به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 12 اردیبهشت 94 [ 23:32]
    تاریخ عضویت
    1388-5-23
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    4,491
    سطح
    42
    Points: 4,491, Level: 42
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 59
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    10

    تشکرشده 20 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    بی توجهی خانواده همسرم

    man 9 mahe ezdevaj kardam va kollan 2 mah ba hamsaram zendegi moshtarak dashtim chon oon bayad az iran miraft vase edameye tahsilesh va manam montazere vizam hastam too iran va khaneye pedaro madaram amma jodaye sakhtie tahamol doorie hamsaram bad tar az hame bi tafavotie khanevadeye hamsarame...engar na engar dokhtare mardom shode arooseshoon...khaste shodam az zakhme zaboone mardom ke key miri? shoharet nemiad pishet? madar shoharet ina nemian donbalet bebaranet khooneye khodeshoon? ....bad tar az hame khahar shoharam ke harchi say mikonam behesh nazdik sham mano zaye mikone...man kheili maghrooram vali vase zendegim ghorooramo mizaram kenar ke rabeteye khoobi dashte basham amma nemishe...in masale va moshkele door boodane shoharam mano kheili nesbat be zendegi sard karde...yek jari ham daram ke in vasat faghat mikhad mano zaye kone ke mabada too dele kasi ja sham...dge khaste shoda

    متن تبدیل شده: (از طریق: http://www.bitaweb.com/fa/farsiNegar.html )

    من ۹ ماهه ازدواج كردم و كلا ۲ ماه با همسرم زندگى مشترك داشتم چون اون بايد از ايران ميرفت واسه ادامه tahsilesh و منم منتظرِ vizam هستم تو ايران و خانهِ پدر و مادرم اما جداى سختى تحمل دورى همسرم بد تر از همه بى tafavotie خانواده hamsarame...انگار نه انگار دختر مردم شده arooseshoon...خواسته شدم از زخم زبون مردم كه كى ميرى؟ شوهرت نمى آد پيشت؟ مادر شوهرت اينا نِميان دنبالت bebaranet خونهِ خودشون؟ ....بد تر از همه خواهر شوهرم كه هر چى سعى ميكنم بهش نزديك شم منو زاى ميكنه...من خيلى maghrooram ولى واسه زندگيم ghorooramo ميذارم كنار كه رابطه ى خوبى داشته باشم اما نميشه...اين مسأله و مشكلِ دور بودن شوهرم منو خيلى نسبت به زندگى سرد كرده...يك جارى هم دارم كه اين وسط فقط مى خواهد منو زاى كُنه كه مبادا تو دل كسى جا شم...دگه خسته shoda

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 اسفند 89 [ 16:24]
    تاریخ عضویت
    1388-1-18
    نوشته ها
    519
    امتیاز
    5,952
    سطح
    50
    Points: 5,952, Level: 50
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 198
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,677

    تشکرشده 1,685 در 458 پست

    Rep Power
    67
    Array

    RE: bi tavajohi khanevadeye hamsaram

    [align=justify]سلام سحر جان به تالار همدردی خوش اومدی

    عزیزم لطفا فارسی تایپ کن، چون علاوه بر اینکه تایپ فارسی جزء قوانین تالاره، باعث می شه راحت تر پستت خونده بشه.

    http://hamdardi.net/thread-6918-post-84710.html#pid84710

    برای برقرای ارتباط گاهی به جای تلاش برای نزدیک شدن به افراد، باید یک مقدار فاصله گرفت تا اونها فرصت لازم برای پردازش روحیات ما، و محک صداقت عواطفمون رو داشته باشند. شما این فرصت رو به خونواده همسرت دادی؟

    از طرفی تلاش برای محکم کردن رشته های محبت گاهی بهتره که غیر مستقیم باشه. مثلا اگه کسی مسئله یا مشکلی داره، در برطرف کردنش کمکش کنی و ...

    و یک نکته مهم دیگه اینکه انتظارات و توقعات رو باید پایین آورد. شاید پیش فرض هایی که شما برای رفتار خانواده همسرت در نظر گرفتی، برای اونها صادق نباشه. بعضی خانواده ها عاطفی یا اجتماعی ترن، بعضی اینطور نیستند. سعی کن بهتر بشناسیشون.

    از اینها گذشته به حرف مردم اهمیت نده. مردم همیشه حرف می زنند، همیشه سعی می کنند از زندگی دیگران سر دربیارن، و اهمیتی نمی دن که اعصاب طرف به هم میریزه یا نه. تا ازدواج نکردی، مدام دلیلش رو ازت می پرسن، ازدواج که کردی، مدام می پرسن از بچه خبری نیست؟ خلاصه اینکه باید یک فکر اساسی برای حرف مردم بکنی! اجازه نده روی احساساتت تاثیر بگذارند. و همچنین انتظار نداشته باش خونواده همسرت از حرف مردم نجاتت بدن، این خودتی که باید این مسئله رو حل کنی.

    در ضمن اجازه نده این مسائل روی اعصاب و عواطفت تاثیر بگذاره. چون اینها رو در مکالمات تلفنی به همسرت منتقل خواهی کرد، و "گرفتار دردسرهای جدیدی خواهی شد". مخصوصا یادت باشه که نارضایتی از خونواده همسرت رو بهش منتقل نکنی!

    مهم اینه که مدت زیادی ایران نمی مونی. به آینده زیبایی که در انتظارته فکر کن هانی.[/align]

  3. 2 کاربر از پست مفید THEN تشکرکرده اند .

    THEN (شنبه 24 مرداد 88)

  4. #3
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    جمعه 28 فروردین 94 [ 21:07]
    تاریخ عضویت
    1386-12-09
    نوشته ها
    2,496
    امتیاز
    42,303
    سطح
    100
    Points: 42,303, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Veteran25000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    8,459

    تشکرشده 9,108 در 2,116 پست

    Rep Power
    267
    Array

    RE: bi tavajohi khanevadeye hamsaram

    سلام سحر خانم به تالار خوش امدید
    فارسی تایب کن خارجی تایب نکن تالار قوانین نگاه کن اگر دوباره خارجی تایب کنید مدیران تالار جمله خارجی حذف می کند بیشتر دقت کن فارسی تایب کن ممنون

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 12 اردیبهشت 94 [ 23:32]
    تاریخ عضویت
    1388-5-23
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    4,491
    سطح
    42
    Points: 4,491, Level: 42
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 59
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    10

    تشکرشده 20 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: bi tavajohi khanevadeye hamsaram

    مرسی‌ دوستان عزیزم...چشم فارسی‌ تایپ می‌کنم...و واقعاً ممنونم فیلسرا جونم...واقعاً خوب متوجه شودی خانواده همسر من زیاد اجتماعی نیستن..خیلی‌ خوش حالم که عضو این تالار هستم...ممنون

    اگر لطف کنید و به این سوال هم پاسخ دهید...چگونه می‌توان فرم عضویت را پر کرد و از تمام امکانات تالار استفاده کرد؟ من وقتی‌ روی گزینهٔ فرم عضویت کلیک می‌کنم هیچ لینکی‌ باز نمی‌شه ...بسیار ممنون

  6. کاربر روبرو از پست مفید sahar1364 تشکرکرده است .

    sahar1364 (جمعه 23 مرداد 88)

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 اسفند 89 [ 16:24]
    تاریخ عضویت
    1388-1-18
    نوشته ها
    519
    امتیاز
    5,952
    سطح
    50
    Points: 5,952, Level: 50
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 198
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,677

    تشکرشده 1,685 در 458 پست

    Rep Power
    67
    Array

    RE: bi tavajohi khanevadeye hamsaram

    [align=justify]
    سحر جان مقاله ای که سوگند برای یکی از دوستان گذاشته بود، ممکنه برات مفید باشه.

    اگه یک مقدار بیشتر در مورد خانواده همسرت توضیح بدی، و مثال هایی از برخوردهایی که بینتون رخ داده بزنی، دوستان راهنمایی های سودمندی برات خواهند داشت.

    نقل قول نوشته اصلی توسط sogand66
    شاید خواندن این مقاله به شما کمک کنه دوست عزیز

    نقش استراتژیک مادر شوهر در زندگی

    همه چیز با یک «بله» شروع می شود و دست زدن اطرافیان و صدای خنده و مبارک باد آن ها. شروع نقش های جدید دو نفر. نقش زن و شوهری و عروس و داماد خانواده ای دیگر شدن . در ابتدا همه تلاش می کنند که ارتباط شان با همسرشان خوب باشدو فراموش می کنند در چه جامعه ای ،با چه فرهنگ و باید و نباید هایی روبه رو هستند.
    با ازدواج و پذیرفتن نقش جدید ، خانواده ی طرف مقابل از زندگی اش محو نمی شود و این هنر ما و شریک زندگی مان است که چگونه بین روابط قدیم و جدید ، تعادلی بر قرار کنیم که به هیچ کدام لطمه وارد نشود.
    خیلی از خانم ها با مادر و خواهر خود هر روز مکالمه ی تلفنی نسبتا طولانی داشته و از مسائل زندگی شان تعریف می کنند و خیلی از پسرها بعد از ازدواج هنوز نسبت به خانوده ی خود احساس مسئولیت کرده و می خواهند نقش مرد خانواده ی خود (مخصوصا اگر پدر در قید حیات نباشد) را بازی کنند.و تمام این ها زمانی تبدیل به یک معضل می شود که
    زن و شوهر در کنار تعهد به خانواده ی خود در قبال همسر خود بی توجه هستند و یا هر کدام ازآنها به قدری انحصار طلبند که نمی توانند کس دیگری را در قلب و ذهن همسر خود تحمل کنند حتی اگر مادری باشد که او را به دنیا آورده است.

    در این مقاله روی صحبت ما با دختر خانم دیروز است که امروز تصمیم گرفته است همسر کسی که دوستش دارد ، باشد و در کنار آن عروس خانواده ای که با هزار امید پسرشان را به خانه ی بخت می فرستند.کار سختی است. بخصوص اگر فرهنگ ها و انتظارات در دو خانواده با هم متفاوت باشد.

    روزهای اول که به تعارفات معمول می گذرد و هر دو طرف سعی می کنند بهترین رفتار را نشان دهند اما کم کم پرده های خجالت کنار می رود و با خودمانی تر شدن ، بعضی مشکلات پیش می آید.از یک طرف مادر شوهر نمی تواند تحمل کند پسری که تا دیروز بیشتر وقتش را با او می گذرانده و محبتش را نثار او می کرده ، از امروز توجهش به سمت شخص دیگری باشد. از یک طرف تازه عروس هم نمی خواهد عشق و علاقه ی همسرش را با کسی نصف کند.
    تا حدی هر دوی این احساسات طبیعی است . اما باید بعد از مدت کوتاهی طرفین به یک تحلیل منطقی برسند و گرنه داماد بیچاره به جای لذت بردن از زندگی و لحظات عاشقانه ، باید مثل شورای حل اختلاف عمل کند.

    از آن جا که در این مقاله ما با عروس خانم ها روبه رو هستیم نکاتی را برای آن ها بیان می کنیم و در مقاله ی بعد با عنوان « چگونه مادر شوهری نمونه باشیم » نکاتی هم برای مادر شوهرهای تبیانی داریم.

    فنون عروسی نمونه بودن
    اگر دوست دارید وقت بیشتری را با همسرتان بگذرانید ، این موضوع را به او بگویید اما حرفی راجع به زمانی كه او آزادانه با مادرش می‌گذراند ، نزنید. اگر از دست خانواده ی همسر و عیب جویی های آن ها عصبی هستید ، اصرار نداشته باشید كه شوهرتان طرف شما را بگیرد و بخاطر حرفی که به شما زده شده ، با آن ها برخورد کند.

    آیا به خانواده همسرتان برمی خورد اگر از همراهی با برنامه ریزی‌های آنها خودداری كنید؟ شاید ، اما این شما هستید كه با نحوه ی صحیح بیان می توانید این رنجش را بر طرف کنید.و فراموش نکنید اگر مدام خواسته های خود را نادیده بگیرید در ناخودآگاه تان همیشه آن ها را مقصر خواهید دانست و نمی توانید از صمیم قلب دوستشان داشته باشید.

    شما باید با تدبیر خود و شناخت خانواده ی همسرتان به راه حلی درست برسید . نمی توان برای همه ی عروس ها ومادر شوهر ها یک نسخه پیچید اما اگر مهارت های ارتباطی تان را قوی کنید موفق خواهید شد.
    شما با ازداوج نقش همسری را پذیرفته اید اما این نقش به همراه خود نقش های دیگری را به همراه دارد که برای موفقیت در نقش اول نمی توان آن ها را ندیده گرفت. مگر می شود پسری را دوست داشت اما نسبت به مادر او احساس مثبت نداشت.
    به عنوان یک زن ایرانی از من بپذیرید که بهترین راه ورود به قلب آقا پسرها یی که در فرهنگ ما بزرگ شده اند،ارتباطی صمیمانه با خانواده ی آن هاست .
    هر کسی رگ خوابی دارد. هوشمندی یک زن به پیدا کردن این رگ خواب در همسر وخانواده ی اوست . به عنوان یک زن ایرانی از من بپذیرید که بهترین راه ورود به قلب آقا پسرها یی که در فرهنگ ما بزرگ شده اند،ارتباطی صمیمانه با خانواده ی آن هاست . شما با شکایت های وقت و بی وقت خود از مهر مادری کم نمی کنید .آن چیزی که از دست می دهید ارج و منزلت تان در نگاه همسرتان است. پس مثل بچه ها وقت خود را به چقلی هدر ندهید بلکه اندیشه کنید و خودتان زمام امور را بدست بگیرید.

    مادر شوهر شما ممکن است به دلیل تفاوت سن و خواسته هایش کمی بد خلقی کند اما با محبت و سیاست می توانید محبت مادرانه ی او را برای زندگی خود داشته باشید.نقش استراتژیک مادر شوهر در روابط تان را ندیده نگیرید . بگذارید احساس نکند در جبهه ی مقابل شماست بلکه حس کند شما هم به او ملحق شدید اگر در ابتدا این حس را به او بدهید خواهید دید که در زمانی که رابطه تان محکم و صمیمی شده است ،قادر خواهید بود چون دونفر انسان عاقل و بالغ مشکلاتتان را با هم حل کنید.
    در ضمن فراموش نکنید در عین صمیمیت ،باید رابطه تان را به گونه ای بسازید که حریم ها بین شما باقی بماند . این بهترین راه برای جلوگیری از تنش است .
    در عین صمیمیت ،باید رابطه تان را به گونه ای بسازید که حریم ها بین شما باقی بماند . این بهترین راه برای جلوگیری از تنش است .
    گاهی اوقات ما جوان ها فراموش می کنیم ، زندگی مان را مدیون چه کسانی هستیم . پدر ومادر خود و پدر ومادر همسرمان . کسانی که ما دو نفر را بزرگ کردند و فوت و فن زندگی را آموختند واکنون ما و همسرمان فرصت عاشقانه دوست داشتن همدیگر را پیدا کردیم .این به معنی حذف بقیه نیست. بزرگوارانه برای سهیم کردن زنی دیگر در قلب شوهرتان پیش قدم شوید . از او بخواهید گاهی تنها به خانه ی مادرش برود. هدیه هایی تهیه کنید که به مادرش بدهد و بدین گونه محبت شوهر شما به مادرش در تقابل با شما نخواهد بود.
    [/align]

  8. کاربر روبرو از پست مفید THEN تشکرکرده است .

    THEN (شنبه 24 مرداد 88)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 12 اردیبهشت 94 [ 23:32]
    تاریخ عضویت
    1388-5-23
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    4,491
    سطح
    42
    Points: 4,491, Level: 42
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 59
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    10

    تشکرشده 20 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: bi tavajohi khanevadeye hamsaram

    اگه بخوام بیشتر توضیح بدم : مثلا همین دیشب من واسه نزدیکتر شدن به خواهر شوهرم که الان رابطمون در حد یه salaamo احوالپرسی اونم ماهی‌ یکبار در مهمانی هست .باهاش تو نت چت کردم اما یک دفعه وسط حرف گذشت رفت بدون خداحافظی حتا زنگ هم نزد دلیل کارشو بگه ،من خودم اس‌ام‌اس دادم گفت مهمون اومد برام،،،راستش من واسم زور داره من مهندس مملکت که واسه خودم کلی‌ غرور دارم از یک بچه دیپلم اینجوری بی‌ ادبی‌ ببینم تازه کسی‌ که از من هم کوچکتر...وقتی‌ اینرو برای همسرم تعریف می‌کنم سعی‌ می‌کنه منو آروم کنه...میگه بهشون توجه نکن ...تو هم دیگه حرف نزن با خواهرم...خودش هم رابطش با خواهرشو کم کرده...اما من اینو دوست ندارم ...همش حسرت رابطهٔ خوب خواهرم با خانواده شوهرشو میخورم،،،واقعاً این فکرا اذیتم می‌کنه نمیدونم چجوری می‌تونم این رابطرو خوب کنم...من هم می‌تونم مثل خیلی‌ از عروس‌ها بدجنسی کنم و شوهرمو کامل از خوانوادش دور کنم اما من اینو درست نمیدونم.لطفا راهنمایی کنید.

    راستش من خیلی‌ حرص خوردم دلم می‌خواست تلفنو بردارم بگم آخه دختر نفهم مگه ادب نداری...می‌خوای بری یه خداحافظی کن ...و اینم بگم که خوب میدونم اینکارا رو واسه اذیت کردن من می‌کنه...مادأر شوهرم هم که انقدر آرومه اون طفلک اصلا اذیتم نمی‌کنه ولی‌ اختیار همه چیو داده دست یه بچه (خواهر شوهرم)...خلاصه سرتونو درد نیارم تو این شرایط دور بودن من و همسرم از هم ...این قضایا خیلی‌ اعصابمو بهم ریخته.

  10. #7
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: بی توجهی خانواده همسرم

    بايد به دوستان فرصت بدهيد تا به مرور آن لاين شوند و به مسئله شما بپردازند .


    عزيزم شما در مورد همه چيز فرد عجولي هستيد كه به واسطه عجول بودن فورا معترض هم مي شويد .


    عزيزم تحصيل در كنار اخلاقيات و مهارت هاي زندگي لازمه ي زندگي است اما كافي نيست .

    دقيقا دوري از همسرت باعث شده كه با خواهر ايشان سر جنگ پيدا كنيد . آيا به نظر شما يك مدرك مهندسي شان يك انسان را تعيين مي كند يا رفتارهاي يك خانم مهندس و يا همينطور مدرك ديپلم شان ديگري را پايين مي آورد ؟!‌



    شما چرا حرف خواهر شوهرت را دال بر اينكه مهمان آمده باور نكردي ؟!‌چرا دلت مي خواهد از دست ديگران براي خودت دلخوري درست كني ؟! گيرم كه حرف شما درست باشد و اين دختر خانم با شما خداحافظي نكرده . آيا اين آنقدر مهم است كه بخواهي به همسر راه دورات اطلاع دهي تا روابط خواهر و برادر را تيره و تار كني ؟!‌

    مطمئن باش مادر همسر شما هر چقدر آرام و صبور باشد حتما در دخترش ويژگي ديده كه اختيار خود و زندگي اش را به دست دخترش سپرده . اين مسئله در درجه اول به شما ربطي ندارد و در درجه بعد اينكه چرا بايد شما از اين قضيه ناراحت شويد ؟! آن هم مسئله اي كه اصلا به شما مربوط نيست و مربوط به روابط دختر و مادري مي شود .


    شما به روابط خواهر تان و خواهر شوهرشان غبطه مي خوريد براي اينكه خواهر شما ، مثل شما فكر و عمل نمي كند . پس اول از همه عزيزم نوع تفكرتان را عوض كنيد . شما نمي خواهيد روابط همسرتان را با خانواده اش به هم بزنيد ولي عملا همين كار را مي كنيد و ا ز طرفي اساسا بهانه گيري مي كنيد . شما يا باور داشتيد كه شرايط بعد از ازدواج شما يك مدت دوري از همسرتان را طلب مي كند و يا نه نمي دانستيد ؟ اگر اين مسئله را مي دانستيد كه خوب بايد تحمل شرايط دوري را هم داشته باشيد و بردبار باشيد و نشان دهيد كه انسان بالغي هستيد كه تحمل اندكي سختي كشيدن را داريد و بهانه گيري نكنيد و اگر نمي دانستيد من مي توانم تا بي نهايت به صداي شما و اعتراضات شما گوش دهم و با شما همدلي كنم .

    در ضمن فكر مي كنيد اگر در حال حاضر در كنار همسرتان به سر مي برديد ديگر هيچ مشگلي نداشتيد ؟! همه چيز باغ و بوستان بود ؟! عزيزم زندگي مجموعه اي از مسئوليت پذيري هاست و در حال حاضر اين نوع از مسئوليت پذيري براي شما تعريف شده است پس مديريت اين شرايط سخت و دوري را به بهترين نحو انجام دهيد و روابط خود را با ديگران پي ريزي كنيد و نشان دهيد كه خانم مهندس بردبار و مقاومي هستيد كه مي توانيد در شرايط سخت شانه به شانه همسرتان گام برداريد .
    بهترين روش هم اين است كه در كلاسهاي مختلف ثبت نام كنيد تا سرتان حسابي گرم شودتا اينقدر به شوهر و دوري از وي فكر نكنيد . دنيا عزيزم به آخر نرسيده و به زودي انشالله كارتان درست مي شود و در كنار شوهرتان قرار مي گيريد .

  11. کاربر روبرو از پست مفید ani تشکرکرده است .

    ani (شنبه 24 مرداد 88)

  12. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 12 اردیبهشت 94 [ 23:32]
    تاریخ عضویت
    1388-5-23
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    4,491
    سطح
    42
    Points: 4,491, Level: 42
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 59
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    10

    تشکرشده 20 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بی توجهی خانواده همسرم

    انی‌ عزیزم ممنون ولی‌ باید بگم شما خیلی‌ اجولترز من هستی‌ که انقدر زود در مورد شخصیت من قضاوت کردی...حداقل من خانواده شوهرمو ۹ ماه میشناسم و قضاوت می‌کنم ولی‌ شما از یک لینک قضاوت میکنی‌...بهر حل نظر هر کسی‌ کامل نیست،،،ولی‌ ممنون از نظرت...مادر شوهر من از سر مریضی همهچیو اجبارا دست دخترش سپرده.

  13. کاربر روبرو از پست مفید sahar1364 تشکرکرده است .

    sahar1364 (شنبه 24 مرداد 88)

  14. #9
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: بی توجهی خانواده همسرم

    به هر دليلي كه اين اتفاق افتاده باشد ، اگر من الان شما را و تمام حرفهايتان را تائيد كنم شما خوشحال مي شويد ؟! اگر بگويم مادر شوهرت كار بدي كرده كه مريض شده و حالا هم كار بدي كرده كه اختيار ش خواسته يا ناخواسته به دست دخترش افتاده ، شما خرسند مي شوي ؟! و اگر به شما بگويم نبايد اين كار را مي كرد و بايد اين مسئوليت به كس ديگري واگذار مي شد و... شما راضي مي شديد ؟!‌ عزيزم من كه نمي دانم خواهر شوهر شما چند سال دارد اما شما فكر مي كنيد ايشان از اين وضعيتي كه پيش آمد ه احساس رضايت و خرسندي دارند ؟! آيا هيچ فشاري بر روي اين دختر جوان وجود ندارد ؟!‌آيا مي دانيد وي با توجه به آنچه اتفاق افتاده زندگي آينده اش چگونه رقم خواهد خورد ؟!

    شما يكبار ديگر پستي كه بالاي پست من قرار داده ايد بخوانيد و خودتان را از بازي افراد اين زندگي خارج كنيد و از بيرون به ماجرايي كه تعريف كرده ايد نگاه كنيد . خواهش مي كنم نتيجه را دوباره بنويسيد .

    شما زير فشار هستيد ولي يادتان باشد ازدواج يك امر ساده طبيعي است . به واسطه ازدواج افرادي وارد زندگي ما مي شوند ولي حضور و اعمالشان نبايد آنقدر مهم باشد كه ما را به هم بريزد .( كه در توضيح بايد بگويم كه ما بايد اساسا آنقدر بزرگ و قوي باشيم كه هيچ كس نتواند روان ما را پريشان كند .

    شما از نوع تفكر و ديالوگ من خوشتان نمي آيد . من بي هيچ دلخوري سكوت مي كنم و ديگر حرفي در رابطه با مشگل شما نخواهم زد كه شما بيش از اين آزرده نشويد ولي يكبار از بيرون به مسائل خودتان نگاه كنيد . از بازي خارج شويد و فكر كنيد اين حرفها را آني به شما مي گويد . شما به وي چه پاسخي مي داديد ؟!!!!‌

  15. کاربر روبرو از پست مفید ani تشکرکرده است .

    ani (شنبه 24 مرداد 88)

  16. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 31 خرداد 91 [ 10:54]
    تاریخ عضویت
    1386-12-10
    نوشته ها
    1,675
    امتیاز
    16,606
    سطح
    82
    Points: 16,606, Level: 82
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 244
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,060

    تشکرشده 3,145 در 958 پست

    Rep Power
    186
    Array

    RE: بی توجهی خانواده همسرم

    سحر عزیزم از هر کس به اندازه شخصیت اون فرد انتظار داشته باش نه شخصیت خودت. شما هیچ وقت نمی تونی کسی رو همونجور که خودت میخوای بکنی پس زیاد سخت نگیر.
    عزیزم همیشه رابطه خوب یک رابطه گرم و صمیمی نیست، با خیلی از آدمها باید فقط سلام و علیک کرد و اگه بیشتر از این باشه رابطه خرابتر از خراب میشه.
    اینکه شما دوست داری با خانواده همسرت رابطه خوبی داشته باشی واقعا خیلی خوبه، اما به این فکر کن که اگه رابطه ات صمیمی هم نشه باز هم چیزی رو از دست نمیدی، سعی کن به جای کار روی رابطه با خانواده همسرت، روی رابطه ات با همسرت کار کنی، همین که احترام خانواده همسرت رو نگه داری و پیش همسرت از اونها شکایت نکنی کافیه.
    عزیزم شما قدمهات رو برداشتی، حالا اجازه بده اونها به سمتت بیان، اگه بخوای یک طرفه جلو بری هم نتیجه عکس می گیری و هم انرژیت رو بی خودی مصرف می کنی و در آخر امکان داره حرمتها از بین بره.
    یه چیز دیگه هم که باید بهت بگم اینه که خودت رو با خواهرت مقایسه نکن، خواهر شوهر خواهر شما شخصیتی متفاوت با خواهرشوهر شما داره، پس نمیشه از هر دوی اونها یک چیز رو توقع داشت.

    باز هم میگم، فکر خودت رو درگیر چیزی نکن که قادر به تغییرش نیستی مگر به بهای از دست دادن احترام خودت، اونقدر خودت رو بهشون نزدیک نکن که نتونن خوبی هات رو ببینن، کمی دور بایست، بذار از فاصله دورتر نگاهت کنن و خودشون به سمتت کشیده بشن. نه غرورت رو زیرپا بگذار و نه مغرور باش، متعادل باش و به چیزهایی مهم تر فکر کن..


  17. 3 کاربر از پست مفید shad تشکرکرده اند .

    shad (شنبه 24 مرداد 88)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: یکشنبه 07 خرداد 91, 22:27
  2. توجه توجه، سریعا صندوق پیامهای خصوصی خود را تخلیه فرمایید
    توسط مدیرهمدردی در انجمن آموزش استفاه از تالار گفتگوی همدردی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: چهارشنبه 29 تیر 90, 16:22
  3. توجه توجه :نكات بسیار مهم در رویكرد جدید تالار همدردی
    توسط مدیرهمدردی در انجمن آموزش استفاه از تالار گفتگوی همدردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 16 خرداد 88, 22:57
  4. تجربه نيست ولي نظريه است ( توجه ، توجه ، توجه )
    توسط honarmand در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: شنبه 25 اسفند 86, 18:39

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:26 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.