به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 34
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 96 [ 15:33]
    تاریخ عضویت
    1387-11-29
    نوشته ها
    1,732
    امتیاز
    22,684
    سطح
    93
    Points: 22,684, Level: 93
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 666
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    4,250

    تشکرشده 4,202 در 1,430 پست

    Rep Power
    189
    Array

    با اعتماد به نفس بالاي طرف مقابلتون چي كار ميكنين؟؟

    دوستاي همدردم...تا به حال براتون پيش اومده كه كسي با اعتماد به نفس بالا اذيتتون كنه؟؟منظورم اينه كه با نيت خيري كه داره دائم بخواد به بقيه ياد بده چي كار كنن و چي كار نكنن.....بدون اين كه كسي ازشون كمك بخواد ميان براي كمك .....با اين كار تقريبا توي كاراتون دخالت كنن.....با اينكه كسي ازشون سوال نپرسيده سريع جواب ميدن و......
    خلاصه طرف اين اخلاقشو به پسرش هم منتقل ميكه و از قضا پسرش همسرتون ميشه.....با اين مشخصات مشترك همسر و مادر همسرتون چي كار ميكنين؟؟
    توجه كنيد كه استفاده از تجربه و نظر ديگران خيلي خوبه اما.....اما همه دوست دارن بعضي وقتا خودشون يه چيزايي رو امتحان كنن و به نتيجش برسن.....هميشه نياز به كمك نداريم...داريم؟؟دوست نداريم يكي موقع رانندگي هي بگه از اين لاين رو حالا برو اون يكي لاين حالا سبقت بگير حالا......خب بلاخره تصادف ميكني ديگه درسته؟؟؟
    جزئيات بيشتر رو بعدا مينويسم.....فعلا دارم فكر ميكنم........منتظر نظرات دوستاي گلم هستم

  2. 3 کاربر از پست مفید parnian1 تشکرکرده اند .

    parnian1 (پنجشنبه 14 آبان 88)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 فروردین 91 [ 08:41]
    تاریخ عضویت
    1388-1-27
    نوشته ها
    435
    امتیاز
    5,116
    سطح
    45
    Points: 5,116, Level: 45
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,281

    تشکرشده 1,260 در 376 پست

    Rep Power
    59
    Array

    RE: با اعتماد به نفس بالاي طرف مقابلتون چي كار ميكنين؟؟

    سلام غزاله جونم
    خانومی در برابر افرادی که اعتماد به نفس بالا دارن نباید کم بیاری بلکه باید مثل خودشون باشی و جوری رفتار کنی که اون جلوی تو کم بیاره یعنی تو هم
    اعتماد به نفستو ببر بالا نظراتشونو بشنو اگه دیدی به درت می خورن که خوبه اگه نه گذرا ازش بگذر و با قاطعیت و دلیل و منطق نظرت رو بیان کن
    این چیزایی که تو میگی تو چندتا از آدمای دورو بر منم زیاده ولی من تنها کاری که می کنم اینه که سعی می کنم اصلا در برابرشون ضعف نشون ندم و نزارم ازم نقطه ضعفی بگیرن

    در مورد رانندگیم باید بگم که زمانی بشین پشت فرمون که مرد کنارت نباشه همه ی آقایون وقتی کنار ما خانوما میشینن پلیس راهنمایی رانندگی می شن:D

  4. 2 کاربر از پست مفید mamfred تشکرکرده اند .

    mamfred (چهارشنبه 13 آبان 88)

  5. #3
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 96 [ 15:33]
    تاریخ عضویت
    1387-11-29
    نوشته ها
    1,732
    امتیاز
    22,684
    سطح
    93
    Points: 22,684, Level: 93
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 666
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    4,250

    تشکرشده 4,202 در 1,430 پست

    Rep Power
    189
    Array

    RE: با اعتماد به نفس بالاي طرف مقابلتون چي كار ميكنين؟؟

    اخه نميشه كم محلي كرد واقعا لجم در مياد مثلا وقتي مهمون دعوت كردن ازم ميخوان سالاد درست كنم.....تا شروع ميكنم....غزاله جون سسشو رژيمي كني بهتر نميشه؟....غزاله جون شكرش كم بزن خوشمزه تر ميشه.....كلمش زياد نيست؟؟انقدر به خيال خودشون راهنمايي ميكنن (مادر شوهرم رو ميگم)كهكلافه ميشم و كمتر از مقدار مناسب سالاد درست ميكنم.....سر سفره سالاد كم مياد و من ضايع ميشم!!!
    به خاطر همين اخلاقشون من حدود 8 ماهه كه وقتي ميرم خونشون دست به سياه و سفيد نميزنم چون اصلا حوصله آموزش خانه داري ندارم.........حس ميكنم دوست داره به همه ثابت كنه خيلي چيزا بلده.....هنراي زيادي داره......نه براي پز دادن....براي كمك به بقيه....ميدونم قصد بدي نداره اما من راهنمايي هاشون رو مساوي با اين جمله ميدونم"تو بلد نيستي بذار بهت ياد بدم بايد چي كار كني...."اين جمله براي من خيلي سنگينه چون من يه روحيه لجبازي دارم دوست ندارم فرمانبر باشم.......فرمانده بودن رو ترجيح ميدم......
    نميدونم تونستم منظورمو برسونم يا نه راستش خودمم گيج شدم.......

    من عادت دارم هميشه حرف خودمو به كرسي بنشونم(حالا خوب يا بدشو كار ندارم)اما.........ايشون به صورت كاملا زيركانه و با سياست حرفشون رو جايگزين حرف من ميكنن و من مات و مبهوت ميمونم ه چي شد ؟؟؟

  6. کاربر روبرو از پست مفید parnian1 تشکرکرده است .

    parnian1 (شنبه 19 دی 88)

  7. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 اسفند 94 [ 11:19]
    تاریخ عضویت
    1387-7-01
    نوشته ها
    1,948
    امتیاز
    22,799
    سطح
    93
    Points: 22,799, Level: 93
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 551
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,205

    تشکرشده 4,459 در 1,179 پست

    Rep Power
    210
    Array

    RE: با اعتماد به نفس بالاي طرف مقابلتون چي كار ميكنين؟؟

    سلام gh.sana

    خب مثل اینکه دعوای بازم دعوای قدیمی مادرشوهر و خود شوهریه :D

    حالا از شوخی گذشته باید بگویم::

    دوست عزیز به واقع افرادی هستند که بسیار به جزئیات اهمیت می دهند و وسواس بیش از حدی دارند آنان برای خود اصولی ساخته اند که تخلف از آن ""جریمه"" دارد.

    حال توصیه در برخورد با این گونه افراد دلسوز اما بیش از حد جزئی نگر چیست؟؟
    یک راه حل بسیار ساده این است که ما به گفته های آنان تنها در ظاهر اهمیت دهیم...کنجکاوانه از آنان سوال کنیم...بر فرض هنگامی که شما سالاد درست می کنید وقتی ایشان تذکر دادند و دستور عمل....کاملا علاقه مند و هوشیار به گفته هایشان گوش دهید اما سپس قدری با ذهن انان بازی کنید یعنی دستور عمل آنان را به چالش بکشید..

    حتی توصیه می شود قبل از اینکه کاری انجام دهید نظر انان را بخواهید..بر فرض هنگام رانندگی از انان بپرسید به نظرت سرعتم مجاز است یا نه؟؟

    حال فایده::::
    اینگونه افراد علازعم اینکه اعتماد به نفس بالایی دارند(در ظاهر) اما نیازمند این هستند که فردی به انان اهمیت داده و نظرشان را جویا شود.
    حال شما با ارزش دادن به نظر انان ابتدا>> آنان را خوشنود ساخته و سپس باعث می شوید که آنان دیگر ناخواسته در کارهایتان دخالت نکند و همواره منتظر باشند تا شما خود نظر انان را جویا شوید.

    موفق باشید

  8. 6 کاربر از پست مفید حسین پور تشکرکرده اند .

    حسین پور (یکشنبه 26 مهر 88)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 26 اسفند 90 [ 18:20]
    تاریخ عضویت
    1387-11-21
    نوشته ها
    182
    امتیاز
    3,780
    سطح
    38
    Points: 3,780, Level: 38
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    96

    تشکرشده 91 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با اعتماد به نفس بالاي طرف مقابلتون چي كار ميكنين؟؟

    غزاله جان سلام
    منم مشکل شما رو داشتم و دارم بهتره یه نگاه به تاپیک قبلی ام با نام :اعتماد بنفس کاذب بیندازی.
    منم نمیتونستم این رفتارها رو تحمل کنم اما الان چند وقته دارم تمرین می کنم توی بحثهای افراد اینچنینی زیاد شرکت نکنم یه بله میگم اما کار خودمو انجام میدم. طرف مقابل من خودشو توی همه موارد استاد می دونه اگه از مواد غذایی صحبت کنی تا گرم شدن کره زمین در اثر گازهای گلخانه ای تا بیمه ملت و.... حرف برای زدن و توضیحات بیهوده دادن داره. من اون اولها جبهه گیری می کردم اما با کمک دوستای مجازی و بخصوص ani عزیزم و نقاب گرامی توانستم تا حدی آرامش پیدا کنم. سعی کن از مقابل حرفهاشون راحت بگذری یه چشم بگو و هر کاری رو که خودت به صلاح می دانی انجام بده اینم بدون این آدمها هیچوقت تغییر نمی کنند و اگه روشون حساس بشی باید تا آخر عمرت ناراحت باشی. به نظر من آینها آرزوهایی داشته اند که چون به آن نرسیده اند الان احساس کمبینی نسبت به سایر افراد دارند پس سعی میکنند وانمود کنند که خیلی از بقیه مطلع ترند.
    - پس رعایت احترام و شرکت نکردن در هر گونه بحث و مجادله را فراموش نکن اینها اگه به نوعی مخالفت تورو با خودشون احساس کنند بر این کارشون می افزایند.

  10. 3 کاربر از پست مفید ویونا تشکرکرده اند .

    ویونا (یکشنبه 26 مهر 88)

  11. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 بهمن 89 [ 15:28]
    تاریخ عضویت
    1387-9-13
    نوشته ها
    190
    امتیاز
    3,652
    سطح
    38
    Points: 3,652, Level: 38
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 148
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    158

    تشکرشده 159 در 70 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با اعتماد به نفس بالاي طرف مقابلتون چي كار ميكنين؟؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط gh.sana
    اخه نميشه كم محلي كرد واقعا لجم در مياد مثلا وقتي مهمون دعوت كردن ازم ميخوان سالاد درست كنم.....تا شروع ميكنم....غزاله جون سسشو رژيمي كني بهتر نميشه؟....غزاله جون شكرش كم بزن خوشمزه تر ميشه.....كلمش زياد نيست؟؟انقدر به خيال خودشون راهنمايي ميكنن (مادر شوهرم رو ميگم)كهكلافه ميشم و كمتر از مقدار مناسب سالاد درست ميكنم.....سر سفره سالاد كم مياد و من ضايع ميشم!!!
    به خاطر همين اخلاقشون من حدود 8 ماهه كه وقتي ميرم خونشون دست به سياه و سفيد نميزنم چون اصلا حوصله آموزش خانه داري ندارم.........حس ميكنم دوست داره به همه ثابت كنه خيلي چيزا بلده.....هنراي زيادي داره......نه براي پز دادن....براي كمك به بقيه....ميدونم قصد بدي نداره اما من راهنمايي هاشون رو مساوي با اين جمله ميدونم"تو بلد نيستي بذار بهت ياد بدم بايد چي كار كني...."اين جمله براي من خيلي سنگينه چون من يه روحيه لجبازي دارم دوست ندارم فرمانبر باشم.......فرمانده بودن رو ترجيح ميدم......
    نميدونم تونستم منظورمو برسونم يا نه راستش خودمم گيج شدم.......

    من عادت دارم هميشه حرف خودمو به كرسي بنشونم(حالا خوب يا بدشو كار ندارم)اما.........ايشون به صورت كاملا زيركانه و با سياست حرفشون رو جايگزين حرف من ميكنن و من مات و مبهوت ميمونم ه چي شد ؟؟؟
    سلام
    چشمها را باید شست جور دیگر باید دید.

    1-با ازدواج و پذیرفتن نقش جدید ، خانواده ی طرف مقابل از زندگی اش محو نمی شود و این هنر ما و شریک زندگی مان است که چگونه بین روابط قدیم و جدید ، تعادلی بر قرار کنیم که به هیچ کدام لطمه وارد نشود.

    2-همه ما آزادی را دوست داریم و دوست نداریم از کسی اطاعت کنیم، اما ...
    احترام‌گذاشتن، مداراکردن و توجه‌کردن» به خواسته‌های پدر و مادر همسرمان، «اطاعت‌کردن» و «بردگی» نیست. بعد از ازدواج باید تفاوت‌های بین والدین خودمان و همسر‌مان را بفهمیم و بپذیریم تا بتوانیم زندگی خوب و موفقی داشته باشیم.

    3-قضاوت نکنیم
    «امکان ندارد من حرفی بزنم و مادرت برخلاف من حرف نزند. فقط دوست دارد ایراد بگیرد. می‌نشیند و رفتار من را زیر ذره بین می‌برد». اغلب ما با اظهار نظر بجا و نابجای مادر زن یا مادر شوهر‌مان مشکل داریم. برای اینکه درست قضاوت کنیم، هر دفعه که قرار است مادر و پدر همسر‌مان را ببینیم، ذهنمان را از رفتار‌ها و حرف‌های آنها پاک کنیم. فکر کنیم هر بار اولین باری است که آنها را می‌بینیم. گذشته با همه خوبی‌ها و بدی‌هایش تمام شده است.

    4-سیاستمدار باشیم
    روان‌شناسان معتقدند رفتار اشتباه والدین همسر‌مان را نباید به حساب همسرمان بگذاریم از طرفی نباید دلخوری‌مان را همان‌جا "پیش پدر و مادر همسرمان" نشان بدهیم. بنابراین با سیاست و بررسی دقیق مسائل و شرایط، حل هر مشکل و مسئله‌‌ای را به زمانی که با همسرمان تنها هستیم، موکول کنیم. حضور نفر سوم در مسائل زناشویی یا قهر به جای صحبت‌‌کردن درباره مشکلات، بدترین راه‌حل است. فراموش نکنیم كه هیچ وقت نباید همسرمان را به خاطر رفتار نامناسب پدر و مادرش تنبیه کنیم.

    5-آنها را حذف نکنیم
    تلاش نکنیم پدر و مادر و خانواده همسر‌مان را از او دور کنیم. این حرکت، ضربه روحی – روانی شدیدی به او و در نتیجه به زندگی مشترک ما می‌زند. فراموش نکنیم مادر و پدر همسر ما «منحصربه‌فردترین» افراد زندگی او هستند و در نهایت هیچ‌كس نمی‌تواند بیشتر از یك پدر و مادر داشته باشد و توهین و بی‌احترامی به پدر و مادر او، توهین به اوست؛ علاوه بر اینکه با این توهین‌ها به صورت غیرمستقیم بی‌علاقگی‌مان را به همسر‌مان نشان می‌دهیم.

    6-اگر از دست خانواده ی همسر و عیب جویی های آن ها عصبی هستید ، اصرار نداشته باشید كه شوهرتان طرف شما را بگیرد و بخاطر حرفی که به شما زده شده ، با آن ها برخورد کند.
    آیا به خانواده همسرتان برمی خورد اگر از همراهی با برنامه ریزی‌های آنها خودداری كنید؟ شاید ، اما این شما هستید كه با نحوه ی صحیح بیان می توانید این رنجش را بر طرف کنید.و فراموش نکنید اگر مدام خواسته های خود را نادیده بگیرید در ناخودآگاه تان همیشه آن ها را مقصر خواهید دانست و نمی توانید از صمیم قلب دوستشان داشته باشید.

    7-شما باید با تدبیر خود و شناخت خانواده ی همسرتان به راه حلی درست برسید . نمی توان برای همه ی عروس ها ومادر شوهر ها یک نسخه پیچید اما اگر مهارت های ارتباطی تان را قوی کنید موفق خواهید شد.
    شما با ازداوج نقش همسری را پذیرفته اید اما این نقش به همراه خود نقش های دیگری را به همراه دارد که برای موفقیت در نقش اول نمی توان آن ها را ندیده گرفت. مگر می شود پسری را دوست داشت اما نسبت به مادر او احساس مثبت نداشت.

    8-بهترین راه ورود به قلب آقا پسرها یی که در فرهنگ ما بزرگ شده اند،ارتباطی صمیمانه با خانواده ی آن هاست .
    هر کسی رگ خوابی دارد. هوشمندی یک زن به پیدا کردن این رگ خواب در همسر وخانواده ی اوست شما با شکایت های وقت و بی وقت خود از مهر مادری کم نمی کنید .آن چیزی که از دست می دهید ارج و منزلت تان در نگاه همسرتان است. پس مثل بچه ها وقت خود را به چقلی هدر ندهید بلکه اندیشه کنید و خودتان زمام امور را بدست بگیرید.

    9-مادر شوهر شما ممکن است به دلیل تفاوت سن و خواسته هایش کمی بد خلقی کند اما با محبت و سیاست می توانید محبت مادرانه ی او را برای زندگی خود داشته باشید.نقش استراتژیک مادر شوهر در روابط تان را ندیده نگیرید . بگذارید احساس نکند در جبهه ی مقابل شماست بلکه حس کند شما هم به او ملحق شدید اگر در ابتدا این حس را به او بدهید خواهید دید که در زمانی که رابطه تان محکم و صمیمی شده است ،قادر خواهید بود چون دونفر انسان عاقل و بالغ مشکلاتتان را با هم حل کنید.
    در ضمن فراموش نکنید در عین صمیمیت ،باید رابطه تان را به گونه ای بسازید که حریم ها بین شما باقی بماند . این بهترین راه برای جلوگیری از تنش است

    10-گاهی اوقات ما جوان ها فراموش می کنیم ، زندگی مان را مدیون چه کسانی هستیم . پدر ومادر خود و پدر ومادر همسرمان . کسانی که ما دو نفر را بزرگ کردند و فوت و فن زندگی را آموختند واکنون ما و همسرمان فرصت عاشقانه دوست داشتن همدیگر را پیدا کردیم .این به معنی حذف بقیه نیست. بزرگوارانه برای سهیم کردن زنی دیگر در قلب شوهرتان پیش قدم شوید .[/color]

  12. 4 کاربر از پست مفید sogand66 تشکرکرده اند .

    sogand66 (یکشنبه 26 مهر 88)

  13. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 25 بهمن 00 [ 10:13]
    تاریخ عضویت
    1387-1-30
    نوشته ها
    485
    امتیاز
    26,364
    سطح
    97
    Points: 26,364, Level: 97
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 986
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran25000 Experience Points
    تشکرها
    1,578

    تشکرشده 1,607 در 499 پست

    Rep Power
    65
    Array

    RE: با اعتماد به نفس بالاي طرف مقابلتون چي كار ميكنين؟؟

    را ه های دوستان و نظراتشون جالب و ناقص بود.

    منم یه نظر ناقص دارم .


    یه جایی خوندم افرادی که اعتماد به نفس بالایی دارند بعضی وقت ها لازمه اعتماد به نفسشون رو از بین ببرید واونهایی که اعتماد به نفس پایینی دارند بهتر بیشتر اوقات با تعریف تمجید و ... راه هایی از قبیل به اعتماد به نفسشون قوت ببخشید.


    این حرف که با عقل جور در میاد ولی من بازم به صحت و سقم این مسئله شک دارم.

  14. کاربر روبرو از پست مفید کنجکاو تشکرکرده است .

    کنجکاو (یکشنبه 26 مهر 88)

  15. #8
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: با اعتماد به نفس بالاي طرف مقابلتون چي كار ميكنين؟؟

    قصد دارم قدری با طنز برایت بنویسم . لطفا با روحیه طنز خوانده شود .

    نقاب که خیلی خوب و روانشناختی ماجرا را باز کرد و از وی تشکر می کنم .

    اما

    غزاله اگر مادر خودت هم یک چنین توصیه های ایمنی در مورد مثلا سالاد و سس به تو بکند ناراحت می شوی ؟! :D

    قطعا به این شدتی که از دست مادر شوهرت ناراحتی نه .


    حالا بسته به نوع شخصیتت

    شاید با پرخاش و تحکم به مامان بگویی : خودم بلدم :P


    یا خودت را شیرین کنی و خودت را برای مامان لوس کنی و بگویی : مامان من شوهر کردما. خودم بلدم !


    که البته جواب قدیمی ها را که می دانی ؟!

    فورا می گفتند : یک خشت خام هم بگذار روش :D

    پاسخ ات اگر بچه من بودی در هر دو حالت به تبعیت از قدیمی ها : یک خشت خام هم بگذار روش بود .


    می دانی چرا ؟!

    برای اینکه همین اندازه از گوشزد و یاد آوری های مادر شوهرت در تو و انجام کارهایت گاهی اختلال ایجاد می کند که اندازه سس از دستت خارج می شود و کم درست می کنی که به قول خودت سر سفره سس سالاد کم میاد ! می دانی این یعنی چی ؟! یعنی تو آسیب پذیری . یعنی مدیریت درست نداری و یک گوشزد کوچولو همه چیز به هم می ریزه !
    خوب چرا ؟!



    اما من حرفم از جنس همان خشت خام است . خوب گوش کن


    یک دختری بود که تازه عروسی کرده بود (درست مثل امروز تو با این تفاوت که او سر زندگی اش بوده و زندگی اش هم فرم همان روزگار بوده )

    مادرشوهر بهش می گه : دختر جان من برای خرید می رم بیرون تا وقتی که مهمان ها بیایند، بر می گردم .تو خانه را خیلی درست و حسابی جارو کن موقع جارو زدن لب فرش را حتما برگردان و زیر فرش را هم جارو کن روی طاقچه هارا با دستمال پاک کن و لاله ها را گرگیری کن و نفت بریز و روشن کن و .....
    عروس : خودم بلدم

    مادرشوهر : پرده ها راغبار روبی کن وبا جارو خاکشان را بگیر و ....
    عروس : خودم بلدم

    مادر شوهر : آب حوض را خالی کن وبا جارو به دیواره ی حوض بکش وبشور و آب تازه بریز و هندوانه را برینداز توی حوض خنک بشه
    عروس : خودم بلدم

    مادر شوهر : .......
    عروس : خودم بلدم

    مادر شوهر : ......
    عروس : خودم بلدم

    مادر شوهر : خورشت را درست کن عزیزم پیاز داغ یادت نرود ونمک و ادویه هم بریز . زیاد ی فلفل نریزی خیلی تند نشود رب هم دو قاشق بس است و ....
    عروس : خودم بلدم

    مادر شوهر :19 پیمانه برنج را عروس جان آب کش کن و دم کنی بگذار خوب دم بکشد ونمک هم یادت نره وآب و روغن هم روش بده و زعفران هم......
    عروس : خودم بلدم

    مادر شوهر خیلی متین می گه : یک خشت خام هم بگذار روش

    خلاصه این دیالوگ فرضی این عروس و مادر شوهر بود و مادر شوهر از در خانه رفت بیرون . عروس خانم گل هی شروع کرد غر زدن که : فکر می کنه من بلد نیستم حالا نشانش می دهم و.....

    به کارها می رسه البته با توجه ها و تذکراتی که مادر شوهر بدبخت با مهربانی و صبوری بهش داده بود تا نوبت آشپزی می شود .طبق گفته ی مادر شوهر برای خورش پیاز داغ درست می کند و .... و برنج را می شوره و .... به مرحله ی آخر کار که می رسه یک دفعه یادش می افته که مادرشوهره خیلی متین و باوقار بهش گفته بود : یه خشت خام هم بگذار روش .

    می ره و یک خشت خام هم درست می کنه و میازه می گذاره روی برنج و دم کنی هم خیلی مرتب می بنده به در قابلمه !

    مادر شوهر میاد و پشت بند آن هم مهمانها از در وارد می شوند و چای و شیرینی و میوه و پذیرایی و خلاصه ....
    نوبت به شام می رسه

    مادر شوهر به عروس می گه : عروس جان حالا سفره بینداز و شام بیار
    عروس : خودم بلدم

    مادر شوهر هم باز با متانت سرش را تکان می دهد . عروس گل بنا به درخواست مودبانه خانم مادر شوهر سفره را می اندازه و باز هم خلاصه غذاها میاد سر سفره

    فکرش را بکن تمام پلو پر بود از شن و ریگ و خاک و .....

    همه گفتند این چه پلویی است ؟!
    مادر شوهر گفت : پلو خودم بلدم .

    یادمه وقتی از این خودم بلدم ها تحویل خانواده ام می دادم حالا یا با نگاه و حرکت و یا با عینا همین جمله یک روز مادر بزرگ پدرم این حکایت را به من گوشزد کرد اتفاقا شوهر هم نکرده بودم و آن روز کلی به سادگی این عروس خانم خندیدم ولی بعدها که بزرگ تر شدم دیدم نه بابا من هم دست کمی از این طرف ندارم باید مهارت درست شنیدن خودم را تقویت کنم شاید در میان هزار خودم بلدمی که واقعا بلدم یک چیزی باشه که از دهان مادر شوهر م در بیاد و من بلد نباشم و تازه چه عیبی داره که احساس کنه تازه و سرزنده است و نظریاتش خریدار داره ؟! البته باید قبول کرد که هر مادر شوهری به اندازه مادر خود ما چندین دست لباس بیشتر پاره کرده و قطعا گاهی تجربیاتش به درد ما می خوره . خوب برای آن روز و استفاده از تجربیاتش امروز با آنها مدارا کنیم و بی خودی دلخور نباشیم و دلخور هم نشویم .

  16. 6 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (چهارشنبه 20 آبان 88)

  17. #9
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 96 [ 15:33]
    تاریخ عضویت
    1387-11-29
    نوشته ها
    1,732
    امتیاز
    22,684
    سطح
    93
    Points: 22,684, Level: 93
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 666
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    4,250

    تشکرشده 4,202 در 1,430 پست

    Rep Power
    189
    Array

    RE: با اعتماد به نفس بالاي طرف مقابلتون چي كار ميكنين؟؟

    سلام بر نقاب گرامي چه عجب از اين ورا؟خوش اومدي.....
    در مورد جمله اولت::من با ايشون نه به عنوان مادر شوهرم بلكه به عنوان يه شخصيت خاص مشكل دارم....چه طور بگم؟يعني اگه ايشون حتي همسايه من هم بودن من باهاشون مسئله داشتم ....اين مسئله بحث نسبت و نوع ارتباط نيست بيشتر تفاوت فاحش ايشون با تمام خانم هاي دور و بر من باعث بعضي از اين مسائل ميشه.....ايشون بيش از حد مجاز(!!!)دلسوز و كنجكاو هستن ....نه فقط با من اين خانم حتي به عروس برادرشون هم بچه داري ياد ميدن در حاليكه اون بيچاره كمكي از ايشون نخواسته بود......ميدونين تذكرات ايشون كلا روي اعصاب من با سرعت زياد ميدوند:D
    من راه حل شنيدن و عمل نكردن رو خيلي وقت پيش امتحان كردم اما چون تذكراتشون خيلي خيلي زياده اين راه هم جواب نميده.....من دوست ندارم كسي برام ديكته كنه كه اين كارو اين جوري انجام بده اينو اونجوري ايشون با همسرشون هم به حالت معلم و شاگرد برخورد ميكنن اما وقتي ميخوان به همسر من هم امر و نهي كنن تنش ايجاد ميشه......من هم كه هيچ وقت شاهد بحث و دعوا توي خانواده خودم نبودم واقعا بهم ميريزم .......با اينكه هيچ ارتباطي با من نداره اما وقتي همسرم و مادرش بحث ميكنن داغون ميشم (خودم هنوز نفهميدم چرا؟)
    در مورد بند اخر حرف شما نقاب جان كاملا موافقم خودمم حس ميكنم احتيج داره يكي تاييدش كنه اما من حقيقتا از اين كار هم متنفر هم توانشو ندارم چون كلا با برنامه هاي اين خانم مشكل دارم.......يكبار هم كنترلم رو از دست دادم و به همسرم گفتم تو عوض نميشي عين مامانتي دوست داري به همه ياد بدي چي كار كنن؟اخه به تو چه برادرت از كدوم مسير ميره تجريش؟؟ميدونم نبايد ميگفتم اما ......از دهنم در رفت.....اونم ديگه هيچي نگفت......البته قبلا هم راجع به اينكه چرا توي خونشون هيچ كاري نميكنم بهش توضيح داده بودم ......واي وقتي از لازانيا درست كردنمون بگم منفجر مشين از خنده.....

    ويونا ي عزيز...... سعي ميكنم خودمو بزنم به بيخيالي اما به علت تعدد موضوعات متاسفانه نميشه.....البته به قول شما نميشه كسي رو تغيير داد

    سوگند گرامي.....مورد 1 ::من نميخوام حذفشون كنم اما ميخوام بفهمن من نيازي به تعليم و تربيت ايشون ندارم...من كه جاي دختر ايشون هستم خيلي بهتر ميتونم براي زندگيم برنامه ريزي كنم اا ايشون كمي مشكل دارن.....اولويت بندي توي زندگي ايشون معني نداره
    مورد 2:::من هميشه حتي توي بدترين مواقع هم احترام ايشون رو نگه داشتم فقط به همسرم بعدا گوشزد ميكنم كه فلان وقت ناراحت شدم(يه خاطره اي يادم اومد راجع به غذا خوردن بين راه وقتي از شيراز برميگشتيم تهران.....ايشون جلوي هر رستوراني پياده ميشدن و ميرفتن منوي غذاشونو ميديدن.....از ملت هم ميپرسيدن بهترين رستوران اينجا كدومه؟؟ادرس ميگرفتن....(در حاليكه4 نفر مرد توي ماشين هايي كه همراهمون بودن حضور داشتن اما ايشون ترجيح ميدن خودشون يه تنه همه كارارو انجام بدن) ميرفتيم به اون ادرس باز هم پرس و جو و ادرس گرفتن....من ميدونم كه ايشون به قصد بدي اين كارو نميكرد....خوبه كه ادم بدونه كجا غذا ميخوره اما نه تا اين حد.....خلاصه 1000 جا واستاديم 100رستوران اون شهر رو رفتيم اخرش رفتيم يه جايي كه ديگه هيچ كس دل و دماغ غذا خوردن نداشت....حالا بماند كه چه قدر اعصاب همسر بيچاره من كه پشت فرمون بود خرد كرد و چند بار تئوي رستوران سفارششو عوض كرد تا بلاخره اون كابوس ناهار خوردن تموم شد!!!!)
    مورد 3::كار من از قضاوت و اين حرفا گذشته هاني.....:D
    مورد4::با اين مورد كاملا موافقم و هميشه سعي ميكنم اين كارو انجام بدم تا حدي هم موفق بودم:D
    مورد5::موافقم اما خيلي سخته اما ....بايد بهش عمل كنم چون واقعا پدر و مادر قابل حذف نيستن
    مورد6::من بايد توي تمام برنامه هاشون باشم حتي اخرين باري كه با همسرم دعوا كردم به خاطر همين بود كه چرا من هر مهموني كه دعوت ميكنن بااااااااايد بيام؟اونم ميگفت ادم نبايد جايي كه ميره سرشون منت بذاره خب دعوت كردن بايد رفت اما من ميگم جواب ئعوت هم اره هست هم نه....نبايد كه هميشه بگيم اره....هر جا دعوت كنن به خاط من عقب ميندازن كه منم برم تهران بعد ....ميدونم بهم احترام ميذارن اما من دوست ندارم هي مهموني برم اونم جاهايي كه نميشناسمشون ....
    مورد 7::من نسبت به ايشون هيييييييچ حسي ندارم نه خوب نه بد عجيبه برام......
    مورد8::با رگ خواب موافقم اما هنوز پيداش نكردم البته رگ خاب همسرم رو دارم منظورم مادر شوهرم بود......شخصيتش كمي پيچيدس بايد بيشتر تلاش كنم
    مورد9::مشكل همينه.....ايشون دائم به من ابراز علاقه و دلتنگي ميكنن.....هميشه ميگه من عروس ندارم غزاله دخترمه..(دختر ندارن)خيلي با من صميمي و خوبن اصلا هم بد خلقي نميكنن!!!نميدونم چرا با اين همه خوبي مشكل دارم....يعني من ظرفيت خوش اخلاقي مادر شوهرمو ندارم؟؟؟نميدونم چمه
    مورد10::سهيم هست من هم هيچ حس بدي نسبت به اين سهمش ندارم خب مادرشه بهش حق ميدم.....بازم ميگم من با ايشون نه به عنوان مادر شوهر به عنوان يه شخصيت خاص مشكل دارم......

    كنجكاو عزيزمنم بعضي وقتا فرمول شمارو انجام ميدم اما از خودم بدم مياد چون احساس پليد بودن بهم دست ميده......نميدونم چرا؟

    آني مهربانمخيلي خوشحالم كه ميبينم برگشتي....دلمون براتون يه ذره شده بود
    حق با شماست اگه مادرم بگه ناراحت نميشم چرا؟چون كه::1 مادرم در مواقع ضروري بهم تذكر ميده نه هميشه و همه جا....2::هيچ وقت پشت حرفاي مادرم حس تعليم و تربيت نميبينم.... 3::اخه روم نميشه به مادر شوهرم بگم بلدم!!!و در واقع جلوي مامانم واقعا كم ميارم چون همه كاراش بي عيب و نقصه.....اما بعضي كاراي ايشون برام عجيبه و اصلا به سنشون نميخوره!!!استغفرا....

    از همتون ممنونم باز هم راهنمايي هاتونو ازم دريغ نكنين

  18. 2 کاربر از پست مفید parnian1 تشکرکرده اند .

    parnian1 (دوشنبه 27 مهر 88)

  19. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 26 اسفند 90 [ 18:20]
    تاریخ عضویت
    1387-11-21
    نوشته ها
    182
    امتیاز
    3,780
    سطح
    38
    Points: 3,780, Level: 38
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    96

    تشکرشده 91 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با اعتماد به نفس بالاي طرف مقابلتون چي كار ميكنين؟؟

    سلام غزاله جون با توضیحاتی که داده بودی منم یاد یک خاطره زیبا از راهنمایی های اینجور افراد افتادم. داشتیم می رفتیم مسافرت شب قبلش خونه اون خانم بودیم.
    - فردا توی راه چی میبرید بخورید؟
    - با توجه به راهنمایی های دوستای همدردی: بالاخره یه چیزی می خوریم.
    - وای یعنی می خواهید برید رستورانهای توی راه؟ دیروز توی فلان روزنامه نوشته بود رستورانها مملو از ویروس هستند بخصوص برای بچه ها
    - نه خودمون می بریم
    -وای غذا اگه از خونه ببرید که فاسد می شه همتون مسموم می شید!!!
    - نه کنسرو می بریم
    - کنسرو را که حتما می جوشونید .نه؟
    - بله توی خونه می جوشونم می بریم
    - وای از صبح تا ظهر شاید بوتولیسم دوباره توش رشد کنه
    - نه نمی کنه
    - یک پیک نیک ببرید توی راه بجوشونیدش.
    - چشم اینم یه راهکاره خوبه
    - دستهای بچه را دم به دقیقه بشورید یادتون نره ها
    - چشم
    - وای میدونم آخرش می رید بچه تونو مریض بر می گردونید
    -............
    ببین من و شوهرم خیلی تلاش کردیم با این رفتار مقابله کنیم اما به بن بست رسیدیم
    حالا تصمیم گرفتیم تا بتونیم کم تر حرف بزنیم تا راهکارهای کمتری هم ارائه بشه. اما اینهم بدون بدترین شیوه برخورد با چنین آدمهایی مقابله به مثل است که خیلی خطرناک و احیانا غیر قابل جبرانه.

  20. 2 کاربر از پست مفید ویونا تشکرکرده اند .

    ویونا (دوشنبه 27 مهر 88)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. احساس ميكنم بهم توهين ميشه
    توسط just4you در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: یکشنبه 05 مرداد 93, 00:58
  2. عذاب وجدان رهام نميكنه...چكار كنم؟؟
    توسط amiri25 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: چهارشنبه 06 شهریور 92, 02:06
  3. متاسفانه خيلي زود باورم و به همه اعتماد ميكنم چه كار كنم؟
    توسط Tara hosseini در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 09 بهمن 91, 11:59
  4. به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
    توسط rama25 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 33
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 شهریور 91, 09:00
  5. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: دوشنبه 12 اسفند 87, 13:36

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:35 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.