شوهرم چت می کنه !

[poone]

[/font][font=Arial]سلام

23 سال دارم . 3 سال با شوهرم دوست بودم . بعد با هم ازدواج کردیم . الان نزدیک به یک ساله که دارم زندگی متاهلی رو تجربه می کنم . مشکل من اینه که شوهرم چت می کنه ! هنوز با دوست دختراش تماس داره ، خیلی با خانوما شوخی می کنه ، نمی دونم چه کار کنم ؟ گاهی وقتا حالم ازش به هم می خوره ! اوایل سعی می [/b]کردم باهاش صحبت کنم ولی دیدم فایده نداره ... خیلی احتیاج به همفکری با شما دارم .

[مدیرهمدردی]

سلام poone
به تالار همدردی خوش آمدید.
لطفا اطلاعات بیشتری از همسرتون وخودتون بدهید..
مخصوصا از نقاط قوت و ضعف خودت و همسرت بیشتر بگو
باید ببینیم شما چه میزان سرمایه دارید تا بر اساس آنها برنامه ریزی شود...
تا میزان اصلاح و سرعت اصلاح رابطه اتان بررسی شود...
در مورد آن 3 سال هم باید بیشتر حرف بزنی....

[samaneh]

سلام
من هم مشکل شما رو دارم ولی من با شوهرم دوست نبودم البته الان شوهر من با کلاس شده دیگه تلفنی و اس ام اس
من که نمی دونم فقط دعا میکنم که بگیرنش که عابروش بره دیگه راهی ندیدم من خودم مهندس کامپیوترم و 27 سالم ودبیرم وشوهرمم مهندس کامپیوتر وکارمند بانک البته قبلا خیلی شوخی میکرد مثلا اگر با دوستای مجردم رفته امد داشتم اینقدر به اینها ابراز محبت ودلسوزی میکرد که به بچه خودش نکرده بود بعد دیگه با دوستام قطع رابطه کردم باز دیدم چت میکنه و بعد تلفنی و الان هم که منتقل شده به شهری دیگه و تنها هست دیگه به ما زنگم نمی زنه و وقتی هم که میگم دیگه فراموش شدیم و و 3 هفته هم هست نیامده میگه تو به من اعتماد نداری تو به من شک داری درصورتی که خودم صدای دوست دختراشو شنیدم چکار کنم کمکم کن

[samaneh]

لطفا جوابم زود بدین

[کنجکاو]

شما چه انگيزه اي از اين ازدواج داشتيد؟ ايا از اول ميدانستيد كه همسرتان چت مي كند ؟
اگر مي دانستيد چرا با او ازدواج كرديد ؟
ايا در رابطه با همسرتان كاملا تحقيق كرده بوديد ؟

[مدیرهمدردی]

سلام samaneh
به این جمله که گفتید توجه کنید:

من که نمی دونم فقط دعا میکنم که بگیرنش که عابروش بره دیگه راهی ندیدم

البته من احساس شما را درک می کنم. اما فراموش نکنید تا وقتی که در زندگی صرفا از طریق احساسات خود وارد عمل شوید کمتر نتیجه مطلوب پیدا می کنید.
وقتی ما اینقدر بریده و ناامید هستیم کمتر می توانیم اقدام موثر انجام دهیم.
شناسایی علل و پیامدهایی که پس از ازدواج از رفتار او دیده اید می تواند کمک زیادی به شما بکند.
باید هم تاثیر رفتار او را روی احساسات خود ارزیابی کنید
هم بطور مجزا تاثیر رفتارش را به صورت عملی روی زندگی خود بررسی نمائید.

بسیاری موارد مشکلات مسائلی مثل چت محدود به بخش اول است که ترمیم آن ساده تر است.
اما اگر زندگی شما با شخص دیگری آمیخته شده است، نشان دهنده این است که از ابتدا این مسئله را به صورت دقیق ارزیابی نکرده اید.
چون باید ریشه رفتار همسرتون مشخص شود؟ هدف او یک تنوع است، یک سرگرمی هست یا ....؟!
این مسائل را از روی سایر نقاط قوت همسرتون می توانید ارزیابی کنید. اگر او مسئولیت پذیر ، متعهد و .... باشد تغییر این اوضاع به نفع خانواده عملی تر است.
اما اگر او اختلال شخصیتی داشته باشد و نسبت به زندگی و وظایف خود در زندگی کاملا کوتاهی کند، کار مشکلتر می شود.
توصیه می کنم برای ارزیابی دقیق ریشه ها و پیامد مشکلتون بدور از هر احساس با یک مشاور خانواده ملاقات حضوری داشته باشید تا به دور از احساسات محض از نظر منطقی نسبت به تصمیم گیری برای زندگی خود اقدام فرمائید.

[گلپر]

سلام پونه جون
بهتره همون رفتاري رو كه باعث شده همسرتون شما رو براي زندگي انتخاب كنه انجام بدين با صبر و درايت مي تونين به همسرتون كمك كنين .براش يه سرگرمي درست كنين تا بيكار نباشه.
در هر صورت مدتي به اين روش عمل مي كرده و براش عادت شده بايد ذره ذره از اين عادت دورش كنين
اميدوارم موفق باشي..

[گلپر]

سلام سمانه جون
به نظرت صحيح هست كه با همسرت اونجور حرف بزني مي دونم حتي ممكنه ازش متنفر باشي ولي در هر صورت اون همسرته ...بهتر نيست در روز تو باهاش تماس بگيري و بدون گلايه احوالش رو بپرسي و بگي دلت براش تنگ شده و ...اينجور لا اقل او رو از خودت دور نمي كني.بعلاوه به نظرم بهتره حتي اگه چيزي هم فهميدي به روي خودت نياري...
راستي چرا شما با همسرتون به اون شهر نرفتين بگين مثلا بچه ها به وجودت احتياج دارن يا خودم تنهايي نمي تونم زندگي رو روبراه كنم تو سرپرست مايي.
بهتره در قدم اول كينه اي كه از همسرتون به دل دارين رفع كنين و بعد به اصلاح رابطه تون باهاش اقدام كنين
اميدوارم زندگي خوبي رو پيش رو داشته باشي

[محبت]

پونه خانم سلام
می خواهم سرتان را درد بیاورم مردی هستم که 13 سال پیش با عشق ازدواج کردم پس از یک هفته متوجه شدم او من را نمی خواسته و به من گفت با اجبار خواهرهایم تن به این ازدواج داده ام به هر حال چون دوستش داشتم نشستم و همه چیز را به درون خود ریختم بماند چقدر در این 13 سال پرخاشگری کرد و کدام از همه چیز من ایراد میگرفت سه ماه پیش با یک دسته گل به خانه آمد و خود قبل از اینکه من سوال کنم گفت از این دسته گل خوشم آمد خریدم ؟روز ولینتایم با یک خرس قرمز و کلی کادو که مثلا برای تو خریدم به خانه آمد وقتی قیمت زیر خرس را دیدم 15000 تومان از او سوال کردم خرس راچند خریدی او گفت 8000 تومان ......از سه ماه پیش گستاخیاش بیشتر شده یک دفعه گفت میخواهم به جشنی بروم همه زن هستند وقتی رفت و آمد از شراب و .... میگفت که به من گفتن بخور نخوردوم ؟ مدام در حال اس ام اس تایپ کردن است یک لحظه گوشی اش را جایی نمی گذارد حتی به داخل توالت هم میبرد خواهرم هستی ببخشید حتی سه ماه است میل جنسی ندارد و وقتی ون به رختخواب می روم بی تفاوت در حال تایپ اس ام اس است به هر حال 10 روز پیش به من گفت تفاهمی بین ما نیست بهتر نیست جدا شویم ؟ دختر 11 ساله ام وقتی گفتم بابا چه کنم یک حوله از روی خجالت روی صورتش انداخت و گفت بهتر است جدا شوید ما در تاریخ 4/2/87 از هم جدا شدیم از شما خواهش می کنم مواظب زندگی تان باشید با مشاور صحبت نمایید و سعی نمایید عشق و علاقه بیشتری به همسرتان ابراز نمایید من خودم یک مرد هستم مردها نقاط ضعف زیاد دارند بجای کنترلر محبت کنید و لحظه ای تنهایش نگذارید موفق باشید

[erfan25]

سلام

جناب محبت اگر مسائلي كه در مورد همسر سابقتون فرموديد و ا قعيت داشته باشه پس خدا رو شكر كنيد كه هر چه زودتر از ايشون جدا شديد ، البته شما اشتباه كرديد و ايشون هم اشتباه كرده ، زندگي شما از اول پايه و اساس درستي نداشته و نبايد اين ازدواج شكل مي گرفت اما با وجود اين همسرتون اگه مي تونست خودش رو با شرايط وقف بده و تلاش مي كرد مي تونست انحراف از مسير زندگي پيدا نكنه ولي متاسفانه ايشون اين كار رو نكردند يا شما تلاش نكرديد ولي به هر حال هر چي بود تموم شد شما هم بهتره براي دفعه بعد با انديشه درست و از روي شناخت دقيق و معيارهاي مناسب همسرتون رو انتخاب كنيد ، من بهتون توصيه مي كنم ابتدا شناخت كافي از مسائل زندگي رو به دست بياريد و سپس خودتان رو براي ازدواج دوم آماده كنيد ، البته هواي دخترتون رو بسيار داشته باشيد تا تو روحيش تاثير منفي زيادي نداشته باشه ،اما به هيچ و جه نمي تونيم بگيم ضربات ناشي از اين جدايي بر روح و روان دختر نوجوانتون اثر گذار نيست ، صددر صد اين جدايي تو روحيشون تاثير مي زاره اما شما بايد سعي كنيد با همصحبتي و راهكارهاي ديگه كه مشاوره بشتر مي تونه در اين زمينه به شما كمك كنه با زيابي روحيه ايشون رو شروع كنيد و سعي كنيد اين اثرات نامطلوب كاهش پيدا كنه.
به عقيده من اصلا به فكر برگشت نباشيد و حتي يك لحظه هم فكر زن سابقتون رو نكنيد چون اينجوري كه شما تعريف مي كنيد ايشون به هيچ وجه زن زندگي نبوده و نيستند ( الله اعلم )
در ضمن روابطتون رو با خانواده خودتان بهتر كنيد و با مشورت و راهنمايي اونا سعي كنيد همسر مناسبي براي خودتان پيدا كنيد .
موفق و پيروز باشيد .