با سلام و خسته نباشید خدمت همه دوستان همدردی:
باید بگم چند بار دیگه مزاحم دوستان شدم و حرف دلمو گفتم و دوستان کمکم کردن به نحوی.
اما این سری هم مشکل دارم و هر چه فکر کردمتنها جایی که به فکرم رسید همین تالار دوستان بود.
عزیزان کمکم کنین
نمیدونم مشکل از خودم یا دیگران ؟ تقریبا 1 سال هست که عقد کردم . من دختری بی نهایت آرام وخونگرم هستم اما تو دلم می ریزم و اگه از دست کسی ناراحت بشم اصلا به روش نمیارم.
شوهرم آدم بسیار شوخی هست و با همه سری انس میگیره حتی با جنس مخالف .
میدونم چیزی تو دلشنداره اما دست خودم نیست حسادت زنانه نمیذاره با این موضوع راحت کنار بیام.
تعجبم از این هست که با این که خانوم ها میدونن من همیشه در کنارهمسرم هستم اما اونها هم خیلی راحت با همسرم شوخی وخنده میکنن . و گاهی اوقات اصلا لال میشم که چیزی بگم ؟
هر چی هم به خودش میگم من از این کارت ناراحت میشم میگه تو حسودی میکنی ، نمیدونم چه ربطی داره
باید بگم شوهرم مهندس کامپیوتر هست و یک شرکت کامپیوتری داره .و با خانم ها خیلی سر وکار داره .
چون خیلی شوخ هست دخترا هم سری میدان براشون باز میشه . و از من حساب باز نمیکنن .
درسته که اونها هم شاید منظوری نداشته باشن اما به هر حال من خودم صحیح نمیدونم.
و مشکل دیگه اینکه با خانواده شوهرم هم کمی مشکل دارم .
نمیگم که بد هستن . اما نمیدونم شاید چون توی جمعشون غریبه هستم اذیت میشم .
مادر شوهرم که هر موقع میرم خونشون اصلا صحبت نمیکنه . ساکت میشینه . اما دیدم تو جمع های دیگه خوش صحبت هستن . برادر شوهرم هم اصلا محل نمیذاره به من. یعنی اصلا جواب سلام که نمیده هیچ . منو اصلا ناموس خودش حساب نمیکنه؟
اگه تو اتاق باشم و سرم لخت باشه و حواسم نباشه بدون یا الله گفتن وارد میشه . حتی به دخترش که 3 سال داره میگه به زن عموت بگو دختر غریبه .
شما بگین من باید چه کنم؟
خانم برادر شوهرم هم خیلی خود شیرینی میکنه . فکر میکنه من میخوام جاشو بگیرم .
من منتظر پاسخ شما عزیزان هستم اما الان باید بریم روستا اعضاء
تا شنبه بر میگردم . اگه سوالی هم داشته باشین اون موقع جواب میدم . شرمنده تمام دوستان
دوستتون دارم
خدایا به داده و نداده ات ش[font=Arial][b][align=center]کر که دادنت نعمت است وندانت حکمت
علاقه مندی ها (Bookmarks)