کودک و فرزند جديد

آيا ميدانيد كه وقتي فرزند دومتان به دنيا مي آيد، چگونه بايد فرزند اولتان را آماده ورود او كنيد؟ ابتدا بايد دقت داشته باشيد كه فرزند اولتان نيازمند دنيايي از توجه و علاقه است تا اطمينان پيدا كند كه بچه دوم و جديد جايگزين او نخواهد شد. در اينجا به ده شيوه مفيد و سودمند اشاره مي كنيم كه با به كار بستن آنها مي توانيد به راحتي فرزند اولتان را براي ورود بچه دوم آماده سازيد.
۱- برنامه اي ترتيب دهيد كه فرزند اولتان اوقات زيادي را با پدرش تنها باشد.
بايد بدانيد كه اختلاف سني خيلي كم ( كمتر از سه سال ) بين بچه ها، هميشه مي تواند باعث به وجود آمدن برخوردها و اختلافاتي بين بچه ها شود، چرا كه هر دو نياز شديد و فراواني به توجه والدين دارند. پس، در صورتي كه اختلاف سن بين فرزند اولتان با فرزند دوم كمتر از سه سال است، اطمينان حاصل نماييد كه وقت كافي در اختيار بچه اول قرار مي دهيد تا او احساس كمبود پيدا نكند. به خصوص، او نياز خواهد داشت كه اوقات زيادي را با پدرش به تنهايي به سر ببرد.
۲- كتابهاي مربوط به اطفال شيرخواره و كوچك را براي فرزندتان بخوانيد.
حتي زماني كه باردار و در انتظار ورود فرزند دومتان هستيد، توجه، عشق و علاقه كامل و صددرصد شما معطوف به فرزند اولتان خواهد بود و همين به او كمك مي كند كه خودش را با آن موقعيت جديد منطبق و سازگار سازد. كتابهايي را برايش بخوانيد كه با به دنيا آمدن بچه هاي كوچك و اضافه شدن آنها به جمع خانواده مرتبط هستند و در مورد طفل داخل شكم تان با او صحبت كنيد. گرچه، ممكن است فرزند اولتان، به طور كامل صحبت هاي شما را درك نكند. ولي به اين شكل، اطلاعات لازم را كسب مي كند و در رابطه با ورود بچه جديد به خانواده توجيه و آماده مي شود.
۳- زمان تغيير دادن ها را به طور متناوب تنظيم كنيد.
اگر لازم مي دانيد كه تخت يا اتاق جديدي را براي ورود فرزند دومتان تهيه كنيد، اين تغييرات را دست كم چهار تا شش هفته قبل از به دنيا آمدنش صورت دهيد. به اين ترتيب، احتمالش خيلي كم خواهد بود كه فرزند اولتان در رابطه با اين تغيير و تحولات احساس ناراحتي پيدا كند و حس حسادتش تحريك شود. به هر صورت، هر گونه تغيير و تحولي را كه لازم مي دانيد صورت دهيد وبه هيچ وجه اين تحولات نبايد همزمان با به دنيا آمدن بچه جديد انجام شود.
۴- فرزند اولتان را تشويق كنيد كه رابطه ملايم و خوبي با بچه جديد برقرار كند.
به او مفهوم ملايمت در نوازش طفل شيرخواره را ياد بدهيد و قبل از به دنيا آمدن بچه دوم، اين اعمال ملايم را با او تمرين كنيد. به اين ترتيب، قبل از آن كه خواهر يا برادر بزرگ يك بچه شود، مفهوم برقراري يك ارتباط ملايم را مي فهمد.
۵- بگذاريد كه فـــــرزند اولتان يك بچه باقي بماند و دوران خوش و خاطره انگيـــز خردسالــــي اش حفظ شود.
عليرغم اين حقيقت كه فرزند اولتان تبديل به خواهر يا برادر بزرگتر ميشود، او را از فعاليتهاي مختص دوران خردسالي اش محروم نكنيد و نشاط وسرخوشي مختص آن زمان را از او نگيريد. تصور نكنيد كه با به دنيا آمدن بچه جديد، فرزند اولتان مجبور است كه به جاي خوابيدن در گهواره اش،روي يك تخت ديگر بخوابد،به خصوص اگر احساس ميكنيد كه از خوابيدن در گهواره اش،هنوز لذت ميبرد و در آن راحت است. اگر هنوز از پوشك استفاده ميكند، بگذاريد اوضاع به همان روال پيش برود و اگر به او شير ميدهيد آنرا قطع نكنيد.چرا كه او هنوز خودش يك بچه است و نيازهاي خاص خودش را دارد! انتظار اين را داشته باشيد كه او دوست داشته باشد مثل سابق در آغوش گرفته شود و از گرماي تن شما و زمزمه ها و راز و نيازهايي كه زير گوشش نجوا ميكرديد، برخوردار شود.
۶- خودتان را آماده مواجهه با بداخلاقي ها، عصبانيت ها، تندخويي ها، بي حوصلگي ها و ترشرويي هاي او كنيد.
اگرفرزند اولتان نق نقوتر، بداخلاق تر و وابسته تر از هميشه به نظر رسيد، غافلگير و شوكه نشويد. او نياز دارد كه ابراز وجود كند و اطمينان يابد كه جايش در خانواده هنوز ايمن است. با گذشت زمان و ملاحظات خاص شما، فرزند اولتان به جاي حسادت نشان دادن از خودش، در رابطه با نقش جديدش در خانواده، حس تسلط و كنترل پيدا مي كند و خودش را با وضعيت جديد سازگار و منطبق مي سازد.
۷- به او يادآوري كنيد كه زماني خودش هم يك طفل شيرخواره و كوچك بود.
به او عكسهاي دوران نوزادي اش و هدايايي را نشان دهيد كه وقتي تازه متولد شده بود، دريافت ميكرد و علاقه و توجهي را به يادش بيندازيد كه در آن زمان كسب مي كرد.
۸- چند اسباب بازي ويژه و مخصوص برايش بخريد.
خريدن اسباب بازي هاي جديد براي فرزند اولتان هم مفيد و سودمند واقع خواهد شد. چرا كه وقتي فرزند دومتان به دنيا مي آيد و دنياي توجه و هدايا معطوف او مي شود، فرزند اولتان چيزهايي براي خودش خواهد داشت كه سرش با آنها گرم باشد وبه خواهر يا برادر كوچكش حسادت نكند.
۹- پيشاپيش فرزند اولتان را تشويق كنيد كه بعد از به دنيا آمدن بچه دوم،كمكتان كند.
اين عمل به او حس توانايي، كارداني، شايستگي، لياقت و توانمندي مي بخشد. وقتي بچه جديد به دنيا مي آيد، فرزند اولتان مي تواند با آوردن پوشك براي مادرش يا تكان دادن يك اسباب بازي مقابل صورت بچه كمك سودمندي ارائه دهد.
۱۰- به او مزاياي خواهر يا برادر بزرگتر بودن را نشان دهيد.
فرزند اولتان را درگير فعاليت هايي كنيد كه قادر به انجامشان است و مي تواند او را از بچه تازه متولد شده مجزا كند، و به اين ترتيب اين پيام را به او برسانيد كه چون ديگر يك طفل كوچك نيست، مي تواند كارهاي خاصي را انجام دهد. او را در آغوش بگيريد، درحالي كه برايش كتاب مي خوانيد عكس هايش را به او نشان دهيد، يك جدول يا معماي ساده را باهم حل كنيد و ديگر فعاليت هايي را با او انجام دهيد كه لازمه و متناسب با سن و رشدش هستند، به اين ترتيب، شور و شوق او از بزرگ شدنش و انجام كارهايي ادامه پيدا مي كند كه وقتي نوزاد بود قادر به انجامشان نبود، ولي حالا از توانايي انجام آن برخوردار است. خواه بچه جديدي به جمع خانواده اضافه شود و يا فرزند نوجوانتان به قصد تشكيل زندگي يا ادامه تحصيل، جمع خانواده را ترك كند، همواره تغيير و تحولات در خانواده ها نيازمند سازگاري هاي بنيادين و ريشه اي رواني، ذهني، روحي و جسماني هستند.
پژوهشگران و محققان مسايل خانوادگي، پيدايش اين تغيير و تحولات در زندگي روزمره اعضاي خانواده را تنش زاترين حالت ممكن معرفي كرده اند. پس، اگر فرزندان نوپا و كوچك تان در خلال اين چارچوب زماني، تا حدي سير قهقرايي را طي كنند، نبايستي نگران شويد و بايد آن را امري طبيعي بدانيد كه بسيار موقتي، گذرا و زود گذر است.
( منبع : عياران )

اولی، آخری یا وسطی


چگونه سه کودکی که خانه، پدر و مادر و مجموعه برخی از ژن هایشان یکسان است، اینقدر متفاوت از یکدیگر بار می آیند؟
دکتر فرانک سولوی می گوید: «ترتیب تولد فرزندان باعث مسائل بسیاری می شود». تحقیقات وی حاکی از آن است که فرزندان اول عموماً اعتماد به نفس بیشتری دارند و هدفمندتر، جسورتر و سازگارترند، فرزندان وسطی معمولاً اجتماعی تر و آرام ترند و فرزندان کوچکتر غالباً آسوده خاطر و بی خیال تر، اما بی انگیزه ترند.
دکتر کوین لسمون نویسنده کتاب «ترتیب تولد» می گوید: «ترتیب تولد تاثیر زیادی در زندگی فرزندان دارد، اما این یک فرآیند ساده، مثل بریدن شیرینی نیست». او معتقد است: «جنسیت، بزرگی خانواده و فاصله بین فرزندان، می تواند تاثیر ترتیب تولد روی بچه های شما را تشدید کند یا تخفیف دهد. با این همه، شناخت خصایص نوعی در هر یک از فرزندان از نظر ترتیب تولدشان، به بارآمدن فرزندانی شادتر کمک خواهد کرد. مطلب زیر می تواند در شناخت مسائل اساسی مربوط به تربیت فرزندان راهگشا باشد:
فرزند اول
خصوصیات: با اعتماد به نفس ، هدفمند، کمال گرا، مصمم، جدی، مسئول، هشیار، ارباب منش
چگونه اتفاق می افتد -شما اولین فرزندتان را با دقت زیادی حمام می کنید و هر جنبه از رشد او را مشتاقانه زیر نظر دارید. برای مدتی، او تنها دریافت کننده انرژی شما برای پرورش کودک است. این امر او را تشویق می کند که خود را خاص احساس کند، اعتماد به نفسش را بارور سازد و انتظارات فراوان شما را پاسخ گفته و در خود، درونی سازد. در همان حال، نگرانی دائمی و مراقبت های شما او را هوشیار و محتاط می سازد. وقتی فرزند جدیدی از راه می رسد، شما در نگهداری او از فرزند اول کمک می خواهید:«لطفا کمی آب میوه به خواهرت بده» یا «هر وقت صدای او را شنیدی من را خبر کن».
نکته مثبت: چنین کاری اعتماد به نفس را به او القا می کند.
نکته منفی: این امر می تواند او را کمی به احساس ارباب منشی متمایل سازد.
شکوفاکردن خصوصیات بهتر-فرزندان اول به خوبی از نقایص خود آگاهند، بنابراین به شما می آموزند که اشتباهات آنها را بپذیرید و نیز اشتباهات دیگران را. انتقادات خود را نیز تعدیل کنید. اگر هدیه ای که او برای مادربزرگ بسته بندی کرده، خیلی بد و خراب است، آن را به رخ او نکشید و سعی نکنید آن را درست کنید.
برای جلوگیری از تبدیل شدن و قدرت رهبری او به حس ریاست منشی، به فرزند کوچکتر اختیار تصمیم گیری در خانواده بدهید. فرزند بزرگتر خود را پرستار بچه یا مجری قانون نکنید. «مری والاس» مولف کتاب «ملالت های ترتیب تولد» می گوید: «فرزندان کوچکتر نباید باری بر دوش فرزند بزرگتر باشند». در صورتی که به کمک نیاز دارید، مؤدبانه از او خواهش کنید: «میشه لطفاً به برادرت در پوشیدن لباس کمک کنی؟». از همه مهمتر به کودک بزرگتر خود اجازه دهید که فقط «یک بچه!» باشد.
فرزند وسطی
خصوصیات: واقع گرا، انعطاف پذیر، اهل رقابت، باسیاست، اجتماعی، مستقل؛ ممکن است خود را درجه دوم یا نادیده گرفته شده احساس کند.
چگونه اتفاق می افتد؟-فرزند دوم نوعاً ناامیدانه سعی در همگام پیش رفتن با فرزند بزرگتر می کند یا در راستایی کاملاً متفاوت قدم برمی دارد(مثل تمرکز روی ورزش در شرایطی که برادر بزرگترش به تحصیل، بیش از هر چیزی اهمیت می دهد).از آنجا که او فشارهای پدر و مادر را کمتر از فرزند اول احساس می کند، احتمالاً آرامش بیشتری دارد، اما در عین حال احساس می کند که به او به اندازه کافی توجه نمی شود و هنگامی که فرزند دیگری از راه می رسد، عوارض فرزند میانی، غالباً او را خرد می کند. جایگزین شدن فرد دیگری به عنوان بچه خانواده، می تواند او را در این احساس که به عقب صحنه رانده شده و مورد بی اعتنایی قرار گرفته، واگذارد. احتمالاً فرزند وسطی شما خونگرم و زودجوش است و از طریق دوستی با هم سن و سال خود، جویای توجه است و در تلاش برای خشنودکردن هم فرزند بزرگتر و هم کوچکتر، می تواند مذاکره کننده زبردستی شود یا به کلی از تعارضات و برخوردها فاصله گیرد.
شکوفاکردن خصوصیات بهتر-نادیده گرفتن موفقیت های فرزند میانی بسیار آسان است. «وندی شر» از کلمبیا، مری لند می گوید: «فرزند شش ساله ام- آلفرد- سخت ترین شرایط را دارد. اگر او کاری بزرگ انجام دهد، آنقدرها باحرارت از آن صحبت نمی کنیم، زیرا برادر بزرگترش قبلاً آن کار را انجام داده است. دادن وقت لازم به او برای انجام تکالیفش نیز سخت است، چرا که فرزند کوچکترم، خیلی پرتوقع است. من سعی می کنم با آنها رفتاری برابر داشته باشم، اما نتیجه کار همیشه اینطور نیست».
راه حل: راه حل هایی را جست وجو کنید که فرزند وسطی شما احساس خاص بودن کند. باید در آلبوم خانوادگی تان عکس هایی جداگانه از او داشته باشید و نه فقط تصاویری جمعی با دیگر فرزندان. مطمئن باشید که او نیز کارهایی برای گفتن از خودش دارد. «مارشا پیرو» مادری از نارکراس جورجیا از فرزند میانی شش ساله اش- هانا- می گوید: «دخترم تنها کسی در خانه است که پیانو می زند و این امر باعث غرور اوست».
استراتژی های دیگری برای تقویت اعتماد به نفس فرزند میانی:
مرتباً جویای نظر او شوید؛
- «عزیزم! دوست داری بعد از شام چه بازی ای بکنیم؟» در درگیری های میان فرزندان، جانب او را بگیرید.
- «چرا تصمیم نمی گیری کی اول باشد؟»
و به او یاد بدهید که چگونه از خودش دفاع کند.
- «اگر کاری را که برادرت می کند دوست نداری، به او چی می گویی؟»
و او را قبل از فرزندان بزرگتر به آشنایان خود معرفی کنید.
فرزند کوچکتر
خصوصیات: آسانگیر، مهربان، ماجراجو، سرکش، پرسروصدا و شلوغ، وابسته، خودمحور، جویای توجه!
چگونه اتفاق می افتد؟-فرزند کوچکتر خانواده مورد علاقه شدیدی است و او را لوس می کنند، اما به ندرت مرکز توجه والدین است. او برای قرارگرفتن در کانون توجه ممکن است به سرگرم کردن دیگران اقدام کند یا هنرپیشه کمدی خانه بشود. احتمالاً او بچه ای بی قید و راحت و مخاطره جوست، اما برخی اوقات، کمتر به موفقیت رهنمون می شود.
از آنجا که فرزندان بزرگتر غالباً مراقب او هستند، فرزند کوچکتر بیش از اندازه وابسته و حتی کمی تنبل می شود. مادری از کالیفرنیا هر چه می توانست کرد تا کودک ۵ساله اش - هری- اتاقش را تمیز کند. سرانجام مادر تهدید خود را عملی کرد و اسباب بازی های او را در جعبه ای گذاشت و به گاراژ برد. مادرش می گوید: «او مرا بوسید و گفت: متشکرم مامان! خیلی عالیه!».
شکوفاکردن خصوصیات بهتر-دکتر لمن می گوید: «اطمینان حاصل کنید که فرزند شما سهم خود را از کارهای روزانه انجام می دهد». سواری مجانی به او دادن به دلیل اینکه «خیلی کوچک» است، باعث آزردگی و خشم فرزندان بزرگتر می شود و سبب می شود فرزند کوچکتر شما احساس کند همکاری اش فاقد ارزش است! کارهایی را پیدا کنید که حتی یک بچه نوپا می تواند انجام دهد و این ایده را به او ندهید که از قوانین خانه معاف است.
او را با همان معیارها و پیامدهایی که برای بقیه بچه ها مطرح است، نگه دارید.با ستایش و تمجید، فرزندان آخر خود را فریب ندهید. حتی اگر نقاشی اش که او در پیش دبستانی کشیده، مال عهد دقیانوس بود، آن را روی یخچال و جایی قابل رویت در معرض دید بگذارید. وقتی او برای اولین بار توپی پلاستیکی را شوت کرد درست همان برخوردی را با او بکنید که قبلاً با برادر بزرگترش کرده اید.همانگونه که در مورد فرزند میانی گفته شد، فرزند کوچکتر را نیز در گفت وگوها شرکت دهید و زمانی را با او به تنهایی بگذرانید. وقتی دارید با یکی از دوستانتان گفت وگو می کنید، نقاط عطف او را قبل از فرزندان بزرگتر یادآور شوید و از لوس کردن او خودداری کنید، زیرا مابقی دنیا چنین نمی کنند! به جای نجات دادن او از هرگونه درگیری با بقیه بچه ها، او را تشویق کنید خودش مسائل خود را حل کند؛ در درازمدت فرزندی متکی به خود، مستقل تر و جسورتر پرورش خواهید داد.
آنچه باید درباره تنها فرزند خود بدانید
تقریباً همه فرزندان اول، مثل تک فرزند شروع می کنند و این امر- چه برای فقط چند سال یا تمام عمر باشد- بهره مندی از توجه تمام و کمال والدین هم موهبت و مصیبتی برای آنان است.
جنبه مثبت: اعتماد به نفس و قاطعیت در تنها فرزند شما پرورش خواهد یافت.
جنبه منفی: تنها مرکزتوجه بودن می تواند به توقعات زیاد غیر واقع بینانه ای رهنمون شود.
تک فرزندها معمولاً در کنار بزرگترها احساس راحتی می کنند، اما آنها به واقع به دوستی و نزدیکی با بچه ها نیاز دارند. به دفعات، قرارهایی برای بازی با همسالان فرزند خود تنظیم کنیم تا بدین وسیله مهارت هایی مثل مشارکت، دوستی و حل مشکلات را تعریف کنید.
تک فرزندها مانند بچه های آخری، بیش از حد شیفته می باشند که این امر می تواند آنها را مستحق رفتاری شاهانه سازد. برای غلبه بر تمایل به لوس بارآوردن، اطمینان حاصل کنید که محدودیت هایی برای او قائل می شوید، استقلال و اتکا به نفس او را تشویق می کنید و از تمجید و ستایش بیش از حد خودداری می کنید.