<bgsound src="http://www.tarhebartar.ir/music/khodaya_hayede.mid" loop="-1">
یادم میآید روزی با دوستم برای دیدن فیلمی به سینما رفته بودیم اما دوستم به من نگفته بود که قبلاً فیلم را دیده است. فیلم صحنههای زیادی از لحظات غم و شادی، اضطراب، خطر ترس و دلهره داشت، لحظات نفسگیری که از بس ترسیدیم و اشک ریختیم و دلشوره گرفتیم گویی قلبمان در مشتمان بود. اما دوستم چون قبلا فیلم را دیده بود و میدانست که آخر فیلم چه میشود، با آرامش خاصی فیلم را نگاه میکرد. حتی در صحنهای که غرق شدن در طوفان سهمگین دریا را نشان مـیداد حالت او تغییر نکرد. وقـتی دید من با نگرانی به فیلم نگـاه میکنم گفت: ببین من قبلاً فیلم را دیدهام، زیاد حرص نخور، آخرش خوب تمام میشود. از سینما که آمدیم بیـرون گفتم: تـو که فیـلم را دیده بـودی برای چه آن قـدر محـو فیلم شده بـودی؟ گفـت: میدانی داشتم فکر میکردم اگر یک کسی که از فیلم زندگی ما خبر دارد به ما اطمینان میداد که آخر داستان ما هم مثل این فیلم به خوبی و خوشی تمام میشود شاید ما هم خیلی از نگرانیها و اضطرابها و تلاشهای بیهودهمان را رها میکردیم.
به فکر فرو رفتم. راستی چه خوب میشد اگر به ما میگفتند که آخرش.... اما مگر نگفتهاند؟ مگر آخر قصه زمین و آسمان و انسان و سرنوشت کل هستی به ما گفته نشده؟ درست است که ما تمام وقایعی که قرار است برایمان اتفاق بیفتد را نمیدانیم اما مگر تعالیم مهمی را که برای ادامه حیاتمان لازم است بدانیم به ما داده نشده؟
مگر نگفتهاند که رزق ما در آسمانهاست[1] [2]و به کسی حتی به اندازهي رشتهای که در شکاف خرماست ظلم نخواهد شد [3]. مگر نگفتهاند که اموال و دارائی و فرزندان برای آزمایش و امتحان انسانهاست [4]و هر که بر خدا توکل کند خدا او را بس است[5] و خداوند همیشه برای متقین راهی برای خروج از رنج باز خواهد کرد و از جایی که گمان نمی برد روزیاش میدهد [6]و خداست که روزی هر کس را که بخواهد افزون یا تنگ میسازد و در این امر عبرتهاست[7]. مگر عاقبت ظالمان، مستکبران و منکران را نگفتند؟[8] مگر حرمتها را بیان نکردند [9]، مگر هشدار و بشارت ندادند؟ مگر درهای نجات را باز نکردند و مگر....
به راستی اگر کلام خداوند را حقیقتاً باور داشته باشیم آن وقت درمییابیم که چـرا مـؤمنان بـا آرامش و وقار و طمأنینه به این فیلم زنده و حقیقی نگاه میكنند و کوچکترین حزن و غم و اندوهی در چهرهشان به چشم نمیخورد زیرا میدانند که تمام وقایع این فیلم در لوح محفوظی ضبط است که در روزی که یکی از نامهای آن " یوم تبلی السرائر "[10] یعنی روز برملا شدن تمام اسرار است به نمایش و اکران در خواهد آمد. بنابر این تنها تسلیم و خدمتگزاری به خداوند را بر میگزینند و نام او را زمزمه میکنند که تنها یاد او آرامش بخش قلبهاست. [11]
شاید شما هم در اطراف خود به انسانهایی برخورد کرده باشید که آرامش عجیبی بر حال و احوالشان حاکم است و حالت رضایت از وجودشان ساطع میشود و این سئوال برایتان پیش آمده باشد که منشا واقعی این آرامش در کجاست. با خود فکر کنید که عامل رضایت این دسته از انسانها چیست که میتوانند در اوج گرفتاریها آرامش خود را حفظ کنند. در بدترین شرایط مالی رضایت از چهرهشان محو نمیشود و از همه مهمتر اینکه حتی در میان مشاجرات شدید حتی یک کلام ناحق و نازیبا بر زبان نمیآورند.
حدس می زنم آرامش و خشنودی این افراد ناشی از آگاهی و اطمینانی باشد که از عاقبت و سرانجام وقـایع دارند. احتمالا آنهـا آنچنان زنـدگی خود را با قـوانین و قـواعد خـداوند همـاهنگ میکنند و آنچنان به وعدههای خداوند اطمینان دارند که خیالشان راحت است برنده نهایی هستند حتی اگر ظواهر امر این را نشان ندهد.
نقل است که حضرت زینب (س) در مجلس یزید وقتی از او پرسیدند در کربلا چه دیدی؟ فرمود: جز زیبایی چیزی ندیدم. چگونه کسی که معـشوق را در همه چیز و همهجا میبیند می تواند شکایتی کند و یا بیمناک و اندوهگین باشد؟
پی نوشت:
1 سوره ذاریات آیه 22
2 ـ سوره نساء آیه 49 و 77 و سوره اسراء آیه 71
3 ـ سوره انفال آیه 28
4 ـ سوره نساء آیات 81، 109، 132، 171
5 ـ سوره طلاق آیه 2 و 3
6 ـ سوره زمر آیه 51
7 ـ سوره بقره آیات 6، 7، 15،61،و آل عمران آیات 70، 91،112، 196 و 197
8 ـ بقره 224، 219
9 ـ سوره طارق آیه 9
10ـ سوره رعد آیه 28
علاقه مندی ها (Bookmarks)