دوش پنهان گفت با من کاردانی تیزهوش
وز شما پنهان نشاید کرد سر می فروش
گفت آسان گیر برخود کارها کز روی طبع
سخت می گیرد جهان بر مردمان سخت کوش
با دل خونین لب خندان بیاور همچو جام
نی گرت زخمی رسد آیی چو چنگ اندر خروش
سلام:
همیشه با خودم فکر می کردم چقدر این سلام ها و خداحافظی های هر روز تکراری هستند......ولی امروز می فهمم وسعتی دارند باور نکردنی.....
همیشه در خلوت خودم وقتی اشتباهی رخ می داد با خودم می گفتم :
کاش می شد سرنوشت از سر نوشت..ولی امروز دیگه این سخن تکراری رو قبول ندارم.
حالا خوب می فهمم که باید با شجاعت و قدرت و توکل به ذات او جلو رفت نه عقب.....همه چیز در درس گرفتن از اشتباهات ..اقرار به انها با شجاعت و صبر است......
اینگونه نیازی به نوشتن مجدد نیست....خداوند هر انسانی را به گونه ای خلق کرده است ..سرشار از خوبی ها و بدی ها و هرکس خود در این جهان ارزش وجودی بالایی دارد...
نمی دانم شاید احترام کلمه غریبی است و یا شاید نه.....
ولی کینه برای من همیشه غریب بوده است .....و هیچ گاه نتوانستم شبی آرام بخوابم اگر دلی مکدر شده باشد....
هم تالاری های گرامی:
گاهی قبول اشتباه سخت است ولی درس های اموختنی از این اشتباهات فراوان..من بارها با خودم تکرار کردم کاش 1 هفته قبل بود ولی الان خوشحالم که نیست چون درس بزرگی اموختم از صبر...
من پیام ها و نکات زیبای بسیاری از شما دوستان را خواندم ...به خصوص متن مدیر در ادامه خداحافظی من که بسیار سخن ها داشت و مرا بارها به فکر واداشت....من امروز فهمیدم که تالاری که من با کمک ان توانستم دوباره به زندگی لبخند بزنم آنقدر ارزشمند است که نباید از آن بگذرم...مگر من که بارها در شغلم گاهی به هر علتی مورد باز خواست بودم رشته ام را رها کردم..پس اینجا نیز این چنین است....و من اهل عقب رفتن نیستم..همیشه عیب ها را پذیرفتم و سعی در حل آن داشتم..نمی گویم بی عیبم ولی از اشتباهاتم درس ها می گیرم....عجولی هم خود ایرادی است که من خود به ان اذعان دارم و می دانم در ادامه راه می توانم بر این عیب فایق آیم..
من بنا به احترام به مدیر محترم و توصیه های پدرانه اشان که نه تنها در تالار در کارم هم به من کمک کرده و همین طور دوستانم که بسیار در این روزها مایه مباهات من بودند و احساس تنهایی را از من دور کردند تصمیم گرفتم بر گردم و این بار با سعه صدر به اطرافم نگاه کنم....
من از اقرار به اشتباهم برای خود اینده روشنی را در تالار تصور می کنم و به امید ان روز می تازم...
و در آخر:
اگر در این وادی به هم تالاری محترم که حق بزرگی بر تالار دارند از جانب اینجانب توهینی شد برای بار دوم معذرت می خواهم و امید دارم که روزی با کمک همه ما لیست سیاه همه ما سفید باشد....
بر سر آنم که گر ز دست برآید
دست به کاری زنم که غصه سر آید
خلوت دل نیست جای صحبت اضداد
دیو چو بیرون رود فرشته درآید
علاقه مندی ها (Bookmarks)