تفاوت آزادي و بي بند و باري

[parnian1]

تفاوت هاي آزادي و بي بند وباري

پيش درامد جالب نويسنده : چند سالي ميشه كه در زمينه روابط ميان دو جنس مخالف تحقيق ميكنم. روابط ميان دو جنس رو در فرهنگ هاي مختلف بررسي كردم همينطور مسائل جنسي رو ، انتظار داشتم در مورد ساير فرهنگ ها به تفاوت هاي زيادي برسم ،تفاوت در واقعيت و حقيقته ،ما حقايق رو ميدونيم اما در نظر نميگيريم در نتيجه به واقعيتها عادت ميكنيم ،ولي آنها سعي ميكنند در واقعيتهايي كه ساختند . درگير آن شده اند به حقايق فكر كنند . به آن برسند(به عنوان مثال ما فكر ميكنيم هر كاري آنها انجام ميدهند درسته چند سال طول ميكشه كه انكار رو از انها ياد بگيريم زماني كه ياد گرفتيم دو سال بعدش اونا به اين نتيجه ميرسن كه اون روش غلط بود........ ما دنبال الگو هستيم و تا زماني كه دنبال الگو باشيم خودمون الگو نميشيم.

مفهوم آزادي :

معني آزادي مسلما خيلي گسترده است اما ساده ترين معني كه ميشه براي آزادي در نظر گرفت : آزادي عبارتست ازآسوده بيان كردن ،رفتار كردن ،زندگي كردن ،به شرط اينكه امنيت ما احترام ما و حقوق ما رعايت شود و در غين حال آزادي ما باعث خدشه دار شدن حقوق ديگران نشود.افراد آزاد انديشرا در عام افرادي با ذهنيت باز (open mind) خطاب ميكنند اين افراد داراي ظرفيت بالايي در پذيرش انتقادات و مسائل جاري اجتماع هستند به نوعي واقع بين و حقيقت جو .
ايده افراد ازاد انديش از نظر اعتقادي اينگونه است كه انها به اعتقادات ديگران احترام ميگذارند واعتقادات را امري شخصي ميدانند و تا جايي كه اعتقادات ديگران باعث تجاوز به حريم خصوصي انها نشود و اعتقادات شخصي انهارا زير سوال نبرد قابل احترام ميدانند.
به عنوان مثال در خانواده اي دختري مانتو را انتخاب ميكند دختري چادر را و .....پدر و مادر در عين حال كه به فرزندان خود ارزش قائل ميشوند تا جائيكه امنيت انها به خطر نيفتد براي انها ازادي رفتار و كردار قائل ميشوند در اين خانواده همه اعضاي خانواده ميتوانند ازادانه نظر خود را ابراز كنند ....به انتخاب هاي هم احترام ميگذارند.
پدر و مادر ازاد انديش نبايد كاري كنند كه فرزندانشان مجبور به دروغگويي شوند . به هر حال بايد با وقايع جاري زندگي كرد مسلم بدانيد كه هر انساني در سني خاص جذب جنس مخالف خود ميشود.
با برخورد صحيح و كنترل دورادور كه باعث حس بي اعتمادي در فرزندان نشود با شناخت طرف مقابل به جاي انكه كاري كنيد فرزندتان مخفيانه اقدامي انجام دهد و در دام افراد ديگري بيفتد ،با نظارت شما و اطلاع شما فرد مناسبي را انتخاب كند.
نظارت به معني محدوديت نيست اما محدوديت بخشي از نظارت ميباشد.يك اعتماد دو طرفه پدر فرزندي يا مادر فرزندي ميتواند لازمه ارتباط اعضاي خانواده باشد.

معني بي بند وباري:

بي بند و باري عبارتست از آسوده بيان كردن، رفتار كردن ، زندگي كردن بدون در نظر گرفتن مرز و حقوق ديگران و البته عموما در بي بند وباري امنيت فرد به خطر مي افتد.به عنوان مثال اينگونه افراد با شعار اينكه من اون طور كه دوست دارم زندگي ميكنم اونطور كه دلم بخواد ميپوشم هر جا بخوام ميرم به كسي ربطي نداره چي كار ميكنم......در عين حال كه خود را ازاد انديش عنوان ميكنند به هيچ وجه در مقابل انتقادات واكنش صحيحي بروز نميدهند و عموما محل را ترك يا با پرخاشگري و فحاشي جبهه گيري ميكنند.
اين افراد انتقادات ديگران را نمپذيرند و هر اعتقاد بر خلاف عقيده خود را مورد مسخر قرار ميدهند....اگرچه واقع بين هستند اما حقيقت جو نيستند . در جمع اين افراد فرد مذهبي و اهل دين فورا ترد ميشود و اورا امل خطاب ميكنند........
سوالي كه مطرح ميشود آيا فردي كه قدرت پذيرش انتقاد و اعتقادات ديگران را ندارد ميتوان ادعاي ازاد انديشي كند؟
در كشور ما مد شده اگر فردي قيد و بندي قائل نباشه همه ميگن واي چه پسر فهميده اي چه پدر روشنفكري و چه خانواده با فرهنگي....مثلا اگر براي پدري مهم نباشد كه دخترش شب تا ساعت چند بيرون بوده با كي بوده و كجا بوده و اصلا دختر (باكره)برگشته خونه يا نه همه دوستاش ميگن چه پدر روشنفكري داري...
ارزش قائل شدن با با اعتماد داشتن فرق داره مسلما اكثر پدر ها به دخترشون و ساير اعضاي خانواده اعتماد دارن اما ارزش داشتن شما براي پدرتون زمانيست كه او بداند شما كجا ميرويد.....اين يعني ازادي و اينكه پدر اين اجازه را به شما بدهد و اگر جايي باشيد كه امنيت تان در خطر است حد اقل هشدار هاي اوليه را به شما بدهد......

منبع : سايت تنظيم خانواده