به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 شهریور 87 [ 21:31]
    تاریخ عضویت
    1386-10-16
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    4,061
    سطح
    40
    Points: 4,061, Level: 40
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    +دچار تردید شدهام لطفا راهنمایم کنید؟!

    [attachment=97]با عرض سلام

    من دختری هستم 18ساله که 3 سال پیش به عقدیکی ازاقوام نزدیکمون در امدم واکنون هنوز عقد هستم.اختلاف سنی من با همسرم 8 سال می باشد.بنا بر مسائلی تصمیم بر جدایی دارم اما در تصمیم گیریم دچار تردید هستم چون با این وجود همسرم را دوست دارم .رفتارها و بهانه های نادرست او زندگی رو برام واقعا دشوار کرده است.رفتار همسرم طی چند ماهی است که به کلی تغییرکرده است.او نسبت به خانوادهام سوء ظن دارد واحساس می کند که خانواده ام برای تحصیلاتش ارزش قائل نیستند در صورتی که پدر و مادرم هیچ کوتاهی نسبت به همسرم نکرده اند.متاسفانه چند بار هم من را به خاطر خانوادهام کتک زده است.
    ضمنا همسرم چندین دوست دختر هم داشته است که این مسئله من را واقعا ازار می دهد
    .همیشه من را بخاطر مقدار مهریه ای که ما گرفتیم سرزنش می کند.و می گوید که این مهریه در شان واندازه ی تو نیست.
    من همیشه سعی کردم که همسرم را درک کنم او طی این 3سال که عقد بودیم در شهر دیگری تحصیل می کرد دوریش برام واقعا سخت بود اما به امید یک زندگی بهتر در چند سال دیگراین مشکلات راتحمل می کردم.
    خیلی دوست داشتم که هر چه زودتر به خونه ی خودمون برویم اما هیچ وقت اصرار نمی کردم نسبت به این موضوع چون شرایط مالیش و اینکه دانشجو است را درک می کردم خلاصه با همه چیز او ساختم اما او همیشه می گفت که تو هیچ وقت من رو در ک نمی کنی و طرز فکرت در حد یک بچه است
    .دوست نداشتم هیچ وقت ناراحتیش رو ببینم هر وقت مشکلی بین ما پیش می امد من همیشه پیش قدم میشدم برای رفع مشکلمون.
    و این رو بایدبگم که خانواده اش از من براش مهم تر بودند وچندین بار این حرف رو به خودم زده است.
    ما الان نزدیک 2 ماه است که از هم دور زندگی می کنیم طی این 2 ماه چندین بار قرار گذاشتیم که همدیگر رو ببینیم اما بهانه ها و خواسته های ایشان باعث شد که مشکلی حل نشود.یکی از خواسته هایش این بود که کالاهایی که به عنوان مهریه طرف داماد قبول کرده اند را ما تهیه کنیم .چند روز پیش از من خواست که شرایطم را برای شروع یک زندگی دوباره بگم من هم خواسته ایم که شامل صادق بودن _وفادار بودن و این که دوست ندارم خانواده ات از مسائل زندگیمون با خبرشوند و نداشتن حساسیت نسبت به خانواده ی من و...را گفتم امااو در جوابم به من گفت که تو زندگیت را دوست نداری چون اگر واقعا علاقه مند به زندگیت می بودی هیچ وقت این شرطها را نمی گذاشتی و بدون هیچ شرطی حاضر به ادامه ی زندگیت بودی اما هر چه من براش توضیح دادم که این طور نبوده است باور نمی کرد.ایا به نظر شما گذاشتن این شرطم اشتباه بود؟ازتون می خوام بهم کمک کنید .خیلی متشکرم
    تصاویر پیوست شده

  2. کاربر روبرو از پست مفید mahsa تشکرکرده است .

    khaleghezey (یکشنبه 04 خرداد 93)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 15 مرداد 90 [ 12:35]
    تاریخ عضویت
    1386-10-26
    نوشته ها
    145
    امتیاز
    4,307
    سطح
    41
    Points: 4,307, Level: 41
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    54

    تشکرشده 60 در 42 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دچار تردید شدهام لطفا راهنمایم کنید؟!

    سلام مهسا
    به نظر اين حقير
    دوران نامزدي دوران بدي است ولي همه مي‌گويند دوران خوبي است
    دوران نامزدي دوران كشمكشها بين رفتارهاي زن و مرد است
    هر كسي دوست دارد شرطي را براي همسرش تعيين كند
    ولي اينها در زندگي مشترك به تعادل مي‌رسد
    باتشكر وم

  4. کاربر روبرو از پست مفید wem تشکرکرده است .

    wem (چهارشنبه 15 اسفند 86)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 26 اسفند 86 [ 14:06]
    تاریخ عضویت
    1386-12-15
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    3,821
    سطح
    39
    Points: 3,821, Level: 39
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دچار تردید شدهام لطفا راهنمایم کنید؟!

    مهساي عزيز سلام
    اشتباه نكن . اگر الان به شرايطي كه تو ميذاري اهميت نده ديگه هيچ وقت اهميت نميده . اصلا هم فكر نكن كه با ازدواج و رفتن زير يك سقف همه چيز بهتر ميشه كه اصلا اين اتفاق نمي افته . اگر دوستت داشته باشه شرطهاي معقولت رو حتماً مي پذيره . اگر نه كه زندگي با همچين آدمي جز آزار و حقارت چيز ديگه اي به همراه نداره.

  6. 2 کاربر از پست مفید سپيد تشکرکرده اند .

    سپيد (چهارشنبه 07 فروردین 87)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 شهریور 87 [ 21:31]
    تاریخ عضویت
    1386-10-16
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    4,061
    سطح
    40
    Points: 4,061, Level: 40
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دچار تردید شدهام لطفا راهنمایم کنید؟!

    با عرض سلام و تشکر فراوان از شما دوستان عزیز بخاطر پاسختون

    دلیل من برای اینکه دوست داشتم هر چه زودتر به خونه ی خودمون بریم این بود که به نظرم این طوری دخالت های مادر شوهرم در زندگیمون کمتر میشود.
    و این رو باید اضافه کنم که همسرم طی چند ماه قبل رفت و امدش رو با خانواده ام بنابر بهانه های مسخره قطع کرد و من مجبور بودم برای اینکه همسرم رو ببینم به خونه ی پدر شوهرم بروم.
    در اونجا با اینکه به من خیلی سخت می گذشت و خیلی سردی و طعنه کنایه های مادر شوهرم و خا نواده ی همسرم رامی دیدم اما به خاطر همسرم تحمل می کردم. حتی بعضی اوقات که مادر شوهرم با حرف هاش من رو ناراحت می کرد من هیچ وقت شکایت از رفتار ها و کنایه هاش پیش همسرم نمی بردم چون دوست نداشتم لحظات خوبی که اون روزها با هم داشتیم خراب شود.اما همسرم بر عکس من فقط دنبال بهانه ای بود که از خا نواده ام و من اشکال بگیرد.راستش دیگه از این وضعیت خسته شدم موندم چه کار کنم ؟نمی دونم چرا با اینکه همسرم این قدر در حقم کم لطفی کرده است اما من هنوز دوستش دارم؟!

  8. کاربر روبرو از پست مفید mahsa تشکرکرده است .

    khaleghezey (یکشنبه 04 خرداد 93)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 شهریور 87 [ 21:31]
    تاریخ عضویت
    1386-10-16
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    4,061
    سطح
    40
    Points: 4,061, Level: 40
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دچار تردید شدهام لطفا راهنمایم کنید؟!

    دوستان عزیز لطفا من را بی جواب نگذارید

  10. کاربر روبرو از پست مفید mahsa تشکرکرده است .

    khaleghezey (یکشنبه 04 خرداد 93)

  11. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 خرداد 88 [ 14:34]
    تاریخ عضویت
    1386-11-05
    نوشته ها
    375
    امتیاز
    8,632
    سطح
    62
    Points: 8,632, Level: 62
    Level completed: 61%, Points required for next Level: 118
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    683

    تشکرشده 715 در 251 پست

    Rep Power
    54
    Array

    RE: دچار تردید شدهام لطفا راهنمایم کنید؟!

    سلام . من در عجبم از صبر و بردباری تو. به نظر من وقتی مادرشوهرت د ردوران نامزدی که هنوز هیچی به هیچیه در زندگی شما دخالت می کنه دیگه نمی شه انتظار داشت بعد از ازدواج رسمی این کارو نکنه بلکه هنوز بدتر هم خواهد شد. در مورد برخوردهای همسرت ایشون واقعاً تحقیر به سرحدش رسونده . اگر تو برای خودت ارزش قایل باشی نباید اجازه بدی که این طور به خونواده تو بی احترامی کنه و از حالا اونا رو از زندگی تو حذف! همیشه در دوران نامزدی همه سعی می کنن فقط خوبیای خودشونو نشون بدن تا بتونن به زندگی مشترک دست پیدا کنن.اما مثل اینکه همسر شما علاقه زیادی به این امر نداره و شاید هم بیش از اندازه دچار خود شیفتگی است که این اندازه خودش رو در انجام چنین رفتارهایی با شما محق می دونه. به نظر من اگر به حفظ ارزشمندی خودت و خونواده ات علاقه داری سعی کن یک جوری به این رفتارها خاتمه بدی. من نمیگم حتماً جدایی ولی بهتره با یک مشاور ملاقات داشته باشی تا بهتر راهنماییت کنه . در ضمن آقای مدیر همدردی هم بهترین مشاوری هستن که من می شناسم و ایشون رو به شما پیشنهاد می کنم.

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 26 اسفند 86 [ 13:35]
    تاریخ عضویت
    1386-11-09
    نوشته ها
    34
    امتیاز
    3,884
    سطح
    39
    Points: 3,884, Level: 39
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 66
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    30

    تشکرشده 34 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دچار تردید شدهام لطفا راهنمایم کنید؟!

    دوست عزیزم مهسا جان ، سعی کن خودت را خیلی کوچک نکنی احترام خودت و خانوادتو حفظ کن ، درست که دوستش داری این هیچ ایرادی هم نداره ولی نباید باعث بشه تو تحقیر بشی . کمی جدی با او برخورد کن مدتی به خودت فشار بیار و اجازه بده او برای روابط شما پیش قدم بشه . ننوشته بودی مشکلش با خانوادت چیه ولی هر چی هست نباید موجب بی احترامی به آنها بشه .
    سعی کن مثل یک دختر عاقل و بالغ رفتار کنی او احتمالا از دوست داشتن تو سو ء استفاده میکنه این اجازه را به او نده ، حرفی نزن که باعث دلسردی بین شما بشه ولی نازش را هم نکش و اجازه بده او نازت را بکشه ، از یک بزرگتر دانا و بی طرف کمک بگیری هم بد نیست. دختر خوب عقب نشینی زیاد تو این را نشون میده که او ورفتارهاشو تایید میکنی ، به او ثابت کن که با همه احساسی که به او داری با رفتارهای نا مناسبش مخالفی و تو را نا راحت میکنه ،البته طولانی شدن دوران نامزدی نیز بی تاثیر نیست . ولی زمانی زندگی مشترکت را شروع کن که مطمئن بشی اشتباه نکردی .
    منتظر شنیدن نتیجه رفتارهایت هستیم

  13. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 20 مهر 87 [ 10:04]
    تاریخ عضویت
    1386-11-01
    نوشته ها
    642
    امتیاز
    5,809
    سطح
    49
    Points: 5,809, Level: 49
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 141
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    470

    تشکرشده 496 در 278 پست

    Rep Power
    81
    Array

    RE: دچار تردید شدهام لطفا راهنمایم کنید؟!

    چقدر زود به عقد كسي دراومدي عزيزم
    الان 18 سالته سه سال پيش يعني 15 سالت بود ؟
    ايا ممكنه كه طرز برداشت تو از زندگي فرق كرده باشه ؟ همينطور انتظاراتت ؟ يا حتي ديدگاهت ؟
    منظورم اينه كه شايد الان چيزهايي رو مي بيني كه چند وقت پيش نمي ديدي و حالا برات مهم شدن . امكانش هست ؟

  14. کاربر روبرو از پست مفید honarmand تشکرکرده است .

    honarmand (چهارشنبه 07 فروردین 87)

  15. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 16 شهریور 88 [ 20:45]
    تاریخ عضویت
    1386-12-10
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    5,298
    سطح
    46
    Points: 5,298, Level: 46
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 52
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    111

    تشکرشده 115 در 67 پست

    Rep Power
    30
    Array

    RE: دچار تردید شدهام لطفا راهنمایم کنید؟!

    منم با نظر دوستان موافقم. به خاطر دوست داشتن از حق طبیعی خودت وخانوادت که احترام وارزش ها هست نگذر این فداکاری نیست این اشتباهی هست که یکی از نزدیکان من هم کرد از خودش وخانوادش وشخصیتش گذشت بخاطر دوست داشتن حرفا و حدیث های خواهر شوهر مادر شوهر وشوهر روتحمل کرد اما به چه قیمت ؟ نادیده گرفتن خود وخانواده در حالی که خودش متوجه نمی شد در اخر هم بعد 3 سال نامزدی گفت من نمی تونم ایران بیام دیگه تو برو دنبال زندگیت منم فراموش کن خلاصه اون دختر هم افسردگی شدیدی گرفت اینکه این از الان وابتدا بتو و خانوادت احترام وارزش قائل نشه تا آخر هم به همین شکل است مگر اینکه متوجه اشتباهش بشه عشق برای انسان عزت نفس میاره محبت میاره و کسی که عشق ومحبت داره مغرور نیست هیچگاه خودستایی نمی کند به دیگران بدی نمی کند خودخواه نیست وباعث رنجش کسی نمی شود وپرتوقع نیست وانتظار بیجا ندارد وهرگز از بی انصافی و بی اعدالتی خوشحال نمی شود و اینکه فقط من نیستم تو هم وجود داری اگر کسی را دوست داشته باشد به هر قیمتی به او وفادار می ماند وسعادت او را می خواهد این عشق ومحبت واقعی است

  16. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 13 مهر 87 [ 14:29]
    تاریخ عضویت
    1386-12-22
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    3,795
    سطح
    38
    Points: 3,795, Level: 38
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    21

    تشکرشده 23 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دچار تردید شدهام لطفا راهنمایم کنید؟!

    با عرض سلام خدمت دوستان وسروران عزیزم////////////////////////////////////////////// به خصوص مهسا خانم .به نظر من در زندگی این دنیا هر دستی بدهی مطمئنا از همان دست پس میگیری البته این تنها به این معنا نیست که اگر بدی بکنید بدی میبینید بلکه به این معنا هم هست که اگر از خطاهای دیگران به سادگی با چشمان بسته گذشتی باید منتظر خطاهای بزرگتری از طرف مقابل باشی و این مشکل به دست هیچ کسی حل نمیشود مگر خود شما البته گذشت خوب هست اما در برابر اشتباه .آن هم اشتباهی که وقتی طرف مقابل متوجه شد کوتاه بیاید و سعی کند اشتباهاتش را جبران کند نه اینکه از عقب نشینی شما سوء استفاده کند .مهسا خانم که متاسفانه به دلیل کم تجربه بودن در تعاملات اجتماعی مرتکب چنین اشتباهی شده ای من به عنوان برادر کوچکتر. از شما می خواهم که از این به بعد عزت وشرف. اشرف مخلوقات را به بهای ناچیز نفروشی وبا برخوردی شایسته حال شوهرتان به او مهکی بزنید و تا در همین اوان زندگی متوجه بشید که او بخاطر عشق با شما ازدواج کرده یا بخاطر امیال شیطانی. که در مورد دوم مطمئن باشید که اگر در کوتاه مدت با گذشت های بی مورد بتوانید او را پیش خود نگه دارید در بلند مدت و انوقتی که دیگر زن وشوهر ها با عشق همدیگر را نظاره می کنند نه چشم شهوانی آن وقتی که مطمئنا شما نیز نیاز بیشتری به یک همدم و دلسوز دارید شما را مثل یک جنس تاریخ مصرف گذشته به گوشه ای پرت می کند و دیگر اغمازهای شما هم دری از دردش درمان نمی کند پس ای خواهر ارجمند از شما خواهش می کنم که چشمانتان را باز کنید و دیگر اشتباهات قبلی را مرتکب نشوید
    ((زندگی یک شوخی بزرگ است ))

    پس(( ناملایماتش)) را جدی نگیریم


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:55 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.