به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 18
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 07 مرداد 91 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1386-12-12
    نوشته ها
    145
    امتیاز
    4,460
    سطح
    42
    Points: 4,460, Level: 42
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    66

    تشکرشده 70 در 43 پست

    Rep Power
    0
    Array

    بیش از اندازه یک کلام هست

    با سلام به همه دوستان گلم.

    یک روز اینقدر مستاصل شده بودم که ناخوداگاه از طریق اینترنت نشستم جستجو کردم و این وبلاگ پیدا کردم و واقعا خوشحال شدم .....
    باری به هر جهت میخوام مشکلم رو مطرح کنم به این امید که با همفکری شما بتونم یک راه درست رو توی زندگیم انتخاب کنم.
    من دختری هستم که از 18 سالگی شاغلم هم ادامه تحصیل در رشته مورد علاقه ام دادم هم کارم رو در کنارش ادامه دادم منظور کلیم اینه که فردی کاملا مستقل هستم که همیشه از همه لحاظ روی پای خودش ایستاده . حدود 3 سال پیش با پسری که قبلا به من اظهار علاقه کرده بود در یک کار تجاری شریک شدم. رفت و امدهای کاری ادامه پیدا کرد و خوب البته یک علاقه هم چه به صورت عادت و یا شناخت پیدا شد.
    بکذریم ....در طی این مدت چند بار به صورت غیر مستقیم مساله ازدواج و خواستگاری رو با من مطرح کرد که البته من خودم رو به نفهمی میزدم و میگذاشتم موضوع خاتمه پیدا کنه..البته ناگفته نمونه که ایشون مدت 3سال با خوانوادشون مستاجر ما بودن و با تفاوت یک طبقه با هم زندگی میکردیم که در اون زمان هم این موضوع رو مطرح کرده بود.و البته شناخت کاملی نسبت به خوانوادشون داریم... البته اون زمان هنوز دانشجو بود و الان با تلاش و پشتکارش یک سمت خوب در یکی از ارگانهای دولتی داره.به عبارتی پیشرفت کاری خیلی بهتری نسبت به من داشته...به هر حال این موضوع دوباره مطرح شد و این بار با مسائل جدید.حالا دیگه من این آقا رو از هر نظر مناسب میدونم ولی بحث مهریه پیش اومده و مقداری که مطرح کرده به هیچ عنوان مورد قبول خانواده من نیست.از طرف دیگه مسالهحجاب رو برای من مطرح کرده.خانواده من از لحاظ حجاب اونقدر مقید نیستن ولی من همیشه مقید بودم .ولی نه یک دختر کاملا مومنه(نه این طور که یک لاخ از موی سرم هم دیده نشه)
    .مطرح کردن این موضوع و اینکه اون بعد از این همه سال برای من شرط گذاشته خیلی برام سنگینه. در واقع به من برخورده واین مساله مهریه که به هیچ وجه نمیخواد قبول کنه.از طرف دیگه من خواستگاران دیگه ای هم دارم ولی خوب مساله اینجاست که من این پسر رو قبول دارم به عنوان مرد زندگی ولی نمیخوام با قبول کردن شرایطش احساس کنه که من درمقابلش ضعیفم.امیدوارم که منظورم رو درک کرده باشین.
    لطفا منو راهنمائی کنین.
    الهی همه از تو ترسند و من از خود زیرا که از تو همه نیک آید و از من همه بد.....

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 خرداد 88 [ 14:34]
    تاریخ عضویت
    1386-11-05
    نوشته ها
    375
    امتیاز
    8,632
    سطح
    62
    Points: 8,632, Level: 62
    Level completed: 61%, Points required for next Level: 118
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    683

    تشکرشده 715 در 251 پست

    Rep Power
    54
    Array

    RE: بیش از اندازه یک کلام هست

    سلام سمیرا جان. من دقیقاً نمی دونم نوع رابطه شما و طرز ایراد این شرایط از جانب ایشون چطوری بوده اما گمان نمی کنم پذیرفتن شرایط اون هم اینایی که شما گفتین دال بر ضعف شما باشه. به هرحال ایشون معیارهایی برای همسرشون دارن که اونا رو با شما در میون گذاشتن. شما می تونید قبول کنید یا نه. اما اینکه اکثر معیارهاتون رو در ایشون می بینید نکته ایه که باید بهش توجه داشته باشین. نباید یک انتخاب خوب رو فدای غرورتون کنید. راستی مگه ایشون خودشون به خواستگاری شما نیومدن. یا اینکه بعد از این همه مدت در حالیکه موضوع از طرف ایشون دیگه منتفی فرض شده بوده شما ناگهان موافقت خودتونو اعلام کردین؟ و این دفعه ایشون شرط تعیین کردن؟ اگر این طوره شاید اشتباه از جانب شما در پیش قدم شدن بوده که باعث سوء استفاده و شرط گذاشتن ایشون شده. اگر اینطور نیست پس بیخود خودتونو با این فکر که شما با پذیرفتن شرایط ایشون ضعیف تلقی میشین عذاب ندین و در دودلی قرار ندین. اگر شما ایشون رو دوست دارین پس باید برای علاقه ها و خواسته های ایشون هم ارزش قایل باشین. همین طور که مطمئناً ایشون هم بعضی شرایط شما رو پذیرفتن. پس سعی کنید منطقی باشین و در مورد خواسته هاشون با ایشون به گفتگو بشینید. سعی کنید تا به تفاهم نرسیدید تصمیم نگیرید. موفق باشین.

  3. کاربر روبرو از پست مفید آتنا تشکرکرده است .

    آتنا (دوشنبه 20 اسفند 86)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 07 مرداد 91 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1386-12-12
    نوشته ها
    145
    امتیاز
    4,460
    سطح
    42
    Points: 4,460, Level: 42
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    66

    تشکرشده 70 در 43 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بیش از اندازه یک کلام هست

    دوست خوبم آتنای عزیز ممنون از پاسخت. در مورد اینکه این مساله در حال حاضر چطور مطرح شده/من اصلا این موضوع رو مطرح نکردم و از جانب اون مطرح شد ولی طبق گفته شما با توجه به اینکه اون معیارهائی در مورد انتخاب همسرش داره این شرایط مطرح شد.حتی من هم این موضوع رو عنوان کردم که چرا دفعات قبل این مسائل را مطرح نکرده و اون هم طبق نظرات خودش گفت که اون الان 30 سال داره و من هم 26 سال بنابراین توی زندگی نمیخواد زمان و فکرش رو روی مسائلی که ممکن باعث اختلاف باشه بگذرونه و میخواد زندگی رو از هر جهت با تفاهم کامل شروع کنه. که البته این موضوع از نظر دمن حای بحث داره چرا که افراد دارای سلایق کاملا متفاوت هستند.حتی اون با خوانوادش هم به منزل ما اومدن اما خوب دقیقا مساله الان همون مساله مهریه هست که مطرح کردن و جدای از اون مساله حجاب ... دلم میخواد این موضوع رو با طیب خاطر بپذیرم. یعنی بدونم که طرف مقابل ارزش انجام این کار رو داره..... (حقیقتش ..تمام اطرافیان دوستان و حتی اقوامم چشمشون به اینه که ببینن بعد از این همه سال با تمام خواستگارانی که داشتم بالاخره چه انتخابی میکنم..میخوام به همه نشون بدم که این انتخاب من بهترینه...دلم نمیخواد تصور کنن که من احساسی عمل میکنم..راستش خوب این موضوع هم برام مطرحه...یعنی گاهی اوقات مانع میشه...خسته شدم از این دودلی خودم...)
    الهی همه از تو ترسند و من از خود زیرا که از تو همه نیک آید و از من همه بد.....

  5. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 30 آبان 88 [ 11:45]
    تاریخ عضویت
    1386-7-10
    نوشته ها
    1,573
    امتیاز
    16,204
    سطح
    81
    Points: 16,204, Level: 81
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    898

    تشکرشده 926 در 486 پست

    Rep Power
    174
    Array

    RE: بیش از اندازه یک کلام هست

    شما هم حق دارید و ایشان هم همچنین . . . شاید بگویید دهه!!اینکه نمی شود!!!
    عرض کنم که ایشان با توجه به سنشان به یک سری مسایل قطعی و نیز ثباتی در اندیشه رسیده اند که لاجرم *خط قرمزهایی* را برای خود در نظر دارند.
    شما هم حق دارید،زیرا در خانواده ای رشد پیدا کرده اید که حجابی دارید که به آن خو کرده و آن را نرکمل هم می دانید و البته این کاملاً درست بوده و حق شماست . . .
    در باب مهریه هم باز هردو حق دارید؛پس بنده نظری درباره مشکل شما دارم و آن اینکه:
    یک بار دیگر بنشینید و دوتایی باهم در وهله نخست و سپس با خانواده هایتان دوباره سنگهایتان را وا بکنید و آرای خود را درباره موارد گوناگون با هم در میان بگذارید،اگر دیدید که به توافق نمی رسید،مسئله را پایان شده قلمداد کنید؛درست است که ممکن است از لحاظ احساسی یا عاطفی به هم عادت کرده باشید و پایان رابطه،برایتان در اوایل دردناک باشد،اما اندکی بعد سود بسیار زیادیخواهید برد.
    آنچه که روشن است اینکه:اختلاف عقیده دو طرف درباره مهریه و حجاب تفاوتی بنیادین از نظر شرایط لازم جهت توافق و تفاهم دوسویه برای تشکیل زندگی است،لذا بهتر است که موضوع را در صورت به توافق نرسیدن و از ته دل راضی نشدن هر کدام از طرفین،خاتمه دهید.
    اما از همه اینها گذشته شناخت شما از ایشان و خانواده شان اندک است و صرف شریک بودن یا مستاجر بودن کافی نیست و باید شناخت بیشتری از ایشان پیدا نمایید و نیز سفارش می کنم که مقالت و مطالبی را که درباره شناخت متقابل پیش از ازدواج و نیز پرسشهایی که باید در جلسه خواستگاری مطرح شوند را حتماً حتماً در همین تالار بخوانید و آنها را در عمل اجرا نمایید.

  6. #5
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 اردیبهشت 03 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,420
    امتیاز
    287,130
    سطح
    100
    Points: 287,130, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,080 در 7,002 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: بیش از اندازه یک کلام هست

    سلام samira1361
    به شما خوش آمد گو می گویم.
    دیدگاه ما نسبت به زندگی وانتخاب و ازدواج بسیار مهم است. گاهی مشکل از دیدگاه هست و ربطی به فرد دیگری ندارد.
    به نظرم موقعیت منحصر به فردی جهت یک انتخاب برای شما فراهم است. شما باید معیارهای قطعی خود را که به عنوان خط قرمز است را محور قرار دهید.
    من اگر یک دختر باشم می دانم که هیچ مردی 20 نیست. و اگر این فرض را بپذیریم باید قبول کنم که با مردی زندگی کنم که معدلش زیر 20 باشد و در بعضی درسها ضعیف باشد.( از نظر معیار ازدواج می گویم)، در چنین شرایطی ترجیح می دهم معیارهای اساسی زندگیم کم نباشد. مثلا صداقت، مسئولیت پذیری، انعطاف پذیری، وظیفه شناسی و تحمل مشکلات و پشتکار و ثبات و ....، اما ممکن است در بعضی مسائل به نظر من نمره 20 نگیرد. آیا آن معیارها آنقدر مهم هستند که بیخیال همه شرایط او بشوم و او را ترک کنم.
    شما باید به مهریه نگاهی واقعی بکنید نه فانتزی!
    آیا مهریه برای شما ضامن ارزشتون هست؟
    آیا مهریه برای شما پشتیبانی زندگیتون هست؟
    آیا مهریه میزان تفاخر شما را مشخص می کند؟
    آیا مهریه نماد دوست داشتن است؟
    شاید هیچ وقت به دقت به نقش مهریه نپرداخته ایم. اما مهریه باید واقع گرایانه و متناسب با توان بالقوه فرد باشد چون ظاهرا طرف مقابل شما مذهبی است و باید توان پرداخت را حتی در آینده در خود ببیند.( چون این حق شماست)
    اما اگر شما هم حجاب را رعایت می کنید، باید مرز دقیقش را با او دوباره صحبت کنید. و اگر نگاهتون از این اول من و تو بودن است. و اگر از الان دو جبهه گشوده می بینی، که هر پیشروی او را به معنی عقب نشینی خود قلمداد می کنید. و اگر از اکنون تصور می کنید باید میخ را محکم بکوبید و گربه را در حجله بکشید و هرگونه پذیرش و قبول نظرات طرف را به معنی ضعف و پا گذاشتن روی غرورتون تلقی می کنید. در این گونه مواقع خطر در نوع نگاه شما نهفته است. یعنی تفاوت نمی کند که شما با چه کسی ازدواج کنید، اما با هر کس ازدواج کنید، چنین دید معامله ای و مقایسه ای به زندگی منجر به ایجاد وتعمیق شکافهای احساسی می شود.

    خلاصه:
    هم در مورد مهریه و هم در مورد حجاب و هم در مورد نگاهت به معیارهای اساسی زندگی باید خود را عمیقا واکاوی کنی.
    معمولا برای کسب هر موقعیت مناسب و موفقیتی نیاز به هزینه هست. حالا گاهی هزینه مالی است، گاهی هزینه کوتاه آمدن از معیارهای سطح پائین و ممتنع است.
    شاید بد نباشد این موضوعات را در ملاقات حضوری با یک مشاور خانواده دقیقا بازنگری کنید و آمادگی بیشتری جهت یک زندگی کسب کنید.
    اینکه ایشون علیرغم علاقه چندین ساله خود، روی نکات کلیدی و معیارهای اساسی خود پافشاری می کند و به خاطر احساسات زودگذر و بی تامل از معیارهای خود صرفنظر نمی کند ، نشان از پختگی وهمچنین تعهد او دارد. چون می تواند نسبت به بعض مسائل تساهل کند و بعدا با پافشاری مشکل آفرینی نماید.
    یک حساب کتاب دقیق نسبت به معیارهای اساسی مورد نیاز در یک زندگی، شما را به راحتی به یک تصمیم گیری صحیح رهنمون می سازد.

  7. کاربر روبرو از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده است .

    مدیرهمدردی (دوشنبه 20 اسفند 86)

  8. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 07 مرداد 91 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1386-12-12
    نوشته ها
    145
    امتیاز
    4,460
    سطح
    42
    Points: 4,460, Level: 42
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    66

    تشکرشده 70 در 43 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بیش از اندازه یک کلام هست

    آقای سنگ تراشان عزیز.
    ممنونم از اینکه وقت گذاشتین و مشکل من رو خوندین و راهنمائی کردین.
    من طی این مدت خیلی فکر کردم . توی زندگیهای زیادی یک جوری سرک کشیدم و البته با اشخاص زیادی مشورت کردم ..چیزی که فکر میکنم من رو در مورد این شخص بیش از بقیه علاقه مند کرده در حقیقت ایمان و اعتقاد و قبول مسئولیت هست...ایمان چیزی که حتی خوشبخت ترین و عاشق پیشه ترینها هم اگر نداشته باشن با گذشت زمان به یک روزمرگی و ناخوشایندی در زندگیشون میرسن و این چیزی هست که من دنبالشم.....
    من دختر معتقدی هستم ولی خوب این وسط مسائلی هست که جزو عادات شده و یک جورائی حظف اونها برام سخته و دشوار...مثل همین مسئاله حجاب....من همیشه بر این اصل پافشار ی میکردم که انسانیت و اعتقاد و مومن بودن یک زن به میزان موی اون که دیده میشه یا نمیشه نیست...خوب این چیزی بوده که با توجیهات خودم همیشه مطرح میکردم ..از طرف دیگه اکثر پسرانی که مساله حجاب زن براشون مطرح نیست فاقد اعتقاد و ایمانی هستن که من دنبالشم...اگر هم به قول خودشون این اعتقاد رو دارن یک جورائی یک جاهائی کم می یارن.... من دلم نمیخواد در مورد ایمان و اعتقادم توی زندگیم رشد نزولی داشته باشم....و البته الان که همچین فردی رو پیدا کردم اینطور به من سخت گرفته....من هیچ ابائی ندارم از اینکه برای همراه بودن با همچین کسی از یک سری سنتها و عادات خوانوادگی بگذرم...تردیدم فقط در این هست که چطور این فرد رو بیشتر بشناسم...یعنی ارزش اون رو و اینکه آیا اون ارزش این کاری رو که من میکنم خواهد فهمید یا نه؟!
    من هنوز اون طیب خاطر رو در مورد این کارم پیدا نکردم اما مطمئن خواهم بود که اگر جواب رد به اون بدم بعدا خودم رو سرزنش میکنم.....

  9. کاربر روبرو از پست مفید نجوا تشکرکرده است .

    نجوا (پنجشنبه 22 فروردین 87)

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 07 مرداد 91 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1386-12-12
    نوشته ها
    145
    امتیاز
    4,460
    سطح
    42
    Points: 4,460, Level: 42
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    66

    تشکرشده 70 در 43 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بیش از اندازه یک کلام هست

    سلام ..من دوباره اومدم با یک مساله جدید.
    نمیدونم بعد از راهنمائی همه دوستان عزیز از جمله آقای سنگ تراشان تصمیم قطعی خودم رو گرفتم.....اما ..... غافل از اینکه مادرم سخت با پائین آوردن مبلغ مهریه مخالف هست..... من عکس العمل خاصی نشون ندادم ..سعی کردم قانعش کنم و اینطور وانمود کرد که قانع شده اما بعد از اومدن خواستگارها زیر قولش زد و دوباره این موضوع رو مطرح کرد.. از نظر اون من عاقلانه تصمیم نگرفتم و اگر به من علاقه داشته باشه این موضوع رو قبول میکنه..... اما من قلبا اعتقادی که نسبت به مهریه دارم با مادرم متفاوت هست... نمی دونم چه بکنم.. البته این رو هم مطرح بکنم که بعد از یک سری صحبت با این آقا پسر به این مطلب پی بردم که مخالفت اون با مهریه مطرح شده از طرف خانواده من به این دلیل هست که خانواده اون فکر نکنن که داره احساسی عمل میکنه...به هر حال اون نمیخواد که خانوادش در مورد اون همچین فکری کنن و من هم...
    ولی مادر من مهریه رو به خاطر اون کم کرد اما هنوز موافق نیستن...
    خیلی مسخره هست..... خجالت میکشم سر من این چک و چونه زدن...... خیلی به من بر میخوره..... احساس حقارت میکنم وقتی من توی زندگی دنبال چی هستم و دیگران چه کنکاشهای مسخره ای می کنن..
    به این موضوع پی بردم که این آقا میخوادمن رو یک دختری بکنه که از نظر خانواده اون 100% مورد تحسین باشم .... ولی به نظر من اون باید کاری کنه که برخورد اون موجب تحسین خانواده اون نسبت به من بشه..ولی خوب من و خصوصیات خود من هم 100% بیشترین تاثیر رو خواهد داشت.... اما به من بر میخوره ... نمیدونم ..اون رو از هر جهت پسر خوب متعد مسئول خوش اخلاق و مناسبی برای زندگی میبینم....اما متاسفانه احساس مسکنم خود خواه هست...
    لطفا راهنمائیم کنین...
    جرا من رو اینجا همه بی جواب گذاشتن؟؟؟؟؟

  11. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 07 مرداد 91 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1386-12-12
    نوشته ها
    145
    امتیاز
    4,460
    سطح
    42
    Points: 4,460, Level: 42
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    66

    تشکرشده 70 در 43 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بیش از اندازه یک کلام هست

    خدایا من تو رو دارم..
    اما پس چرا دلم داره میترکه..............

  12. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 11 شهریور 88 [ 09:47]
    تاریخ عضویت
    1386-12-12
    نوشته ها
    350
    امتیاز
    6,773
    سطح
    54
    Points: 6,773, Level: 54
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 177
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    218

    تشکرشده 222 در 118 پست

    Rep Power
    52
    Array

    RE: بیش از اندازه یک کلام هست

    سلام نجوا خانم
    به عقيده من خيلي خوب است كه قبل از ازدواج سنگ ها واكنده شودو هيچ بحثي براي اختلاف ديگر باقي نماند
    اولا در زندگي مشترك اگر ميخواهيد تداوم داشته باشد بايد كوتاه بياييد از هر دو طرف چه زن چه مرد
    پس اين حرف شما صحيح نيست كه شما ضعيف هستيد اگر حرف او را گوش كنيد

  13. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 07 مرداد 91 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1386-12-12
    نوشته ها
    145
    امتیاز
    4,460
    سطح
    42
    Points: 4,460, Level: 42
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    66

    تشکرشده 70 در 43 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بیش از اندازه یک کلام هست

    سلام آقا عارف. ممنونم از اينكه من رو راهنمائي ميكنين....آره اين خوبه...زندگي مشترك خيلي خوبه كه آشكار و بدون ابهامات آغاز بشه..پس اگر طرفين عقايد و انتظارات خودشون رو قبل از ازدواج مطرح كنن 100% بهترين شيوه خواهد بود چون معتقدم تغيير عقايد و خصلتهاي افراد كاري به مراتب سخت تر هست...... من از گذشت ابائي ندارم....اما..... مادرم رو چه كنم؟؟؟؟ چه طور اون رو متقاعد كنم...كه اگر در طول زندگيم براي حل مسئاله اي از اون كمك بخوام جرات رجوع داشته باشم تا راهنمائيم كنه..... ؟؟؟؟؟


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. درخواست حذف کاربری، خواهشمند است مدیران سایت توجه فرمایند
    توسط ترنم1 در انجمن پیشنهادات ،انتقادات و مشکلات تالار
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 11 آبان 95, 17:13
  2. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 شهریور 91, 23:34
  3. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: شنبه 20 خرداد 91, 14:03
  4. پسری که دنبال تصاویر جنسی تو نت هست ممکنه مشکل درست کنه برای اطرافیانش؟
    توسط بهار.زندگی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 12 اسفند 90, 15:20

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:53 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.