سلام دوستان خوب همدردم
يكي از دوستاي من يه مشكلي براش پيش اومده و ازم خواسته از شما كمك بگيرم....قضيه اينه كه بعد از طلاقش از همسرش حالا به محيط دانشگاهش برگشته و با پسري اشنا شده
حالا براي اينكه به خيال خودش اشتباهات گذشتشو (بيخياليو بي غيرتي در قبال همسرش)تكرار نكنه داره از اين ور بوم ميفته يعني با بدبيني هاش طرفشو اذيت ميكنه ودائم گير بيخودميده و دم به دقيقه باهاش تماس ميگيره كه در چه حالي و ....؟؟؟
راستي دوستم متولد 65 و پسره 67
چون همسر سابقش از سادگي و اعتمادش سو استفاده كرد و با اينكه سختي هاي زيادي رو تحمل كرد نتونست باهاش بسازه و توافقي از هم جدا شدن
و خودش ميگه (ر) از خداش بود كه بهم مهريه نده و منو از سرش باز كنه.......
حالا با اين همه احساس منفي چه طور ميتونه به بقيه اطمينان كنه و موقعيت هاي جديد رو از دست نده؟
اگر سوالي باشه جواب ميدم
علاقه مندی ها (Bookmarks)