سلام.
من پسری هستم 24 ساله. دختری که دوست دارم باهاش ازدواج کنم 4 سال و 1-2 ماه از من بزرگتره. البته اصلاً به ظاهرش نمیاد که اینطور باشه. با شناختی که از خودم دارم و نظر دیگران رو در مورد خودم پرسیدم، فکر می کنم از سن تقویمی خودم بیشتر می فهمم، چه از نظر عاطفی و چه از نظر سطح فکر، چون با افراد خیلی زیادی ارتباط دارم و طرز فکر اکثر هم سن و سال های خودم رو می دونم. به نظر من در عصری که ما زندگی می کنیم اختلاف سنی موضوع زیاد مهمی نیست که به خاطرش دو نفر یک زندگی سالم رو از دست بدن. فکر می کنم الان در دورانی هستیم که از روی سن تقویمی آدم ها هیچ قضاوت 100 درصدی نمیشه کرد و سن عاطفی و روانی افراد با سن تقویمی اونا فرق داره. من افراد زیادی می شناسم که سن تقویمی بالاتری از من دارن اما هنوز تفکرات کودکانه دارن و برعکس، چه دختر و چه پسر. از نظر من شرط اصلی در ازدواج تفاهم و درک عاطفی طرفین هستش، ولی یک تناسب سنی نسبی که باعث اختلاف های فاحش ظاهری و فکری نشه لازمه.
راه سختی رو در پیش گرفتم چون نظر کلی جامعه در مورد بالاتر بودن سن دختر منفیه. به هر حال من تلاش خودم رو تا آخرین توانی که دارم انجام میدم و ایمان دارم که به هدفم می رسم.
فکر نکنید چون زیاد از کلمه (من) استفاده کردم آدم خودخواهی هستم، با سرعت زیاد و بدون آماده کردن متن دارم می نویسم. خیلی از معیارها فقط در بند حصارهای ذهن ماست. فرض کنید اگر من توی شناسنامه خودم به جای سال 63 می نوشتم 58 کسی اعتراضی به ازدواج من با اون دختر می کرد؟ اگر درست فکر کنید متوجه میشید که چی میگم. دنیا عوض شده پس طرز تفکر ما باید نسبت به قضایا عوض بشه. ذهن خودتون رو به حرف هایی که از بچگی در ذهن ما فرو شده محدود نکنید. بزرگ فکر کنید تا بزرگ بشید...
علاقه مندی ها (Bookmarks)