به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 27

Hybrid View

  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 دی 88 [ 22:39]
    تاریخ عضویت
    1388-2-20
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    3,105
    سطح
    34
    Points: 3,105, Level: 34
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 13 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    +دلم شکسته بی معرفتی تا این حد؟

    سلام

    من مونس هستم 24 سالمه درسم تموم شده رشتم پیراپزشکیه(رادیولوزی)...

    1 سال با اقایی به اسم علیرضا دوست بودم قصدمون هم ازدواج بود خونواده ایشون میدونستن مادر علی رضا عکس منو دیده بود و پسندیده بود آبجیش منو زن داداش صدا میزد از پشت تلفن...

    از ماجرای آشنایمون بگم اینکه علی رضا قبل آشنایی با من با دختری دوست بوده حتی خواستگاری اون دختر هم رفته بوده که چیزی به عقدشون نمونده اون دختر خواستگاری با شرایط بهتر از علی رضا پیدا میکنه و بی معرفتی میکنه میره! ازدواج میکنه و علی رضا در بد موقعیتی قرار میگیره اما هر طوری هست خودشو جمعو جور میکنه با کار و ادامه تحصیل ذهنشو مشغول میکنه...

    بعد 1 سال من با علی رضا آشنا شدم تا چند ماه اول آشناییمون که گذشت یک روز به من گفت از اینکه اون دختر خودشو قبل ازدواج به من نشون داد خیلی خوشحالم چون اون اگر وارد زندگی میشدم کسی که مادیات خیلی براش مهمه مسلما در مسیر زندگی نمیتونستم روش حساب کنم و منو تنها میذاشت با کوچیکترین مسئله ای.... و از صمیم قلبم میگم با شناختی که از تو دارم خیلی خوشحالم که اون رفته و خدا تو رو به من داده کسی که خیلی شبیه منه و میدونم تکیه گاه برای منه و زنیه که میتونم روش حساب کنم که همیشه کنار من هست حتی در بدترین شرایط.....

    بعد از چند ماه یک روز علی رضا به من گفت اون دختر با من تماس گرفته و گفته به دلیل شکاک بودن همسرم تقاضای طلاق دادم و میخوام از شوهرم جدا شم...تو هنوز هم منو میخوای؟ من سکوت کردم فقط پرسیدم علی تو بهش چی جواب دادی؟ گفت معلومه منم گفتم نه من الان کسی رو مد نظر دارم به زودی هم خواستگاریش میرم خیلی هم دوستش دارم فکر برگشت پیش منو دیگه نکن....

    این موضوع گذشت من هم دیگه پا پی نشدم و چیزی نپرسیدم چون به علیرضا خیلی خیلی اعتماد داشتم خدا رو شکر من توی 1 سال صداقتم رو بهش نشون دادم و در بدترین شرایط کنارش بودم در سخترین اوضاع مالی...علی رضا از هر گنجی برای من با ارزش تر بود.....

    با همه وجودم سعی داشتم کمکش کنم همیشه پشتش بودم خودم دوران طرحمو میگذرونم شب و روز کار میکنم در هفته 3 تا 4 شب شیفته کاری دارم(خودم خواستم برای آیندم میخوام پسنداز داشته باشم) هر وقت از مشکلات مالی توی زندگی میگفت من همیشه میگفتم علی من کار میکنم تو ام کار میکنی خدارو شکر هردومون سالم هستیم زندگیمونو میچرخونیم... نترس قرار نیست مشکلات مالی فقط روی دوش تو باشه ببین من هم کار میکنم چه الان چه در آینده....

    خلاصه میگم....گذشت دقیقا 1 سال از دوستیه ما میگذشت که یک باره علی به من زنگ زد گفت مامانم مخالف ازدواج ماست! و 1 هفته طول نکشید تا خداحافظی کرد اون لحظه رو هیچ وقت فراموش نمیکنم هیچ وقت.... تا این که این هفته متوجه شدم علی با همون دختر سابق رابطه داره! دوباره خانوادش به خواستگاری اون دختر رفتن!

    خیلی دلم شکسته خیلی... علی رضا دیشب با من تماس گرفته و حلالیت میخواد و گفته نفرینش نکنم من هم بهش گفتم علی جان اگر خاری به پای تو بره اولین کسی که ناله میکنه منم چطور نفرینت کنم؟ اما دلم شکسته همین...

    میگفت من به تو بد کردم نامردی کردم همه قول و قرارامو فراموش کردم ولی منو نفرین نکن ببخش... گریه میکرد و از شدت بغض نمیتونست راحت صحبت کنه..

    دوستان اومدم اینجا دردو دلی کنم... حالم خیلی بده ..دل شکستم... برای منم دعا کنید. نمیدونم چی باعث شده علی دوباره اون دختر رو ترجیح بده کسی که بی معرفتیش بهش ثابت شده کسی که یک بار ازمایششو خیلی بد پس داده حتی اگز از لحاظ ظاهر هم بخوایم بسنجیم باور کنید من از اون دختر خیلی ظاهرم بهتره.....چه چیزی باعث شده 1 سال دوستی سالم با عشق سالم رو فراموش کنه؟چه چیزی باعث شده قلب منو زیر پا بزاره؟

  2. 2 کاربر از پست مفید مونس_ص تشکرکرده اند .

    مونس_ص (جمعه 10 شهریور 91), دختر بیخیال (دوشنبه 18 فروردین 93)

  3. #2
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: دلم شکسته بی معرفتی تا این حد؟

    مونس جان
    اول از همه به تالار خوش آمدي
    دختر خانم گل و موفق چه خوب كه در ابتداي راه اين آقا را شناختي .
    معلوم هم هست كه عاشق واقعي هستي پس در پي وصل نباش رهايش كن . به چرا ها هم فكر نكن .

    تو دختر موفقي هستي فقط مواظب باش كه اگر چند وقت بعداين مرد به سوي تو آمد اين سير تسلسل را تكرار نكني . من مي توانم تو و حال و روز امروز ات را درك كنم .ولي از آنجايي كه معلوم است دختر با پشتكار و موفقي هستي فعلا به برنامه هاي خودت برس . خدا كريم است . از خدا تشكر كن كه پيش از هر اتفاقي اين مرد را شناخته اي و به تو نازنين فرصت شناخت ايشان را داده .

  4. 7 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (شنبه 11 شهریور 91)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 دی 88 [ 22:39]
    تاریخ عضویت
    1388-2-20
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    3,105
    سطح
    34
    Points: 3,105, Level: 34
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 13 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دلم شکسته بی معرفتی تا این حد؟

    سلام ani متشکرم بابت خوش امد گویی

    من رهاش کردم سپردمش به خدا از خدا هم براش باورد کنید روزای خوب و موفقیت میخوام هر چند دلم شکسته همه احساسم زیر سئوال رفته ولی نمیتونم ناراحتی علی رضا رو ببینم برای سلامتیش دعا میخونم بهش گفتم برو و خوش بخت شو به من هم فکر نکن بسپار به خدا نگران حال روز من نباش میگذره همه این روز ها میگذره گفت من سپردم تو هم منو سپردی به خدا؟ میترسه من نفرینش کنم افسوس افسوس 100 افسوس.....

    خدا رو شکر الان مشغول کار هستم سرم خیلی شلوغه خیلی امروز که خونم از شنبه صبح سر کار بودم تا امروز ساعت 2 بعد از ظهر...شیف کاریم خیلی ریاده عمدا میخوام خونه نباشم فکرم مشغول باشه وای ani عزیز که منو درک میکنی مهربان میدونی که خیلی سخته من 1 سال ایندمو با علی رضا دیدم ...حتی اینکه خونمون چه شکلی باشه چند تا بچه داشته باشیم اسم بچه هامون کی عقد کنیم کجا زندگی کنیم و و وووووووووووو.................
    میدونی چه قدر سخته؟گوشه به گوشه همون بیمارستان و محل کارم خاطرست برای من لحظاتی که با هم تماس داشتیم....
    لحظات میتونم بگم وحشت ناکی رو دارم سپری میکنم.... چه گناهی کردم که اینطور تقاص پس میدم/دل کی رو شکستم که اینطور دلم شکست؟

  6. 3 کاربر از پست مفید مونس_ص تشکرکرده اند .

    مونس_ص (دوشنبه 21 اردیبهشت 88), دختر بیخیال (دوشنبه 18 فروردین 93)

  7. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 اسفند 94 [ 11:19]
    تاریخ عضویت
    1387-7-01
    نوشته ها
    1,948
    امتیاز
    22,799
    سطح
    93
    Points: 22,799, Level: 93
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 551
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,205

    تشکرشده 4,459 در 1,179 پست

    Rep Power
    210
    Array

    RE: دلم شکسته بی معرفتی تا این حد؟

    سلام بر دوست عزیز و گرامی....
    ممنون که ما را لایق همدردی دانستید....
    ماجرا را خواندم.....دوست من چرا شکرگزار نیستی....حال می گویی چرا؟؟؟؟
    خواهم گفت....بر فرض مثال شما با علرضا گرامی ازدواج می کردید و بعد از ازدواج و گذشت سال هایی ....دوباره عشق قدیمی علیرضا سراغش می آمد و دوباره پیشنهاد ادامه رابطه را می داد.....به نظرت اقای علیرضا چکار می کرد؟؟؟؟؟

    >>>>>همان کاری که امروز کرد ....فکر نمی کنید خدا شما را بسیار دوست دارد!!!

    دوست گرامی.....متاسفانه ما انسان ها گاهی از یک اشتباه درس نمی گیریم و تا در زندگی شکست نخورده و نابود نشویم بازهم به دنبال اشتباهاتی می رویم که یک بار تجربه اش کرده ایم....علیرضا شما هم همین گونه است....چطور می تواند با کسی که او را به دیناری فروخت زندگی کند.........آری می گوید همان گونه که الان زندگی می کند ...ولی او چشمانش را بسته و در گرمی عشق ناپخته خودش را گم کرده است....
    دوست عزیز ...شما کار خوبی کردید....فقط دعایش کن ...نه نفرینش.....همان طور که خود این گونه کردی......دعا کن در زندگی خوشبخت باشد.....دلت صاف است صاف ترش کن..
    موفق باشی...

  8. 5 کاربر از پست مفید حسین پور تشکرکرده اند .

    حسین پور (دوشنبه 21 اردیبهشت 88)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 30 شهریور 88 [ 20:23]
    تاریخ عضویت
    1387-7-14
    نوشته ها
    96
    امتیاز
    3,646
    سطح
    37
    Points: 3,646, Level: 37
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 22 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دلم شکسته بی معرفتی تا این حد؟

    سلام دوست عزيز تازه واردم مونس
    واقعا با خوندن مطالبت از جهتي متاثر شدم به خاطر ناكام ماندن اين رابطه و از جهتي چه شوق عميقي رو در خودم حس كردم به خاطر اين عشق پاك و احساس زيبا................چه قدر قشنگه كه تو بعد از شكسته شدن قلبت بازم از خدا خوشبختيشو طلب ميكني و اون آقا قدر اين احساس رو ندونستن و راهتون از هم جدا شد
    ولي خواهش ميكنم شكر گذار خدا باش كه زودتر و قبل از اينكه زير يه سقف برين اين اتفاق افتاد..........فكرشو بكن اگه زندگيه مشتركتون رو شروع كرده بودين و بعد شاهد اين اتفاق بودين چه ميشد...................
    دوست گلم شما هم منتظر عشق واقعيه خودتون بمونين...كسي كه شما رو همون قدر كه دوستش دارين دوست داشته باشه.........كسي كه معناي وفاداري رو درك كنه و براي هميشه ي هميشه كنارتون بمونه...........علي رضا جفت شما نبود و سر نوشتت گويا با اون خانوم پيوند خورده بود ولي الان شما هستين كه بايد منتظر عشقتون و احساس كردنش با تمام وجودتون باشين...........روزي ميرسه كه به تمام اين ماجرا ميخندين فقط زمان لازم داره..........اميدوارم صبور باشي و بدوني كه اين درد فقط براي تو نيست و خيلي از دخترها و پسرها اونو تجربه كردن........بعضي افراد بعد از 6 يا 7 سال آشنايي و دوستي طعم تلخ جدايي رو چشيدن و الان بعد از گذشت زمان اونو به فراموشي سپردن..............ميدونم سخته ولي انشالله خيلي زود اين زخم هم التيام پيدا ميكنه

  10. 3 کاربر از پست مفید mimi تشکرکرده اند .

    mimi (شنبه 11 شهریور 91)

  11. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 مرداد 88 [ 16:57]
    تاریخ عضویت
    1388-2-09
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    2,810
    سطح
    32
    Points: 2,810, Level: 32
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 11 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دلم شکسته بی معرفتی تا این حد؟

    واقعا متاسف شدم .. اون لیاقت داشتن تو رو نداشت . مطمئنم اون یه روزی پشمون میشه که دختری مثل تو رو از دست داده .

  12. 3 کاربر از پست مفید mojt@ba تشکرکرده اند .

    mojt@ba (شنبه 11 شهریور 91), دختر بیخیال (دوشنبه 18 فروردین 93)

  13. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 دی 88 [ 22:39]
    تاریخ عضویت
    1388-2-20
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    3,105
    سطح
    34
    Points: 3,105, Level: 34
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 13 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دلم شکسته بی معرفتی تا این حد؟

    سلام به شما ممنونم از همدردیتون نمیدونید چه قدر به این درد دل همدردی شنیدن حرفایی که با من همدلی میکنه چه قدر نیاز داشتم از اونجا که همه دوستانم رابطه منو علی رضا رو میدونستن نخواستم علی رضا رو خراب کنم و هیچ نگفتم همه هم حالشو از من میپرسن دیگه خیلی سخت شده برام میخوام فریاد بزنم که دیگه علی وجود نداره....اما ترجیح دادم سکوت کنم ...به این جا اومدم تا برای شما عزیزان حرف دلمو بزنم

    نقاب مهربان میدونم به همه حرف های شما عزیز هم خوب فکر کردم شما درست میگید این آزمایشی بود که متاسفانه نتیجش اون نشد که من همیشه فکر میکردم ....
    من هیچ وقت علی رو نفرین نکردم و نمیکنم من دوستش داشتم چه طور میتونم نفرینش کنم؟افسوس علی این رو نفهمید! که من باهمه وجودم دوستش داشتم...

    دچار یک دگانگی شدم احساس بدبینی که ناخود اگاه داره در من پیدا میشه امروز اصلا متوجه نبودم یکی از دوستام در باره نامزدش صحبت میکرد یک باره حرفی زدم که دوستم گفت مونس چی میگی؟این چه حرفیه؟چه قدر بد بین قضاوت میکنی؟
    میدونم سر چشمش کجاست...دوستان من بعضی از اس ام اس های علی رو برداشتم و تموم صحبتهاش در این چند وقت دائم توی ذهن من میاد و میره وقتی اونها رو میخونم یا حرفهاش توی ذهنم زمزمه میشه سرم گیج میره! ایا این همون علی هستش؟ این اس ام اس ها رو همین علی برای من نوشته؟این صحبت ها رو اون گفته؟آیا همون موقع هم دروغ میگفته؟یعنی این قدر دروغویه خوبی بوده من متوجه نشدم؟یا راست میگفته و الان یک تصمیم اشتباه گرفته؟

    اگر الان چرا چرا میکنم به همین دلیل هست کسی که یک روزی خودش به من میگفت من نمیدونم چه خوبی کردم و کجا و به کی که خدا تو رو در زندگیه من اورده بار ها و بارها میگفت تو یک فرشته هستی مونس میگفت با همه وجودش به داشتن من افتخار میکنه چه طور گذاشت و رفت؟این ها برای من سئواله؟سئوال های بیجواب؟ دارم به همه چی شک میکنم به عشق به محبت به انسانیت به همه چی...........

    mimi عزیز ممنون از همدریه قشنگتون ممنون و یک دنیا ممنونم که دلداریم میدین mojtaba عزیز از لطف شما هم ممنونم ...

  14. 3 کاربر از پست مفید مونس_ص تشکرکرده اند .

    مونس_ص (شنبه 11 شهریور 91), دختر بیخیال (دوشنبه 18 فروردین 93)

  15. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 اسفند 88 [ 19:22]
    تاریخ عضویت
    1388-2-12
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    2,798
    سطح
    32
    Points: 2,798, Level: 32
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 102
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 7 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دلم شکسته بی معرفتی تا این حد؟

    دوست عزیز...قبول دارم که کنار اومدن با این مسئله خیلی سخته...
    گاهی فکر میکنم چرا بعضی ها جواب محبت رو با بی معرفتی و جواب بی معرفتی رو با محبت میدن....
    چرا دل کسی که همه جوره قبولش داره رو راحت میشکنن ولی نمی تونن دست رد به سینه کسی که جز به خودش به کس دیگه فکر نمیکنه بزنن...
    می دونی کار دنیا برعکسه...
    ولی به نظرم باید خدا رو شکر کنی که زود دستش رو شد...نمی خوام بگم آدم پستیه فقط قبول کن اون آدم خیلی ضعیف بود و همین ضعفش به ضررش تموم میشه...
    کی می دونه حکمتش چی بوده؟
    کی می دونه چند سال دیگه چه اتفاقی میفته...
    راضی باش و منتظر...هرچقدرم سخت باشه...شاید خبرای بهتری تو راه باشه

  16. 4 کاربر از پست مفید charming تشکرکرده اند .

    charming (جمعه 10 شهریور 91)

  17. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 تیر 88 [ 04:53]
    تاریخ عضویت
    1388-1-26
    نوشته ها
    51
    امتیاز
    3,351
    سطح
    36
    Points: 3,351, Level: 36
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 149
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 15 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دلم شکسته بی معرفتی تا این حد؟

    مونس عزیزم احساسات شما خیلی ناب هستند خیلی باید مراقب خودت باشی تا کسی شما و احساسات ناب و زیبای شما را به بازیچه نگیرد
    من مخالف اشنایی و داشتن ارتباط دختر و پسر به صورت غیر رسمی هستم تا به حال از خودت پرسیدی که این اقا که قبلا به خواستگاری ان دختر خانم رفته بود چرا به خواستگاری شما نیامد؟ ( اقای که قبلا به خواستگاری رفته یعنی امادگی ازدواج را داشته )
    عزیزم همان طور که دوستان گفتند خدا شما رو خیلی دوست داره که خیلی زود ماهیت این اقا برای شما روشن شد
    فقط یه تجربه کوچولو و اون هم این که اقایون از خانم هایی که تمام عشق و محبت شون کف دستشون باشه زیاد خوششون نمی اد باید به اقایون اجازه داد تا خودشون عشق و محبت رو درخواست کنند و بدست بیارن
    از صمیم قلب برایت ارزوی خوشبختی می کنم و امیدوارم بهترین ها نصیبت شود

  18. 2 کاربر از پست مفید some14me تشکرکرده اند .

    some14me (دوشنبه 21 اردیبهشت 88)

  19. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 دی 88 [ 22:39]
    تاریخ عضویت
    1388-2-20
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    3,105
    سطح
    34
    Points: 3,105, Level: 34
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 13 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دلم شکسته بی معرفتی تا این حد؟

    ممنونم دوستان سئوالی زیبایی some 14me پرسیدین من برای شما میگم... اتفاقا من هم اهل روابط اینچنینی نبودم شاید دیگر کسی باور نکنه چون 1 بار اون رو تجربه کردم و تلخی ماجرا همین جاست که اگر آیه هم بیارم که رابطه من با علی بسیار بسیار سالم بود حتی در این 1 سال دست همو نگرفتیم آیا کسی باور میکنه؟ نمیدونم بعضی وقتها هم با خودم میگم مهم خدای توست که ناظر بر این رابطه بود که کیفیت چگونگی این رابطه بر هر کس پوشیده باشه بر او پوشیده نسیت از حقیقت با خبر هست او میداند پس بس است...

    اما اینکه چرا به خواستگاری نیومد ...بله زمانی که من با علی رضا آشنا شدم همونطور که خیلی کوچولو اشاره کردم در بدترین شرایط مالی بود که پدرش ورشکسته شده بود حتی علی برای امرار معاش خانوادش به سختی کار میکرد همراه پدرش شب و روز و بسیار بده کار شده بودن. زمانی که با اون دختر در ارتباط بوده پدر علی چون از لحاظ مالی مشکلی نداشته به پشتوانه پدرش به خواستگاری اون دختر میرن ..
    برای خواستگاری من مشکلی از نظر من نبود من پدرم هم خوب میشناختم اگر میومد به هر دومون فرصت میداد تا خودمونو جمع کنیم ولی علی نیومد چون خانوادش در شرایط خوبی اصلا نبودن که بخوان به ازدواج علی فکر کنن از طرفی یک بار به شکل خیلی بدی به دلیل رفتن اون دختر خانواده علی ناراحت شده بودن چون خواستگاری اون دختر به اصرار خود علی بوده و از نظر خانوادش زود هنگام... از من 1 سال فرصت خواست من هم موافقت کردم.

    تعجب من الان این هستش که چطور مادر علی رضا الان حاضر به خواستگاری دوباره از اون دختر شده؟ نمیدونید چه قدر سئواله بی جواب در ذهن من هست که داره دیونم میکنه...

    یعنی از اول هم نمیخواسته بیاد؟1 سال منو... باورم نمیشه؟

  20. کاربر روبرو از پست مفید مونس_ص تشکرکرده است .

    دختر بیخیال (دوشنبه 18 فروردین 93)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: یکشنبه 27 بهمن 92, 14:10
  2. نـکات حیـاتی و شگفت انگیـز در مراسم خواستـگاری
    توسط abi.bikaran در انجمن انتخاب و خواستگاری
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: سه شنبه 19 آذر 92, 22:07
  3. لطفا راهنمایی کنید ، کم رو و خجالتی هستم ،نگران آینده ام هستم
    توسط saratanha در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: چهارشنبه 15 آبان 92, 15:48
  4. خواستگاران مدرن با پدری تقریبا سنتی
    توسط goleyas در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 19 اردیبهشت 88, 19:45

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:27 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.