تشکرشده 1,685 در 458 پست
بعضی وقتها حرف زدن چقدر سخت می شه! آدم پر می شه از سکوت!
1361 عزیز،
ظاهرا با خونواده ی همسرتون مشکل پیدا کردید.
1:: به قول سقراط، سخن صیقل فکره!
در حین توصیف وضعیتتون، راه های جدید رو کشف خواهید کرد.
علاوه بر این از راهنمایی کسانیکه وضعیت شما رو تجربه کردن، بهرمند خواهید شد.
2:: تحمل کردن، هرچند که اگه به اندازه باشه، یک نوع سازگاری با محیطه، اما اگه بیش از حد باشه یک واکنش انفعالیه که طی اون نه تنها فرد سعی نمی کنه با حل کردن مسائل، وضعیت نامطلوب موجود رو تغییر بده، بلکه کم کم شروع می کنه به دلسوزی کردن برای خودش! دلسوزی برای خود هم که منجر می شه به بدبینی بیشتر نسبت به دیگران. بدبینی هم که خودش می شه قوز بالاقوز!
تشکرشده 22 در 16 پست
سلام 1361 عزیز
عزیزم میشه مشکلت را بگی ؟
میدونم دلت خیلی پر از درد وناراحتی هست که این طوری نوشته ات را شروع وتمام کردی
اما بهتره که دلت را خالی کنی.
ما منتظر هستیم
تشکرشده 16,567 در 3,447 پست
چي شده عزيزم ؟!
من حتما دعايت مي كنم و يك عالمه موج مثبت به سمت شما نازنين مي فرستم .
اما دوست نداري به ما كمك كني و از سر در گمي نجات مان بدهي تا بهتر بتوانيم راهنمائي ات كنيم ؟!
البته گاهي سكوت حرفهايي دارد به وسعت دنيا و تمام هستي اما ما كه قادر نيستيم دراين دنياي مجازي به چشمهاي نازنين ات نگاه كنيم و ارتباط بگيريم .
هر زمان آمادگي صحبت كردن داشتي براي مان بگو ماجرا چيست و تا آن لحظه من برايت انرژي مي فرستم و دعا مي كنم .
فقط و فقط و فقط مواظب خودت و سلامتي ات باش . هيچ چيز در دنيا ارزش بالاتري از وجود و زندگي تو نازنين را ندارد .
تشکرشده 4,459 در 1,179 پست
سلام بر دوستان گرامی و 1361 عزیز....
گاهی اوقات به این فکر می کنم چقدر ""نوشتن"" دشوار است ...اما کمی بعد فکر می کنم که ""دانستن و پر بودن""" اما """نگفتن و خالی نکردن"" بسیار دشوارتر است...
تازه یک چیز دیگر هم فهمیدم و آن اینکه لازم نیست برای جلب نظر دیگران و جذب انان به سمت خود شعار دهیم و حدود بیست سطری بنویسیم تا کسی ما را درک کند...
تازگی ها یک چیز دیگه هم فهمیدم این دوستمون(1361) بسیار خوب بلد است تا ما را به سخن وادار نماید و شاید به دردودل کردن و نوشتن............
و اینکه چقدر بد است من نقاب حوصله خواندن نوشته های طولانی را نداشته باشم و از راهنمایی دیگران بگذرم ولی در واکنش به چند شکلک که خواندن و دیدن ان زحمتی نمی دارد ...چندسطر که هیچ طوماری می نویسم.....
حسین پور (سه شنبه 19 خرداد 88)
تشکرشده 0 در 0 پست
با سلام به 1361 و بقيه اعضا
عزيز اميدوارم که خدا مشکل شما رو حل کنه من هم از دست اين مشکلات تا امروزکه حدود 4 سال از ازدواجم ميگذره سکوت و تحمل کردم ولي الان طوري شدم که هر وقت توي خانه تنهام شروع ميکنم به فحش دادن به مادر شوهر و خواهر شوهرم و بعد هم گريه مي کنم حتي گاهي اوقات جيغ مي کشم که باعث ناراحتي همسايه هام مي شه خيلي دلمو شکوندن ....خيلي خيلي ....
اميدوارم که تو هم بتواني تحمل کني ولي به دردهاي من دچار نشي ...
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)