[img][/img]
سلام به دوستاي گلم
راستش خيلي وقت هست كه در فكر ايجاد اين تاپيك بودم از اينكه آيا تابه حال كسي اقدام به ايجادش كرده باشه يا نه نميدونم . مدتها دردو دلهاتونو خوندم صفحاتي كه براي صحبتهاي دوستانه ، خبر از احوال هم يا درد و دلهاي سوزناك ديدم اما نديدم كه بخوايم شادترين و زيباترين لحظه زندگي مون را به هم هديه بديم ، اون شادي كه در اون لحظه وصف ناپذير احساس مي كنيم ... اون احساسي كه ما رو از خود بيخود ميكنه و شده براي لحظاتي هر چند كوتاه اما بسيار رنگين و دلپذيره ... حالا ميخوام هر كدوم از دوستان لايق دونستن به اينجا سر بزنن و هر لحظه اي هر چند كوتاه ولي شاد و زيبا خواه ديدن لبخند يك نوزاد باشه كه به روي اين دنيا لبخند ميزنه ، پريدن يه گنجشك باشه از شاخه اي به شاخه اي ، ديدن بچه هاي دبستاني زماني كه با كيف و كفش و شور و شعف روز اول مهر ميرن مدرسه ، ديدن يه رنگين كمان زيبا كه باعث ميشه اون لحظه فقط معطوف زيبايي رنگهاي اون باشي هر چند دور و هر چند كم رنگ از ديد ما باشه ... ولي رويايي گويي كه مخملي رنگين در آسمان كشيده باشن و برقي داره كه شده براي لحظه اي به اون خيره ميشي و همه چيز را از ياد ميبري و بهش لبخند ميزني و اون لحظه چقدر زيباست ... لحظه شكفتن يك گل در هنگام طلوع آفتاب با ناز و تمنا و رايحه خوشش كه كم كم فضا را پر ميكنه و به زيبايي عشوه گري ميكنه در مقابل نور آفتاب و بهت ميگه زندگي يعني شكفتن يعني تازه بودن يعني همه زيبايي ها رو تقديم كساني بكني كه به تماشاي تو هستن و براي خودت هيچ نخواي !
آره عزيزانم من تمام اون لحظات شاد رو در زندگي ام نثار شما ميكنم كه لايق بهترين ها هستيد و اميدوارم كه خداوند رحمتش رابر ما نازل كنه و اون كه بهترين هست را تقديمتون كنه
با عشق و زيبايي
خودم اولين و زيباترين لحظه ام رو تقديمتون ميكنم اميدوارم كه دلتون هميشه شاد و غمهاتون چون خاكستري بر باد باشه
يكي از شادترين لحظه هايم زماني بود كه كنار يك پارك زيبا در كنار رودخانه ايستاده بودم ، درختان زيبا و سر سبز و چمنهاي يكدست و مخملي با نوازش نسيم و عطر گلهاي رز در هم پيچيده و صحنه اي رويا گونه را ساخته بود كه اختيار از كف دادم و همان لحظه كفشهايم را در آوردم و دوان دوان روي چمنها گام برداشتم ، روي چمنها دراز كشيدم و در لابلاي درختها غلطيدم تا اينكه تمام لباسهايم بوي چمنهاي پارك را گرفته بود و نم مطبوعي رو روي تنم احساس ميكردم اون زمان از صميم قلب خنديدم ، اينقدر شاد كه هر چه آنروز بر من گذشته بود را فراموش كردم غرق در شعف و شادي ... آنقدر بيخيال و رويا گونه بود كه فراموش كردم كفشهايم را كجا گذاشته بودم اون لحظه بعد از سالهاي دراز هنوز عطر و زيبايي خودش را در گوشه ذهنم داره و اون را با تمام عشقي الهي كه در وجودمون هست به همه شما تقديم ميكنم اميدوارم روزهايتان عطر آگين باشه
علاقه مندی ها (Bookmarks)