آنی عزیز
نکته ای را بنده قابل ذکر می دانم و آن اینکه چه در ارتباطمون با آدمهایی که بخواهیم و نخواهیم از ما تأثیر می پذیرند و چه در فعالیت در موقعیتهایی که عمومی است و از حاصل نگاه و تفکر و حتی برگزیده های ما بهره برداری می شود، در نظر گرفتن استانداردها در الفاظ مهم است .
این نسبیتی که شما به آن اشاره داشتید یک مطلق فراگیر نیست ، چرا که در این صورت ثباتی در زندگی بشر نمی شد یافت . در حالی که حتی در میان پدیده های طبیعی جهان خلقت ثباتی در روابط آنها و حاصل این روابط می بینیم که باعث کشف قوانین و فورمولهایی می شود که علوم طبیعی را ایجاد کرده . پس باید بعید بدونیم که در تفکر و روابط انسانها این ثبات و فورمولها وجود نداشته باشد و همه چیز به نسبت نگاه هر فردی باشد و بر این مبنا تفاوتهای نامحدود و همه این تفاوتها هم در جای خود حق باشد .
منظورم این نیست که نگاه شما چنینه ، بلکه منظورم اینه که اگر الفاظی که تعریف استانداردی که همه کس منظور دقیق آن را درک کند ( یا ما معنای آنرا به روشنی بیاوریم ) در رساندن پیام مدنظرمون ، به کار نبریم چه بسا بعضی ها را به اشتباه بیاندازیم .
یادمه در بررسی زندگی و افکار سقراط به این نظر از وی برخوردم که خود نیز بدان رسیده بودم ، آن هم این که راه به صواب رفتن استدلال ( تفکر) اینه که الفاظ را با در نظر گرفتن معنی دقیق آنها به کار ببریم .
کاربرد الفاظ و کلماتی که هر کسی برداشت خاصی می تواند از آن بکند ، به اعتقاد بنده منظور دقیق مد نظر ما را نمی رساند ، چون قطعاً قبول دارید که از بیان یک نظر پیامی را منظور می دارید که می خواهید به دریافت کننده برسد و اینگونه چه بسا پیام شما حتی به عکس هم برسد .
در نظر گرفتن معنای استاندارد کلمات و الفاظ در تفکر و بیان امروزه آنقدر اهمیت دارد که حتی توجه به معنای مصطلح از لغوی هم مهم آمده ، یعنی در کاربرد الفاظ برای بیان منظور توجه به معنایی که در بین مردم مصطلح شده برای آن که مردم درست منظور را درک کنند قابل توجه است . شما حتماً شاهد موارد زیادی از الفاظ هستید که معنایی اثباتی دارند اما بنا به کاربردهای سلبی آن در طی زمانی مستمر بار معنایی آن در اصطلاح تغییر یافته . مثلاً کلمه ای مثل استعمار که در معنای لغوی به معنای طلب عمران و آبادانی است ، اما در معنای مصطلح آن ( چون زمانی مستمر به فریب به کار گرفته شده و قرینه با عکس معنای لغویش در عمل شده ) به معنی استثمار رواج یافته ( طلب عمران و آبادانی کجا و بهره کشی کجا ).
تازه این گذشته ازآن است که ما داریم الفاظ مشترکی که در هر کدام از علوم مختلف بخصوص علوم انسانی و گاه فنی معنایی مخصوص و متفاوت از دیگری دارد که باید به آن توجه کرد ، مثلاً کمله " فصل " در فلسفه معنای جدا کننده و فاصله دهنده است ، اما در علوم زیست محیطی به معنای فصول سال است . و.... قص علی هذا
در هر حال منظورم از این اطاله کلام این بود که ای عزیز من و شمایی که مخاطبین و مستمعینی همه گونه برای نظرات و کلاممان داریم به این نکات باید بیشتر توجه کنیم . و در اینجا کلمه " خوشی " و " خوش گذراندن " را باید در نظر و نگاه عام آن در نظر بگیریم که قطعاً معنایش غیر از آن چیزی است که منظور نظر شماست . و شاهد مدعایش هم اِن قُلتی بود که مدیر با عدم دریافت پیام اصلی شما ارسال کرد و شما وادار به شفاف سازی و بیان منظور اصلی کلامتان شدید .
اطاله کلام و صراحت بیان را بر من ببخشایید
علاقه مندی ها (Bookmarks)