سلام به همه ی اونائی که زیر اسمون خدا دلشونو اسمونی کردن
من یه دختر 19 سالم مشکل من از یه ماه پیش شروع شد من گاهی اوقات چت میکنم اصولا تو چت با پسرا کاری ندارم تو چت بودم که یه پسری دنبال یه ابجی میگشت چون دل خوشی ازشون ندارم اون به من گفت ابجیه من میشی من احتیاج به کمک دارم منم قبول کرد که فقط ابجیش باشم منو اون گاهی با هم صحبت میکردیم برا هم میل میدادیم از مشکلاتش برا میگفت از ناراحتیاش برام دردل میکرد خلا صه یه چند وقتی گذشت اون یه روزی اومد و گفت میخوام حکم خدا رو زیر پا بذارم با ابجیم ازدواج کنم شروع کرد به صحبت گفت خیلی دوسم داره منو خیلی میخواد من فکر شو نمیکردم که اون اینقدر جدی بگیره
تا اینکه دیشب برام از عشق گفت گفت که اونروزی که ابجیم بودی ترس از اینکه تورو از دس بدمو ازدواج کنی دیونم میکرد همش میترسیدم قبول نکنی اون بر عکس من خیلی احساساتیه همش یه دم میگه دوستت دارم دیونتم واقعا یه وقعتهایی کم میارم که چی بش بگم
اون یه پسره با خدا که امام زمان تو زندگیش حرف اولو میزنه خیلی با خداس واسه همین هیچ وقت اجازه به خودش نداده که با دخترا باشه همیشه میگه مدیونتم واسه اینکه بهم فهموندی عشق چیه؟
یه روز زنگ نزنم خودش زنگ میزنه که بی معرفتو از این جور حرفا همش میگه میخوام از صبح تا شب باهات حرف بزنم ولی نمیشه
اون به من به چشم یه دوست دختر نیگا نمیکنه به من میگه تو زنه منی اولو اخرم مال خودمی من با این چیکار کنم منی که یه عمر از ازدواج میترسیدم حالا اینجوری شده
مشکل من میدونیدچیه؟
من 6 ماه ازش بزرگترم ولی اون اصلن براش مهم نیس میگه مهم دلامونه اینا بهونس
من هیچ وقت نمیخواسم از طریق چت ازدواج کنم
میترسم ولش کنم ضربه بخوره میترسم بمونم زندگیم خراب شه اخه ولشم نمیتونم بکنم چون یه عکس ازم داره یه بار به شوخی بش گفتم اگه یه روزی برم چیکار میکنی
میدونید چی گفت
اون یه پسره که خیلی پارتی داره همجا دوسو رفیق داره گفت اسمتو که دارم عکستم همینطور یه استعلا م میگرم میدم بیان ببرنت پاپوش درس کردن کاری نداره بعدشم گفت شوخی کردم ازو اون موقع میترسمو به خودم فش میدم چرا اینکارو کردم اون به من امیدواره
ترخدااااااااااااااااااا
بگید چیکار کنم باش بمونمو یا بهم بزنم ازشم بدم نمیاد از نظر مالی تامینه
قیافشم بد نیس
ولی دودلم چیکار کنم
از یه طرف از گناهش میترسم بشم که میگم میگه زنمی پس اشکالی نداره
چه کنم
فقط یه خواهشی از همه دارم هیچ وقت تن به این دوستیا ندید یا حداقل در موردش فکر کنید نه مثه من
ترخدا به ...... یک انسان که تو گل گیر کرده جواب بدین شب روز ندارم از خوابو خوراک افتادم
<img border="0" src="http://www.hamdardi.net/attachment.php?aid=3" width="200
" height="300">
علاقه مندی ها (Bookmarks)