از فامیل شما حرف می زند به جای جبهه گیری کافی است سر جای خود بنشینید و به انتقادات او سراپا گوش باشید .

    در بعضی از جهاتی که حق با ایشان است به خانم تان بگویید: کاملا حق با توست. ولی می دانی آنها خانواده من هستند و لزوما اینگونه نیست که فکر کنم آنها بی عیب هستند همینطور که من و تو هم نواقص رفتاری و اخلاقی داریم ، اما چه کنم ؟!! در این سن و سال مادر و خواهر م را نمی توانم تغییر دهم .

    این رفتار به نوعی به مسئله همدلی شما با ایشان بر می گردد و جبهه گیری و یا بی تو جهی های شما فاصله شما دو نفر را زیاد می کند و طبیعتا فضا سنگین می شود و قهر و ....


    3- به هر حال نمی توان همیشه از خانم خانه توقع درک شرایط داشت . زن هم گاها خسته می شود و نیاز به همدلی و همراهی دارد . روش مقابله روش بسیار بدی است . شما که پدر خوبی هستید و سعی دارید آرامش فرزندانتان حفظ شود باید قدری دقت بیشتری داشته باشید .

    زنان برای به هم زدن زندگی و ایجاد تنش معمولا پیش قدم نیستند و حفظ زندگی شان برای آنها خیلی مهم است . این عدم مدیریت شما بوده که بعد از گذشت چندین سال بعد از فوت پدر و برادر نتوانسته اید فضای صمیمیت و درک متقابل را ایجا د کنید . همه ی اشتباهات رفتاری متوجه خانم شما نیست . در بهترین حالت 50- 50 است .

    دریکی از پستهای دیروز نوشته بودید دوست ندارید به خانه بروید . چرا ؟!!

    فضای آن خانه هر چه که باشد شما در ایجاد آن فضا نقش داشته اید و امروز هم می توانید از انرزی و توانمندی های خود که در جهت ایجاد آن فضا استفاده کرده اید به نفع احسنت استفاده کنید و نقش سازنده داشته باشید .

    بیش از آنکه بر روی رفتارهای خانم خود تمرکز کنید بر روی رفتارها و عملکردهای خود متمرکز باشید . اگر شما اشتباهات رفتاری و فکری و اخلاقی خود را درست کنید قطعا شرایط تغییر در خانم و نظام زندگی تان ایجاد می شود .

    بسم لله از همین امروز شروع کنید . در گذشته و آنچه گذشته سیر نکنید . شما موفق می شوید .

  17. 4 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (چهارشنبه 25 آذر 88)

  18. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 11 فروردین 90 [ 11:16]
    تاریخ عضویت
    1388-9-24
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    2,393
    سطح
    29
    Points: 2,393, Level: 29
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تقاضاي كمك از دوستان و مديران

    با سلام مجدد
    صميمانه از لطف و مرحمت شما تشكر و قدرداني را دارم . به روي چشم . من با توفيق الهي از همين امروز دستورات موكد شما و ديگر عزيزان را آويزه گوشم كرده و سعي ميكنم در پيشبرد مقاصد زندگيم از آنها استفاده كنم
    خداي شما شاهد است من خيلي به زندگيم علاقه دارم دوست دارم مثل بقيه مردم چند صباحي كه از عمرم باقي مانده در كمال صلح و صفا زندگي كنم
    انشاالله كه عمري از من باقي بمونده و بتونم شما را از نزديك ملاقات كرده و جبران زحمات شما را بكنم.
    مرسي


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: شنبه 07 بهمن 96, 00:37
  2. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: سه شنبه 04 فروردین 94, 19:00
  3. چرا همه دوستام باهام قهر میکنند؟
    توسط کیت کت در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: شنبه 16 اسفند 93, 19:33
  4. دوستان کمک یه مشاور میخوام برا دوستام معتاد به استمناء (جلق) شدن
    توسط infodltube در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: سه شنبه 10 اردیبهشت 92, 00:07
  5. من و دوستام
    توسط بالهای صداقت در انجمن داستان و حکایت آموزنده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 06 آبان 89, 12:39

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:44 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.