به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 40
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 10 خرداد 92 [ 01:17]
    تاریخ عضویت
    1388-7-09
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    2,897
    سطح
    32
    Points: 2,897, Level: 32
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 12 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    بدتربن بلایی که می تونه سر ادم بیاد کمک لطفا

    با سلام من
    3 خواهر دارم که یکیشون ازدواج کرده و رفته سر خونه زندگیش
    یکی دیگه از اونها هم داشنگاه میره
    سومی که تازه امسال می خواد بره دانشگاه و 17 سالش هست مورد من هست
    ماجرا از این جا شروع شد که پارسال من در مغازه بودم که دیدم چند تا مامور از اماکن اومدن در مغازه و شروع کردن سوال کردن مه مستاجر شما کیه بچه داره یا نداره و خلاصه گفتم اینجوری و اضافه کنم که مغازه ما طبقه همکف هست خودمون طبقه دوم هستیم و پایین مستاجر بود بعدش رفتن سراغ مستاجر شروع کردن ازش سوال کردن بعدش دیدم دوباره طرف اومد در مغازه و پرسید بابات کجا همون موقع بابام از سر کار اومد و شروع کردن باهم حرف زدن و دیدم سوار یه ماشین شدن و رفتن در مدرسه خواهرم و اونا سوارش کرده بودن اومدن از بابام پرسیدم جریان چیه گفت با یه پسری دوست شه از طریق اینترنت و با هم قرار گذاشتن بعدش بردنش اطلاعات چند ساعت بعد برگشتن موضوع رو پرسیدم فهمیدم اینا با هم قرار گذاشته بودن که پسره که تو شرکت داداشش کار می کرده امضای داداشش رو جعل کرده و رفته 15 میلیون از حساب داداشش گرفته و می خواستن فرار کنن با هم دیگه البته خواهر من اینجوری که گفته بود اصلا دلش نمی خواسته این کار رو بکنه و این پیشنهاد پسره بوده
    بعد دو تایی رو بردن برای تکمیل پرونده ( در ضمن پسره مال یه استان دیگه بود ما هم تو یکی از شهرهای یه استان دیگه بودیم )
    بعدش گفتن پسره رو نمی خوای گفته بود نه و از دوتاشون تعهد گرفته بودن و اوردنش خونه
    من که باورم نمی شد فکر می کردم همه این اتفاقا که این جوری هستند مال تو قصه هاست
    هیچی خلاثه تا چند روز همه خانواده باهاش حرف می زدن ولی هیچی چی نمی گفت ما هم درست نفهمیدیم دردش چیه ( در ضمن اضافه کنم پسره سیاه چهره یه قیافه زشت هم داشته البته من خودم به شخصه ندیدم بابام تعریف کرد )
    تو دادگاه هم پسره گفته بود که خواهر مو اتش می زنه و از این حرفا
    بعد این ماجرا گذشت اونا رفتن تو شهر خودشون ما هم زندگی رو ادامه دادیم البته تا چند روز تنها می ترسید از خونه بره بیرون و همه جا با مادرم می رفت بیرون
    بعد از چند وقت که گذشت دیگه خودش هر جا می رفت تنها می رفت چون ما بهش اعتماد کرده بودیم و با اون رفتارش گفتیم دیگه سراغ اون پسره نمی ره
    اینا چند روز بعد توسط تلفن با هم ارتباط پیدا کرده بودن اس ام اس بده و خلاصه کجایی بیام دنبالت و از این حرفا
    چند باری هم با هم قرار گذاشته بودن و با هم رفته بودن گردش به اصطلاح
    البته بگم که خواهر من می رفت کتابخونهکه درس بخونه و ما هم چند باری سر زدیم کتابخونه مورد مشکوکی نبود و چیزی ازش ندیدیم بهش اعتماد کرده بودیم هز روز از صبح می رفت کتابخونه که از خونمون هم یه 15 دقیقه ای فاصله داشت که درس بخونه ما هم به خیال خودمون فکر می کردیم درس می خونه
    سرتون رو درد نیارم چند روز پیش یه دفعه دیدیم ساعت 7 نیومده خونه دیدیم دوستش زنگ زد و گفت رفته بازار با دوستش و یکم دورتر میاد نگران نباشید
    ما هم تا ساعت 8 نگران نبودیم هیچی خلاصه ساعت گذشت تا 10 دیدیم خبری نشد خلاصه موضوع رو پیگیری کردیم زنگ زدیم خونه دوستش دیدیم با بابش اومدن رد خونه ما و رفتن پاسگاه دختره می دونست که این با پسره بازم ارتباط داشتن ولی هیچی به ما نگفته بود
    خلاصه گریه افتاد فهمیدیم ای داد و بیداد رفتیم پاسگاه و شکایت ولی چه فایده خودتون می دونید اگه زنگ بزنی به 110 تا میاد دیگه طرف مرده دیگه چه برسه بری شکایت کنی و بخوان پیگیری کنند
    روز بعد شد بابام رفت دادگاه تا ظهر علاف شده بود و کارش رو اشتباه نجام داده بودند برگشت ناراحت خونه
    روز بعد که پنج شنبه بود دوباره رفت که بازم کارش رو اشتباه انجام داده بودند و حکم اشتباه زده بودند تنها سر نخ ما هم یه شماره ایرانسل بود که خواهرم از دوستش گرفته بود
    شنبه حکم صادر کردن برای پیگیری که رفتیم شماره تلفن اون پسره رو با شماره خواهرم
    پرسنت گرفتیم اخرین تماسی که گرفته شده بود از شهر خودمون بود و بدش وشی هر دو خاموش شده بود و هیچ نشونی ازشون نبود
    خانواده پسره هم هر چی زنگ می زدیم دروغ جواب ما می دادن
    تا یک هفته این مارجا ادامه داشت دیدیم تلفن زنگ زد خانواده پسره گفتن دخترتون داره میاد با اتوبوس خونه
    شبش بابام اینا عصبانی بودن هیچی بهش نگفتن فرداش باد کتکش کردن
    کم کم حرف زد ولی دیگه کار از کار گذشته بود و کاری که نباد می شده شده بود
    تا دیروز گره میکرد و درست حرف نمی زد فهمیدیدم به بهونه بیرون بردتش تو شهر بعدم گفته که اگه نیای دنبال من خودکشی می کنم و گولش زده بود برده بودش تهران تو مسافرخونه
    بعد یه موضوعی از اولش گفته بود بیا یه شب با هم باشیم ولی خواهر خر ما نفهمیده بود موضوع چیه فکر کرده بود برش می رده خونه هیچی خلاصه روز اول می بردش و خواهرم که دیگه از شرمندگی می ترسیده زنگ بزنه خونه و روش نمی شده می خواسته اقدام به خودکشی بکنه ولی می بردش دکتر و مداوا می شه تو این چند روز هم می خواسته خودکشی کنه و زنگ بزنه ولی پسره نمی زاشته خلاصه تا این که روز اخر کاری رو که نباید می کرده می کنه و بعدش هم میاردش تو اتوبوس می می فرستتش می گی برو خونه و به راننده سفارش میکنه ما هم رفتیم اوردیمش و فکر کردیم همه چی با خوش تموم شده بعدش که فهمیدیم دیدیدم موضوع این طوریه خلاصه ما موندیم و این بچه
    البته هنوز داره گره می کنه و بعضی چیزا رو نمی گه ولی معلوم نیست پسره باهاش چی کر کرده که می گه با پسره کاری نداشته باشید خواهرم هم حرف درستی غیر از اینا که گفتم نمی زنه و الان هم هر چی بهش می گیم دوستش داری یا نه هیچی نمی گه
    باز هم یاداور می شم که همه پسره یه ادم معلوم نیست چی کارس ولی داداش خوبی داره ولی خواهر و پدر مادر خوبی نداره خودش هم که دیگه معلومه ادم هوس باز و خطرناک
    حالا خودش هم می گه من راهی جز ازدواج باهاش ندارم ولی ی دونیم این پسره کسی نیست که به درد ما بخوره چون ما خانواده مذهبی متدین و خوشگلی هستیم( نمی دونم چرا خواهر عاشق این میمون شد و ما رو این طور بدبخت کرد ) البته ما نزاشتیم کسی از ما جرا غیر از خانواده چهار نفری بویی ببره
    ما تمام مشکلات و موانع ازدواج با چنین ادمی رو هم براش گفتیم ولی یه ادم لجبازیه خواهرم و احساساتی و هنوز هم دلش بعد این ماجراها پیش پسره هست نمی دونم چطور باید با این ننگ کنار بیایم
    ما حاضر نیستیم سره رو ببینیم چه برسه بخواد داماد ما بشه
    به نظر شما الان باید چی کار کرد ؟

  2. کاربر روبرو از پست مفید satshop تشکرکرده است .

    satshop (شنبه 11 مهر 88)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 اسفند 89 [ 16:24]
    تاریخ عضویت
    1388-1-18
    نوشته ها
    519
    امتیاز
    5,952
    سطح
    50
    Points: 5,952, Level: 50
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 198
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,677

    تشکرشده 1,685 در 458 پست

    Rep Power
    67
    Array

    RE: بدتربن بلایی که می تونه سر ادم بیاد کمک لطفا

    [align=justify]سلام دوست عزیز

    به تالار همدردی خوش آمدید.

    اولین نکته اینه که باید خواهرتون رو چه از نظر روانی و چه ذهنی آروم کنید تا بتونه بهترین تصمیم رو بگیره.

    همونطور که خودتون هم به این نتیجه رسیدید این پسر به درد زندگی نمی خوره، اما کسیکه باید در این مورد تصمیم بگیره خواهرتونه. پس اولین گام اینه که بهترین شرایط رو برای تصمیم درست ایشون فراهم کنید.

    نوشتید که پدرتون کتکش زد. دقت کنید که هرچه محیط خونه نامساعد تر باشه خواهرتون بیشتر به سمت اون پسر کشش و تمایل پیدا می کنه. و بازگردوندنش برای شما مشکل و مشکل تر می شه.

    البته علاوه بر ایشون، به پدر و مادرتون هم کمک کنید که آروم باشند تا این وضعیت به بهترین شکل ممکن خاتمه پیدا کنه.

    و نکته دوم اینکه احتمال می دم بخش عمده کشش خواهرتون به سمت دوست پسرش به علت کمبودهایی بوده که در خانواده داشته و از چشم شما مخفیه. سعی کنید این کاستی ها رو پیدا کنید. ببینید دوست پسرش چه چیزی رو بهش می ده که نداشته. اعتماد به نفس؟ امنیت؟ محبت؟ استقلال؟ ...

    بعد از کشف علل، کل خانواده بسیج بشید و با برطرف کردن اونها اون پسر رو خلع سلاح کنید.

    * مراجعه به مشاور رو هم حتما در نظر داشته باشید. (به اتفاق پدر و مادر و خواهرتون)

    راستی این بدترین بلایی نیست که ممکنه سر آدم بیاد! ازش غول نسازید تا راحت تر بتونید برطرفش کنید.

    موفق باشید. [/align]

  4. 6 کاربر از پست مفید THEN تشکرکرده اند .

    THEN (سه شنبه 31 خرداد 90)

  5. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 14 اسفند 90 [ 23:46]
    تاریخ عضویت
    1387-7-21
    نوشته ها
    1,027
    امتیاز
    8,463
    سطح
    62
    Points: 8,463, Level: 62
    Level completed: 5%, Points required for next Level: 287
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    4,165

    تشکرشده 4,222 در 1,018 پست

    Rep Power
    119
    Array

    RE: بدتربن بلایی که می تونه سر ادم بیاد کمک لطفا

    واقعا نمیدونم چی بگم ،خیلی متاسف شدم از اتفاقی که واسه خواهرتون افتاده
    اولا که خیلی کار خوبی کردین که موضوع رو فقط بین 4نفرتون نگه داشتین
    من فکر کنم بهتره خواهرتون رو به یه مشاوره ببرین ،اون چه با اون اقا ازدواج کنه چه نکنه ،این مشکل حل نمی شه
    چه بسا مشکلات بیشتری در صورت ازدواجش با اون اقا گریبانش رو می گیره
    بهتره حتما با یه مشاور صحبت کنید
    از اقای مدیر همدردی هم خواهش می کنم نظر بدن

  6. 2 کاربر از پست مفید gole maryam تشکرکرده اند .

    gole maryam (شنبه 11 مهر 88)

  7. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array

    RE: بدتربن بلایی که می تونه سر ادم بیاد کمک لطفا

    با سلام

    به تالار خوش آمدید.

    به نظر من قبل از هر اقدامی ابتدا خواهرتون به همراه مادرتون با یک متخصص زنان مشاوره داشته باشند , مطمئن بشید که خطر جسمی دیگه ای خواهرتون رو تهدید نمیکنه.

    احتمالا خواهرتون فقط از نظر عاطفی درگیر این قضیه نیست علت اصرار برای ازدواج با این فرد می تونه حاکی از ترس و نگرانی از آینده و تا حدودی حفظ آبرویی باشه که فعلا اون رو از دست رفته می بینه .

    بیان مشکلات ازدواج و پیامدهای اون فقط ترس و نگرانی خواهرتون رو افزایش میده و انکار اصرار ایشون از طرف خانوادتون باعث شکل گیری احساس بی پناهی و تنهایی در ایشون میشه.

    بار اول اون آقا تو دادگاه خواهرتون رو تهدید کردن و اینکه خواهر شما درخواست کردن که با اون فرد کاری نداشته باشید
    اینها میتونند نشانی از این باشند که خواهرتون هنوز مورد تهدید هستند و اعمال ایشون بالاجبار هست .

    سعی کنید به خواهرتون اطمینان بدین که امنیتش حفظ میشه و شما در هر صورت مدافع او هستید.

    با توجه به این اتفاقات ایشون به مشاوره بالینی نیاز دارند و برای حفظ آرامششون علاوه بر جلسات مشاوره احتمالا نیاز به مصرف دارو نیز خواهند داشت.

    وقت برای مشاوره حضوری از دست ندید.

  8. 11 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    صبا_2009 (شنبه 11 مهر 88)

  9. #5
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 35,998 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    RE: بدتربن بلایی که می تونه سر ادم بیاد کمک لطفا

    حتماً مراجعه به مشاور و پزشک را در پیش بگیرید و با بررسی جوانب از این آقا به جرم اغفال و...... ،به مراجع قضایی شکایت برید ، اونچه بر سر خواهر شما آورده جرمه ، و بعید نیست که چنین بلایی توسط وی سر دیگران بیاد ، و یا رد پای باند هم در کار باشه ،( به ریشه این ارتباط که اینترنتی بوده و..... توجه داشته باشید و این که فردی حاضر باشه هزینه کنه و به شهر دیگه ای بیاد و..... خلاصه از طریق قانون بررسی دقیق به عمل میاد ) اگر خواهرتون در تهدید هم باشه اینجوری پیشگیری خواهید کرد .

  10. 11 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (شنبه 11 مهر 88)

  11. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 اسفند 89 [ 16:24]
    تاریخ عضویت
    1388-1-18
    نوشته ها
    519
    امتیاز
    5,952
    سطح
    50
    Points: 5,952, Level: 50
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 198
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,677

    تشکرشده 1,685 در 458 پست

    Rep Power
    67
    Array

    RE: بدتربن بلایی که می تونه سر ادم بیاد کمک لطفا

    [align=justify]سلام

    گاهی در چنین مواردی خشم باعث می شه بیش از آنکه به خیر و صلاح خودمون بیندیشیم، به فکر انتقام باشیم. بنابراین قبل از شکایت جوانب امر را کاملا بسنجید.

    اینطور که پیداست خواهرتون شما رو محرم و پشتیبان خودش نمی دونه (ریشه یابی شود) و به نظر می رسه که شما رو در جبهه مقابل خودش می بینه. بنابراین بهتره اول به پزشک و مشاور مراجعه کنید، و این مشکلات رو برطرف کنید. و به خواهرتون احساس امنیت بدید. مخصوصا طوری رفتار نکنید که دنیا براش به آخر رسیده و اشتباه غیر قابل جبرانی انجام داده.

    خلاصه ابتدا با کمک مشاور، این مسائل رو حل کنید، و بعد از گذشت شاید چند ماه، وقتی وضعیت خونواده تون تثبیت شد، از اون شخص شکایت کنید که کاملا خطر برطرف بشه، چرا که اگه برخورد جدی ای باهاش نشه، ممکنه اینطور برداشت کنه که می تونه باز هم به کارهاش ادامه بده.

    به خواهرتون و خونواده تون امید به آینده بدید. اینکه با ادامه تحصیل می تونه این مسائل رو جبران کنه و آنچنان شخصیت محترمی از خودش بسازه که خواستگارهای آینده ش از این مسئله چشم پوشی کنند.

    اونقدر با اون پسر ضدیت نکنید که خواهرتون سر لج بیفته. در عوض بهش اطمینان بدید که همیشه ازش حمایت خواهید کرد، اشتباهش رو می بخشید و بهش افتخار می کنید. و براش جا بندازید که اگه بخواد از شکایت هم صرف نظر می کنید و خلاصه کاری رو بدون جلب رضایتش انجام نمی دید.

    موفق باشید. [/align]

  12. 6 کاربر از پست مفید THEN تشکرکرده اند .

    THEN (جمعه 10 مهر 88)

  13. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 مهر 88 [ 06:21]
    تاریخ عضویت
    1388-6-24
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    2,595
    سطح
    30
    Points: 2,595, Level: 30
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    94

    تشکرشده 95 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بدتربن بلایی که می تونه سر ادم بیاد کمک لطفا

    سلام دوست عزيز

    مشكلي را كه مطرح كرده ايد همانطور كه بعضي از دوستان نوشته اند ريشه و منشاء آن را بيشتر بايد در خانواده جستجو كرد از آنجايي كه كه هر معلولي از علتي خاص سرچشمه ميگيرد بايد علت اين مشكل همد ريشه يابي شود البته در مورد اول هم باباي شما نبايد او را به كتك ميكرفت بلكه ميباست با او بايستي از در منطق وارد ميشديد منطق حكم ميكنه كه دفع افسد به فاسد جايز نيست و اون اشتباه كرده بود و اشتباه بزرگتر را شما انجام داده ايد بجاي اينكه خانه را براي او تبديل به يك پناهگاه كنيد آنرا براي او جهنم كرديد و اگر شما از در مسالمت آميز وارد ميشديد شايد او اصلا فرار نميكرد پس شما هرگز سعي نكرده ايد با خواهرتان دوست باشيد تا يك خواهر! و اما مشكلي كه پيش آمده را سعي كنيد در نطفه خفه كنيد بلاخره اين يه دختر است و قصد دارد در آينده ازدواج نمايد پس با شكايت هيچ مشكلي حل نميشود چرا كه علاوه بر آن پسر خواهر شما نيز متهم ميباشد و اگر بخواهيد از مراجع قضايي موضوع را پيگيري كنيد پسره را مجبور به ازدواج با خواهر شما خواهند كرد و حداگثر جرم ايشان 99 ضربه شلاق ميباشد البته اين حكم در مورد خواهر شما نيز اجراءخواهد شد پس منطقي باشيد و با تدبير سعي كنيد با مراجعه به يك پزشك متخصص زنان و زايمان و هايمنوپلاستي موضوع را خاتمه دهيد و آبرو خانواده و خواهر خود را نبريد چرا كه همانطور كه خودتان نوشته ايد اون پسر در شعن خانواده شما نيست و اينكه آيا آنها باند تبهكاري هستند يا نه پيگري چيزي جزء بي آبرويي ببار نخواهد آورد پس مشكل خواهر شما قابل حل شدن است امروزه علم پزشكي آنقدر پيشرفت كرده كه حل اينچنين مشكلاتي پيش پا افتاده است و هر زماني خواهرتان خواست ازدواج كند اگر طرف خواستگارش آدم منطقي باشد موضوع را با او در ميان بگذارد كه اصل صداقت را راعايت كرده باشيد...موفق باشي

  14. 3 کاربر از پست مفید kolbeh تشکرکرده اند .

    kolbeh (شنبه 11 مهر 88)

  15. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 اسفند 94 [ 11:19]
    تاریخ عضویت
    1387-7-01
    نوشته ها
    1,948
    امتیاز
    22,799
    سطح
    93
    Points: 22,799, Level: 93
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 551
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,205

    تشکرشده 4,459 در 1,179 پست

    Rep Power
    210
    Array

    RE: بدتربن بلایی که می تونه سر ادم بیاد کمک لطفا

    سلام satshop جان.
    اعضای محترم تالار بسیار خوب راهنمایی نمودند بنده هم با تایید و تاکید بر نظر آنان اجازه می خواهم به موردی اشاره نمایم.

    یک نکته در این ماجرا بسیار مهم است که چیزی نیست جزء ::"" بازگشت دوباره و سرکوب""

    شما فرمودید خواهرتان در گفته های خود تاکید دارد که با آن پسر کاری نداشته باشید و به نحوی به او وابسته است...... باید بگویم این مورد بسیار طبیعی است.

    دقت کنید وقتی دو جنس مخالف با یکدیگر رابطه ای برقرار می نمایند اولین پیش آمد احتمالی ""وابستگی"" است..... حال سوال این جا مطرح می شود که چرا خواهرتان بنا به گفته شما با فردی ارتباط برقرار کرده است که نه ظاهری خوبی دارد و نه افکار مناسبی؟؟؟

    پاسخ>> خواهر شما مدتی با این پسر رابطه داشته..... و شما هم دقیقا نمی دانید این رابطه به چه مدتی و به چه صورتی بوده.... بنابراین بنده احتمال می دهم رابطه از حد طبیعی خود خارج شده بود و یک نوع صمیمیت و حس آرامشی در نتیجه رابطه عاطفی و شاید جسمی بوجود آمده است.
    دختران بعد از برقراری رابطه ساده عاطفی ممکن است بشدت وابسته شوند چه برسد به رابطه جسمی و جنسی...

    حال شما ابتدا باید نیاز جنسی و روانی خواهر خود خنثی نموده یا بسوی مسیر دیگری منعطف نمایید ....اگر این حس و نیاز خواهر شما بوسیله اقدامات مناسب از جمله مراجعه به روان شناس و مشاور حل نشود ......باید منتظر برقراری مجدد رابطه باشید حال چه با همان پسر و چه فرد دیگری. و یا خدایی ناکرده شاهد عوارض خطرناک از جمله ""افسردگی و اسیب روانی ناشی از عدم جبران و متقابلا دست زدن به عملی خطرناک تری همچون ""خودکشی""."

    >>نکته...>خطر خودکشی هنگامی خواهر شما تهدید خواهد نمود که احساسات خود را به جهت عدم ارضا .. ""سرکوب"" نماید.
    .................................................. .................................................. ...............
    satshop عزیز شما راه دشواری در پیش دارید زیرا شش(6) ماه یا بیشتر طول خواهد کشید تا خواهر شما به وضعیت قبلی خود با کمک شما و خانواده برگردد.
    .................................................. ......
    بازهم توصیه می کنم که احتمال ""بازگشت "" دوباره خواهر شما بسوی همان پسر یا فرد دیگر برای ارضا نیاز عاطفی و/...... غیره زیاد است....مگر اینکه شما و خانوادیتان با مراجعه به موقع به روان شناس این مشکل را برطرف نمایید.

    موفق باشید

  16. 11 کاربر از پست مفید حسین پور تشکرکرده اند .

    حسین پور (جمعه 10 مهر 88)

  17. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 10 خرداد 92 [ 01:17]
    تاریخ عضویت
    1388-7-09
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    2,897
    سطح
    32
    Points: 2,897, Level: 32
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 12 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بدتربن بلایی که می تونه سر ادم بیاد کمک لطفا

    واقعا جا داره از همه دوستان و زحمتکشان این انجمن که مثل یک دوست و همدم همدیگر رو راهنمایی می کنند کمال تشکر و قدردانی رو بکنم
    اول اینکه بعد از سه روز که پدر و مادر کاری از دستشون بر نیومد وواقعیت درست افشا نشد خودم وارد عمل شدم و با توصیه و راهنماییهای دوستان و مشاوره تونستم به حرفش بیارم با کلی ماجرا ولی خلاصه به حرف اومد و ماجرا رو تعریف کرد
    اولش یه اشنایی بوده ولی هفته قبل از اینکه بخواد از خونه بره باهاش یه ملاقات دیگه داشته و پسره بهش پیشنهاد داده بیا یک شب با هم باشیم اونوقت دیگه هیچ کی نمی تونه مانع ما بشه ولی خواهر من با حرف قانعش می کنه که من خودم قضیه رو با خانواده خودم و شما مطرح می کنم
    هفته بعدش یعنی زمان وقوع باز هم همدیگر رو می بینند باز هم خواهرم شروع می کنه به منطقی گفتن و قانعش کردن این دفعه پسره دست می زاره رو احساساتش و می گه اگه با من نیای خود کشی می کنم و از این حرفا و گولش می زنه
    خواهر من هم می گه اگه با تو اومدم خودکشی می کنم و باهاش میرنن تهران و وقتی صبح می رسن تهران می گه که سرم درد می کنه و پسره می ره براش استامینفون می گره اونم یه بسته رو کامل می خوره و حالش بد می شه اولش خوب بوده بعد تاکسی دربست می کنه می برتش مسافرخونه اونجا هم بی در و پسکر می گه برید تاق اونم حالش بد بوده و عقلش هم نمی رسیده درست چی کار کنه فقط به فکر خود کشی بوده خلاصه میبرتش دکتر ولی دکتره ازش نمی پرسه چته مشکلت چیه فقط معاینه می کنه و دو تا سوزن می نویسه اونم روش نمی شده بگه منو با خودش اورده دوباره برش می گردونه تو مسافرخونه و تلفن و هر چی بوده ازش می گیره این چند روزه هم همش گریه می کرده که بزار من برم نزار بدتر از این بشه و اینا پپسره هم می گفته اگه با هم باشیم خانواده ها رضایت می دن که با هم ازدواج کنیم خلاصه سه چهار روز می گذره خواهرم که دیگه روش نمی شده به خونه زنگ بزنه و چیزی بگه مجبور پیش اون مونده بوده و ففقط به خود کشی فکر می کرده نه به چیز دیگه خلاصه تا روز قبل از برگشتن پسره صبح حرفای هر روز رو تکرار می کنه و این دفعه میاد که کار نکبش رو انجام بده دوباره اون گریه می کنه و به التماس می افته ولی اون دیگه حالیش نیوده و به زور کار کثیفش رو می کنه و بعدش هم می گه بلند شو بریم خونه بعدم می برتش تو شهر خودشون بعدم به مادرش زنگ می زنه و مادرش میاد می گه اطلاعات دنبالتونه و برو خونتون بعدم می زارتش تو اتوبوس که بیا خونه بعدم به ما زنگ می زنه که برید دنبالش بعدم که بابام اینا اوردنش خونه روز اول کاریش نداشتن روز بعد دیگه از بس تو این چند روز عقده کرده بودن عقدشون رو سر اون خالی می کنن ولی خوب خدا رو شکر الان با کمک شما همه حرفا رو گفت ولی با یه بازپرس که هم خدمتی خودم بوده مشورت کردم می گه که صد در صد دو طرف مقصر هستند و هیچ کاریش نمی شه کرد بهتره ابرو برات مهمه نزارید وضع رو کسی بفهمه یا باید با هم عروسی کنند که این گزینه محال هستش
    در ضمن اینده رو پیش روش گذاشتیم تقریبا فهمیده که اگه با اون باشه چه اینده ای در انتظارش هست حالا نمی دونم داره تظاهر می کنه یا واقعیت هست این رو می خوام از شما بپرسم
    و اینکه باید با پسره چی کار کرد که قصر در نره و فکر نکنه که ما پخمه هستیم و به فکر دوباره ارتباط با خواهرم نباشه و چی کار با خواهرم کنیم که به فکر اون نیفته
    و نظر شما درباره شکایت چیه و عواقب اون
    برای اینکه این مشکل دیگه یش نیاد باید چه کرد ؟
    این چند روز هم همش دنبال مشاوره و این حرفا بودیم با وکلی و این چزا وقت نشد ببریمش مشاوره ولی حتما در دستور کار هست معاینه پزشکی هم داره انجا می شه تا جواب بدن و موضوع پیگیری بشه
    بازم تشکر می کنم از اعضای واقعا صمیمی و خوب که مشکل من رو مشکل خودشون دونیتند و همکاری کردند ان شا الله با کمک و مشاوره شما دوستان بتونیم به روزای خوب قبلا برش گردونیم

  18. 5 کاربر از پست مفید satshop تشکرکرده اند .

    satshop (سه شنبه 31 خرداد 90)

  19. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 مهر 88 [ 06:21]
    تاریخ عضویت
    1388-6-24
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    2,595
    سطح
    30
    Points: 2,595, Level: 30
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    94

    تشکرشده 95 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بدتربن بلایی که می تونه سر ادم بیاد کمک لطفا

    سلام دوست عزيز


    در حفظ آبرو زگوهر سختر باش كه اين آب رفته باز نيايد به جوي خويش
    همانطور كه خودتان مرقوم فرموده ايد با يه بازپرس صحبت كرده ايد و اون هم به شما گفته كه اگر بخواهيد موضوع را از لحاظ قضايي پيگيري نماييد اول اينكه چون پرونده كيفري است شما ميبايست در محل وقوع جرم شكايت طرح نمائيد و آن مستلزم رفتن به آن شهرستان و كلي پيگيري است در ضمن خواهر شما هم از نظر قانون مجرم است و همانطور كه در پست قبلي هم براي شما نوشتم دادگاه نهايتا آن پسر را محكوم به ازدواج با خواهر شما ميكند و از باب رابطه نامشروع به استناد ماده 88 قانون مجازات اسلامي هر كدوم(هم فاعل و هم مفعول را 100 ضربه تازيانه)ميزنند پس منطقي ترين كار اين است كه آبروي خودتان و خواهرتان را نبريد و مشكل پيش آمده را درون خانواده خودتان حل و فصل كنيد و حتي اجازه ندهيد كه نزديكترين اشناهاي شما متوجه شوند با خواهرتان سعي كنيد از در مشاوره وارد شويد و اطمينان او را جلب كنيد تا بتواند راحتتر با شما ارتباط برقرار كند و مشكلاتش را عنوان نمايد و در مورد اون پسر در حال حاضر بهترين گزينه گذشت است هر اقدام شما عليه آن دودش به چشم خودتان ميرود و در مورد خواهرتان با مراجعه به يك متخصص زنان و زايمان مشكل وي قابل حل است ...موفق باشيد

  20. 3 کاربر از پست مفید kolbeh تشکرکرده اند .

    kolbeh (شنبه 11 مهر 88)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: دوشنبه 26 بهمن 94, 19:57
  2. کسایی که تجربه ی جدایی دارن کمکم کنن چطوری تونستید با شرایط جدید کنار بیاین؟میخوام به ارامش برسم
    توسط dooo در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 39
    آخرين نوشته: یکشنبه 10 آبان 94, 11:47
  3. کمکم کنید تا بتونم شوهرمو به زندگی برگردونم ودیگه حرفی از جدایی نزنه.
    توسط sarina_1362 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 58
    آخرين نوشته: شنبه 21 شهریور 94, 18:55
  4. ایا ادامه این رابطه با وجود توهین هایی که بهم میشه به صلاحمه؟
    توسط یه دونه در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: سه شنبه 22 اردیبهشت 94, 13:46
  5. پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: چهارشنبه 09 مرداد 92, 19:59

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:16 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.