وقتی هوا به اندازهی کافی تاریک است، میتوانید ستارگان را ببینید.. «رالف والدو امرسون»
قبل از اینکه به شما توصیه کنم احساس خوشبینی بیشتری کنید، لازم میدانم به بررسی خوشبینی، بدبینی و واقعبینی اشاره داشته باشم، ما مسائل اطرافمان را با عینک میبینیم.
عینک اول، عینک بدبینی:
این عینک، همهچیز را بدشکل و منفی جلوه میدهد. اگر قرار باشد با این عینک، گلهای زیبای درون باغ را ببینیم، تنها چیزی را که با آن میتوانیم ببینیم، بوتههای خشک گلها و خارها میباشد و اگر قرار باشد به یک باغ سرسبز پر از میوههای فراوان برویم، تنها چیزی را که میتوانیم از پشت شیشههای این عینک ببینیم، درختان خشک آفتزده و علفهای هرز میباشد و این عینک، کار دیگری که برای ما انجام میدهد، این است که اگر چاه یا چالهای وجود نداشته باشد، وجود آنها را برای ما میسازد و اگر چالهای باشد، آنقدر آن را بزرگ جلوه میدهد که چاله را چاه ببینیم و همین دید منفی و بد، در ما این احساس را به وجود میآورد که سرانجام، روزی در این چاه میافتیم.
عینک دوم، عینک خوشبینی:
این عینک برخلاف عینک قبلی، همهچیز را زیبا و مثبت جلوه میدهد. اگر قرار باشد با این عینک، گلهای زیبای درون باغ را ببینیم، تنها چیزی که با آن میتوانیم ببینیم، فقط گلهای زیبا و رنگارنگ میباشد بدون دیدن خارها و اگر قرار باشد به یک باغ سرسبز پر از میوه برویم، تنها چیزی که در این باغ میبینیم، میوههای رسیده و خوشمزه است. میوههای کال و علفهای هرز (درصورت وجود) درون باغ را نمیبینیم و این عینک، کار دیگری که برای ما انجام میدهد، این است که نه چاه را میبینیم و نه چاله را و یا اینکه چاه را چاله میبینیم و چاله را هم دراصل نمیبینیم.
عینک سوم، عینک واقعبینی:
این عینک، برخلاف دو عینک قبلی و همانند آیینه، هرچیز را همانطور که هست به ما نشان میدهد، نه کمتر و نه بیشتر و اگر قرار باشد با این عینک به دیدن گلهای زیبا برویم، هم گلهای زیبا را میبینیم و هم خارهای آنها را و اگر قرار باشد به یک باغ زیبا و سرسبز پر از میوه برویم، در آنجا هم میوههای رسیده را میبینیم و هم میوههای نرسیده و کال را و همچنین چنانچه در باغ، آفتزدگی یا علف هرزی باشد، آنها را میبینیم و کار دیگر این عینک، این است که چاه را چاه نشان میدهد و چاله را چاله.
اگر ما به شما توصیه میکنیم که احساس خوشبینی بیشتری کنید، هدف خاصی داریم و آن، این است که با شجاعت به پیشبروید و احساس یأس و ناامیدی نکنید. اگر از باورها که نقش عمدهای دارند، بگذریم، کمی معنویت و ایمان در این میان، نقش و اثر زیادی دارد. شما میتوانید در هنگام ناامیدی، امید داشته باشید.
آری شما میتوانید.
حال در زیر به مواردی میپردازیم که به شما کمک میکند با ناامیدی که حاصلی جز افسردگی و نگرانی ندارد، مبارزه نمایید:
- بهخاطر داشته باشید که زندگی به ما میآموزد: «این نیز بگذرد.»
- همیشه این گفتهی «آنتونی رابینز» را در نظر داشته باشید: « هر حادثهای، دارای دلیلی است مثبت به نفع من.»
- با این فکرها که بدبختی و مصیبت کنونی، ناامیدکننده و دائم است، مبارزه کنید. (البته شاید بهنظر شما اینگونه باشد به هرحال با آن مبارزه کنید.)
- علتهای بدبینی خود را بر روی یکصفحهی کاغذ بنویسید و جلوی هر مورد، گواه (علت) اینکه حقیقی است یا خیالی را بنویسید. (شاید در تفسیر و برداشتتان، اشتباه کرده باشید.)
- اگر در مورد بالا، موضوع نگرانکنندهی واقعی و موجهی پیدا کردید، در جلوی آن دستکم، یک راهحل برای آن مسأله (آگاه باشید که گفتیم مسأله نگفتیم مشکل و همانطور که میدانید هر مسألهای بهطور حتم یک راهحلی دارد شاید هم بیشتر) ارائه دهید.
- نظریههای خود را با افرادی که دوست دارید، در میان بگذارید و دربارهی مسائل با آنان صحبت کنید، اجازه دهید به شما کمک کنند.
- وقتی احساس ناامیدی میکنید، با حرفزدن با خودتان، از ناامیدی خارج شوید. (میتوانید عبارتهای تأکیدی یا نیروبخش را بهکار ببرید. برای نمونه چیزی شبیه این جمله را بگویید: خوشبینی در تمام وجودم سرازیر است و وجود دارد.)
- بدانید دو علت معمول بدبینی، ترس و تنفر است. بزرگترین خطر و ضرر این احساسها، این است که ذهنتان را از کار میاندازند، پس تعیین نمایید که کدامیک از آنها، ریشهی دلسردی و ناامیدی شماست. اگر خدای ناکرده، آنها (یا یکی از آنها) را در خود یافتید، بهطور حتم نسبت به برطرف کردنشان اقدام نمایید.
- خود را از شر فکرهای افسرده و مأیوسکننده برهانید. هربار که خود را درحال شکایت کردن میبینید، بیدرنگ خودتان را مشغول کاری کنید که ذهنتان را از موضوع ناراحتکننده، دور سازد.
- روش دیگر این است که هروقت فکر منفی و نگرانکننده به سراغتان آمد، با کشی که به دور دستتان بستهاید، ضربهای دردآور به مچ دست خود بزنید. چون اساس تمام کارهای ما لذتبردن یا فرار از رنج است، مغز شما نیز متوجه میشود هروقت فکر منفی کند، با پدیدهی دردآور کِش مواجه میشود بنابراین، سعی میکند تا دیگر این شرایط (یعنی فکر منفی) تکرار نشود.
- اخبار ناامیدکننده را شاخ و برگ ندهید و بزرگ نکنید.
- فرضیههای منفی غیرلازم را طرد کنید. بهعنوان نمونه بهجای آنکه بر این اعتقاد باشید که دنیا درحال از هم پاشیدن است، به خود بگویید: «ما از تجدید معنویت، بهره خواهیم برد.»
- همیشه این مطلب را در ذهن داشته باشید: «شاید هرگز پیشنیاید، پس چرا من نگران باشم.»
تهیه و تنظیم: مهندس محمد محمدیبیدمشکی
( منبع : ماهنامه شادکامی )
علاقه مندی ها (Bookmarks)