با عرض سلام و خسته نباشید
من یه مشکلی دارم که فقط میتونم با خدا و بعد هم با شما در میون بذارم ؛ راستش از روده درازی خوشم نمیاد و می دونم که شما هم همینطور! اما لزوما برای طرح مشکلم و متعاقبا کمک شما باید اطلاعات کامل و درستی بدم ؛ امیدوارم چیزی از قلم نیفته.از شما هم خواهش می کنم که یه کمک واقعی (البته مثل اکثر موارد) در حقم بکنید تا یه نصیحت! (ممنونم)
خوب اول از همه از خودم شروع می کنم ؛ من 20 سالمه و دانشجوی یه رشته ی خوب در شهر خودمون (مرکز استان) ، الآن هم ترم سه هستم ، اما تقریبا از اواسط ترم دوم نزدیکی های عید ، بعد از مدت زیادی کلنجار رفتن با خودم و فکر کردن متوجه شدم که به یکی از همکلاسی های هم دوره ی خودم خیلی ، علاقه مندم!
این رو هم باید در اینجا بگم که من تا کنون رابطه ای با جنس مخالف نداشتم ؛ همیشه هم از رابطه با جنس مخالف (از نوع دوستی های معمول که خودتون می دونین) بدم میومده و اون رو کاری نادرست می دونستم و می دونم ، خیلی هم افراطی شده بودم که اصلا می گفتم عشق ، کشکه!
و حالا عاشق شدن من (عاشق کلمه ی سنگینیه و شرایط خاصی داره بهتره بگم علاقه مند) برای خودم عجیبه!!
تو رو خدا حمل بر خودستایی نشه که من از خودستایی نفرت دارم ؛ اما باید بگم من آدم خیلی منطقی هستم و توی مدت زندگیم همه ی اطرافیانم می دونن که تا چه حد کارها رو به درستی و با احتیاط انجام می دم و هرکاری که با منطق و حق همراه باشه حتی اگر شدیدا برخلاف میلم باشه درباره اش فکر می کنم ، می پذیرم ، و حتما بهش عمل میکنم ؛ پس باز هم خواهش می کنم نظر و کمک خودتون رو هر چند رک و گزنده کامل و صریح بفرمایید.
با توجه به همین منطقی بودن اصلا این در دام علاقه افتادن و وابستگی شدید عاطفی که برام پیش اومده برای خودم هم تعجب آوره!
راستش بنده و خانواده ام تا حد متعادلی مذهبی هستیم و فقط 2 برادر بزرگتر دارم که هر دو ازدواج کرده اند . و سن ازدواج هم توی فامیل ما تقریبا 25 سال هست.
تا اینجا از خودم گفتم ، اما از ایشون اگه بخوام بگم باید اعتراف کنم چیز زیادی نمیدونم (چیزهایی که برای ازدواج خیلی مهم هستند مثل خانواده ، سطح فرهنگی و مالی ، تعداد خواهر و برادر و شغل پدر و ...)
می دونم ایشون اهل یکی از شهرستان های استان خودمونه ، از لحاظ درسی و نمرات در سطح عالی هستند ، اما چیزی که من رو علاقه مند کرده و مهم ترین عامل برای زندگی آینده ام هست ، اخلاق ، متانت ، حجاب(مانتوی خیلی پوشیده) و شیوه ی رفتار فوق العاده سنگین با ما پسرهای کلاسه ؛ ایشون در حد خودشون و البته من(!) زیبا هستند.
نکته ی تکمیلی ؛ درسته الآن ساکن مرکز استان هستیم اما شهرستان آبا و اجدادی من همجوار شهرستان ایشون و از لحاظ فرهنگ اجتماعی و آداب و رسوم و حتی لهجه بسیار شبیه به هم هستیم.
ترم اول که بی خیالی درس می خوندم ، فقط واسه قبولی! ؛ اما ترم دوم که مشغولی فکر و ذکرم به ایشون بیشتر شده بود با افت بیشتری روبرو شدم ؛ اما ترم سوم ترم متفاوتیه اصلا نمی دونم چی به سرم اومده؟! به خاطر ایشون به شدت سختکوش و درسخون شدم! خیلی هم اخلاقم با همه تغییر کرده! البته با توجه به تابستان زجرآوری که فقط و فقط من گذروندم(تابستان امسال بین ترم 2 و 3) این تغییرات تعجبی نداره!!! خلاصه که نیروی عجیبی در همه ی وجودم حس می کنم.
راستی بعد این همه اصطلاحا روده درازی اصل مشکلم رو نگفتم ؛ مشکلم اینه که خوب من که علاقه مند شدم (که خودم و خدای خودم می دونیم به هیچ وجه ارادی نبوده ؛ یه جایی خوندم که انسانهای دانا در تمام سنین پیش از انتخاب همسر به ساختن ایده آل در ذهن(با عقل) متناسب با همه ی شرایط خود می پردازند ؛ و وقتی به فردی که به ایده آل آنها نزدیک است میرسند به او علاقه مند می شوند (با دل) ؛ نمی دونم شاید من هم اینطوری شدم!!) داشتم می گفتم خب من که علاقه مند شدم ؛ تکلیف ، بعد از این چیه؟ باید چی کار کنم که بیشتر از این (مثل تابستون امسال) زجر نکشم؟
از طرفی خوب هرکسی میدونه که باید خیلی درست و صحیح به شخص ابراز علاقه کرد ، اما 1. من بسیار کم تجربه ام و شیوه ی درستش رو نمی دونم 2. صحبت با ایشون برام بسیار سخته ، چون ایشون بیش از حد تصور هرکسی ، متشخص و محترمانه رفتار می کنند! از طرفی جو دانشگاه ما طوریه که احتمال مخفی ماندن موضوع در حد معمولش کمه!! از طرف دیگر همیشه توی زندگیم به آبروی اطرافیانم بسیار بسیار احترام گذاشته ام و الآن اصلا راضی نمیشم با حرکتی خام و بی تجربه آبروی کسی که دوستش دارم رو بریزم.
راه حل دیگری که به ذهنم میرسه صحبت با مادرمه ؛ که با توجه به سن ازدواج بالا و یه سری اخلاقیات این کار برام خیلی سخته ؛
خلاصه که نمی دونم چه واکنشی خواهند داشت؟
لطفا بفرمایید من باید چیکار کنم که این عذاب چند وقته بالاخره تموم بشه(امیدوارم این عذابم رو درک کنید که توضیحش سخته)
هر راهی که پیشنهاد می فرمایید چگونگی اش رو هم کامل بفرمایید که من خیلی بی تجربه ام!!
بابت زیادی متنم و جسته و گریخته بودنش هم معذرت میخوام
سپاسگزارم
منتظرم
علاقه مندی ها (Bookmarks)