به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 23
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 اردیبهشت 89 [ 14:36]
    تاریخ عضویت
    1387-3-21
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    3,800
    سطح
    38
    Points: 3,800, Level: 38
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 150
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    می ترسم شوهرم روانی باشه

    با سلام
    من و همسرم پس از یه دوستی طولانی مدت ، یک سال و نیمه که با هم ازدواج کردیم .از موقع دوستیمون می دونستم که یه سری اخلاقای بدی داره ولی ما به هم خیلی علاقه مند بودیم برای همین هر کاری میکردم نمیتونستم فراموشش کنم.وقتی ما سر موضوعی بحث میکنبم یا دعوامون می شه همیشه داد می زنه و توی سر و صورتش می زنه و کلی دیوونه بازی در می یاره من واقعا اون لحظات ازش میترسم و می خوام فرار کنم .البته همانطور که گفتم قبل از ازدواجم اینطور بود و حتی بدتر ،اون موقع هم که خونه پدرش بود همه وسایلارو می شکوند کلی دادو بیداد میکرد ولی الان به اون بدی نیست من احمق همه اینا رو می دونستمو زنش شدم! راستش منو خیلی دوست داره و کلی هم به من محبت می کنه طوری که بعضی وقتا واقعا از دست اون همه محبتش خسته می شم یا از سر کارش هر ساعت باهام تماس می گیره و منو می خندونه تا تنهایی تو خونه خسته نشم. کلا زندگی خیلی خوبی دارم و خیلی زیاد هم درکم میکنه و فوق العاده چشم پاکه تنها بدیش همینه که تحمل دعوارو نداره زود از کوره در میره ولی هیچ وفت دستش روم بلند نمیشه و فقط خودشو میزنه لباساشو پاره میکنه البته یکبارم لباسای منو پاره کرد بیشتر دعواهاهامون به خاطر پدرو مادرشه چون اونا هیچ کاری برای ما نمی کنن نه محبتی نه تماسی ولی همسرم داره واسه اونا میمیره به هرحال هرچقدر هم باهاش صحبت می کنم که موقع دعوا خودشو کنترل کنه فایده ای نداره. کمکم کنید حتی پیش مشاوره ام نمی یاد باور کنید اینبار دیگه فرار می کنم .من تو یه خونواده ای بزرگ شدم که صدای بابام بلند نمی شد و توی ارامش کامل به سر می بردم .اخرین دعوامونم همین دیشب بود تا صبح گریه کردم چشام دیگه به سختی باز می مونه .به خدا اگه راهی داشتم فرار می کردم ......................می خوام فرار کنم اما به کجا؟ دلم برای مادرم می سوزه

  2. #2
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: می ترسم شوهرم روانی باشه

    mahasa جان ، سلام خانمي به تالار همدردي خوش آمدي


    در درجه اول گفتي اين آقا پيش مشاور نمي آيد ، قطعا بايد رضايتش را جلب كني تا به مشاور مراجعه كند .

    در درجه دوم عزيزم شما كه نقطه ضعف همسرت را مي داني چرا انگشت روي نقطه ضعفش مي گذاري ؟!!!
    شما چكار داري كه پدر و مادر وي براي او كاري انجام مي دهند يا نة ؟! شما بر حسب باورهاي خودت پدر و مادر را تعريف مي كني و همسر شما هم باورهايي دارد و عاشق والدين اش است . شما به رابطه آنها كاري نداشته باش .

    همسرت را به دليل كم توجهي خانواده اش تخريب نكن . مهم اين است كه او همين اندازه از رابطه را پذيرفته و آنها را عاشقانه دوست دارد .

  3. 5 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (چهارشنبه 21 مرداد 88)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 اسفند 89 [ 16:24]
    تاریخ عضویت
    1388-1-18
    نوشته ها
    519
    امتیاز
    5,952
    سطح
    50
    Points: 5,952, Level: 50
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 198
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,677

    تشکرشده 1,685 در 458 پست

    Rep Power
    67
    Array

    RE: می ترسم شوهرم روانی باشه

    [align=justify]سلام مهسا جان

    سخته آدم مورد بی توجهی کسانی قرار بگیره که براشون می میره! پس در تحمل این سختی مرهم دردهای همسرت باش، نه اینکه خدای نکرده این طرد شدن رو نشونه حقارتش بدونی.

    همسرت جز تو کی رو داره؟ اگه تو هم بهش نسبت "روانی" بدی به کجا باید پناه ببره؟

    خوشبختانه شما در خانواده ی آروم و سالمی بزرگ شدی، پس پتانسیل روانیت برای مقابله با مشکلات زندگی بیشتره. بنابراین "یک کم" بیشتر از انتظارت برای دریافت آرامش از همسرت کم کن، و بیشتر به این فکر کن که از چه راههایی می تونی روحش رو آروم کنی تا این عادت بد به تدریج از سرش بیفته.

    اون هم تا اونجایی که از دستش برمیاد برات کم نمی گذاره. هرچی از عشق و توجه داره رو داره نثار شما می کنه که آرامش رو به زندگیتون بیاره.

    مهسا جان همسرت روانی نیست، فقط مهارت لازم برای کنترل خشمش رو نداره. اگه راضی نمی شه پیش روانشناس بیاد، شما خودت مراجعه کن، و سعی کن با روش های غیر مستقیم روحیات همسرت رو تعدیل کنی.

    عزیزم گیریم که فرار کردی و رفتی پیش مادرت، اون موقع دیگه هیچ مشکلی در زندگیت وجود نخواهد داشت؟ اگه دقت کنی می بینی که فقط "صورت" مشکلات عوض می شه.

    پس به جای فرار، بمون و با تمام قدرتت در آزمایش زندگی شرکت کن.

    مطمئنم که موفق می شی. [/align]

  5. 5 کاربر از پست مفید THEN تشکرکرده اند .

    THEN (چهارشنبه 21 مرداد 88)

  6. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 31 خرداد 91 [ 10:54]
    تاریخ عضویت
    1386-12-10
    نوشته ها
    1,675
    امتیاز
    16,606
    سطح
    82
    Points: 16,606, Level: 82
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 244
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,060

    تشکرشده 3,145 در 958 پست

    Rep Power
    186
    Array

    RE: می ترسم شوهرم روانی باشه

    mahasa عزیزم، همونطور که آنی عزیز گفتن، بهتره همسرت رو راضی کنی که به مشاور مراجعه کنه.. اما اگه می بینی به هیچ شکلی راضی نمیشه، باید کاری کنی که کمتر بهش فشار بیاد تا بتونه این حالت رو کنترل کنه.
    عزیزم روی خانواده همسرت حساسیت نشون نده، اجازه بده همسرت به روش خودش به اونها احترام بذاره و دوستشون داشته باشه.
    برای رابطه خوب داشتن با کسی شرط نذار، نگو چون خانواده همسرم کاری برای ما نمی کنن، همسرم نباید اونها رو به این شدت دوست داشته باشه. مطمئن هستم خود شما هم پدر و مادرتون رو به خاطر کاری که در حال حاضر براتون می کنن دوست ندارید بلکه عشق شما به اونها از سالها قبل شکل گرفته و در همه حال به اونها احترام خواهید گذاشت و دوستشون خواهید داشت..

  7. 4 کاربر از پست مفید shad تشکرکرده اند .

    shad (سه شنبه 17 شهریور 88)

  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 اسفند 89 [ 16:24]
    تاریخ عضویت
    1388-1-18
    نوشته ها
    519
    امتیاز
    5,952
    سطح
    50
    Points: 5,952, Level: 50
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 198
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,677

    تشکرشده 1,685 در 458 پست

    Rep Power
    67
    Array

    RE: می ترسم شوهرم روانی باشه

    [align=justify]در ضمن اطلاعاتی که در مورد مشکل همسرت کسب می کنی رو در زمان هاییکه ایشون آروم هستند در اختیارشون قرار بده (با حالتی توام با حسن نیت)، چون آگاهی در مورد چگونگی رخداد یک مسئله روانی و ریشه های اون، خودش پررنگ ترین نقش رو در بهبود و برطرف کردن اون حالت ایفا می کنه. [/align]

  9. 2 کاربر از پست مفید THEN تشکرکرده اند .

    THEN (چهارشنبه 21 مرداد 88)

  10. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 خرداد 00 [ 00:30]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    محل سکونت
    سنندج
    نوشته ها
    2,798
    امتیاز
    71,961
    سطح
    100
    Points: 71,961, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran50000 Experience PointsSocialTagger First Class
    تشکرها
    9,001

    تشکرشده 10,163 در 2,191 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: می ترسم شوهرم روانی باشه

    سلام.
    در رابطه با خشم همسرتان و عکس العملهای او در این هنگام شما میتوانید از مقالات همدردی استفاده کنید ؛

    کلیک کنید
    هم برای آگاهی خودتان در چگونگی برخورد با ایشان و هم راهنمای همسرتان در کنترل خشم ,
    یک نکته تجربی:
    هنگامی که همسر شما عصبانی و نمی تواند خشم خود را مهار کند؛حتی به زبان آوردن کلماتی آرامش بخش ممکن است خشم او را بیشتر کنند؛پس سعی کنید در ان وضعیت ایشان را به حال خود رها کنید ,مردها در این شرایط دوست دارند تنها باشند, بعد از اینکه آرام شدند و در سر یک فرصت مناسب نه پس از ان میتوانید خیلی آرام و صبورانه در خصوص مشکلاتان صحبت کنید,در این میان سعی کنید از جملات و خلاصه هر چیزی که باعث خشم ایشان میشود اجتناب کنید؛ توصیه میکنم برای اینکه عادت شکستن و پرت کردن وسایل هنگام عصبانیت در ایشان کم شود؛ سعی کنید در هنگام صحبت کردن و یا مشاجره در مکانی باشید که دسترسی به این گونه وسایل کمتر باشد ؛یکی از راههای کنترل این وضعیت ؛که پیشنهاد شده؛چند تکه کاغذ را در کنار خود داشته باشید در آن هنگام با پاره کردن کاغذها خشم فرو کش میکند.

    دقت کنید دوست عزیز پدر و مادر همسر شما,چه تماس بگیرن یا نه و چه بی محبت باشن و یا با محبت؛شما نباید انتظار داشته باشید که همسر شما برای اونها به قول شما نمیره!خب پدر و مادرش هستن؛در ضمن همه زوجها در اوایل این جمله را زیاد تکرار میکنند که پدر و مادر تو پدر و مادر من هم هستند؛اگر شما هم این جمله را گفته ای .....

  11. 6 کاربر از پست مفید keyvan تشکرکرده اند .

    keyvan (چهارشنبه 21 مرداد 88)

  12. #7
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,057
    امتیاز
    147,222
    سطح
    100
    Points: 147,222, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,670

    تشکرشده 36,010 در 7,405 پست

    Rep Power
    1093
    Array

    RE: می ترسم شوهرم روانی باشه

    سلام

    با توضیحاتی که از روحیات همسرت دادی و بخصوص از عواطفش لازم می دونم چند جمله ای متفاوت از دیگر دوستان بهت بگم .

    آنچه بنده با دقت نظر روی بعضی آقایون متوجه شدم ، اینه که اونهایی که عاطفی ترند ، وقت عصبانیت شدید تر هم هستند .و همچنین زودرنجند . اما اونچه مهمه شما بدونید اینه که ظاهر عصبانی مردت رو نبین ، چرا ؟

    چون مردها وقتی دلخوری عاطفی پیدا می کنن ، اونو به شکل عصبانیت نشون میدن ، و زن ها هم همین ظاهر عصبانی رو می بینن ، البته اینکه به این شکل نشون میدن ، برای اینه که عواطف در مردا بعد از عقلانیت خودشو نشون میده و زنها برعکس هستند ، برای همین وقتی زنی دلخوری و رنجش پیدا می کنه ناراحتیش رو عاطفی نشون میده ( حرف نمی زنه ، گریه می کنه ، و شکل بدش هم اینه که غر می زنه ) اما مرد واکنش با شتاب نشون میده که به نظر عصبانیت میاد .
    حال اگه زنی این را درک کنه که این یه رنجش عاطفیه نه عصبانیت ، قطعاً روند برخوردش فرق خواهد کرد .
    در این شرایط شما او را دل داری بده و نشون بده که ناراحتیش رو درک می کنی ، ابراز تأسف کن از این که این وضعیت پیش اومده و اگه شما باعث پیش اومدن این وضعیت شدید که عذر خواهی کنید و از دلش در بیارید .


    اما محبت او به خانوادش :

    با اونچه از عواطف او گفتی ، ایشون کلاً آدم با محبتیه و در حق شما هم این محبت رو کم نمیگذاره ، و به نظر میرسه شما توقعات خود از خانواده همسرت رو به نوعی سر اون غر می زنی . اینو بدون که برای یک مرد حتی اگه با خوانوادش میانه ای نداشته باشه ، این خانواده حیثیتشه ، و سخته براش بپذیره کسی از اونا بد حرف بزنه ، و شما این رو در نظر نگرفتید ، همیشه از خانوادش با احترام حرف بزنید و به محبتش نسبت به خوانوادش احترام بگذارید و حتی تحسینش کنید نه این که با ذکر بی توجهی های اونها همسرت رو ناخواسته تحقیر کنی .

    نکته ای رو هم راجع به توقعاتتون از خانواده همسر و یا از هر کس دیگری بگم :

    دوست عزیز ، هر قدر توقع از دیگران داشته باشی ، اگر برآورده بشه ، عادیه و تفاوتی به حالت نمی کنه ، و اگر براورده نشه ، سرخورده و ناراحت میشی و خود خوری یا عصبانیت پیش میاره ( حالتی که الآن شما در رابطه با خانواده همسرت داری ) ، اما اگر بی توقعی رو در پیش بگیری ، اگر کسی کاری برات انجام داد ، ولو وظیفش باشه ، چون توقع نکرده ای ، برات لذت بخش و شیرینه و قدر دان خواهی بود ، و اگر هم کاری برات انجام نشد ، یا وظیفه ای بجا نیامد ، سرخورده نمیشی و آزردگی و عواقب آن پیش نخواهد اومد .

    این حالت را در رابطه با خانواده همسرت در پیش بگیر تا با عواقب آزردگیهات از اونها ، زندگی را به کام خودت و همسرت تلخ نکنی .


    در نهایت ، کلید کنترل خشم همسرت دست خودته ، همانطور که دکمه خمشش از سوی شما ( ناخواسته ) فشار داده میشه .

  13. 7 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (دوشنبه 23 شهریور 88)

  14. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 آبان 89 [ 11:14]
    تاریخ عضویت
    1388-5-20
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    3,634
    سطح
    37
    Points: 3,634, Level: 37
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    190

    تشکرشده 190 در 107 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: می ترسم شوهرم روانی باشه

    سلام عزیزم
    با این تعریفهایی که از شوهرت کردی تو بهترین شوهر دنیا رو داری و خودت خبر نداری!!! ببین عزیزم اول باید این حقیقت رو باور کنی اونا اگه دشمن سر تو باشن ولی پدر و مادر شوهرت هستن براش زحمت کشیدن و بزرگش کردن و وظیفه خودش میدونه که بهشون خدمت کنه. من واقعا نمی دونم چرا خانما شوهر که می کنن توقع دارن پدر و مادرش بندازه دور یا تره هم براشون خورد نکنه.این اشتباه اولت بود
    و اما اشتباه دومت که خودم هم مرتکبش می شدم و اون کش دادن بحث.راستش من وشوهرم هفته ای یکبار بحث داشتیم در مورد همه مسائل ولی به خودم قول دادم که دیگه بحث کش ندم واعصاب خودم و اون به هم نزنم.الان واقعا آرامش دارم و خوشحالم که بحثی وجود نداره. به امتحانش میارزه.شاد باشی

  15. 2 کاربر از پست مفید همون شادزی تشکرکرده اند .

    همون شادزی (دوشنبه 26 مرداد 88)

  16. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 مهر 92 [ 12:05]
    تاریخ عضویت
    1387-6-20
    نوشته ها
    133
    امتیاز
    4,161
    سطح
    41
    Points: 4,161, Level: 41
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 189
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    182

    تشکرشده 181 در 78 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: می ترسم شوهرم روانی باشه

    سلام خانمی منم مثل تو تازه واردم و ورودتد به تالار خوش امد میگم
    بهت حق میدم که از بابت مشکلت رنجیده خا طر باشی اما باید این واقعیتو قبول کنی که در ازدواج تفاوتهای تربیتی و خلقی عوامل بروز اصطحکاک دو فرد و ایجاد مشکل نقش موثری دارند شما در خانواده ای ارام و ایشان بالعکس بزرگ شده اید فکر نمی کنی این مشکل با ارامش خودت و کمک از یک روانپزشک یا روانشناس بالینی خیلی راحت قابل حل باشد . به قول انی جون به نکاتی که باعث خشم اون میشه هم گیر نده لطفا بازم بهت سر میزنم ارام باش و به خدا توکل کن
    و من هنوز هم هستم ...

  17. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 اردیبهشت 89 [ 14:36]
    تاریخ عضویت
    1387-3-21
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    3,800
    سطح
    38
    Points: 3,800, Level: 38
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 150
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: می ترسم شوهرم روانی باشه

    ممنونم از همه شما که با حوصله مشگله منو مطالعه و راهنماییم کردید.راهنماییهای شما خیلی به من کمک کرد و باعث ارامشم شد.
    من هیچ کسی رو ندارم که باهاش دردو دل کنم . فقط مامانم هست که باهاش رابطه دوستانه دارم ولی در مورد دعواهامون اغلب چیزی بهش نمی گم چون خیلی غصه می خوره.
    شما درست حدس زدید همسرم خیلی به من وابسته هست و فوق العاده عاطفی و احساساتیه. با همه با محبت رفتار میکنه و خیلی احترام می زاره حتی به بچه ها . نسبت به منم کم نمی زاره ؛ ولی وقتی اون رفتارها رو ازش می بینم زده می شم .خیلی علاقم نسبت بهش کم شده چون همیشه به خاطرم می یاد که موقع دعواهامون چه دیوونه بازی می کنه. واقعا اون لحظات ازش متنفر می شم. ...به خاطر این غصه می خورم که به گفته خودش که میگه منو از همه بیشتر دوست داره پس چرا بی توجهی خونوادش به منو میبینه ولی بازم طرف اونا رو می گیره .همه دعواها و بحثهای ما مربوط به خونوادش می شه. وقتی که عروسی کردیم پیغام دادن که دیگه خونشون نریم به خاطر اینکه همسرم دوران مجردیش همیشه با اونا مشگل داشت ولی نمی دونم چرا بعد از ازدواجمون یدفعه عوض شد و عاشق اونا شده.الانم که باهاشون رفت و امد میکنیم حتی یه بارم خونمون نیومدن.همسرم همیشه تو حرفاش با منت براشون دل می سوزونه و کلی غصشونو می خوره اما اونا با اینکه می دونن پسرشون کلی گرفتاری داره ولی عین خیالشون نیست .با اینکه خیلی پولدارن و کلی ملک و املاک دارن ولی تا به حال نشده کمکی به پسرشون در موقع لزوم کنن ، خوب منم می بینم که پدرم با اینکه به اندازه اونا وضعش خوب نیست ولی از هیچ کمکی به ما دریغ نمی کنه دلم میگیره ،وقتی هم به شوهرم به طور غیر مستقیم میگم بهش بر میخوره و در اخرم دعوامون میشه .به نظرتون اگه منو دوست داشت این کارا رو باهام میکرد ؟اونقدر ازش بدم اومده که دیگه کارای خوبشو نمی بینم .متاسفانه من دیگه دوسش ندارم ولی هیچ کاری نمی تونم بکنم چون می دونم اگه بفهمه اول منو می کشه بعد هم خودشو ...


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:21 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.