به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 23
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 خرداد 88 [ 08:52]
    تاریخ عضویت
    1388-1-24
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    3,112
    سطح
    34
    Points: 3,112, Level: 34
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 88
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    10

    تشکرشده 11 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    دیگه نمیتونم مامانمو دوست داشته باشم

    مامانه خوبی داشتم که منو از همه بیشتر دوست داشت هر چی ازش میخواستم بهم میداد اما یک ساله که ازدواج کردم وازش دورم احساس میکنم خواهرمو که 2 سال ازم بزرگتره و خونشون بهم نزدیکه خیلی بیشتر از من دوست داره با اینکه اونو هر روز میبینه و منو ماهی یک بار اونو بیشتر تحویل میگیره احساس میکنم دیگه دوسش ندارم نمیخوام ببینمش شما بگید چطوری این تنفر از ذهنم میره؟

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 11 تیر 88 [ 06:33]
    تاریخ عضویت
    1388-1-15
    نوشته ها
    114
    امتیاز
    3,182
    سطح
    34
    Points: 3,182, Level: 34
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    53

    تشکرشده 55 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دیگه نمیتونم مامانمو دوست داشته باشم

    نا نی عزیز
    چرا خودت رو داری اذیت میکنی؟تو به خواهرت حسودی میکنی؟
    عزیزم معمولا وقتی پدر مادرها فکرشون از بابت بچه ای را حت میشه مثلا شاید انها میبینند نیاز عاطفی تو از جانب همسرت برا ورده میشه و مشکل خاصی در زندگیت نداری به خاطر همین زیاد پیگیر کارهای تو هستند .
    در ضمن عزیزم تو میتوانی خدت رابطه تان را بیشتر کنی. سعی کن بیشتر تماس با مادرت بگیری و...............
    زندگیت و افکارت را به مسائل بی هوده معطوف نکن.

  3. کاربر روبرو از پست مفید سپیده ی عشق تشکرکرده است .

    سپیده ی عشق (پنجشنبه 01 اردیبهشت 90)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 دی 88 [ 10:51]
    تاریخ عضویت
    1387-11-26
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    3,452
    سطح
    36
    Points: 3,452, Level: 36
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دیگه نمیتونم مامانمو دوست داشته باشم

    ناني عزيز داري اشتباه ميكني فكر ميكنم چون ازدواج كردي و دير به دير مادرتو ميبيني توقعت بالاتر رفته و احساس ميكني توجه مادرت كم شده
    من فكر ميكنم برخورد مادرت تغيير نكرده اون چيزي كه تغيير كرده شرايط و انتظارات توست
    موفق باشي

  5. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 96 [ 15:33]
    تاریخ عضویت
    1387-11-29
    نوشته ها
    1,732
    امتیاز
    22,684
    سطح
    93
    Points: 22,684, Level: 93
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 666
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    4,250

    تشکرشده 4,202 در 1,430 پست

    Rep Power
    189
    Array

    RE: دیگه نمیتونم مامانمو دوست داشته باشم

    میشه مادری بین بچه هاش یکیو بیشتر دوست داشته باشه!!!!!!؟؟؟

  6. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 فروردین 91 [ 17:04]
    تاریخ عضویت
    1386-11-27
    نوشته ها
    732
    امتیاز
    8,030
    سطح
    60
    Points: 8,030, Level: 60
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    730

    تشکرشده 755 در 381 پست

    Rep Power
    90
    Array

    RE: دیگه نمیتونم مامانمو دوست داشته باشم

    نانی جان پس چرا حرفشو میزنی ؟ پس چرا این موضوع رو مطرح کردی ؟
    عزیز من این درجه اهمیت همون کسی است که برای تو خیلی با ارزشه و تو از دستش ناراحتی ولی تو فقط ناراحتی و با گوشه چشمی بطرفش میری و دنبال این خواهی بود که چطور این تاپیک رو حذف کنی و از صمیم قلب آرزو میکنم هر چه زودتر در صدد حذف این گله باشی حالا چه از قلبت و چه از اینترنت .

    خدایا میدانیم که معشوقی هستی که عاشق فراوان داری هرچند نوبت توجه تو به ما دیر باشد ولی الحمدالله که این فرصت را داریم که تو ما را حتی گاهی!..... به خود بپذیری


  7. #6
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: دیگه نمیتونم مامانمو دوست داشته باشم

    عزيزم ناراحتي شما به مسائل امروز بر نمي گردد . شما بايد ريشه اين دلخوري را در كودكي خودت پيدا كني . ناني جان شما مامان را فرياد مي زني ولي از دست مامان هم دلخوري من به جاي شما باشم . مي روم و مامان را بغل مي كنم و حسابي هم مي بوسم . حتي كنار مامان يك شب را به صبح مي گذرانم و هر چي هم كه دلم خواست مثل بچگي ها از مامان مي خواهم . چند بار اين كار را تكرار كن . حالت خيلي بهتر مي شود و البته يادت نره كه ريشه اين دلخوري در كودكي شماست و بايد ريشه را حتما پيدا كني .

  8. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 خرداد 88 [ 07:13]
    تاریخ عضویت
    1387-11-20
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    3,153
    سطح
    34
    Points: 3,153, Level: 34
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    45

    تشکرشده 46 در 36 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دیگه نمیتونم مامانمو دوست داشته باشم

    این حرف و نزن عزیزم مامانا همیشه بچه هاشون و دوست دارند شاید از چیزی ناراحت هست از اینکه ازش دور شدی ازدواج کردی بیشتر به مادرت سر بزن یا تماس هات و بیشتر کن و از حالش بیشتر جویا شو مطمئن باش این طور که فکر میکنی نیست ....

  9. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 خرداد 88 [ 08:52]
    تاریخ عضویت
    1388-1-24
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    3,112
    سطح
    34
    Points: 3,112, Level: 34
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 88
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    10

    تشکرشده 11 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دیگه نمیتونم مامانمو دوست داشته باشم

    مرسی از همتون . بارها سعی کردم مشکلم حل کنم رفتارم عوض کنم میدونم تمامی این اتفاقها زائیده فکر خودمه. مامانم زیاد بهم زنگ میزنه و میگه بیا پیشمون چند هفته بمون منم با ذوق تمام و یه چمدون لباس میرم خونشون اما همین که شروع میکنه و از خواهرم میگه که چه چیزا براش خریده و کجاها با هم رفتن . من اتیش میگیرم و بدون اینکه اونا بفهمن جریان چیه روز بعدش یه بهونه میگیرم و برمیگردم خونم.فکر میکنم مامانم موضوع رو فهمیده ولی چرا رفتارش عوض نمیشه نمیدونم. اون فکر میکنه من صبورم منطقی ام ولی نه من خیلی بیشتر از اینها حساسم . اون فکر میکنه تو زندگیم کم ندارم ولی نمیدونه که همش محبت اونو کم دارم.کمکم کنید که دوسم داشته باشه و دوسش داشته باشم

  10. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 مرداد 88 [ 09:50]
    تاریخ عضویت
    1387-7-11
    نوشته ها
    461
    امتیاز
    5,358
    سطح
    47
    Points: 5,358, Level: 47
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 192
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    213

    تشکرشده 216 در 84 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دیگه نمیتونم مامانمو دوست داشته باشم

    سلام
    انسان هر کاری که انجام میده باید برای خودش انجام بده نه برای این که در عوض اون از کسی چیزی دریافت کنه یا متوقع بشه. عزیزم این طبیعیه که چون مادرت به خواهرت نزدیکتره پس بیشتر با هم هستند نباید باشند؟ دلت میخواد که مامانت از کارهای خودش و خواهرت برات چیزی نگه؟ یا چون تو نیستی پس اونها هم با هم نباشند؟ من فکر میکنم که داری یکم حسودی میکنی نه؟! حالا خوبه به قول خودت مامانت بهت توجه میکنه و . . . به نظر من دوست داری مثل بچگی هات مامان فقط مال خودت باشه! بچه چندم هستی؟

  11. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 خرداد 88 [ 08:52]
    تاریخ عضویت
    1388-1-24
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    3,112
    سطح
    34
    Points: 3,112, Level: 34
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 88
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    10

    تشکرشده 11 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دیگه نمیتونم مامانمو دوست داشته باشم

    بچه دوم هستم . وقتی این همه توجه به اون میکنه خود به خود من خودمو کنار میکشم. چرا واسه تولد اون کادو 60 هزار تومنی میگیره و واسه من 10 تومنی؟ شما جای من بودید ناراحت نمیشدید


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. چرا نمیتونم همسرم رو دوست داشته باشم؟
    توسط donya. در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 20
    آخرين نوشته: شنبه 28 اسفند 95, 13:56
  2. چطور میتونم یه دختر مهربون و دوست داشتنی واسه همه اطرافیانم باشم؟
    توسط سپیده_7071 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: چهارشنبه 05 فروردین 94, 18:50
  3. از یک دختره خوشم اومده چجوری میتونم باهاش دوست بشم ؟
    توسط Lanir در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: یکشنبه 03 آذر 92, 17:46
  4. شوهرم رو دوست دارم چطور میتونم عااااااااشقش کنم
    توسط غزالی در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: چهارشنبه 11 بهمن 91, 12:56
  5. ارتباط مجدد برادرم با دوست دختر قبلیش-به همفکریتون نیاز دارم
    توسط cent_os در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: سه شنبه 08 فروردین 91, 02:08

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:38 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.