سلام ،
هرچند در این مورد به لحاظ آموزه های روانشناختی ، ناآگاه تر و البته در پیشگاه عرف جامعه شاید ضعیف تر از اونم که بتونم راهنمایی قابل توجهی برای این موضوع داشته باشم
اما به طور کلی فکر می کنم یکی از اموری که ما می تونیم در این تالار بهش بپرداریم ، تغییر نگاهمون به مسائل باشه که به نوعی عرف جامعه رو شکل می ده .
منظورم از این جمله ، تغییر ارزشها نیست بلکه نحوه تفسیر و برخورد با ارزشها و هنجارهاست که در کنار قوانین نوشتاری مجموعا حقوق افراد در یک جامعه رو شکل می ده .
هرچند می دونم که انجام چنین کاری به قول مدیر محترم سایت « نیاز به مهارت، آموزش، دانایی ، آگاهی و تغییر رویه دارد. » و البته در عین اینکه زمان بره ، سختی ها و هزینه های خاص خودش رو هم داره .
همونطوری که باز هم جناب سنگتراشان خیلی ظریف و مختصر بهش اشاره کردن « احساس گناه بستگی به ارزشهای هر فرد و اهداف او دارد. » که شاید بخش عمده ای از اون ارزشگذاری فردی ، تابع تحلیلها و ساختار ارزشی جامعه باشه .
همه ما می دونیم خیلی وقتها عرف جامعه به جای اینکه دستگیر و یاریگر افراد اون جامعه باشه ، در نقش یک مانع و نابودگر عمل می کنه .
پس بیایید فراموش نکنیم که نوع برخورد و قضاوت ما نسبت به کنشها و رفتارهای مختلف افراد به همون اندازه که
می تونه به نفع یکی تموم بشه ، به همون اندازه می تونه زندگی دیگری رو از هستی ساقط کنه .
و یادمون نره ما در پیشگاه خدا ، همه ما نسبت به خودمون و تک تک انسانهای پیرامونمون مسئولیم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)