به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 27 خرداد 02 [ 23:01]
    تاریخ عضویت
    1388-7-27
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    10,110
    سطح
    67
    Points: 10,110, Level: 67
    Level completed: 15%, Points required for next Level: 340
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    شکست های پی در پی عاطفی -- بی تفاوتی و افسردگی

    سلام خدمت بزرگوارن عزیز

    پسری هستم 24 ساله و روشنفکر مذهبی و لیسانسه و فرزند دوم و آخر خانواده

    به دلیل اعتقادات مذهبی که داشتم هرگز نخواسته بودم به دختری نزدیک بشم و یا پیشنهاد دوستی بدهم ا. اما به دلیل فعالیتی که در محیط های اجتماعی بیرون و داخل اینتر نت نظیر نوختن تار - نویسندگی - رمان نویسی - مقاله نویسی - وبلاگ نویسی که داشتم افراد بسیاری برای دوستی به سمتم می آمدند.
    که اغلب با روی تند من مواجه می شدند اما در این بین افرادی بودند که به شدت ابراز علاقه نشان می دادند و البته خودم هم احساس نیاز عاطفی شدیدی داشتم برای همین رابطه شروع میشد

    شاید ساده ترین گفتار در مورد مشکلم این باشد که در ظرف 6 سال 5 شکست عاطفی نیمه سنگین و سنگین داشتم که البته اغلب در سه ماه اول ارتباط شکست صورت می گرفت اما در دو مورد آخری یکی 9 ماه و دیگری 4 ماه به طول انجامید که هر دو قبل از نامزدی صورت گرفت.
    مورد 9 ماه نقش اساسی در زندگی من داشت دختری بود که واقعا می خواستمش البته اکنون نه
    و مورد 4 ماه آخری هم از طریق خانواده آشنا شدیم و کار حتی به خرید حلقه و تعیین روز نامزدی و عقد هم کشید که به دلایلی بهم خورد.

    نمی دانم باید مشکلم را از کجا شروع کنم

    پسری هستم که به شدت کنجکاو و جستجو گر و ماجراجو شاید ماجراجویی های کودکانه خودم را هنوز حفظ کردم و در بسیاری از موارد به شدت خیال پردازم و به راحتی می توانم از قدرت تخیل و تصورم استفاده کنم و هم زمان می توانم کلیات و جزئیات یک چیز را طوئما متصور شوم
    برای همین ذهن فعالی دارم و تا به حال رشته های مختلفی را جستجو کرده و امتحان کرده ام

    رشته درسی مهندسی مکانیک بود و در این رشته هم البته کار کرده ام ولی به رشته های دیگه هم علاقه دارم و هرگز نتونستم علاقه مشخصی را برای خودم ایجاد کنم و به هر کاری که نزدیک می شوم و با اختیار و یا حتی با جبر مجبور به انجام آن می شوم به سرعت به آن کار علاقه مند می شوم و ادامه می دهم
    از این رو نویسندگی هم می کنم و داستهای کوتاه بسیاری نوشته ام و یک رمان در دست نگارش دارم
    عکاسی می کنم و طبق نظر دیگران عکاس بدی نیستم
    تار می زنم و موسیقی نیز می سازم
    و چند وقتی است که با مستند سازی اشنا شده ام و در حال تهیه چند مستند هستم.
    تقریبا 1 سالی است که در حوزه کاری خودم کار مناسب و در خور توجه از نظر کاری و مالی پیدا نکرده ام برای همین به کار های بالا بیشتر پرداخته ام که البته این ها بیشتر ذوقی بوده و استفاده مالی چندانی ندارد.
    به شدت فلسفی هستم و به فلسفه علاقه مندم و حتی در مباحث مختلف شرکت می کنم و گاهی مناظره هم انجام می دهم .. در گروه های بسیاری حضور دارم و هم از آنها استفاده می کنم و هم آنها دوست دارم که در گروهشان باشم و فعالیت کنم.
    .. در درسم اگر درسی باب میلم نبود به سختی آن را پاس می کردم و هیچ وقت نتونستم انسان موفقی در رشته ای بشم البته دوستان همیشه می گویند که به من قبطه می خوردن و برخی حتی حسادت می کنند !
    ولی در قیاس آنها من خودم را بدبخت می بینم چرا که نتوانستم رابطه عاطفی درستی با کسی بر قرار کنم و دیگر فکر نمی کنم بتوانم چرا که به شدت از روابط عاطفی زده شده ام
    و از طرفی همه کار هایم در سطح متوسط است و بسیار بلند پرواز هستم و خیال پرداز و چون به آنچه خیال کره ام نرسیده ام به شدت از همه چی زده می شوم
    بگذریم اینها همه بخشی کوچکی بود برای آشنایی شما با شخصت من.
    از نظر خانوادگی هم پدرم فرهنگی است و مادرم بازنشسته فرهنگی و خواهرم کارمند بانک

    همانطور که عرض کردم در عرض 6 سال 5 شکست عاطفی نیمه سنگین و سنگین داشتم.

    احساس می کنم از نظر عاطفی به شدت پر شده ام و هیچ میل و گرایش عاطفی نسبت جنس مخالف ندارم .. البته گه گاهی حسی در وجودم فوران می کند و هم از نظر عاطفی و هم از نظر جنسی دوست دارم با کسی باشم ولی نه برای همیشه ..!


    حس و علاقه و شور و شوقم نسبت به فعالیت هایم به شدت کم شده و دیگر میلی به مستقل شدن را ندارم
    و دیگر برایم فرقی نمی کند که مستقل باشم و یا در همین جا در خانه پدرم باقی بمانم !

    آخرین رابطه عاطفی مربطو به یک ماه پیش است یعنی با خانواده ای که به واسطه یکی از آشنایان با آنها آشنا شدیم و به اصرار مادرم قبول به خواستگاری شدم

    از همان ابتدا دنبال نکته ای بودم که همه چیز را بر هم بزنم ولی رفته رفته متوجه شدم که دختر خوبی است و خانواده شریفی دارد و می توانم دوباره از نو بسیارم گرچه در همان زمان هم به شدت احساس می کردم که از نظر عاطفی پر شده ام و هرگز نتوانستم از ته قلب دوسش داشته باشم گرچه ارتباط ما در حد یک صیغه برای گفتگو بود و هنوز نه نامزد بودیم نه عقد
    به هر حال من سعی می کردم که با او باشم و وقتی هم متوجه مواردی از بی صداقتی و دروغ شدیم و البته دو رویی و عدم تطابق ظاهر و باطن رابطه به هم خورد.

    از طرفی خانواده اصرار دارند که من به سر کار بروم و مستقل شوم و اکنون من تقریبا حوصله هیچ کار را ندارم گرچه دست از فعالیت بر نداشته ام و سعی می کنم با تدوین ادامه مستند ، عکاسی و غیره سر خودم را گرم کنم

    اما دیگر از چیزی ارضا نمی شوم و نسبت به همه چی بی تفاوت شدم. البته این به این معنا نیست که اطرافیانم برایم مهم نیستند
    چون بار اولم نبوده که شکست عاطفی می خوردم یاد گرفته ام که چگونه با آن کنار بیایم .. گرچه قبل تر کارم به روانپزشک و قرص فلوکسیتین و غیره

    اما این حس که نمی خوام مستقل بشم و دیگه نمی خوام با هیچ کسی باشم به شدت در من هست
    و حسی نوسانی تمام وجودم رو از غم فرامیگیره .. احساس بدبختی و بی ارزش بودن می کنم ... و از طرفی به شدت مغرور و خودخواه هستم ... که هر چه سعی می کنم نمی توانم غرور و خودخواهیم را از خود دور کنم ....

    چکار باید انجام بدم که اعتماد به نفس دوباره قوی پیدا کنم و از این غرور و اعتماد به نفس کاذب رهایی پیدا کنم و از طرفی احساس نیاز به استقلال را دوباره کسب کنم و هدف واحدی پیدا کنم و از این حس نوسانی خلاصی پیدا کنم و دست آخر بتونم دوباره عاشق شم!!

  2. کاربر روبرو از پست مفید arioo تشکرکرده است .

    arioo (یکشنبه 04 بهمن 88)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 فروردین 91 [ 08:41]
    تاریخ عضویت
    1388-1-27
    نوشته ها
    435
    امتیاز
    5,116
    سطح
    45
    Points: 5,116, Level: 45
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,281

    تشکرشده 1,260 در 376 پست

    Rep Power
    59
    Array

    RE: شکست های پی در پی عاطفی -- بی تفاوتی و افسردگی

    سلام
    مشکل اصلی شما همین آشنایی های پی در پی بوده برادر گرامی شما اصلا به روح و روان خود فرصت استراحت ندادین و برای فرار از شکست قبلی تن یه یک رابطه جدید دادید . هی پی در پی این اشتباه رو تکرار کردید وحالا فکر می کنید دیگر فرصتی برای عشق ورزی ندارین
    نه شما هنوز اول راهین فقط کافیه یکم به خودتون و روح و روانتون استراحت بدین و اجازه بدین ذهنتون از اون فاز بیرون بیاد زمانی که این اتفاق بیافته شما هم دیدتون نسبت به اطراف عوض می شه هم بهتر می تونید تصمیم بگیرید هم معیارهایی که الان گم کردید پیدا می شه
    اون موقع طبق معیارهایی که دارید و ذهن آزاد و زنده ای که بدست آوردین یه انتخاب درست می کنید
    موفق و پیروز باشید

  4. 4 کاربر از پست مفید mamfred تشکرکرده اند .

    mamfred (سه شنبه 28 مهر 88)

  5. #3
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    محل سکونت
    همدردی
    نوشته ها
    2,295
    امتیاز
    31,060
    سطح
    100
    Points: 31,060, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    11,614

    تشکرشده 12,542 در 2,269 پست

    Rep Power
    256
    Array

    RE: شکست های پی در پی عاطفی -- بی تفاوتی و افسردگی

    آریو عزیز
    بنظر من شما چند سالی است از مسیر درستی که در زندگی داشتید فاصله گرفتید وهمین باعث احساس پوچی و بی انگیزگی شما شده.
    بهتره یه مقدار والبته بسیار جدی فکر کنید وببینید هدفتون از زندگی چیه ، ارتباطتونو با خدا بیشتر کنید این بهتون انگیزه فوق العاده ای میده.
    پروردگار ما گفته : فاعرض عن ذکری فان له معیشتا ضنکا کسی که از یاد من رو برگردونه براش یه زندگی ضنک قرار میدم
    چون سابقه خونواده مذهبی دارین وبا این بحثا آشنائید میگم که اول رابطتتونو با خدا درست کنید.
    اما اینکه کارهای مختلفی رو انجام میدید وتنوع طلبی تو کار دارید هم خوبه هم بد ، خوبیش به اینه که دامنه و حوزه توانائیاتونو بالا مبرید اما بدیش اینه که در هیچ کدوم از رشته ها متخصص نمی شید وحرفی برا گفتن ندارید.
    پیشنهاد من اینه که یه زمینه شغلی انتخاب کنید وبقیه موارد هنری (نویسندگی ، مستند سازی و...)رو بعنوان فوق برنامه وبه موازات کار کنید.

    سعادتمند باشی

  6. 7 کاربر از پست مفید baby تشکرکرده اند .

    baby (سه شنبه 05 آبان 88)

  7. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 آذر 90 [ 09:03]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    1,274
    امتیاز
    12,573
    سطح
    73
    Points: 12,573, Level: 73
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 277
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,481

    تشکرشده 3,465 در 1,036 پست

    Rep Power
    144
    Array

    RE: شکست های پی در پی عاطفی -- بی تفاوتی و افسردگی

    سلام

    برادر عزیز ورودتون رو به تالار خوش آمد میگم.

    برادر گرامی شما گفتیئ که از خونواده مذهبی هستید خب خدارو شکر . این یعنی اینکه در زندگی شما و خونواد تون حضور خدا و معنویات بیشتر از خونواده های دیگه ست واین خیلی خوبه اما حفظ این حالت و پایبندی به اصول اعتقادی و اخلاقی در هر شرایطی خصوصا" شرایط سخت و نیاز (انواع نیاز مالی ، عاطفی ، جنسی و ...) بسیار مهمتره . و تو این شرایط حساس هست که ایمان و اعتقادات ما سنجیده میشه و روح ما صیقل میخوره . خوب و پاک موندن در شرایط عادی و یکنواخت خوبه اما در شرایط سخت و بحرانی و نیاز اگه خوب و معتقد باقی بمونیم خیلی خوبتر و پسندیده تره .
    شما با این اعتقاداتی که گفتید نباید تن به چنین دوستیهایی میدادید که میبینید همش به ناراحتی روحیتون منجر شده .اما حالا که اتفاق افتاده و شما یک بار توی این دوستیها یا نامزدی به نتیجه نرسیدید ، نباید بلافاصله یک جایگزین باز از نوع اول براش پیدا می کردید .باید به خودتون فرصت میدادید و حتی فکر می کردید که کارتون درست بوده یا نه ؟ چی باعث شده که به نتیجه نرسید ؟ و در هر حال باید خودتون رو از اون ماجرا مدتی دور نگه میداشتید تا بار دوم اشتباه نکنید .
    شما ابتدا خیلی سر سخت بودید اما وقتی که تمایل به دوستی پیدا کردید حتما" تمام عشق و علاقه تون رو در طبق اخلاص گذاشتید و به طرف تقدیم کردید اما در ابتدای هر رابطه ای این درست نیست که همه چیز رو به یکباره رو کنید . بزرگی گفته عشقت رو به کسی تقدیم کن که لایق اون باشه نه کسی که تشنه اونه چون هر تشنه ای روزی سیراب میشه !

    اینکه خدا رو شکر در هر کاری دستی دارید و همه کاره هستید خیلی خوبه اما این کار به قول آقای baby شما رو از متخصص شدن در یک زمینه خاص و مفیدتر باز میداره و مانع پیشرفت شما میشه . از این شاخه به اون شاخه پریدن خودش مانع پیشرفت و باعث استرس و اضطرابه پس ابتدا در یکی از زمینه های مورد علاقه تون پیش برید و کاری در اون زمینه دست و پا کنید چون اگه مورد مناسبی برای ازدواج هم پیدا کنید باید یه شغل داشته باشید که بتونید زندگیتون رو اداره کنید. فعلا" هم تا ندتی به خودتون استراحت روحی و عاطفی بدید و به رابطه تازه ای فکر نکیند .نگران هم نباشید به وقتش عشق و احساس و عاطفه تون دوباره بیدار میشه و شما برای همیشه تو این حالت نمی مونید.

    اینکه هیچکدام از اون رابطه ها به نتیجه دلخواه شما نرسیدن دلیل بر بی ارزشی یا حقیر و بدبخت بودن شما نیست بدون شک حکمتی در کار بوده که شما ازش غافلید !
    چرا فکر نمیکنید هیچکدام از اون موارد لیاقت شما رو نداشتن که قسمت تون نشده !؟ چرا میگید من بدبختم ؟

    برای از بین رفتن غرور و کلا" در زندگی باید رابطه تون رو با خدا بیشتر و بهتر کنید و از خدا مدد بطلبید و همیشه سعی کنید بیشترین میزان عشق و محبت تون رو نثار خدا کنید بعد بندگان خدا « الذین آمنوا اشدّ حب لله »« مومنین بیشترین عشقشان را نثار خدا می کنند»

    براتون آرزوی موفقیت و عاقبت بخیری می کنم .

  8. 6 کاربر از پست مفید m.mouod تشکرکرده اند .

    m.mouod (سه شنبه 28 مهر 88)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 27 خرداد 02 [ 23:01]
    تاریخ عضویت
    1388-7-27
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    10,110
    سطح
    67
    Points: 10,110, Level: 67
    Level completed: 15%, Points required for next Level: 340
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شکست های پی در پی عاطفی -- بی تفاوتی و افسردگی

    بسیار ممنونم از توجه و پاسخ های بسیار مفید شما گرامیان عزیز

    نکته اول اینکه هرگز رابطه ام به صورت دوستی برای من یکی حداقل تعریف نشده بود و علت اینکه رابطه های سریع پایان می یافت به علت همین موضوع بود که من دنبال یک همسر بودم نه کسی به اصطلاح دوست دختر

    برای همین از همان آغاز رابطه شروع به واکاوری طرف مقابلم می پرداختم

    از 16 سالگی حس ازدواج کردن در من شکل گرفت و اینکه باید مستقل باشم و خانواده تشکیل دهم
    واز طرفی از نظر جسمی و پزشکی من جز افراد High testosterone هستم و در مقابل دوستانم بسیار تند مزاج از جنبه جنسی محسوب میشوم و همانطور که عرض کرم به دلیل اعتقاداتی که دارم این نوع رابطه به هیچ شکلی حتی صیغه و ازدواج موقت برایم مفهومی نداره و فقط ازدواج رو چاره درمان می دونم

    این گونه نبوده که هر کسی را به زندگی خودم راه بدهم بلکه بسته به تصوراتی که داشتم این بود ابتدا فکر میکردم وقتی یک دختر غیر مذهبی عاشق من شده است و به من ابراز علاقه می کند این عشق او باعث تغییر در او می شود و من هم می توانم باعث تغییر او شوم

    که البته اکنون می فهمم که من هرگز نمی توانم باعث تغییر ماهوی کسی بشوم و تغییر صرفا قاعده ایی اختیاری است و در مواجه با این افراد باید گفت که برو تغییر پیدا کن و بعد برگرد.


    با استرحت دادن به روح موافقم ولی باز به دلیل خودشناسی که دارم می دانم که دیگر نسبت به هیچ دختری علاقه ای پیدا نخواهم کرد و صرفا علایقم به صورت لحظه ای و یا حتی ابزاری خواهد بود!!!

    آیا این نوع احساس قابل درمان است؟


    دوم اینکه هرگز نمی تونم در رشته ای خاص متمرکز شوم و به سرعت بیش فعال هستم و کار ها را با سرعت خواصی انجام می دهم

    در شرایط بحران بهترین مدیریت را دارم و در شرایط معمولی مدیریتم متوسط به پایین است

    از عقاید خودم نمی توانم دست بکشم از جمله آن عقاید این است که اگر استعدادی در زمینه ای دارم اولین شکر خدای متعال ارائه کار و انجام اموری از آنهاست و این تنها مرهم من برای انجام کار های مختلف است که من برای رضای کسی دیگر کاری را انجام می دهم نه برای نتیجه دادن

    برای همین بیشترین نوع کارهام نه برای کسب منفعت بلکه بریا مسائلی بالاتر از ان بوده است.

    در مورد غرور هم ممنونم از راهنمایی تون
    ولی هر وقت که عبادتم بیشتر می شود باز غرورم بیشتر می گردد !

  10. 2 کاربر از پست مفید arioo تشکرکرده اند .

    arioo (سه شنبه 05 آبان 88)

  11. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 دی 00 [ 03:31]
    تاریخ عضویت
    1388-2-21
    نوشته ها
    1,176
    امتیاز
    30,655
    سطح
    100
    Points: 30,655, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    6,023

    تشکرشده 6,300 در 1,292 پست

    Rep Power
    138
    Array

    RE: شکست های پی در پی عاطفی -- بی تفاوتی و افسردگی

    اول چیزهایی رو که تا اینجا به نظرم میرسه بیان می کنم .

    1_غروری که خودتون هم بهش اشاره کردید .

    2_شخصیت تنوع طلب ، کنچکاو ، ماجراجو که باعث شده دوست داشته باشید هر چیزی که توجه شما رو جلب می کنه یا کمی علاقه بهش دارید ، به سمتش برید ، بعد از اینکه تجربش کردید دیگه اون جذابیت سابق رو نداره و به دنبال موضوع جدیدی میرید .

    3_در رابطه ها شما شروع کننده نبودید (یا خودشون به سمت شما اومدن یا از طریق خانواده بوده ) یعنی کسی تا به حال توجه شما رو برای شروع یک رابطه جلب نکرده .

    4_تو این رابطه ها قبل از اینکه به شناخت در رابطه با طرف مقابل بپردازید ، عواطف و احساستون رو درگیر می کردید ، و بعد از اینکه شناختی پیدا می کردید به تغییر این فرد امید داشتید .


    غرور بی جا و اطمینان به خود توقعات شما رو بالا می بره و شما رو دچار توهمات و خواسته هایی آرمانی می کنه ( مخصوصا در مورد همسر آینده ) که وقتی تمام خواسته و توقعاتتون در یک فرد جمع نمی شه ، دچار یک نوع بدبینی می شید . بهتر هست که این غرور رو از بین ببرید ، متوجه اشکالات خودتون هم باشید و خودتون رو کامل ندونید .

    آینده نگری رو در خودتون تقویت کنید . هدف زندگیتون رو مشخص کنید .اینکه همه چیز رو تجربه کنید خوبه اما پس کی باید زندگی کرد . از این شاخه به اون شاخه پریدن خوب نیست . یک کار ثابت برای خودتون در نظر بگیرید و در کنار اون به علائق دیگتون هم برسید ، نه اینکه تو هر مقطع زمانی به یک کار بپردازید و کار ثابتی نداشته باشید .

    مدتی خودتون رو از هر رابطه ای دور کنید ، به دختری فکر نکنید ، بلکه به خودتون بپردازید . روی شخصیتتون کار کنید . بعد از اون مهم ترین معیارهاتون رو مشخص کنید . این امکان پذیر نیست که یک فرد کاملا همون طور باشه که ما می خوایم و تمام معیارها رو داشته باشه . هر کسی خصوصیات خوب و بدی داره درست مثل خود شما . پس معیار های اصلی تون رو پیدا کنید و سخت گیری رو کنار بگذارید و آرمانی فکر نکنید .


    باز هم می گم اول باید خودتون و نگرشتون رو تغییر بدید.

  12. 6 کاربر از پست مفید baran.68 تشکرکرده اند .

    baran.68 (سه شنبه 28 مهر 88)

  13. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 27 خرداد 02 [ 23:01]
    تاریخ عضویت
    1388-7-27
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    10,110
    سطح
    67
    Points: 10,110, Level: 67
    Level completed: 15%, Points required for next Level: 340
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شکست های پی در پی عاطفی -- بی تفاوتی و افسردگی

    خیلی ممنونم .. بسیار محبت کردید
    حتما تلاش خودم رو می کنم و سعی می کنم که دست از غرور کاذب خودم برداریم


    باز هم ممنونم از توجهی که کردید

  14. 2 کاربر از پست مفید arioo تشکرکرده اند .

    arioo (سه شنبه 28 مهر 88)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بد شانسی های پی در پی :|:|:|
    توسط Arash CR7 در انجمن طــــرح مشکلات کودکان: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: سه شنبه 29 دی 94, 16:53
  2. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 دی 90, 00:01

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:33 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.