چه جوری بگم حرفم رو؟

[familyman]

سلام
زیاد وقتتون رو نمی گیرم راستش من در چند زمینه با خانمم ( البته هنوز ازدواج نکردیم) اختلاف دارم و هربار میام حرف رو بهش بزنم آزرده میشه و بعدش باید کلی ازش عذرخواهی کنم دیگه نمی دونم چیکار کنم سوال هم می پرسم یا جواب نمی ده یا جواب سربالا
مثلا سر قضیه انتخاب رشته کنکور گفت می خوام به سلیقه خودم انتخاب کنم نظرت رو به من تحمیل نکن بعد پدرش با دخالتش کاری کرده که احتمالا جای خوبی قبول نشه چون شرط خانواده ما برای عقد قبولی دانشگاه است الانم هربار میخوام ازش بپرسم دلیل این که همون وقت بهم نگفتی چی بود ناراحت میشه اصلا دیگه حس می کنم ناراحتیم براش بی اهمیت شده چی کار کنم؟ کمکم کنید نه می تونم فراموش کنم نه می تونم بیان کنم چی کار کنم؟

[digitalman]

سلام mardtanha گرامی
اگر یک زوج نحوه صحیح تعامل و گفتگو را بلد باشند ، تا حد زیادی رابطه خودشونو بیمه میکنند .
بنظر من شما باید برای نامزدت توضیح بدی که این نحوه برخورد ایشون باعث کدورت و سردی رابطه میشه و در طولانی مدت به زیان هردوی شماست . همچنین دلیل این رفتار و آزرده شدن سریع و کم تحملیشو هم از خودش سوال کن و بگو که دوست داری رابطه ی صمیمی تری باهاش برقرار کنی .
موفق باشی

[familyman]

سلام دیجیتال من عزیز
همین الان پرسیدم دلیل پنهان کاری هاش چیه اول یه کم حاشیه رفت آخرشم گفت هر شب دادگاهی می کنی من رو باور کنید این حرفا مونده تو دلم دوست دارم مسالمت آمیز جواب بگیرم اما نمیشه هربار هم حس میکنم بجایی این که رابطه امون بهتر بشه بدتر میشه با سوالهام بدجوری دلم گرفته

[digitalman]

بنظرم نامزد شما یک مشکل داره ولی به دلایلی دوست نداره اونو بیان کنه و ناراحتیش از بابت اون مشکل رو اینجوری نشون میده . لازمه شما باهاش صحبت کنید و ریشه این رفتارو بفهمید . بهش بگید که این دادگاهی کردن نیست و شما قصد دارید که مشکل رو حل کنید چون رابطه با این وضعیت هر روز سردتر میشه . بهش بگید دلیل این نحوه برخوردش رو توضیح بده چون دونستنش حق شماست .

[familyman]

مرسی فعلا که بهتر شد صحبت کردم انشاالله موفق باشید

[راهنمای همدردی]

سلام

با توجه به گفته های مرد تنها ؛

رفتار های همسر آینده اش بهتر از سابق شده است .

اما مرد تنها باید در نظرش باشه که چون سنش از همسرش بیشتر است پس بیشتر میداند و اینکه با این رفتار او را در اختیار داشته باشد ، کمی غلط است !

خانم ها در برخی رفتارها باید آزادانه تصمیم بگیرند و این قدرت را در وجودشان احساس کنند .

سرکوب کردن این قدرت در سنین پایین باعث ناراحتی های بیشتر می شود . چون شخص هنوز به دوران بلوغ زناشویی نرسیده است .

مرد تنها ، در کنار همسر باشد بهتر است تا در مقابلش ! ! !

در کنار بودن نه اینکه مرد تنها آلان اینطور نیست اما خوب ، در کنار همسر بودن را باید بیشتر آموخت .

دوست عزیز ، در تالار گردشی کن و مقالات علمی-آموزشی در این موارد را مطالعه کن .

انشاء الله همه چیز بهتر از قبل خواهد شد .

[baby]

مرد تنهای عزیز
از اون جا که نامزد کردی ودیگه تنها نیستی ، اول خوبه که "تنها " رو از ادامه اسمت حذف کنی ومثل یه "مرد" زندگیتونو شروع کنید.
بنظر من برداشت همسرتون از نحوه برخورد شما با هاشون ، برخوردی همراه با دستور وآمرانه ست ، نه اینکه واقعا اینطور باشه ، اما برداشت ایشون اینطوریه. بایستی بهش نشون بدی که برا تصمیمشون ارزش قائل هستی. وقصد نداری نظرت رو بهشون تحمیل کنی. اون باید حس کنه که آزاده واز بودن با شما ومشورت باهاتون احساس لذت کنه.
باقی موارد حل شدنیه. دوست خوبم راهنمای همدردی هم نظرات خوبی دادند.
موفق باشی وخوشبخت

[familyman]

کاربر BABY عزیز از نظر خوبتون ممنونم همین طور از راهنمای همدردی عزیز راستش می خوام بپرسم مثلا چه جوری باید بگم این حرفی که می زنم منطقیه چون خوب هرچی بیشتر اصرار می کنم روی حرفم بیشتر به شکل نظر شخصی خودم درمیاد اما از اون طرف دل نگرانی که دارم باعث میشه مدام حرفم رو تکرار کنم و نتبجه عکس بگیرم
حالا به نظرتون برای تاکید روی حرف خودم جوری که ایشون هم متوجه اهمیت موضوع بشن و در عین حال این طور به نظر نیاد که اجباری در انجامش دارن چیه؟

[baby]

دوست گرامی (دوست ندارم بنویسم مردتنها)
بهتره در این ایام (اوائل آشنائی وعقد) دل نگرانیها رو کنار بذارید ، بذارید اگه احیانا مشکلی پیش اومد بعد به فکر حلش باشید. چه در غیر اینصورت میشید مثل یه چراغ راهنمائی که دائم داره آلارم میده نکنه همسرم این حرفو بزنه به فلانی (مثلا مادر، پدرم یا خاله ام) بربخوره ، نکنه همسرم این کارو بکنه به دوستم ، آشنام و... بربخوره وهمین طور الی آخر ، در اینصورت طرف مقابل احساس می کنه که اونو اصلا آدم حسابش نمی کنید وخودش رو تحت فشار می بینه واز بودن باهاتون اونطور که باید وشاید لذت نمی بره.
نکته بعدی چه دلیلی داره همه نظرات واعتقادات و .... همون اول با هم مطرح کنید می تونید برا هم خاطرات رو تعریف کنید ومسائلی رو بگید که برا هردوتون خوشایند باشه وبه جبهه گیری مقابل هم ختم نشه.
خوشبخت باشین

[familyman]

سلام راستش وقتی این اسم رو انتخاب می کردم میخواستم هویتم مخفی بمونه چون نامزدم این صفحات رو معرفی کرد که البته نشد الان عوضش می کنم
من هم به این نتیجه رسیدم که هشدار دادن های مداوم من نتیجه خوبی نداره ولی از اون طرف دوست ندارم نسبت به کارها و مشکلاتشون بی تفاوت باشم به نظر شما تا وقتی ازم کمک نخواستن نظری ندم؟ یا اگه بخوام یه راهنمایی بکنم چه جوری باشه بهتره؟
به نظرم ایشون در محیط خانوادگی فرصت اظهار نظر نداشتن یا اهمیتی به نظرهاشون داده نشده و کم کم دیگه نظرشون رو ابراز نمی کنن و بنده هم متوجه نمیشم و فکر می کنم با نظر بنده موافق هستن و بعد که به نظر خودشون عمل می کنند دلخور میشم می خوام بپرسم راهی هست که به ایشون نشون بدم اگه نظرشون رو حتی مخالف نظرخودم باشه و چی دوست دارن رو بیان کنن اشکالی نداره و ناراحت نمی شم اما از این که توافق بینمون رو ندیده بگیرن ناراحت میشم؟ بارها به ایشون گفتم رک باشن و مطمئن باشن ازشون حمایت می کنم
بزارید یه مثال بزنم دیشب دوباره پرسیدم چرا در مورد مسائلی که باعث نارضایتی خانواده بنده شده و همین طور محل تحصیلشون با پدرشون صحبت نکردن و بحث به درازا کشید در آخر تصمیمم برگشت و گفتم نیازی به مطرح کردن موضوع نیست و ایشون هم حرفی به بنده نزدن اما گویا به تصور اینه که بنده بازهم سوال خواهم کرد ازشون این موضوعات رو مطرح کردن و پدرشون متوجه شدن که این حرفای منه و دلخور شدن راستش هنوز نتونستم از فکرش دربیام چیزی که آزارم میده تفاوت هدف بنده که روشن شدن تکلیف محل سکونت ما و برطرف شدن بهانه ناراحتی خانواده ام بود با واقعیت که نتنها بهتر نشد که باعث دلخوری هم شد و حتی نمی تونم عذرخواهی کنم چون مستقیم نگفتم که حالا بتونم حرفی در موردش بزنم
ببخشید طولانی شد