به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 فروردین 91 [ 17:04]
    تاریخ عضویت
    1386-11-27
    نوشته ها
    732
    امتیاز
    8,030
    سطح
    60
    Points: 8,030, Level: 60
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    730

    تشکرشده 755 در 381 پست

    Rep Power
    90
    Array

    با کسی که زیاد "پز" میدهد چه میکنید؟

    با سلام

    ساده بپرسم به نظر شما با آدمهایی که خیلی" پز" میدهند و بهر طریق ممکن چه از خودشان و چه از فامیلشان، چه دروغ و چه حقیقت میگویند و تعریف میکنند چکار باید کرد؟
    اصولا این کار جزء اخلاقشان شده است و مثلا تلفن را برمیدارند و تماس میگیرند و موضوع را به جهتی میکشند که تعریف آن "فامیل" بخصوص را بدهند ، و به شکل غیر مستقیم سعی کنند خود را برتر از دیگری جلوه دهند .

    یا آنکه هر زمان که شما را در راه و نیمه می بینند شروع می کنند به تعریف های مختلف از موفقیتهای افراد خانواده شان که شما فقط از زبان ایشان شنیده اید .

    و جالب اینکه معمولا تعریفهای شما را گوش نمیدهند و خودشان را به بیراه میزنند و با بی اعتنایی بحث را عوض میکنند

    بهرحال چگونه باید با آنان برخورد کرد .
    به حرفشان گوش بدهیم(و حرص بخوریم:D)

    یا اصولا فکر من غلط است و این کار هیچ اشکالی ندارد و قابل قبول است و اینگونه افراد هم کار درستی میکنند و باید از خودشان یا افراد فامیلشان تعریف کنند؟!

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 خرداد 88 [ 14:34]
    تاریخ عضویت
    1386-11-05
    نوشته ها
    375
    امتیاز
    8,632
    سطح
    62
    Points: 8,632, Level: 62
    Level completed: 61%, Points required for next Level: 118
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    683

    تشکرشده 715 در 251 پست

    Rep Power
    54
    Array

    RE: با کسی که زیاد "پز" میدهد چه میکنید؟

    سلام من یه پیشنهاد دارم. بهتره در مقابل این افراد کارهای زیر رو انجام بدین:
    - انگار نه انگار حرفشونو شنیدین.
    - با بی اعتنایی و در بین حرفاشون هی به این ور و اون ور نگاه کنید و موضوع بحث رو ناگهانی عوض کنید.
    - وقتی از چیزی تعریف می کنن ناگهان خنده کوتاهی سر دهید (این یعنی نه بابا!عجب چاخان تابلویی)

  3. کاربر روبرو از پست مفید آتنا تشکرکرده است .

    آتنا (شنبه 11 اسفند 86)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 اردیبهشت 88 [ 15:20]
    تاریخ عضویت
    1386-11-29
    نوشته ها
    166
    امتیاز
    4,059
    سطح
    40
    Points: 4,059, Level: 40
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    140

    تشکرشده 143 در 53 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با کسی که زیاد "پز" میدهد چه میکنید؟

    آرزو جان سلام !

    درخت هر چه پر بار تر => سر به زیر تر ! ( در طبل و کوس زدن طرف ، ظاهر قضیه هست ! )

    چرا ناراحتی و حساسیت ؟!

    شما میتونید در حالی که خودتون رو هیجان زده نشون میدید بگید : جون من ؟؟؟!!! ماشالله ! باریکلا !!!

    خوب طرف هم همین رو میخواد و کمی میگه و بعد دست از سرتون برمیداره !!! شما هم مجبور نیستید که با چنین افرادی همنشین باشید ؟! ;)

    دلییل برای نارحتی وجود نداره !!!

    ;)


  5. کاربر روبرو از پست مفید ddd تشکرکرده است .

    ddd (شنبه 11 اسفند 86)

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 فروردین 90 [ 16:16]
    تاریخ عضویت
    1386-11-16
    نوشته ها
    385
    امتیاز
    5,034
    سطح
    45
    Points: 5,034, Level: 45
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 116
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    442

    تشکرشده 467 در 211 پست

    Rep Power
    55
    Array

    RE: با کسی که زیاد "پز" میدهد چه میکنید؟

    مشک آن است که ببوید نه آنکه عطار بگوید
    به نظر من با اینجور افراد باید مثل خودشون برخورد کرد تا کم بیارن
    البته بیشتر این افراد داشته هاشون را به رخ دیگرون می کشند و بیش از حد غلو می کنند ممعمولا از صحبت هاشون مشخصه که دارن اغراق می کنند . بعضیهاشون هم عقده های درونیشون را با این گونه حرفها بیان می کنند .

  7. کاربر روبرو از پست مفید آهو تشکرکرده است .

    آهو (یکشنبه 12 اسفند 86)

  8. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 30 آبان 88 [ 11:45]
    تاریخ عضویت
    1386-7-10
    نوشته ها
    1,573
    امتیاز
    16,204
    سطح
    81
    Points: 16,204, Level: 81
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    898

    تشکرشده 926 در 486 پست

    Rep Power
    174
    Array

    RE: با کسی که زیاد "پز" میدهد چه میکنید؟

    تکنیک *سرکار گذاری* را بدون *احساس پشیمانی یا گناه* و با اصرار بر*تکرار* آن،تأکید می کنم با *تکرار* آن اجرا می کنید.دقت کنید که این کار باید بدون کوچکترین احساس گناه یا اضطراب و با تکرار انجام گیرد تا طرف *پز دهنده* کاملاً از رو برود؛
    1-پشت تلفن بود----------->>می گویید کار دارم و یا غذا سر می رود یا زنگ می زنند و . . . .
    2-در خیابان بود-------------->>می گویید دیرتان شده است یا کار دارید یا وقت دکتر و . . . .
    3-در مهمانی های گروهی و فامیلی----------------->>جایتان را عوض می کنید یا با دیگر مهمانان سخن می گویید و . . .
    4-اگر هم با او و در خانه اوتنها بودید----------------->> به بهانه رفتن به دستشویی و در بازگشت صحبت را عوض می کنید و اگر هم همچنان مانند رادیو باز شروع به پز دادن کرد،وانمود کرده که موبایلتان که **روی ویبره** است دارد زنگ می زند و آن را برداشته و الکی با همسر،والدین یا فرزندتان به شکل خیالی حرف زده و ضمن ابراز نگرانی در چهره و صدا،از او می خواهید که اجازه رفتن به شما بدهد و می روید و جانتان راحت می شود.
    5-اگر طرف در خانه شما بود---------------->>در مهمانیهای شلوغ که اصلاً طرف او نمی روید و اگر با هم تنها بودید مورد پیش را اجرا کرده و با پوزش از او که باید از خانه به دلیل کار مهمی بیرون بروید،او را دک می کنید و خودتان هم مصلحتاً کمی بیرون خانه می مانید.
    پس چند بار او دست از سر شما برمی دارد و سراغ یک مادرمرده دیگر خواهد رفت . . . فقط بازهم می گویم *تکرار* این تکنیک را از یاد نبرید.

  9. 2 کاربر از پست مفید گرد آفرید تشکرکرده اند .

    گرد آفرید (یکشنبه 12 اسفند 86)

  10. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 خرداد 88 [ 14:34]
    تاریخ عضویت
    1386-11-05
    نوشته ها
    375
    امتیاز
    8,632
    سطح
    62
    Points: 8,632, Level: 62
    Level completed: 61%, Points required for next Level: 118
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    683

    تشکرشده 715 در 251 پست

    Rep Power
    54
    Array

    RE: با کسی که زیاد "پز" میدهد چه میکنید؟

    براوو......گردآفرید جان

  11. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 30 آبان 88 [ 11:45]
    تاریخ عضویت
    1386-7-10
    نوشته ها
    1,573
    امتیاز
    16,204
    سطح
    81
    Points: 16,204, Level: 81
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    898

    تشکرشده 926 در 486 پست

    Rep Power
    174
    Array

    RE: با کسی که زیاد "پز" میدهد چه میکنید؟

    چاکراتیم.(با لهجه لاتّی بخوانیدش!!!)

  12. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 16 دی 92 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1386-12-06
    نوشته ها
    203
    امتیاز
    5,805
    سطح
    49
    Points: 5,805, Level: 49
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 145
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    181

    تشکرشده 204 در 87 پست

    Rep Power
    37
    Array

    RE: با کسی که زیاد "پز" میدهد چه میکنید؟

    كسي كه پز بده و كلاس بذاره خودم براش دوبله كلاس مي ذارم و اصلا تحويلش نمي گيرم.حالمم ازش بهم مي خوره(ويژگي شخصي مه مي تونين بگين كه خيلي بده) "-:

  13. کاربر روبرو از پست مفید no1 تشکرکرده است .

    no1 (یکشنبه 12 اسفند 86)

  14. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 09 مهر 89 [ 18:27]
    تاریخ عضویت
    1386-11-13
    نوشته ها
    952
    امتیاز
    20,283
    سطح
    89
    Points: 20,283, Level: 89
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,946

    تشکرشده 1,965 در 675 پست

    Rep Power
    112
    Array

    RE: با کسی که زیاد "پز" میدهد چه میکنید؟

    سلام به دوستان عزيز
    بد نيست مطلب زير رو در مورد كبر و خود بزرگ بيني يا به قولي پز دادن(عجب) و دروغ با هم بخونيم .




    خود بزرگ بينى و تكبر
    خود را برتر از ديگران دانستن «كبر» نام دارد. اگر كسى به بيمارى كبر مبتلا شود و از ديگران انتظار احترام و اكرام داشته باشد و فخر فروشى كند متكبر است. بنابراين كبر نوعى خودشناسى نادرست است كه به رفتارى نادرست با ديگران مى‏انجامد. اين خودشناسى نادرست به هنگام ارزيابى خود در مقايسه با ديگران پديد مى‏آيد و ريشه در عجب دارد.


    عجب نيز نوعى خودشناسى بدون مقايسه با ديگران است كسى كه كمالات موجود در خود را بزرگ بشمارد و در داشتن آن كمالات خود را مرهون خداوند نداند گويى كه خود پديد آورنده آنهاست دچار عجب است بنابراين اعجاب به خود خودشناسى نادرستى است كه از ضعف رابطه معرفتى انسان با خداوند ناشى مى‏شود. موحد راستين دچار چنين خطايى، نمى‏شود؛ او همه چيز را از خدا مى‏داند و هر ويژگى يا فعل ارزشمندى را كه در خود مى‏يابد، ناشى از لطف و اراده الهى مى‏داند.


    اگر كسى دارايى‏هاى خود اعم از توانايى بدنى يا فكرى، علم و معرفت، عبادت، مال و ثروت و هر كمال ديگرى را از خدا نداند در خطر ابتلا به بيمارى كبر است؛ زيرا انسان ناگزير تفاوت‏هايى با ديگران دارد و در مقايسه خود با ديگران داورى او از دو حال خارج نخواهد بود يا واقعا خود را از ديگران بزرگ‏تر مى‏يابد و كمالات خود را بهتر مى‏بيند و يا در مقام مقايسه برخى از كمالات ديگران را برتر مى‏يابد.


    هر مقايسه‏اى بر اساس يك معيار و ميزان صورت مى‏گيرد اگر ميزان و معيار مقايسه افراد مقدار نزديكى آنان به خداوند و كمال حقيقى باشد هيچ كس نمى‏تواند در مقايسه خود به ديگران به نتيجه‏اى قطعى برسد و خود يا ديگرى را برتر بداند؛ زيرا هر كس ممكن است به دليلى در نزد خداوند مقامى داشته باشد و يا به لطف الهى عاقبتى خوشايند يابد و به مقامى در درگاه او نايل آيد.


    بنابراين هر دو داورى مذكور بر اساس معيار اصلى يعنى قرب به خداوند نادرست خواهد بود ولى بر اساس معيارهاى ديگر مى‏تواند مقايسه درستى باشد مثلا قدرت بدنى يا ذهنى افراد را مى‏توان اندازه‏گيرى كرد و يكى از ديگرى برتر دانست و يا عبادات افراد يعنى نمازگزاردن و روزه گرفتن آنها را برتر و كمتر دانست. اگر كسى در مقايسه اختلاف خود و ديگران به اين نتيجه رسيد كه قوى‏تر يا عالم‏تر يا عابدتر است در صورتى كه از معيار اصلى ارزش انسان‏ها غافل نباشد نمى‏تواند اين برترى‏ها را موجب برترى حقيقى و نزديكى بيشتر به خداوند به حساب آورد؛ زيرا تأثير همه اين‏ها به لطف خداست هر لحظه ممكن است اين كمالات نابود شوند و يا به سبب ناسپاسى تأثير خود را در كمال فرد از دست بدهند و موجب هلاكت او گردند. با اعتقاد به وابستگى اين كمالات به خداوند عجب از ميان مى‏رود و راه بر كبر و خودبرتر بينى بسته مى‏شود.


    در نكوهش عجب از امام باقر(ع) روايت شده است:


    من دخله العجب هلك؛ (۳۴۰)

    كسى كه به عجب گرفتار شود هلاك مى‏شود.


    و اميرالمؤمنين(ع) فرمودند:


    عجب المرء بنفسه احد حساد عقله؛ (۳۴۱)

    خود پسنديدن آدمى يكى از حسودان خرد اوست.


    و در نكوهش كبر پيامبر اكرم(ص) فرمودند:


    لا يدخل الجنة من كان فى قلبه مثقال حبة من خردل من كبر؛ (۳۴۲)

    كسى كه در قلبش به قدر دانه خردل كبر باشد وارد بهشت نمى‏شود.


    يكى از آثار كبر، تكبر است كسى كه خود را برتر از ديگران مى‏داند به آنان بزرگى خواهد فروخت و از آنان انتظار بزرگداشت و خدمت خواهد داشت و گاه از مصاحبت و همراهى آنان پرهيز خواهد كرد اين انتظار و اين گونه اعمال تكبر نام دارد و رابطه فرد متكبر با ديگران را تخريب مى‏نمايد.


    تكبر به عنوان رفتارى خاص به دو علت پديد مى‏آيد علت نخست احساس خطاى خود برتر بينى است. خطا بودن اين احساس را بيان كرديم و گفتيم بر اساس معيار حقيقى ارزشمندى و بزرگى انسان، هيچ كس نمى‏تواند خود را از ديگران برتر بداند.


    راه حل اين نوع از تكبر دور كردن اين داورى خطا از خود است. هر كس به توحيد حقيقى باور داشته باشد، همه چيز را از خدا مى‏داند و به فقر و نادارى خود آگاه است و توجه به اين فقر و نيازمندى، عجب و كبر را از ميان مى‏برد و منشأ نابودى مى‏شود.


    نوع دوم تكبر، نوعى رفتار دفاعى است. كسى كه خود را ناچيز و حقير مى‏شمارد از حقارت خود رنج مى‏برد و خواهان جبران آن است. يكى از راه‏هايى كه او براى جبران حقارت خود در پيش مى‏گيرد بزرگى فروختن به ديگران است. چنين فردى گمان مى‏كند كه اگر در برابر ديگران بزرگى كند، حقارت درونى او پوشيده خواهد ماند كه البته اين برخطاست.


    امام صادق(ع) فرمودند:


    ما من رجل تكبرا و تجبر الا لذلة وجدها فى نفسه؛ (۳۴۳)

    هيچ كس بزرگى نفروشد و ستم نكند مگر به سبب حقارتى كه در نفس خويش مى‏يابد.


    انسان متكبر چاره كوچكى حقيقى خود را بزرگ نمودن خود مى‏داند و چون از آشكار شدن كوچكى خود مى‏هراسد با تكبر آن را مى‏پوشاند؛ ولى نتيجه كار خلاف انتظار اوست زيرا عمل او موجب آزردگى ديگران است و اين آزردگى منشأ دورى گزيدن مردم از او و آشكارتر شدن ذات اوست.


    اميرمؤمنان على(ع) فرمودند:


    من تكبر على الناس ذل؛ (۳۴۴)

    كسى كه بر مردم بزرگى فروشد خوار گردد.


    مبارزه با اين نوع از تكبر، با خودشناسى امكان‏پذير است كسى كه نعمت‏هاى وجود خود را از خداوند بداند و باور كند كه خداوند راه كمال را بر او نبسته است، معتقد خواهد شد كه با اين نعمت‏ها مى‏تواند به قرب خداوند نايل شود و نعمتى كه بتوان به وسيله آن به چنين مقصد بزرگى رسيد هرگز كوچك نيست. چنين فردى به ابزار خود اهميت مى‏دهد و آن را نگهدارى مى‏كند و از آن بهره بردارى كافى مى‏نمايد؛ نه آن كه ابزار خود را كوچك و بى‏ارزش بشمارد و از آن استفاده نكند.


    امام صادق(ع) فرمودند:


    ان اللَّه عزوجل فوض الى المؤمن اموره كلها و لم يفوض اليه ان يكون ذليلا اما تسمع الله يقول: «ولله العزة و لرسوله و للمؤمنين» فالمؤمن يكون عزيزا و لا يكون ذليلا، ثم قال: ان المؤمن اعز من الجبل، الجبل يستقل منه بالمعاول و المؤمن لا يستقل من دينه شى‏ء؛ (۳۴۵)

    خداوند همه امور مؤمن را به او واگذارده و به او وانگذارده تا ذليل باشد. آيا نشنيده‏اى كه خداوند مى‏فرمايد: عزت از آن خدا و روسولش و مؤمنين است. پس مؤمن عزيز است و ذليل نمى‏باشد. سپس فرمود: مؤمن از كوه محكم‏تر (عزيزتر) است، زيرا از كوه به كمك تيشه‏ها چيزى كاسته مى‏شود و از دين مؤمن چيزى كم نمى‏گردد.


    از اين روايت فهميده مى‏شود كه هر مؤمنى داراى استعداد و نيروى كافى براى اداره همه امور خود است و اگر چه اين امور به امور آخرتى اختصاص ندارد ولى مطمئنا مهم‏ترين امر انسان مؤمن اهداف آخرتى اوست اگر هر مؤمنى دارايى‏ها و توانايى‏هاى خود را براى رسيدن به مقاصد نيكو كافى بداند هيچ گاه دچار ذلت و خود كم بينى نمى‏شود.


    نوع اخير از تكبر، چنان كه گفتيم، ريشه در خود كوچك بينى دارد. بنابراين تكبر رفتارى نادرست است كه در يكى از اين دو صفت ريشه دارد: خود برتربينى و خود كوچك بينى. اين دو منشأ تكبر را مى‏توان دو سوى يك حالت درونى دانست، يكى از اين دو سو به جانب افراط است و ديگر در جانب تفريط، و حد ميانه آن خودباورى و اعتماد به نفس است اعتماد به نفس و خود باورى حد درست خودشناسى است. كسى كه خود را باور دارد. ويژگى‏هاى خلقت خود را كم مى‏شمارد و توانى‏هاى خود را براى رسيدن به مقصد كافى مى‏داند؛ يعنى اعتماد به نفس دارد و خود را در مقايسه با ديگران به قدر كافى توانا مى‏شناسد. قبلا در مبحث اخلاق الهى توضيح داديم كه ميان اعتماد به نفس و توكل به خداوند هيچ گونه تنافى‏اى، نيست، زيرا اعتماد به نفس به معناى كافى دانستن نيروها و توانايى‏ها است كه خداوند عطا فرموده است و لزوم توكل به معناى اين است كه نبايد اين توانايى‏ها را مستقل شمرد، بلكه بايد تأثير آنها را وابسته به اراده الهى دانست.


    حسد
    «حسد» مانع بزرگى در راه برقرارى رابطه صحيح با ديگران است حسد ناشى از شناخت نادرست خويشتن و ديگران است اين نكته با توجه به معناى دقيق حسد روشن خواهد شد.


    حسد آرزوى زوال نعمت‏هاى خداوند از برادر مسلمان است اگر كسى نعمتى را براى مسلمانى فراهم ببيند و از خدا بخواهد كه مانند آن نعمت را به او هم عنايت كند. مى‏گويند او به حال آن مسلمان غبطه مى‏خورد ولى اگر آرزو كند كه آن نعمت از آن مسلمان زايل شود حسد ورزيده است.


    حسد يك احساس باطنى است كه در اثر عقايد نادرست پديد مى‏آيد. اگر كسى خود را بشناسد و غايت وجود خود را در يابد خواهد دانست كه نعمت‏هايى كه در اختياراوست براى رسيدن به غايت زندگى انسان كافى است. همچنين اگر نسبت به مؤمنان خوش بين باشد و خيرخواهى براى آنان را به خود تلقين كرده باشد، دچار حسد نمى‏شود. حتى اگر احساس حسد به قلب او خطور كند با آن مبارزه خواهد كرد. بنابراين اگر چه حسد فعلى اختيارى نيست، اما مقدمات آن اختيارى است و اعمالى كه پس از آن صورت مى‏گيرد نيز اختيارى است بايد حسد و ريشه‏هاى آن را شناخت و راه مبارزه با آن را آموخت تا روابط انسان با ديگران، موجب رشد و قرب او به خداوند باشد.


    حسد در قرآن و روايات بسيار نكوهش شده و آثار سوء آن يادآورى شده گرديده است:


    ود كثير من اهل الكتاب لو يردونكم من بعد ايمانكم كفارا حسدا من عند انفسهم من بعد ما تبين لهم الحق؛ (۳۴۶)

    بسيارى از اهل كتاب پس از اين كه حق بر ايشان آشكار شد از روى حسدى كه در وجودشان بود آرزو مى‏كردند كه شما را بعد از ايمانتان، كافر گردانند.


    ام يحسدون الناس على ماءاتاهم اللَّه من فضله؛ (۳۴۷)

    بلكه به مردم براى آن چه خدا از فضل خويش به آنان عطا كرده حسد مى‏ورزند.


    اين دو آيه هر دو مربوط به اهل كتابند و نشان مى‏دهند كه چگونه حسد موجب انكار حق و محروميت از هدايت و رستگارى مى‏شود.


    پيامبر اكرم(ص) نيز درباره آثار سوء حسد فرمودند:


    الحسد يأكل الحسنات كما تأكل النار الحطب؛ (۳۴۸)

    حسد اعمال نيك را مى‏سوزاند همان طور كه آتش هيزم را مى‏سوزاند.


    امام باقر(ع) در عبارتى مشابه فرمودند:


    ان الحسد ليأكل الايمان كما تأكل النار الحطب؛ (۳۴۹)

    حسد ايمان را مى‏سوزاند همان طور كه آتش هيزم را مى‏سوزاند.


    اميرالمؤمنين(ع) حسد را انگيزه‏اى براى فرو رفتن در گناه معرفى فرمودند:


    والحرص و الكبر والحسد دواع الى التقحم فى الذنوب؛ (۳۵۰)

    و آز و خودبينى و حسد موجب بى‏پروا افتادن در گناهان است.


    ايشان در روايت ديگرى تأثير سوء حسد بر جسم انسان را ذكر نموده‏اند:


    صحة الجسد من قلة الحسد؛ (۳۵۱)

    اگر حسد اندك باشد بدن سالم است.


    و در عبارت ديگرى بيان كرده‏اند كه حسد منشأ عداوت و كينه توزى است:


    و لا تكونوا كالمتكبر على ابن امه من غير ما فضل جعله اللَّه فيه سوى ماالحقت العظمة بنفسه من عداوة الحسد؛ (۳۵۲)

    همچون متكبر (قابيل) مباشيد كه بر برادر خود تكبر نمود و خدا او را هيچ برترى نداده بود جز آن كه او خود را بزرگ پنداشت چون حسد او را به دشمنى برادر واداشت.


    همچنين در نهج‏البلاغه عباراتى درباره منشأ حسد وجود دارد. كسانى كه از سرمايه‏هاى وجود خود غافلند و به ارزش آنها براى رسيدن به اهداف اصيل و ارزشمند نمى‏انديشند خواهان زوال نعمت‏ها از ديگران مى‏شوند. يكى از آشكارترين نعمت‏هايى كه خداوند به اكثر مردم و از جمله به حسودان ارزانى داشته، سلامتى است و حسود از اين نعمت بزرگ و سرمايه گرانبها غافل است و كسانى را كه مال و جاه دارند ولى از سلامتى بى‏بهره‏اند نمى‏بيند. آنان آرزو مى‏كنند اى كاش همه اموال و مقام‏هاى خود را مى‏دادند و سلامتى را مى‏يافتند، در حالى كه حسود از اين حقايق غافل است و اين غفلت منشأ حسد ورزيدن او مى‏شود:


    العجب لغفلة الحساد عن سلامة الاجساد؛ (۳۵۳)

    شگفت است از حسودان كه از تندرستى تن خويش غافلند.


    براى مبارزه با حسد كافى است به آثار سوء آن بر جسم و جان توجه شود. هر كس اين آثار سوء را بشناسد و به بيهودگى حسد ورزيدن انديشه كند، خواهد كوشيد اين احساس را از خود دور كند. براى دور كردن حسد از خويش بايد به اصلاح عقايد و عاداتى پرداخت كه راه را بر حسد مى‏گشايند. مهم‏ترين مانع حسد اين است كه معيار ارزشمندى و سودمندى نعمت‏ها را تأثير آنها در رسيدن به هدف واقعى خلقت بدانيم و نيز باور كنيم كه خداوند به همه بندگانش استعداد و امكان تكامل را بخشيده است. بسيارى از نعمت‏ها همچون مال و جاه براى صاحبان آن نعمت نيست، زيرا از مال و جاه خود براى تقرب به خداوند بهره نمى‏گيرند. اگر حسود احتمال دهد كه مال و جاه براى او هم موجب دورى از خدا باشد، آن گاه بر صاحبان مال و جاه حسد نخواهد ورزيد.


    عواملى وجود دارد كه امكان بروز حسد را تقويت مى‏كند: حقير شمردن صاحبان نعمت، دشمنى با آنها، مال دوستى و جاه‏طلبى، احساس رقابت با صاحبان نعمت و... از اين موارد است. در صورتى كه عقيده خود درباره معيار ارزشمندى چيزها را اصلاح كنيم و از تكبر و بدخواهى نسبت به ديگران بپرهيزيم، مى‏توانيم حسد را از دل خود بيرون كنيم و عوامل تقويت كننده آن را نيز از خود دور نماييم.


    دروغ
    يكى از مهم‏ترين موانع سلامت روابط انسان با ديگران، دروغ گفتن است دروغ خبر دادن از امرى خلاف واقع است اين خبر دادن مى‏تواند با سخن گفتن يا با رفتارى خاص صورت گيرد. بنابراين هر سخن و يا رفتارى كه به انگيزه اخبار خلاف واقع به ديگران صورت گيرد، دروغ است. ممكن است به خدا يا بندگان خدا دروغ گفته شود. آن چه اينك مورد بحث قرار مى‏دهيم، دروغ به كسانى است كه با آنها زندگى مى‏كنيم و در خانه، مدرسه، محيط كار و جامعه با آنها ارتباط داريم.


    دروغگو
    كسى كه يك بار و يا گاهى مرتكب دروغ مى‏شود، دروغگو كذاب نيست؛ بلكه اگر دروغ گفتن به يك عادت بدل شود و كسى زشتى اين گناه را از ياد ببرد و همواره دروغ بگويد، دروغگو كذاب خواهد بود. از امام صادق(ع) روايت شده است كه از ايشان پرسيدند: آيا كسى كه دروغ مى‏گويد دروغگو كذاب است؟ ايشان در پاسخ فرمودند:


    ما من احد الا ان يكون ذلك منه و لكن المطبوع على الكذب؛ (۳۵۴)

    همه به دروغ گفتن مبتلا مى‏شود ولى كذاب كسى است كه به دروغ گفتن عادت كرده است.


    در واقع تكرار دروغ انسان را دروغگو كذاب مى‏سازد. پيامبر اكرم(ص) فرمودند:


    لا يزال العبد يكذب و يتحرى الكذب حتى يكتب عنداللَّه كذابا؛ (۳۵۵)

    بنده پيوسته دروغ مى‏گويد و قصد دروغ گفتن مى‏كند تا آن كه در نزد خدا در جمله دروغگويان (كذاب) ثبت شود.


    منشأ دروغ
    دروغ گفتن و دروغگويى ريشه در حقارت نفس و سستى ايمان دارد. از پيامبر اكرم(ص) روايت شده است:


    لا يكذب الكاذب الا من مهانة نفسه؛ (۳۵۶)

    دروغگو دروغ نمى‏گويد مگر به سبب خوارى نفسش.


    قرآن كريم دروغ گفتن را كار انسان‏هاى بى‏ايمان معرفى كرده است:


    انما يفترى الكذب الذين لايؤمنون. (۳۵۷)

    پيامبر اكرم(ص) در روايتى فرمودند: مؤمن دروغ نمى‏گويد. سپس در تأييد اين سخن خود آيه فوق را شاهد آوردند. (۳۵۸)

    از ايشان سؤال شد كه آيا مؤمن ممكن است ترسو يا بخيل باشد فرمودند: آرى. سپس پرسيدند كه آيا ممكن است دروغگو باشد؟ فرمودند: خير. (۳۵۹)

    اما چرا حقارت نفس و ضعف ايمان موجب دروغ گفتن است؟ براى پاسخ به اين سؤال مناسب است به انگيزه‏ها دروغ گفتن توجه كنيم. دروغگو يا براى جلب سود و لذت و يا براى دفع ضرر و خطر دروغ مى‏گويد. اگر كسى به خداوند ايمان داشته باشد و ديگران را در رساندن سود و زيان مستقل نداند، براى جلب توجه و رضايت ديگران، مرتكب دروغ نمى‏شود. بنابراين كسى كه به انگيزه گريختن از زيانى و يا رسيدن به سودى به ديگرى دروغ مى‏گويد، گويى آن ديگرى را در رساندن سود و دور كردن زيان مستقل دانسته است، و اراده و قدرت او را در اراده و قدرت خداوند قرار داده است. ولى مؤمن همه اراده‏ها و قدرت‏ها را از خداوند مى‏داند و براى سود و زيان خود باخدا مخالفت نمى‏كند و كارى را كه پروردگارش گناه دانسته است مرتكب نمى‏شود. مؤمن هيچ سودى را به قيمت مخالفت با خدا نمى‏خواهد، و از هيچ زيانى به شيوه‏اى كه خدا نمى‏پسندد نمى‏گريزد و رضايت خدا را بر سود و زيان خود مقدم مى‏دارد.


    اميرالمؤمنين(ع) فرمودند:


    الايمان ان تؤثر الصدق حيث يضرك على الكذب حيث ينفعك؛ (۳۶۰)

    ايمان آن است كه راستى زيان آور را بر دروغ سودآور برگزينى.


    دروغگو خود را در جلب سود و زيان ناتوان مى‏داند و براى جبران ناتوانى خود دروغ مى‏گويد. دروغگو توانايى‏هاى خداداد را براى رسيدن به منافع خود ناكافى مى‏داند و راه‏هايى را كه خداوند مجاز كرده است. براى رسيدن به اهداف خود مناسب نمى‏شناسد. چنين فردى يا هدفى درست دارد و يا هدفى نادرست؛ اگر هدف او درست باشد، در واقع خود را ناتوان و حقير مى‏شناسد؛ زيرا همه اهداف درست را مى‏توان از راه‏هاى شرعى به دست آورد. و اگر هدف او نادرست باشد، قدر و منزلت خويش را كمتر از آن چه خدا خواسته است مى‏داند كه اين نيز نوعى حقارت است.


    آثار دروغ
    دروغ بر روابط انسان با خدا، خود و ديگران اثر مى‏گذارد. دروغ از سويى با خروج موقت يا دايمى از دايره ايمان صورت مى‏گيرد و از سويى قلب انسان را تيره، و راه ايمان را بر او مى‏بندد. بنابراين رابطه انسان با خداوند در اثر دروغ تضعيف و تخريب مى‏شود.


    اميرالمؤمنين(ع) فرمودند:


    لا يجد العبد طعم الايمان حتى يترك الكذب، هزله و جده؛ (۳۶۱)

    بنده طعم ايمان را نمى‏چشد تا آن كه دروغ را خواه به شوخى يا جدى ترك كند.


    و نيز فرموده‏اند:


    جانبوا الكذب فانه مجانب للايمان. الصادق على شرف منجاة و كرامة و الكاذب على شفا مهواة و مهانه؛ (۳۶۲)

    از دروغ دورى گزينيد كه از ايمان به دور است. راستگو بر كنگره‏هاى رستگارى و بزرگوارى است و دروغگو بر پرتگاه مغاك و خوارى.


    از امام باقر(ع) نيز روايت شده است كه دروغ ويرانگر ايمان است:


    ان الكذب هو خراب الايمان. (۳۶۳)

    بنابر مطالب گذشته، ايمان و دروغ رابطه‏اى متقابل دارند. از يك سو ايمان مانع دروغ است و از سوى ديگر دروغ ويرانگر ايمان است. تأثير دروغ در ايمان، گاه به واسطه اين است كه دروغ مبدأ گناهان ديگر است.


    از امام حسن عسكرى (ع) روايت شده است:


    جعلت الخبائث فى بيت و جعل مفتاحها الكذب؛ (۳۶۴)

    همه بدى‏ها در خانه‏اى نهاده شد و كليد آن دروغ قرار داده شد.


    كسى كه دروغ مى‏گويد آسان‏ترين راه را براى رسيدن به اهداف خود انتخاب مى‏كند. آسانى ارتكاب اين گناه راه را بر تكرار آن مى‏گشايد و با تكرار مخالفت با خدا، زشتى آن از نظر رفته و دروغگو از دروغ كوچك به دروغ بزرگ مبتلا مى‏شود.


    از امام سجاد(ع) روايت كرده‏اند:


    اتقوا الكذب الصغير منه و الكبير فى كل جد و هزل فان الرجل اذا كذب فى الصغير اجترى على الكبير؛ (۳۶۵)

    از كوچك و بزرگ دروغ خواه شوخى باشد يا جدى بپرهيزيد؛ زيرا كسى كه دروغ كوچك مى‏گويد بر دروغ بزرگ جرأت مى‏كند.


    دروغ كوچك به دروغ بزرگ مبدل مى‏شود و رفته رفته باب گناهان ديگر گشوده مى‏شود. آسانى دروغ، زشتى گناه را مى‏برد و بنده در برابر خداوند جرأت سرپيچى مى‏يابد و جهنم را براى خود مى‏خرد.


    پيامبر اكرم(ص) فرمودند:


    اياكم و الكذب، فان الكذب يهدى الى الفجور، و الفجور يهدى الى النار؛ (۳۶۶)

    از دروغ بپرهيزيد، زيرا دروغ به گناهكارى مى‏انجامد و گناهكارى به آتش.


    دروغ علاوه بر تأثيرى كه بر روابط انسان با خدا دارد، رابطه انسان با خود را نيز تخريب مى‏كند. انسان براى گفتن هر دروغى به ديگران قبلا به خود دروغ مى‏گويد. او تا زمانى كه گناه و زشتى ان را مى‏شناسد مى‏داند كه گناه، او را از رسيدن به كمال باز مى‏دارد. پس براى ارتكاب هر گناه دو راه وجود دارد: يا گمان كند كمال او چيزى است جز آن چه خداوند گفته است و يا آن كه گناه و سرپيچى از فرمان خدا را مانع رسيدن به كمال نداند. هر انسان مؤمنى مى‏داند كه اين گمان‏ها باطل‏اند، پس اگر گرايش‏هاى غريزى وى را دعوت به گناه مى‏كند، فقط زمانى مى‏تواند به آن گرايش‏ها پاسخ مثبت دهد كه دانايى خود را كنار بگذارد و به خود دروغ بگويد. مؤمن گناهكارى كه به گناه بودن عمل خود آگاه است، پيش از گناه به خود دروغ مى‏گويد. دروغ گفتن به ديگران نيز همچون ديگر گناهان، با دروغ گفتن به خود همراه است و همچون ديگر گناهان رابطه انسان با خود را تخريب مى‏كند.


    دروغ رابطه انسان با ديگران را نيز تخريب مى‏كند و اعتماد ديگران را از فرد سلب مى‏كند. نبودن اعتماد باعث مى‏شود همه روابطى كه نيازمند اعتماد است از دروغگو گرفته شود. مردم با دروغگو معامله نمى‏كنند، به او امانت نمى‏سپارند و از او امانت نمى‏گيرند، به وعده‏هاى او بى‏اعتماد مى‏شوند و با او وصلت و رفاقت نمى‏كنند. شايد يكى از اسباب كم شدن روزى دروغگو، همين باشد؛ يعنى از دست رفتن روابط مناسب با ديگران، واسطه تنگى روزى دروغگو باشد.


    پيامبر اكرم(ص) صلى الله عليه و آله و صلم فرمودند: (الكذب ينقص الرزق)

  15. 2 کاربر از پست مفید erfan25 تشکرکرده اند .

    erfan25 (یکشنبه 12 اسفند 86)

  16. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 20 مهر 87 [ 10:04]
    تاریخ عضویت
    1386-11-01
    نوشته ها
    642
    امتیاز
    5,809
    سطح
    49
    Points: 5,809, Level: 49
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 141
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    470

    تشکرشده 496 در 278 پست

    Rep Power
    81
    Array

    RE: با کسی که زیاد "پز" میدهد چه میکنید؟

    اهميت نده مهم نيست كه بابا بزار بنده خدا يك مقدار عقده هاشو رو تو خالي كنه سبك بشه اينجور ادمها عقده ايند ديگه فقط مي خوان حرف بزنند و تعريف كنن همش هم دروغه ها ولي ولش كن اگه خيلي اذيتت مي كنه كاراهايي كه گردافريد گفت انجام بده اگر هم نه كه خودتو بي خيال نشون بده و به قول دوستمون وسطش بگو نه بابا ، باريكلا ، چه خوب تا اينجوري زودتر دست از سرت برداره
    امروز همان فردايي است كه ديروز نگرانش بوديم

  17. کاربر روبرو از پست مفید honarmand تشکرکرده است .

    honarmand (یکشنبه 12 اسفند 86)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بی خیالی و بی احساسی زیاد
    توسط بی ستاره در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: یکشنبه 17 بهمن 95, 22:45
  2. آثار زیانبار ش ه و ت (جنسی-شکم و.......
    توسط setareh در انجمن اعتقادی،‌اخلاقی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: شنبه 11 شهریور 91, 02:49
  3. جواب کسایی که ازم ایراد میگیرن یا بهم تهمت پز دادن میزنن رو چی بدم؟
    توسط |سایه| در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: جمعه 20 مرداد 91, 19:38
  4. در برابر آدمهایی که اهل پز دادن هستند چطور رفتار کنیم؟
    توسط shiva64 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 26
    آخرين نوشته: یکشنبه 23 بهمن 90, 16:52
  5. زیبا شناسی زن
    توسط سمیه در انجمن ادبیات و عرفان
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: یکشنبه 14 بهمن 86, 19:02

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:56 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.