به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 07 دی 88 [ 07:03]
    تاریخ عضویت
    1387-3-12
    نوشته ها
    389
    امتیاز
    5,640
    سطح
    48
    Points: 5,640, Level: 48
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 110
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    357

    تشکرشده 375 در 164 پست

    Rep Power
    54
    Array

    يه همفكري كوچولو بدين !

    سلام به دوستاي گل

    راستش اصلا نميدونستم چطوري اين مسئله را مطرح كنم موضوع از اين قراره كه با شرايط روحي و كاري كه الان دارم اصلا نه به ازدواج فكر مي كنم و نه ميتونم فكر كنم و اصلا حتي صحبت كردن در حيطه اين مقوله باعث ايجاد تنش و ناراحتي و همينطور استرس برام ميشه كه روي كارم اثر مي گذاره برام و از طرفي هم خانواده در اين شرايط بدون در نظر گرفتن وضعيت دروني من اقدام به پيدا كردن يه داماد خوب براي خودشون دارند و به قولي با نشان دادن عكس به دلالها ميخوان كسي را كه مورد پسندشون هست را براي اينجانب انتخاب كنن ، اين موضوع در شرايط كنوني برام مقدور نيست به نظر شما آيا اصلا در اين شرايط ازدواج كردن درست مي تونه باشه و يا اينكه چطور مي تونم با خانواده ام اين موضوع را مطرح كنم كه ذاتا با اينطور ازدواج كردن موافق نيستم و در حال حاضر ترجيح مي دم مدتي را در سكون و سكوت روحي باشم ولي متاسفانه اين مورد برداشت غلط ميشه حالا دوستان يه راهنمايي كنين كه بايد چكار كنم چون الان نياز دارم مدتي تنها باشم و به اين مسائل فكر نكنم ولي اين موضوع براي بقيه پسنديده به نظر نمياد آيا بايد به خواسته ديگران عمل كنم و زندگي را پايه ريزي كنم كه اصلا آمادگي شروع و انجامش را ندارم و يا اينكه بايد صبر كنم تا خودم آمادگي مجدد براي اينكار رو پيدا كنم و بعد چطور با خانواده صحبت كنم تا عاقلانه راضي شون كنم

    ممنون از شما دوستان
    يا علي مدد

  2. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 خرداد 00 [ 00:30]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    محل سکونت
    سنندج
    نوشته ها
    2,798
    امتیاز
    71,961
    سطح
    100
    Points: 71,961, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran50000 Experience PointsSocialTagger First Class
    تشکرها
    9,001

    تشکرشده 10,163 در 2,191 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: يه همفكري كوچولو بدين !

    با سلام,
    گاهي انگيزه افراد براي ازدواج به دليل دوري آنها از محيط استرس زاي خانواده از جمله فشار والدین برای ازدواج ,است . در چنين شرايطي(ازدواج جهت جلب رضایت والدین و اطرافیان) افراد آمادگي روان شناختي لازم جهت ارزيابي متقابل را نداشته و در نهايت احتمال آسيب زا بودن اين رابطه بالا مي باشد .

    بنده توصیه میکنم ؛تا وقتی که آمادگی برای ازدواج ندارید هیچ گاه ازدواج نکنید؛ یعنی زمانی روی به زندگی مشترک بیاورید؛که خودتان کاملا" احساس کنید که میتوانید و هیچ مشکلی ندارید؛شما میخواهید با ازدواج به آرامش برسید نه از آن دور شوید؛

  3. 5 کاربر از پست مفید keyvan تشکرکرده اند .

    keyvan (سه شنبه 03 شهریور 88)

  4. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 07 دی 88 [ 07:03]
    تاریخ عضویت
    1387-3-12
    نوشته ها
    389
    امتیاز
    5,640
    سطح
    48
    Points: 5,640, Level: 48
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 110
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    357

    تشکرشده 375 در 164 پست

    Rep Power
    54
    Array

    RE: يه همفكري كوچولو بدين !

    دوست عزيز كيوان

    ممنون از اينكه نظرتون را گفتيد البته كاملا با نظر شما موافق هستم ، منتهي نميدونم چطور بدون ايجاد سو تعبير اين موضوع را با خانواده مطرح كنم .واقعا احساس خستگي مي كنم و اين تنشها بيشتر باعث دور شدنم از آرامش نسبي است كه ميخوام بهش برسم
    باتشكر

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 اسفند 89 [ 16:24]
    تاریخ عضویت
    1388-1-18
    نوشته ها
    519
    امتیاز
    5,952
    سطح
    50
    Points: 5,952, Level: 50
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 198
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,677

    تشکرشده 1,685 در 458 پست

    Rep Power
    67
    Array

    RE: يه همفكري كوچولو بدين !

    سلام دوست عزیزم

    مسلما ازدواج در صورتی به کمال منتهی می شه که شخص از هر لحاظ آمادگیش رو داشته باشه.

    بنابراین الان در این شرایط به صلاح شما نیست که تسلیم میل خانواده تون بشید. اما در عین حال به تدریج از این حالت بی توجهی و بی تفاوتی به ازدواج بیرون بیاید. یعنی به حالتی برسید که در عین حفظ آرامش این موضوع رو هم در برنامه ریزی هاتون بگنجانید.


  6. 3 کاربر از پست مفید THEN تشکرکرده اند .

    THEN (سه شنبه 03 شهریور 88)

  7. #5
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 خرداد 00 [ 00:30]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    محل سکونت
    سنندج
    نوشته ها
    2,798
    امتیاز
    71,961
    سطح
    100
    Points: 71,961, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran50000 Experience PointsSocialTagger First Class
    تشکرها
    9,001

    تشکرشده 10,163 در 2,191 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: يه همفكري كوچولو بدين !

    توجه کنید دوست گرامی,
    سوءتعبیری در کار نیست؛ شاید واقعا" فشار زیادی برای ازدواج بر شما تحمیل شود؛ اما اگر دلایل خود را به درستی انتقال دهید, خانواده شما متوجه میشوند؛ ،
    شما می توانید با آرامش و پرهیز از شتابزدگی بنشینید و با احترام کامل و در فضایی آرام با خانواده خود حرف دل خودتان را بزنید و دلایل خود را بیان کنید؛
    در توضیحات خود از پیش زمینه های ازدواج صحبت کنید و اینکه شما هنوز به زمان نیاز دارید, تا به این موارد دست یابید
    , بعضی از پیش نیازهای لازم زندگی عبارتند از مسئولیت پذیری، تصمیم گیری، انعطاف پذیری ، خودآگاهی ، ابراز وجود ، استقلال و .....،

  8. کاربر روبرو از پست مفید keyvan تشکرکرده است .

    keyvan (سه شنبه 03 شهریور 88)

  9. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    محل سکونت
    همدردی
    نوشته ها
    2,295
    امتیاز
    31,060
    سطح
    100
    Points: 31,060, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    11,614

    تشکرشده 12,542 در 2,269 پست

    Rep Power
    256
    Array

    RE: يه همفكري كوچولو بدين !

    سایه ماه عزیز
    دوست عزیزی که اولین نوشته ها و تضارب آراتون با خودم رو هیچوقت ازیاد نمی برم.
    ازنوع نوشتتون برمیاد که درخانواده ای هستید که رای ونظر والدین به نظر بچه ها می چربه. ضمن اینکه شما هم نمی خواهید یا نمی توانید صراحتا با نظر اونها مخالفت کنید. خب از این راه استفاده کنید ودل خانواده رو هم بدست بیارید:
    ظاهرا اعلام مخالفت نکنید اجازه بدید یه خواستگار بیاد ، تو پروسه قرار مدارها تعلل ووقت کشی کنید .
    مثلا اول بگید موافقم که بیان اما بذارین بعد از ماه رمضون(مثلا) یا بعد از اینکه یه کم فکر کنم ، پنجشنبه نباشه بهتره چون کلاس دارم و خلاصه از این جور بهونه ها .... با اینکار هم وقت رو برا خودتون خریدید هم شاید اون مدت زمانی رو که برا تنهائی (خصوصا اگه برا انتخاب همسر نیازبه این تنهائی رو حس کنید) نیاز داشتید بهش برسید و در فرایند انتخاب همسر ، به مورد ایده آلتون برسین وبه ما یه شیرینی اساسی بدین
    بد نیست یه لحظه خودتونو جای مادرتون هم بذارین و دلواپسی اونو درک کنین.
    خوشبخت باشید هم دنیوی هم اخروی

  10. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 شهریور 88 [ 22:29]
    تاریخ عضویت
    1388-6-04
    نوشته ها
    36
    امتیاز
    2,767
    سطح
    32
    Points: 2,767, Level: 32
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    26

    تشکرشده 29 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: يه همفكري كوچولو بدين !

    ببخشید اینجوری میگم این جور که کاربر BABY گفتن آدم یاد بچه ها می افته آخه یعنی چی این حرف که تعلل کنید اصلا مگه تا کی می تونید اینجوری وقت تلف کنین نخیر به نظر من ان راهش نیست
    چندتا نکته بگم:
    اولا هیچ کس نمی تونه شما رو مجبور به ازدواج کنه نهایتش چندتا دعواس اگه واقعا نمی خواید ازدواج کنید مرگ یه بار شیون یه بار
    دوما اصلا طبیعی نیست نخواید ازدواج کنید مگر این که دلیل روحی برای فرار از ازدواج داشته باشید یا فرد خاصی مد نظرتونه هنوز اقدام نکرده در مورد اول بهتره این مشکلتون رو که به قول خودتون نمی تونید الان ازدواج کنید رو مطرح کنید تا کارشناسان راه حل ارائه بدن در مورد دوم هم اگه کسی شما رو دوست داشته باشه با اومدن خواستگار تلنگر می خوره که اقدامکنه
    سوما اصلا چه عیبی داره شما بزارید خواستگار بیاد براتون شاید یکی از همین افراد ملاک های شما رو داشتن همیشه که مثل این قصه های آبکی نیست که فردی که خانواده پیدا می کنند نامناسب باشه
    چهارما سن ازدواج حدی داره فکر نکنید دوسال دیگه هم همین تعداد خواستگار براتون میاد که اون وقت شما بتونید انتخاب کنید انتخاباتون محدود تر میشه و مجبور میشید از بعضی ملاک هاتون بگذرید
    اینا نظر من بود هر جور که صلاح می دونید

  11. 2 کاربر از پست مفید familyman تشکرکرده اند .

    familyman (دوشنبه 30 شهریور 88)

  12. #8
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 07 دی 88 [ 07:03]
    تاریخ عضویت
    1387-3-12
    نوشته ها
    389
    امتیاز
    5,640
    سطح
    48
    Points: 5,640, Level: 48
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 110
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    357

    تشکرشده 375 در 164 پست

    Rep Power
    54
    Array

    RE: يه همفكري كوچولو بدين !

    با تشكر از همه دوستان كه زحمت كشيدين و سعي در كمك به اينجانب بودين

    خسته نباشيد و طاعات و عبادات همگي شما مقبول درگاه ايزد متعال
    اول سخنم با دوستم كيوان عزيز هست كه اول شخصي بوديد كه به اين مسئله كوچك اما تنش زا براي من جواب دادين ممنونم از همه لطفتون و البته شرايطي كه گفتيد و اينكه به نظر خانواده بخاطر شرايط سني ترس از دير شدن ازدواج دارند اما به نظر من داشتن يك ازدواج سالم خيلي بهتر از فقط ازدواج كردن بخاطر تنها نبودن هست ، بله شايد من همه شرايطي كه گفتيد داشته باشم جز يكي و اون آرامش دروني است كه با وجود آرامشي كه در هر كاري و هر لحظه دارم در اين مورد اصلا احساس آرامش نميكنم و اين مربوط به خودم و مسئوليتي است كه الان بعهده من هست و اون را ارجح بر هر كاري مي بينم ولي مطمئن هستم كه اگر روزي هم قرار باشه ازدواج كنم حتما اين اتفاق خواهد افتاد چه بخواهيم و نخواهيم تسليم خواسته پروردگاريم در هر صورت ممنونم بخاطر اينكه باعث شديد كمي احساس آرامش كنم در مورد صحبت با خانواده ام بخاطر گذشته كه البته در همين تالار گفته بودم الان براشون قبول حرفهام سخت مياد يعني در اصل فكر ميكنن كه هنوز درگير اتفاق قبل هستم و يااينكه بهش فكر ميكنم و براي همين نميخوام و نميتونم به ازدواج الان فكر كنم كه اين البته كاملا اشتباه هست چون گذشته ها گذشته و براي چيزهايي كه دنيوي است و فاني غصه خوردن بي فايده است تنها بايد غصه يكنفر رو خورد و اون كسي است كه سرور همه ماست

  13. 2 کاربر از پست مفید sayehhaye_mah تشکرکرده اند .

    sayehhaye_mah (دوشنبه 30 شهریور 88)

  14. #9
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 خرداد 00 [ 00:30]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    محل سکونت
    سنندج
    نوشته ها
    2,798
    امتیاز
    71,961
    سطح
    100
    Points: 71,961, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran50000 Experience PointsSocialTagger First Class
    تشکرها
    9,001

    تشکرشده 10,163 در 2,191 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: يه همفكري كوچولو بدين !

    سلام؛
    نقل قول نوشته اصلی توسط sayehhaye_mah

    .... به نظر من داشتن يك ازدواج سالم خيلي بهتر از فقط ازدواج كردن بخاطر تنها نبودن هست ،
    احسنت دوست گرامی؛
    شما با این ارسال دلایل روشنی را ارائه داده اید و بسیار زیبا آنها را بیان کرده اید,

    آنطور که خودتان در مورد رابطه گذشته قضاوت میکنید؛خانواده شما نمیتوانند, چون فکر نمیکنم که تا به حال در این خصوص صحبت آن چنانی شده باشد, بدین خاطر خانواده شما حق دارند که اینطور فکر کنند؛با این حال تمام مسئولیت بر دوش شما است, که چگونه منظور خود را انتقال دهید ؛توجه کنید که حتی نحوه رفتار روزه مره شما در این امر دخیل میباشد؛تا آنها را به اصل موضوع نزدیک کند,
    در هر حال شما نباید موقعیت سنی و شرایط لازم برای ازدواج را فراموش کنید

  15. کاربر روبرو از پست مفید keyvan تشکرکرده است .

    keyvan (سه شنبه 03 شهریور 88)

  16. #10
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 07 دی 88 [ 07:03]
    تاریخ عضویت
    1387-3-12
    نوشته ها
    389
    امتیاز
    5,640
    سطح
    48
    Points: 5,640, Level: 48
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 110
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    357

    تشکرشده 375 در 164 پست

    Rep Power
    54
    Array

    RE: يه همفكري كوچولو بدين !

    بي بي عزيز دوست بسيار محترم و گرامي

    از اينكه شما هم سعي در راهنمايي داشتيد ممنونم ولي راستش با اين ترفندها موافقم نيستم چون اول از همه قصد سرپيچي از خدا رو ندارم دوم نميخوام به قولي سرشون را كلاه بگذارم و تابشون بدم كلا رك هستم و ترجيح مي دم كه رو راست باشم خوب اگر تا به حال نشده در اين باره حرفي به مادرم بگم بخاطر همينه كه دركش مي كنم و بخاطر دلنگراني هايي كه برامون داره تحسينش مي كنم و برام عزيزه و خصوصا اينكه اگر يادتون باشه باز هديه اي بود از طرف خدا كه به ما برگردانده شد اما خوب اگر اين قرار هست كه زندگي من باشه بايد برام توآم با آرامش باشه نه اينكه با شنيدن اسمش هم استرسم بيشتر و باعث از هم گسيختگي آرامشم بشه شايد هم بخاطر طرز فكرم هست كه اطرافيان سعي در دست و آستين بالا زدن كردن به هرحال امروز كه جوابتون را مي دم خيلي خيلي بهترم و مي تونم بگم كه يه جوري قضيه را مسكوتش كردم نه اينكه فكر كنم زوده برام ازدواج كنم يا نتونم از عهده اش بر بيام بلكه ميخوام اول خودم را بدست بيارم تمام وكامل تا بتونم شخصي را كه مقابلم هست به درستي درك كنم و البته سعي در يافتن كسي كه همعقيده باشه كار آسوني نيست و اصراري هم البته در اينكار ندارم و سعي در ردش ندارم ولي الان موردي كه هست اينه كه در مورد طرز فكرم و عقيده ام نميتونم با كسي صحبتي كنم اين باعث ميشه نتونن دركم كنن و فكر ميكنن كه بخاطر اتفاقات سال قبل هنوز خودم را درگير ميكنم براي شروع يه زندگي بايد انگيزه داشت و اين انگيزه الان صرف مورد مهمتري ميشه هر زمان كه وقتش برسه مطمئنا صرف امور ديگري خواهد شد از شما دوست عزيز كه هميشه در بحثها شركت كرديد و نظراتتون را داديد ممنونم (احترام چيزي است كه سعي در حفظش دارم در خانه و اين باعث قبول تصميمات مادرم ميشه و يا پدرم و اين برام مايه افتخاره) خيلي راحت ميشه مخالفت كرد اما از كجا معلوم كه اين امر از سمت خدا نبوده باشه ولي خداوند بر همه چيز عالم و آگاه است باميد روزهاي بهتر

    مرد تنهاي عزيز

    اگر ميخواستم چيزي را با دعوا كردن بدست بيارم الان صاحب همه چيز بودم الا احساس امنيت و خدا
    ميشه گرهي را با دست باز كرد و يا با دندان ولي بهتر اونه كه قبل از متوسل شدن به دندان راههاي آسونتر و بي دغدغه تر رو امتحان كرد و صد البته كه كسي نخواهد توانست مجبورم كنه به كاري كه در اون رضايتي ندارم اما خواهان از بين رفتن احترام و يا شكستن دلي هم نيستم پس بايد روي لبه تيغ آرام حركت كرد ، اگر قراره فكر كنم كه ممكنه سال آينده تعداد خواستگارهام نصف الان باشه بايد مي نشستم فكر مي كردم كه چند تا فرصت را تا به الان از دست دادم اين مهم نيست و اصلا مسئله اي نيست كه بخوام خودم را نگران فكر كردن درباره اش بكنم نميدونم چقدر به قسمت و تقدير اعتقاد داريد اما امام صادق فرموده كه داناترين مردم به خداوند كسي است كه راضي ترين باشه به تقدير خداوند ... اينقدر به خداوند اعتقاد دارم كه ميدونم اگر الان احساس ميكنم نياز به صبر دارم حتما بايد صبر كنم و فكر از دست رفته و رفتن ها رو نكنم از دست به عصا راه رفتن خوشم نمياد بايد با قدمهاي محكم و تكيه بر خدا راه رفت توكل كردم ومطمئنم كه خودش راه گشا در همه اموره ولي كاش همه اينو مي فهميدن
    مادرم هديه خداست شكستن دلش گناهه كه خداوند حتما نميبخشه كسي رو كه اينطور رفتار كنه با اينجال از شما هم ممنونم اميدوارم كه شما هم آرامش و انگيزه و روحيه جوانمردانه داشته باشيد و موفق باشيد

    آنطور که خودتان در مورد رابطه گذشته قضاوت میکنید؛خانواده شما نمیتوانند, چون فکر نمیکنم که تا به حال در این خصوص صحبت آن چنانی شده باشد, بدین خاطر خانواده شما حق دارند که اینطور فکر کنند؛با این حال تمام مسئولیت بر دوش شما است, که چگونه منظور خود را انتقال دهید ؛توجه کنید که حتی نحوه رفتار روزه مره شما در این امر دخیل میباشد؛تا آنها را به اصل موضوع نزدیک کند,
    در هر حال شما نباید موقعیت سنی و شرایط لازم برای ازدواج را فراموش کنید
    [/quote]


    در اين مورد در يك تاپيك بادوستان مشورت كرده بودم البته كه بايد نگران باشند اما تا كي وقتي خودم ميگم كه ديگه فكر و خيالي نيست چرا بايد باز هم فكر كنن كه هر اشكي كه از چشمي مي چكه بخاطر گذشته است بله شايد براي گذشته اما كدوم گذشته مهمتر هست الان طرز فكري دارم كه در گذشته نداشتم الان راهي رو در جلوي روم دارم كه بهش افتخار مي كنم ولي اينها چيزهايي است كه مربوط به خودم ميشه درسته من هم سعي كردم در تمام لحظات مراقب باشم تا شكي ايجاد نشه و برگشتي در ذهنشون نداشته باشن اما خوب ديگه بيش از حد هم نميشه آدم خودش را بخاطر ديگران حبس افكار كنه بايد آزاد بود روحت بايد اجازه پرواز داشته باشه و اين مورد ديگه وابستگي نميخواد و نميتونه به چيزي يا كسي داشته باشه يه روز من هم مثل بقيه آمادگي اينكار رو داشتم اما نشد خوب دليل نميشه الان كه من احساس آمادگي نميكنم بشينم عزم رو جزم كنم براي ساختن اين آمادگي اصلا اين يكي از چندين هدف انسان در ادامه راهش هست نه مهمترينش فقط يكي كه اگر برآورده نشه نبايد ايستاد و از بقيه چشم پوشي كرد يا تمام ذهن و انرژي رو معطوف رسيدن به اون كرد هر زمان كه لازم باشه هر چه تقدير شايسته بدونه انجام ميشه اما از راهنمايي شما هم ممنونم كيوان عزيز كلام شما حق و درست بوده و هست ،


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مشكلات كوچك من و همسرم كه داره باعث جدايي ميشه
    توسط mohi در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: دوشنبه 18 اسفند 93, 10:08
  2. داداش كوچولو ميخوام
    توسط سجادتك پر در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: دوشنبه 16 اردیبهشت 92, 13:06
  3. علاقه به كوهنوردي
    توسط roze sepid در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: جمعه 23 فروردین 92, 11:22
  4. شازده كوچولو
    توسط erfan25 در انجمن داستان و حکایت آموزنده
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: چهارشنبه 22 آبان 87, 16:04

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:17 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.