به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 18
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 17 اردیبهشت 88 [ 02:42]
    تاریخ عضویت
    1388-2-14
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    2,874
    سطح
    32
    Points: 2,874, Level: 32
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    توی دو راهی گیر کردم. کمک کنید

    با سلام خدمت مدیران و تمامی اعضای محترم سایت همدردی.
    من یه پسر حدودا 25 ساله هستم که حدود دو ماهی میشه که تحصیلات خودم رو در مقطع لیسانس تموم کردم و روز شنبه هم برای فوق لیسانس امتحان دارم . اگر هم قبول نشدم هم که باید به خدمت سربازی برم.
    بگذریم. راستش من تو این 25 سال زندگیم اصلا چیزی به اسم عاشقی رو درک نکرده بودم و هر کدوم از رفقام هم که بهم میگفتن عاشق فلان دختر شدن بهشون میخندیدم و میگفتم بابا این بچه بازی ها رو بذارین کنار و از این حرفا.حتی 4 سالی هم که دانشگاه میرفتم اصلا به فکر خطور نکرد که بت هیچ کدوم از دختر های هم دانشگاهیم دوست بشم یا باهاشون ارتباط برقرار کنم.
    تا اینکه حدودا یکی دو ماه قبل از عید بود که یه روز پدرم بهم گفت که اگر یه روز بخوام ازدواج کنم ،میون افراد فامیل و یا محل و یا هر کسی که خودم تو نظرم هست چه کسی رو برای ازدواج انتخاب میکنم؟ اولش من قضیه رو کاملا به شوخی گرفتم و کلی با پدرم سر این قضیه شوخی کردیم که بابا به زور میخوای ما رو از خونه بیرون کنی ها:D . ولی یکم که گذشت دیدم پدرم بیره نمیگه و من الان 25 سالم هست و باید برای زندگی خودم تصمیم بگیرم و به طور گذرا شروع کردم به فکر کردن در مورد دخترای فامیل و محل و خلاصه هر دختری که تو ذهنم میومد و یه جورایی میشناختمش، که آیا با روحیات،اخلاقیات، عقاید و در کل تمام خصوصیاتی که تو من وجود داره همخونی و اشتراک داره یا نه؟
    همین جا بود که مشکل من شروع شد و به دردی گرفتار شدم که اصلا باور نمیکردم.
    اونم این بود که وقتی داشتم به کسایی که گفتم فکر میکردم دختری اومد به ذهنم که خونواده شون با ما از سال های دور رابطه ی خانوادگی داره و اونقدر به هم نزدیک هستیم که به پدرش میگم عمو و اونا هم بابای من رو عمو صدا میکنن.
    همین که فکرم به ایشون رسید دیدم تمام اون چیزایی که من میخوام و برای توی زندگی مهمه در ایشون وجود داره و از لحاظاخلاقی بسیار به هم نزدیک و شبیه هستیم.
    اینجا بود که ناخواسته ذهنم روی ایشون قفل شد و تازه معنی عاشق شدن و دوست داشتم تو وجودم متولد شد
    ولی حالا این وسط مشکل چیه؟
    مشکل اینه که بعد از یه مدت فهمیدم که اون با یه پسر دیگه دوسته و از قضا همدیگه رو میخوان و بدتر از اون این که اون پسر یکی از رفقای صمیمی من هست و چند ساله که باهم دوست هستیم.
    و این رو میدونم که اگر خونواده ی دختر بفهمن که من به دخترشون علاقه پیدا کردم بی برو برگرد به دخترشون فشار میارن که من رو برای زندگی انتخاب کنه. با توجه به اینکه پدر دختره خیلی من رو دوست داره و خوب بالاخره من یه جورایی مهندس هستم و اون پسره دیپلمش رو هم به زور داره و خلی از موارد دیگه که من رو نسبت به اون برتری میده.(این رو هم اضافه کنم که وقتی خونواده ی من فهمیدن که عاشق دختری که نام بردم شدم اونا هم خیلی خوشحال شدن و همشون از پدر و مادر گرفته تا خواهرام کاملا تاییدش کردن و گفتن که برای زندگی با من کاملا مناسبه)
    حالا راستیتش موندم چکار کنم؟
    اگر قضیه پیش خونواده ی دختره مطرح بشه یه جورایی حس میکنم در قبال دوستم نامردی کردم و اگر هم مطرح نشه نمیدونم با خودم چکار کنم و آتیش این عشقی که برای اولین بار تو وجودم شعله ور شده و روز و شب من رو به خودش اختصاص داده چجوری مهارش کنم؟(تجربه ای که برای اولین باری هست که تو زندگیم اتفاق افتاده و تمام ذهنم رو به خودش مشغول کرده و تازه دارم میفهمم که عاشقی چیه و چه بالی خانمان سوزیه.
    از همه ی دوستانم میخوام که منو کمک کنن و نظرشون رو در این مورد بگن.
    ببخشید که سرتون رو درد آوردم.
    از همگی تشکر میکنم.
    موفق باشید.
    یا علی مدد

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 فروردین 93 [ 12:48]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    نوشته ها
    1,249
    امتیاز
    16,138
    سطح
    81
    Points: 16,138, Level: 81
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 212
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,122

    تشکرشده 8,124 در 1,482 پست

    حالت من
    Vaaaaay
    Rep Power
    141
    Array

    RE: توی دو راهی گیر کردم. کمک کنید

    سلام:
    خوش آمدید...
    مشکل عجیبی است....عجب شانسی دارید شما....(شوخی کردم)
    ولی من فکر می کنم با توجه به اینکه شما می فرمایید شرایط ازدواج رو دارید و ایشون هم کاملا با معیارهای شما هم خوانی دارد...مشکلی نیست....
    خانواده شما به خانواده وی موضوع رو مطرح کنند....
    شاید اون خانم هم به شما علاقه داشته باشد و با بیان علاقه از طرف شما از فکر طرف دیگر خارج شود و در ضمن شما در مقابل دوست خود مسئولیتی ندارید...شما که به نیت اذیت کردن وی اقدام نمی کنید ...قصدتون رسیدن به علاقتونه و نیت خوب شما خودش مهمه....
    اون خانم نهایتا با مشورت خانواده اش جواب شما رو خواهد داد و مطمئن باشید که اون خانم اگر به شما علاقه نداشته باشد حتی اگر خانواده اش مجبورش کنن با شما باشه...خودش بهتون میگه اونوقت شما باید دوباره فکر کنید....
    به هر حال اقدام کردن شما نباید برایتان عذاب وجدانی باشد...
    موفق باشید

  3. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 مرداد 88 [ 16:57]
    تاریخ عضویت
    1388-2-09
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    2,810
    سطح
    32
    Points: 2,810, Level: 32
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 11 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: توی دو راهی گیر کردم. کمک کنید

    ولی به نظر من بهتره فراموشش کنی چون تو آینده مشکل ساز میشه ...چه بخوای و چه نخوای ممکنه بعد از ازدواج با کوچکترین اتفاقی بهش مضنون بشی که نکنه دوباره با اون طرف رابطه داره یا نه و هزار تا چیزه دیگه .... در ضمن همون طور که خودت گفتی اونا همدیگرو دوست دارن پس به نظر من بهتره به علاقشون احترام بزاری ................... اما اگه واقعا نمیتونی فراموشش کنی و ذهنتو درگیر خودش کرده بهتره اول با خود دختره صحبت کنی چون این طور دیگه اونم تحت فشار خانواده قرار نمیگیره .

  4. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 22 آذر 88 [ 22:18]
    تاریخ عضویت
    1387-9-24
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    3,411
    سطح
    36
    Points: 3,411, Level: 36
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    98

    تشکرشده 100 در 62 پست

    Rep Power
    33
    Array

    RE: توی دو راهی گیر کردم. کمک کنید

    ولی حالا این وسط مشکل چیه؟
    مشکل اینه که بعد از یه مدت فهمیدم که اون با یه پسر دیگه دوسته و از قضا همدیگه رو میخوان و بدتر از اون این که اون پسر یکی از رفقای صمیمی من هست و چند ساله که باهم دوست هستیم.
    به عنوان یه دوست.........بهت میگم که اصلا فکرشم نکن.....دختری که ذهنش رو حتی اندک فضایی از ذهن و فکر و......به کسی اختصاص داده!....حالا هرکسی......اگه پرنسس موناکو!.........یا میس یونیورز امریکا!......هم باشه باید ازش گذشت....و کلا قیدش رو زد.......و نکته بعدی اینکه دور ازدواج با فامیل رو خط بکش.......از من گفتن.......دلایلش رو هم خودت بهتر باید بدونی!...

  5. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 فروردین 93 [ 12:48]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    نوشته ها
    1,249
    امتیاز
    16,138
    سطح
    81
    Points: 16,138, Level: 81
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 212
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,122

    تشکرشده 8,124 در 1,482 پست

    حالت من
    Vaaaaay
    Rep Power
    141
    Array

    RE: توی دو راهی گیر کردم. کمک کنید

    سلام دوباره:
    طبق احترام به نظر دوستان ولی من یک سوال دارم؟
    میشه بگید رابطه دوستی ایشون با اون آقا چطور بوده؟
    من موقع پاسخ به این سوال فکر کردم ایشون خواستگار اون خانم هستن و در حال شناخت باهم؟
    میشه بگید رایطه دوستتون دقیقا با خانم مورد علاقه شما چیه؟
    دوستن یا در حال شناخت برای ازدواج زیر نظر خانواده؟

  6. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 30 مرداد 94 [ 18:18]
    تاریخ عضویت
    1387-8-04
    نوشته ها
    1,150
    امتیاز
    16,194
    سطح
    81
    Points: 16,194, Level: 81
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 156
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    1,211

    تشکرشده 1,247 در 437 پست

    Rep Power
    132
    Array

    RE: توی دو راهی گیر کردم. کمک کنید

    بنظر من فراموشش کن . دختران زیادی هستند که میتونی بهشون علاقه مند بشی و باهاشون خوشبت بشی .
    موفق باشی

  7. کاربر روبرو از پست مفید digitalman تشکرکرده است .

    digitalman (دوشنبه 14 اردیبهشت 88)

  8. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 بهمن 88 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1387-3-02
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    3,598
    سطح
    37
    Points: 3,598, Level: 37
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 52
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    48

    تشکرشده 48 در 26 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: توی دو راهی گیر کردم. کمک کنید

    به نظر من اول با خودِ دختر صحبت کن. مطمئن بشو از اینکه اونا واقعا ً به هم علاقه دارن. اونوقت تصمیم بگیر. ولی اگه میخوای در آینده بهش مضنون بشی و از اینجور چیزا از همین الان قیدشو بزن.

  9. کاربر روبرو از پست مفید romina تشکرکرده است .

    romina (سه شنبه 15 اردیبهشت 88)

  10. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 اسفند 94 [ 11:19]
    تاریخ عضویت
    1387-7-01
    نوشته ها
    1,948
    امتیاز
    22,799
    سطح
    93
    Points: 22,799, Level: 93
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 551
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,205

    تشکرشده 4,459 در 1,179 پست

    Rep Power
    210
    Array

    RE: توی دو راهی گیر کردم. کمک کنید

    بر خلاف دوستان ....که نظرشان بسیار برایم محترم است من معتقدم شما موضوع را ابتدا با دختر مطرح کنید اگر او مایل بود.....شما از طریق خواستگاری اقدام فرمایید...

    اصلا هم عذاب وجدانی در مورد دوستتان نداشته باشید.....اصولا در هر رابطه ای کسانی پیروز هستند و ادامه دهنده رابطه که تلاش فراوانی نیز داشته باشند.....
    حال اگر شما تلاش بیشتری از او داشتید و همچنین لیاقت بیشتری....قطعا ادامه دهنده رابطه نیز شما خواهید بود....
    ولی این در صورتی ممکن است که قبل از هر گونه اقدام با خود دختر حرف بزنید و خواسته خود را مطرح کنید یا از طریق واسطه ای نظر او را جویا شوید...
    موفق باشید..... دوست عزیزم به شما توصیه می کنم بعد از سربازی ازدواج نمایید.

  11. 7 کاربر از پست مفید حسین پور تشکرکرده اند .

    حسین پور (دوشنبه 28 اردیبهشت 88)

  12. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 آبان 89 [ 22:07]
    تاریخ عضویت
    1387-12-09
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    4,231
    سطح
    41
    Points: 4,231, Level: 41
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 119
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    144

    تشکرشده 147 در 67 پست

    Rep Power
    37
    Array

    RE: توی دو راهی گیر کردم. کمک کنید

    سلام...
    من با نظر نقاب عزيز موافقم...
    ضمنا مجتبي عزيز حرف شما درست،اما شايد ذهنيت بدبيني براي ايشون پيش نيومده باشه اما شما با اين صحبتتان فكر نمي كنيد اين ذهنيت رو براي ايشون خلق ميكنيد؟

  13. 2 کاربر از پست مفید انديشه تشکرکرده اند .

    انديشه (سه شنبه 15 اردیبهشت 88)

  14. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 اسفند 89 [ 16:24]
    تاریخ عضویت
    1388-1-18
    نوشته ها
    519
    امتیاز
    5,952
    سطح
    50
    Points: 5,952, Level: 50
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 198
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,677

    تشکرشده 1,685 در 458 پست

    Rep Power
    67
    Array

    RE: توی دو راهی گیر کردم. کمک کنید

    سلام دوست عزیز،

    اجازه بدید که اون دختر خانم انتخاب کنند. اگه بعد از مطلع شدن از قصد شما، رابطه ی فعلیشون رو بهم زدن، شما می تونید روش حساب کنید.

    درضمن اونقدر عاشقانه برخورد نکنید که این دختر حس نکنه باید اعتماد شما رو جلب کنه! در آینده ارتباط این خانم با دوستتون ممکنه خیلی براتون آزار دهنده بشه. پس فقط در صورتی ادامه بدید که ایشون قلب شما رو کاملا آروم و مطمئن کنند.

    بعلاوه 25 سالگی برای اولین عشق دیر نیست. شما در آینده هم طعم عاشقی رو خواهید چشید. این خانم رو آخرین شانس خودتون در نظر نگیرید. چون ممکنه باعث بشه شتاب زده عمل کنید.


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. چطوری توی این اوضاع جامعه به ازدواج فکر کنم؟
    توسط merlin در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: یکشنبه 24 آبان 94, 00:58
  2. ازدواج توی سن 23 سالگی
    توسط sajad98 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: دوشنبه 16 شهریور 94, 05:08
  3. نمی تونم توی هیچ انجمنی پست بزارم حتی توی تاپیکی که خودم زدم .چه کنم؟
    توسط heaven65 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 03 آذر 92, 08:51
  4. شوهرم توی چت با دختر ها چت میکنه کمک!!!
    توسط zohreh12345 در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: جمعه 28 بهمن 90, 22:14
  5. بزرگترین اشتباهی که توی زندگیم مرتکب شدم ...
    توسط شیلا در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: یکشنبه 02 تیر 87, 07:22

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:22 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.