به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 25 آذر 91 [ 15:32]
    تاریخ عضویت
    1387-6-13
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    3,455
    سطح
    36
    Points: 3,455, Level: 36
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    دخالتهای دیگران روی زندگی من تاثیر گذاشته

    سلام به همه دوستان
    حدود یک سال پیش عقد کردم.با شوهرم خیلی همدیکه رو دوست داریم و تا حالا به همدیگه مشکل خاصی نداشتیم ولی دخالتهای بیجای اطرافیان به خصوص پدر من داره باعث میشه که رابطه ما سرد بشه و ما با هم جر و بحث کنیم.
    اخه می دونین پدر من نظامی است و عادت کرده همه بهش چشم بگن. من هم تا حالا همین طور بودم مثل مادرم مثل خواهرم و ..
    اما الان دیگه نمی تونم این کار را بکنم چون دیگه حالا همسر دارم و باید اون را هم در نظر بگیرم.
    پدرم نسبت به داماد دید خوبی نداره و این رو توی جلسات اولیه ای که ما با خانواده شوهرم داشتیم آشکارا بیان کرد (که ای کاش این کار رو نمی کرد).
    دوران عقد سختی داشتیم . پدرم اجازه نمی داد زیاد با هم رفت و امد کنیم. میگفت من از این بچه بازیا خوشم نمیاد اگه خیلی دوس داره بیاد عروسی کنه دست زنشو بگیره ببره.
    همسرم می شنید و خیلی ناراحت میشد. گاهی با هم راجع به این مسائل بحث میکردیم. من حق را به اون می دادم ولی نمی توانستم همش بگم اره اشکال از پدر منه!!!!
    اخه اینطوری حس بدی بهم دست میداد...خیلی اوقات سعی کردم یه جوری کارای پدرمو توجیه کنم. بعضی موقع ها برای اینکه بحثی تو خانواده مطرح بشه خودم جلوتر مخالفت میکردم تا اگه قراره بحثی بشه بین من و همسرم باشه نه بین پدرم و همسرم....چون همش نگرانی دارم از اینکه مبادا پدرم با همسرم بلند صحبت کنه اخه همسرم خیلی حساسه...
    خلاصه با این کارایی که کردم الان همسرم احساس می کنه من نمیتونم درکش کنم....
    اینکه من باید بیشتر جانب همسرم را بگیرم ...در صورتی که ان از درگیریهایی که من توی خونه دارم خبر نداره و من هم نمی تونم بهش بگم چون نمی خوام دیدش بیشتر از این نسبت به خونوادم بد بشه....
    داریم به زمان عروسیمون نزدیک میشیو ولی زیاد ذوق نداریم....البته من دوس دارم زودتر بریم سر خونه و زندگیمون تا دخالتا کمتر بشه ولی شوهرم دیگه ذوقی نداره یا بهتره بگم اشتیاقش کمتر شده ...
    تو رو خدا بگین من چیکار کنم....نمی خوام همه بی منطقی های بابام رو به همسرم بگم چون اینطوری رابطشون با هم بد می شه و از طرفی اینطوری دارم با همسرم مشکل پیدا می کنم ..

  2. کاربر روبرو از پست مفید sanamsafa تشکرکرده است .

    sanamsafa (سه شنبه 10 شهریور 88)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 26 فروردین 91 [ 08:43]
    تاریخ عضویت
    1388-6-08
    نوشته ها
    92
    امتیاز
    3,261
    سطح
    35
    Points: 3,261, Level: 35
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    97

    تشکرشده 97 در 49 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دخالتهای دیگران روی زندگی من تاثیر گذاشته

    سلام
    این مشکلات اغلب تو دوران عقد پیش می آد برای همین نباید این دوران زیاد طولانی بشه
    سعی کن تو این مدت باقی مونده یکم از این بحث ها دور باشی حتی اگه صلاح می دونی رفت و آمداتونو کم کن
    مشکلاتونو با مادرت در میون بزار شاید اون بتونه یکم پدرت رو آروم کنه
    اگر همسرت گاهی از رفتارهی پدرت ناراحت شد با محبت بهش بگو عزیزم حق با توه و من ازت ممنونم که بخاطر من سکوت می کنی و حرمت پدر م رو نگه می داری من تا زمانی که تو این خونه هستم مجبورم تابع قوانین اینجا باشم
    وقتی رفتیم سر زندگیمون دیگه مستقل رفتار می کنیم
    و سعی کن با حرفات تصور خوبی از زندگی مستقلتون براش بسازی

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 25 آذر 91 [ 15:32]
    تاریخ عضویت
    1387-6-13
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    3,455
    سطح
    36
    Points: 3,455, Level: 36
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دخالتهای دیگران روی زندگی من تاثیر گذاشته

    سلام دوست عزیز
    من همیشه به همسرم میگم یکمی صبر کنه تا بریم سر زندگیمون مشکلات حل میشه ... ولی ان میگه من از تو انتظار دارم الان پدرت را در این زمینه ها مجاب کنی....بعد که ما رفتیم سر خونه و زندگیمون اونوقت دیگه پدرت نمی تونه بگه با هم بیرون نرین یا فلان کار را نکنین یا بکنین...
    تو اگه میخوای عشقتو ثابت کنی حالا وقتشه.....بعدا که دیگه مشکلی نسیت...

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 26 فروردین 91 [ 08:43]
    تاریخ عضویت
    1388-6-08
    نوشته ها
    92
    امتیاز
    3,261
    سطح
    35
    Points: 3,261, Level: 35
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    97

    تشکرشده 97 در 49 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دخالتهای دیگران روی زندگی من تاثیر گذاشته

    با مادرت صحبت کن و تمام مشکلات رو بهش بگو و ازش بخواه تا با پدرت صحبت کنه و یکم نرمش کنه

  6. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 25 آذر 91 [ 15:32]
    تاریخ عضویت
    1387-6-13
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    3,455
    سطح
    36
    Points: 3,455, Level: 36
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دخالتهای دیگران روی زندگی من تاثیر گذاشته

    مامانم یاد گرفته همش به بابام بگه چشم.
    شاید اگه اون گاهی مخالفت میکرد و حقشو می گرفت الان ما کمتر مشکل داشتیم...مادرم زن مهربون و مظلومیه....
    من چند بار مشکلاتم را بهش گفتم ولی کاری نتونست برام انجام بده.... با بابام دعواش شد و بعدش هم بدون اینکه مشکل حل بشه فقط شاهد غصه خوردن و ناراحتی اون بودم....بخاطر همین تصمیم گرفتم کمتر مشکلاتم را با اون مطرح کنم.....
    حس میکنم خودم باید کاری کنم ولی میدونم با این کار ممکنه جایگاه خودم رو برای همیشه پیش پدرم از دست بدم
    همین الان هم حس میکنم جایگاهم کمرنگ شده.....

    خانواده همسر من از لحاظ مادی در سطح پایینتری هستند.... از طرفی بر خلاف ما که رسم داریم در دوران عقد داماد راه به راه برای عروس کادو میاره خانواده همسرم اینگونه نیستند.....
    من خودم شاغل هستم و درامدم تقریبا دو برابر همسرم است....
    من و همسرم همکار هستیم
    پدرم همین را بهانه کرده و معتقد است که اونا بخاطر مسائل مالی به خاستگاری من امده اند.....
    الان که من میخوام عروسی کنم به من گفته حق نداری پس اندازت را با خود به خانه شوهر ببری... باید برای آیندت ذخیره کنی ولی من دوس دارم تو زندگی با همسرم خرج کنم....
    پدرم هم لج کرده و میگه غیر ممکنه من بذارم پولاشو ببره.....
    دوستان مشکلاتم زیاده....اینا از جمله مسائلی هست که نمی تونم برای شوهرم بگم....
    حس میکنم نمیتونم هردوشون را با هم داشته باشم بین پدر و شوهرم یکیشون را باید انتخاب کنم....

    همسرم تمامی پس انداز و حقوقش را داره برای خونه ای که داره برامون مهیا می کنه میده و هیچی براش نمی مونه که کادو بخره و یا عروسی بگیره ولی خانوادم می گن قرض کنه بعد با هم دیگه کار می کنین و می دین....
    از طرفی همسرم می دونه من یه پس اندازی دارم و می دونم که انتظار داره همونطور که اون همه هم و غمش زندگیمونه منم همینطور باشم....یعنی پولم را صرف زندگیمون کنم...اگه بفهمه مقداری از پولم را پس انداز کردم و به اون نگفتم ناراحت میشه
    تو رو خدا راهنماییم کنین..
    واقعا نمی دونم تو این شرایط چیکار کنم...

  7. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 26 فروردین 91 [ 08:43]
    تاریخ عضویت
    1388-6-08
    نوشته ها
    92
    امتیاز
    3,261
    سطح
    35
    Points: 3,261, Level: 35
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    97

    تشکرشده 97 در 49 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دخالتهای دیگران روی زندگی من تاثیر گذاشته

    باور کن این بحث ها بعد از مراسم عروسی هم برای شو هرت و هم برای پدرت کم رنگ می شه
    تو فقط سعی کن الان زیاده روی نکنی نه در مورده همسرت و نه در مورده پدرت می دونم در حد تعادل نگه داشتن روابط کار خیلی دشواره ولی تو فعلا چاره ای جز این نداری
    اگر دید همسرت نسبت به پدرت سیاهه سعی نکن الان اونو درست کنی چون به نوعی طرافداری تلقی می شه
    اگر همسرت گله ای می کنه براش گوش شنوا باش و اعتراض نکن و سعی نکن رفتارهای پدرت رو تو جیه کنی بزار با حرف زدن برای تو خالی بشه

  8. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اردیبهشت 92 [ 12:37]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    نوشته ها
    1,234
    امتیاز
    8,567
    سطح
    62
    Points: 8,567, Level: 62
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    277

    تشکرشده 281 در 126 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دخالتهای دیگران روی زندگی من تاثیر گذاشته

    نقل قول نوشته اصلی توسط sanamsafa

    حس میکنم خودم باید کاری کنم ولی میدونم با این کار ممکنه جایگاه خودم رو برای همیشه پیش پدرم از دست بدم
    همین الان هم حس میکنم جایگاهم کمرنگ شده
    عزیزم شما ازدواج کردی و جا افتادن این مسئله گاهی برای اطرافیان سخته. زمان این مسئله رو حل می کنه و مطمئن باش به هیچ وجه با پدرت دچار مشکل نمی شوی حتی اگر جر و بحث هم بکنی.

    نقل قول نوشته اصلی توسط sanamsafa
    من خودم شاغل هستم و درامدم تقریبا دو برابر همسرم است....
    من و همسرم همکار هستیم
    پدرم همین را بهانه کرده و معتقد است که اونا بخاطر مسائل مالی به خاستگاری من امده اند.....
    الان که من میخوام عروسی کنم به من گفته حق نداری پس اندازت را با خود به خانه شوهر ببری... باید برای آیندت ذخیره کنی . پدرم هم لج کرده و میگه غیر ممکنه من بذارم پولاشو ببره.....
    حس میکنم نمیتونم هردوشون را با هم داشته باشم بین پدر و شوهرم یکیشون را باید انتخاب کنم
    همسرم تمامی پس انداز و حقوقش را داره برای خونه ای که داره برامون مهیا می کنه میده و هیچی براش نمی مونه که کادو بخره و یا عروسی بگیره ولی خانوادم می گن قرض کنه بعد با هم دیگه کار می کنین و می دین....
    از طرفی همسرم می دونه من یه پس اندازی دارم و می دونم که انتظار داره همونطور که اون همه هم و غمش زندگیمونه منم همینطور باشم....یعنی پولم را صرف زندگیمون کنم...اگه بفهمه مقداری از پولم را پس انداز کردم و به اون نگفتم ناراحت میشه
    تو رو خدا راهنماییم کنین..
    واقعا نمی دونم تو این شرایط چیکار کنم...

    عروس خانمی این که شما چطور و چکونه می خوای پولتو خرج کنی نه به پدرت ربط داره و نه همسرت .
    ولی من با پدرت موافقم پول شما برای خود شماست . اینکه همسرت داره خونه می خره و حتی می گه عروسی نگیریم هم خوبه . به نظر من تا می تونی به شوهرت کمک کن و حتی پس اندازت رو هم برای خونتون بده ولی به یک شرط. خونه به اسم شما خریده بشه.
    ببین خانمی نگرانی های پدرت کاملا منطقیه. اول زندگی همه با هم یکی هستند و من و تو نداریم ولی چند سال بعد چی ؟؟!!!
    اتفاقا این امتحان خوبی هم برای همسرت هست . ببین حاضره خونه ای رو که شما هم درش سهیم هستی به نام زنش بکنه که حقوقش هم 2 برابره اونه !!!!؟؟؟؟ ببین چقدر باهات صادقه . مطمئن باش اگه اینکار رو بکنه پدرت هم خیلی خیلی آرام خواهد شد.

    فقط یک اشتباه بزرگ این وسط کردی. به نظر من هم همسرتو درک نکردی .همون کاری رو که همسرم با من نکرد و کارمون داشت به جدایی می کشد. مادر شوهر من هم زن غیر قابل تحملی بود . شوهرم اون اوایل مثل شما فکر می کرد و هی می خواست هر سری یک جوری قضیه رو رفع و رجوع کنه ولی اشتباه بود . این کارش باعث می شد من فکر کنم منو نمی فهمه !!!
    می تونی وقتی شوهرت از پدرت گله می کنه به آرامی حرفاشو گوش بدی و بهش بگی عزیزم حق با تواه ولی پدرم منظوری نداره . اون اخلاقش این طوریه و 50 و چند سال این طوری زندگی کرده و ما باید احترامشو نگاه داریم ولی مطمئن باش من و تو برای زندگیمون تصمیم می گیریم و ...
    این طوری هم همسرتو راضی کرد هم احترامو پدرت از بین نرفته.
    عزیزم کلیه موضوعات این تالار کوهی از تجربه است . همه موضوعات رو بخون و سعی کن دانسته هات رو بیشتر کنی.
    موفق باشی

  9. 2 کاربر از پست مفید نازنین غ تشکرکرده اند .

    نازنین غ (چهارشنبه 08 اردیبهشت 89)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. با مخفی کاری های شوهرم و رمز روی گوشیش چه برخوردی کنم؟!
    توسط Somebody20 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: شنبه 05 اردیبهشت 94, 10:24
  2. ایستگاه کنجکاوی ( در مورد نفر قبلیت کنجکاوی کن)
    توسط کنجکاو در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: پنجشنبه 11 شهریور 89, 10:23
  3. عرفان داروی دردهای بی‌درمان
    توسط پندار در انجمن ادبیات و عرفان
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 05 آذر 88, 00:02
  4. تاثیر بیماری‌های روانی بر الگوی خرید
    توسط Niloo55 در انجمن وسواس
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 12 تیر 88, 09:17

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:30 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.