سلام
من سه ماه پيش با پسري شهرستاني كه 6 سال از خودم بزرگتر است آشنا شدم از همان ابتدا مي گفت هر دو طرف صداقت داشته باشيم . اگه نيتمون خير باشه مشكلي نخواهيم داشت . خدا كمكمون مي كنه . بعد از مدتي ديدم از لحاظ اعتقادي به هم نزديك هستيم يعني امتحانش كردم . مي گفت خانوادم مذهبي اند...ادامه تحصيلاتمون تا دكترا براي هردو با اهميت بود . مي گفت معجزه است تو همچين محيطي تو رو پيدا كردم . مي گفت . من همه چيز در مود گذشته و آينده بهت مي گم حتي اگه بدونم نظرت عوض مي شه.بعد ميام خواستگاري و ميگفت ظاهر طرف مقابلم برام مهم نيست باطن برام مهمه و براي حرفش دليل هم آورد . من عكسشو ديدم اونم مي خواست عكسمو ببينه چون اصرار كرد من يه عكس ديگه به اسم عكس خودم براش فرستادم . بعد از كارم پشيمون شدم و عكس خودمو دادم و عذر خواهي كردم. وقتي فهميد عصباني شد . گفت بهم دروغ گفتي . خلاصه دعوامون شد و همه چيز تموم شدو حالا بعد از 3 ماه اومده عذر خواهي مي كنه ميگه ربطي به عكس نداشت من اون موقع سرم شلوغ بود. ترديد دارم ولي ته دلم روشنه . مي خواهد اين جريان ادامه پيدا كنه .
مي دونم خوانوادم با ازدواج اينترنتي مخلفند مي گن عاقبت نداره . دائم تو راديو تلويزيون اين موضوع مطرح مي شه . مي دونم ما احساساتي پيش نرفتيم و وقتي تمام جوانب كار رو با توجه به مطلب شوهر اينترنتي مي سنجم خوب به نظر مي آيد
مي ترسم آخرش مجبور شم به خانواده ام دروغ بگم . بگم تو يه محيط ديگه آشنا شديم.چه كار كنم؟
منتظر راهنمايي شما هستم.
خواهش مي كنم راهنمايي ام كنيد
علاقه مندی ها (Bookmarks)