به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 15
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 خرداد 90 [ 22:41]
    تاریخ عضویت
    1388-5-31
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    2,638
    سطح
    31
    Points: 2,638, Level: 31
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 112
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مداخله اطرافیان

    با سلام
    دوستای خوبم من و شوهرم 8 سال است که ازدواج کردیم و خداراشکرمشکل خاصی باهم نداریم 1 دختر کوچولو هم داریم. منتها 2 تا از خاله های او هر روز به من یا شوهرم تلفن میزنند و از همه چیزمان سوال میکنند مثلا بچه امروز چی گفته چی خورده چرا با این لباس فرستادیش مهد چرا غذای فلان میخورید و... هر چقدر هم تحمل میکنیم و سعی میکنیم چیزی دستشان نیفته اما هر روز تماس گرفتن بالاخره حرفی زده میشه البته یکی از اونها مداخله ای نمکنه فقط بقول خودش برای رفع استرسی که داره تماس میگیره اما دومی اینقدر دخالت میکنه که اگه مثالهایی از حرفهاشو براتون بنویسم فقط از خنده رودهبر میشید. ما فکر میکنیم اون نیاز شدیدی به یک روانشناس داره اما خودشو توی همه موردی استاد میدونه.تورو خدا ما رو راهنمایی کنید با این اعتماد بنفس کاذب چه جوری باید برخورد کنیم؟

  2. کاربر روبرو از پست مفید سوگلی تشکرکرده است .

    سوگلی (دوشنبه 02 شهریور 88)

  3. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 خرداد 90 [ 22:41]
    تاریخ عضویت
    1388-5-31
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    2,638
    سطح
    31
    Points: 2,638, Level: 31
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 112
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مداخله اطرافیان

    سلام دوستان
    کسی نمیخاهد به من جوابی بده؟

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 خرداد 90 [ 22:41]
    تاریخ عضویت
    1388-5-31
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    2,638
    سطح
    31
    Points: 2,638, Level: 31
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 112
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مداخله اطرافیان

    دوستان خوبم از پاسخهاتون ممنونم جوابمو گرفتم از مدیر تالار میخواهم که بزحمت موضوعمو پاک کنند چون سیل جوابها داره بیچارم می کنه!!!!!!!!!!!!!!!!
    بازهم ممنونم

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 25 تیر 89 [ 01:21]
    تاریخ عضویت
    1387-9-28
    نوشته ها
    115
    امتیاز
    3,313
    سطح
    35
    Points: 3,313, Level: 35
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 37 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مداخله اطرافیان

    سلام. خانم سوگلی، اینجا همه هستن و هیچ کس دوست نداره اینجا باشه و جوابی نده..
    حتماً مشکل شما، کسی که راهنمایی خاصی داشته باشه نبوده و مسئولان سایت، گرفتاری ای داشتن، نتونستن عضو باشن. مطمئناً اونها هم مسئولیت ها و گرفتاری هایی دارن و اینجا، همراه همه دوستان لطف میکنند که جواب من و شما رو میدهند و این برای اونها، وظیفه نیست.
    با این مسئله به نوعی آشنا هستم و اون رو لمس کردم.. سوالات گوناگون و پیوسته، بالاخره جایی چیزی رو میده بیرون که 2 نفر میخوان فقط مال زندگی اونها باشه. این دخالت ها اگه اسمش رو بذاریم، بیشتر از اینکه از سر دلسوزی باشه و استرسی به همراه داشته باشه، احتمالاً از سر کنجکاوی برای فهمیدن مسئوله ای در درون رابطه شماست.. مطمئناً شما و شوهرتون مسائلی(مثبت یا خدای ناکرده منفی، که با توجه با تاپیک اول، احتمالاً مثبت) دارید که دیگران دوست دارند بدونن. حال عده ای اون رو مطرح میکنن..
    تا اینجا برداشت من از مشکل شما.
    و اما، این مطئله ای هست که وجود داره و حدالامکان بدون مشکل و کدورت حل شه بهتر خواهد بود. بنابراین خیلی کم و آهسته ، پاسخ هاتون رو به اونها کم کنید. اگه هر روز 5 سوال میپرسند و 5 تا جواب میگیرند، چه اشکالی داره فردا 4 تا بگیرند و... . وقتی سوال میپرسن، با جوابهایی که در عرف ما برا رد کردن پاسخ هست به اونها جواب بدید... (خدا رو شکر / خوبه / مثل هر روزش / مثل دیروز و ... ) چند روز که گذشت، سعی کنید 1 روز با دلیلی توجیه و قانع کننده ، به کل جواب تلفن اونها رو ندید. خودتون رو در پاسخ دادن مردد نشون بدید و دو دل. جوابها رو با وقفه طولانی بدید. بعد از چند روز، اگه تاثیر داشت اون روند رو ادامه بدید.. و طی این روند، به ایشون یادآوری کنید و بهشون بفهمونید که زندگی عادی ای دارید و مشکلی نیست که اونها بخوان اینقدر نگران باشن ضمن اینکه نگرانیشونو یادآور میشید که میفهمید.. مشکلی ندارید و مسائلی هم باشه، توو خانواده حل شه بهتره.
    با گفتن اینها، شما زمینه رو برای شرایطی که اونها روند خودشونو عوض نکنن، آماده کردید و میتونید با توجه به رابطه خودتون، راحتی شما و خاله ایشون، بهشون مسئله عدم دخالتشون رو متذکر بشید..

  6. کاربر روبرو از پست مفید mehrdad24 تشکرکرده است .

    mehrdad24 (یکشنبه 08 شهریور 88)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 خرداد 90 [ 22:41]
    تاریخ عضویت
    1388-5-31
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    2,638
    سطح
    31
    Points: 2,638, Level: 31
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 112
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مداخله اطرافیان

    بسیار ممنونم که بالاخره یک نفر جوابمو داد.
    یک مورد از دخالت ها را مینویسم شماها راه حلشو برام بدید لطفا
    1 ماه قبل عازم ارمنستان بودیم به دلیل سقوط هواپیمای ارمنستان- ایران شب قبل از سفر برای خداحافظی به خانه شان رفتیم متاسفانه 4 نفر از فامیلهای نزدیک شوهر این خانم در آن هواپیما بودند. آنشب طبق معمول داشت به زمین و زمان و ....بدوبیراه میگفت ما هم جرات نکردیم بگوییم عازم آنجا هستیم بنابراین گفتیم عازم تبریز هستیم
    ادامه مکالمات
    - وای تبریز می روید آنفلوآنزای خوکی میگیرید!!
    - چرا؟
    - چون نزدیک عراق و کشورهای غربی است!!!!!!!!!!!!!
    - وای از گردنه حیران!!چه کارهایی شماها میکنید!!!!!!!!!
    -وای یادتون نره دستای بچه را دم به دقیقه بشورید؟!!!!!!!اگه نه مریض میشه ها!!!!
    - و هزاران حرف مثل این
    خلاصه فردا از ایروان تماس گرفتیم و گفتیم که دیشب به دلیل ناراحتی شان نگفته ایم و الان ارمنستانیم که البته بسیار سرد جواب گرفتیم. از 6 روز 4 روز با انها تماس گرفتیم در برگشت از تبریز تماس گرفتم با لحن بسیار بدی برخورد کرد من هم به خاطر اینکه باهاش وارد بحث نشم الکی گفتم الوالو خط نمیده و قطع کردم
    از اونروز هم بنا به خواهش شوهرم اصلا حرفشونم جلوش نزدم اما او ما رو راحت نمی گذاره و مدام به همه فامیل میگه اینها بدون خداحافظی رفتند و به من زنگ نزدند و خلاصه حسابی داره سم پاشی !! میکنه که ما رو خراب کنه.
    به نظرتون من چیکار کنم؟


  8. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 آبان 91 [ 17:29]
    تاریخ عضویت
    1386-7-17
    نوشته ها
    1,333
    امتیاز
    16,003
    سطح
    81
    Points: 16,003, Level: 81
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 347
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    484

    تشکرشده 498 در 242 پست

    Rep Power
    150
    Array

    RE: مداخله اطرافیان

    سلام دوست عزیزم

    فکر نمی کنی حساسیت خودت باعث بروز این مشکل ها شده؟ دلیل نداره واسه همه چیز به اونها توضیح بدی یا اینکه هر روز با اونها تماس بگیری. تو و همسرت میتونید هر شهری که دوست دارید برید و دلیلی واسه تماس هر روز شما از مسافرت نیست.روابطتو محدودتر کن. این خود ما هستیم که باید حد و مرز زندگیمون رو به دیگران نشون بدیم.

  9. کاربر روبرو از پست مفید elina تشکرکرده است .

    elina (یکشنبه 08 شهریور 88)

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 خرداد 90 [ 22:41]
    تاریخ عضویت
    1388-5-31
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    2,638
    سطح
    31
    Points: 2,638, Level: 31
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 112
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مداخله اطرافیان

    فعلا که تصمیم داریم قطع رابطه کامل رو ادامه بدیم اما هر روز از گوشه و کنار حرفهایی می شنویم که کفرمون در میاد.

  11. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 25 تیر 89 [ 01:21]
    تاریخ عضویت
    1387-9-28
    نوشته ها
    115
    امتیاز
    3,313
    سطح
    35
    Points: 3,313, Level: 35
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 37 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مداخله اطرافیان

    مردم هر چقدر هم کند ذهن، اونقدر فهم و شعور دارن که بفهمن چه حرفی راسته و چی دروغ، چی از سر تفرقه پراکنی و ... . هر جا صحبتی شنیدی، شاید بهترین جمله این باشه که من و همسرم میخوایم مسائل شخصیمون برای خودمون باقی بمونه و شاید این باعث شده یه کم بد باشیم بین بقیه. با این جمله، هر کی باشه میدونی حساب از چه قراره

  12. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 شهریور 88 [ 22:29]
    تاریخ عضویت
    1388-6-04
    نوشته ها
    36
    امتیاز
    2,767
    سطح
    32
    Points: 2,767, Level: 32
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    26

    تشکرشده 29 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مداخله اطرافیان

    سلام
    اونجور که من فهمیدم این بنده خدا از فامیل های نزدیکتون نیست برای همین درک نمی کم اصلا چرا رفتید برای خداحدافظی تا باقی قضایا پیش بیاد لطفا این نکته رو توضیح بدید چون به نظرم عجیبه اما با این شرایط من میگم شما بی محلی کنید کم کم موضوعات دیگه ایشون رو منحرف می کنه از این به بعد هم تجربه شما بشه تا به هرفردی اهمیت بدون دلیل ندید تا ازش سواستفاده کنه ببینید احترام بزرگترها واجبه اما واجب تر از اون زندگی شخصی شماست که شاید به خاطر این موضوع خراب بشه تاحالا به شوهرتون غر نزدید که این فامیل شماست؟ اینا کدورت میشه و خوب نیست محترمانه باید بهشون تفهیم کنید مسائل شخصی شما به اونها ارتباطی نداره
    می تونید یه بار که دخالت کردن بفرمایید بهشون "مرسی بابت راهنمایی تون حالا با شوهرم مشورت می کنم و خودمون یه تصمیمی می گیریم "دقت کنید که تاکید کنید روی تصمیم دونفره و دیگه بحث نکنید که نظرشون درسته یانه چون اینجوری فکر می کنند اهمیت می دین به نظرشون و اگه هم ادامه دادن بفرمایید که "بله متوجه حرفاتون شدم مرسی که بفکر هستید" بهترین راه هم به اصطلاح انداختن توپ توی زمین فرد مقابله یعنی وسط بحث یهو یه سوال چالشی بپرسید مثلا "اون لباسه که خریدید قیمت اش چند بود؟" یا "راستی حال فلانی چطوره؟" انگار بحث مهمی نبوده و توجه ای نکردید که باید هم همین طور باشه کم کم متوجه می شید که جدا هم به حرفاشون اهمیت نمی دین
    در مورد اینکه پشت سرتون حرف می زنن آدم باشخصیت حرف رو جلوی فرد می زنه و فقط ترسوها و به اصطلاح خاله زنک ها سخن چینی می کنن پس ناراحت نباشید از کوزه همان برون تراود که در اوست بی خیال باشید در کل و نزارید مشکلاتشون وارد زندگیتون بشه
    در پناه حق

    و یه نکته خیلی مهم : هرگز و هرگز و بازهم تکرار می کنم هرگز با این فرد به مشاجره و مرافعه دعوا نکنید چون اولا شان شما رو در حد این فرد میاره پایین وثانیا برای شخص ثالث اینطور به نظر بیاد که شما در مقابل دلسوزی های این فرد ناسپاسی می کنید

  13. کاربر روبرو از پست مفید familyman تشکرکرده است .

    familyman (یکشنبه 08 شهریور 88)

  14. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 خرداد 90 [ 22:41]
    تاریخ عضویت
    1388-5-31
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    2,638
    سطح
    31
    Points: 2,638, Level: 31
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 112
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مداخله اطرافیان

    elina جان نوشتی حساسیت بیش از حد من باعث بروز این مشکل شده اما باید بگم همه اطرافیان حتی دوستای نزدیکش هم به این رفتارش اذعان دارند که فقط خودشو کامل می دونه این خانم با همه اطرافیان هر چند وقت یکبار دعوا می کنه.البته مادر شوهر و پدر شوهر من فوت کرده اند برای همین این خاله ها خودشونو مسول ما می دونند می گوید شماها بجز من کسی را ندارید شاید دلیل خداحافظی ما هم همینه که با اون مثل مادر شوهر و عروس می مونم. اون بچه منو خیلی دوست داره اما دخالت هاش منو کلافه می کنه مثلا چند وقت پیش پسرم داشت سس گوجه را از لبش می خورد میدونید چی می گفت؟ می گفت تقصیر مامانته به وقتش به تو پستانک نداده حالا هوس کردی!!!!یا اگه شوهرم تی شرت جدیدی بخرد و به اصطلاح تیپ بزنه میگه ببین با دخترا قرار نداشته باشه خیلی هم جدی میگه. عید شوهرم برام یک انگشتر عیدی خرید اول با شوهرش 2 ماه قهر کرد که چرا برای من عیدی نمی خری! بعدم رفت یک انگشترشو فروخت و عین من یک انگشتر به همان شکل خرید تازه می گفت دلم می خواست نگینش هم رنگ تو باشه اما نبود و جالبه 2 روز بعد اونو انداخت توی کیفش گفت نگینشو دوست ندارم.
    این خانم 51 سالشه من 29 سالمه چطور بهش بفهمونم که اون هم سن من نیست؟؟؟؟!!!!

    به نظر شماها قطع رابطه با این فرد بهتر از زندگی با استرس روزانه نیست؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط سوگلی
    elina جان نوشتی حساسیت بیش از حد من باعث بروز این مشکل شده اما باید بگم همه اطرافیان حتی دوستای نزدیکش هم به این رفتارش اذعان دارند که فقط خودشو کامل می دونه این خانم با همه اطرافیان هر چند وقت یکبار دعوا می کنه.البته مادر شوهر و پدر شوهر من فوت کرده اند برای همین این خاله ها خودشونو مسول ما می دونند می گوید شماها بجز من کسی را ندارید شاید دلیل خداحافظی ما هم همینه که با اون مثل مادر شوهر و عروس می مونم. اون بچه منو خیلی دوست داره اما دخالت هاش منو کلافه می کنه مثلا چند وقت پیش دخترم داشت سس گوجه را از لبش می خورد میدونید چی می گفت؟ می گفت تقصیر مامانته به وقتش به تو پستانک نداده حالا هوس کردی!!!!یا اگه شوهرم تی شرت جدیدی بخرد و به اصطلاح تیپ بزنه میگه ببین با دخترا قرار نداشته باشه خیلی هم جدی میگه. عید شوهرم برام یک انگشتر عیدی خرید اول با شوهرش 2 ماه قهر کرد که چرا برای من عیدی نمی خری! بعدم رفت یک انگشترشو فروخت و عین من یک انگشتر به همان شکل خرید تازه می گفت دلم می خواست نگینش هم رنگ تو باشه اما نبود و جالبه 2 روز بعد اونو انداخت توی کیفش گفت نگینشو دوست ندارم.
    این خانم 51 سالشه من 29 سالمه چطور بهش بفهمونم که اون هم سن من نیست؟؟؟؟!!!!

    به نظر شماها قطع رابطه با این فرد بهتر از زندگی با استرس روزانه نیست؟

    ببخشید نتونستم ویرایش کنم مجددا به صورت نقل قول آوردم


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:48 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.