چرا برخی از کارها را انجام می دهیم ؟ آیا این کارها واقعا خواسته ها و اهداف ما هستند ، و ما را به رستگاری سوق می د هند ؟ یا اینکه نتایج کارهای ما دنیا را از فلاکت و بدبختی نجات می دهند ؟ ما هروز انتخابی را انجام می دهیم که دنیای پیرامونمان را تحت تاثیر قرار می دهد و برسمیت شناختن این گونه اقدامات ، اولین قدم در جهت کمک به جامعه است . بر خی ممکن است بگویند تا مادامی که سر خوشیم . تمایلی به انجام کاری که به نفع جامعه باشد نداریم در اینصورت می توان گفت این افراد از زمره افراد خود خواه جامعه هستند ؟.

کارل گوستاو یونگ برای تحقق خویشتن ، یکپارچه شدن خودآگاه و نا خود آگاه در قالب خویشتن با موجودیت روانی جدید که به عنوان مرکز شخصیت انسان ، جانشین من می شود ، اصطلاحی دارد بنام فرایند فردیت .
فردیت چیست ؟ آیا چیزی است که ما آن را به عنوان هدفی دست نیافتنی به منظور جدا کردن خودمان از دیگران ، کشف کرده ایم ؟ یا یک حالت ملموسی است که ما هر یک در جهت رسیدن به آن مبارزه می کنیم .؟
این پرسش بسیار عمیق و فلسفی است که همه ما در مناسبات اجتماعی مان هر روز با آن مواجه هستیم.
برسی چنین عنوان پیچیده ای همانند فرد در جامعه ، می تواند وحشت آفرین باشد چرا که موضوعی است که در درون آن بسیاری از ایده ها، ودیدگاهها و موضوعات مکتوم و پنهان نهفته است . آنچنانکه همه ما در پیرامون این نوع موضوعات فلسفی دارای دید گاه های مختلف هستیم
از همین رو باید برای بررسی این نوع مسائل دیدگاههای مختلف را مورد توجه قرار داد . پژوهشگران معتقدند یکی از بهترین روشهای تحقیق در این زمینه ، صحبت کردن با دیگران و آگاهی از نظرات انان در این زمینه است که تلاشی است برای درک آنچه آنان در محیط اجتماعی خود تصور می کنند و اینکه چگونه با فردیت خود کنار آمده اند و یا بر عکس با نبود آن چه می کنند
مواضع اخلاقی برخی از مکاتب جهان امروز بر این پایه استوار است که ، حقیقت ، در اختیار خود شخص است . باورهای تازه ای که شخص بدان گردن می نهد ، باید چیزی باشد که برای شخصی که آن را اختیار می کند ، حقیقی باشد . حقیقتی که خود شخص حاضر به زندگی با آن باشد ،حقیقتی که شاید بدان عشق بورزد .
هر انسانی باید خودش تصمیم بگیرد . درست به همانگونه که سارتر معیار اخلاقی یک عمل را در حسن نیت فرد میداند . اگر فرد در شرایط انتخاب موضوعی قرار گیرد ،وانتخاب وی همراه با حسن نیت باشد و آرزوی قانون عام شدن آن انتخاب را هم داشته باشد ، یا اینکه از قانون کلی شدن آن عمل ناراضی نباشد ، آن عمل ، یک عمل اخلاقی است .
در روز گار امروز ما نمی توان انتظار باید ها و نبایدها را داشت و وظیفه و تکلیفی برای کسی معین کرد . تنها بایدی که می توان به آن تاکید کرد ، این است که خود را بشناس .
ایجاد یک جامعه زیبا بدین معنی نیست که ما باید در عمل همانند یک روبات باشیم . فردیت و خلاقیت ممکن است یکی از مهم ترین بخشهای یک جامعه فعال باشد ،
عضوی فعال از جامعه بودن ، بسیار مهم تر از این است که شخصی بدون فکر و تعقل ، عضوی از اکثریت خاموش جامعه خود باشد . تحقیق بیشتر در این زمینه ، می تواند به درک اینکه چگونه شما خودتان ممکن است با پیدا کردن نقش فردیت خود در جامعه باعث بهبود وضیعت جهان اطرافتان باشید، کمک کند.