به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 15
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 فروردین 88 [ 18:36]
    تاریخ عضویت
    1388-1-13
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    2,929
    سطح
    33
    Points: 2,929, Level: 33
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    قبل از اینکه به من خیانت کند, فهمیدم و .. به فکر طلاقم

    مشکل عجیبی برایم پیش آمده.. قصد هک کردن نداشتم ولی نامه های ایمیل شوهرم را محض کنجکاوی باز کردم!! کاش هیچ چیز از کامپیوتر نمی دانستم.. متوجه شدم همسرم با یک مرد!! رفیق شده و کلی حرفهای عاشقانه بین آنها رد وبدل شده. نمی خواستم موضوع را جدی بگیرم ولی وقتی دیدم همسرم عکس و شماره موبایل ایرانسل خود(درست) را برای او ایمیل کرده دیگر تحملم تمام شد. شب یواشکی سراغ تلفن ایرانسل همسرم رفتم (دوتا موبایل دارد) دیدم فرد مزبور با همسرم مکالمات تلفنی و اس ام اس های عاشقانه داشته البته هم مربوط به این هفته اخیر می شده. یعنی یک هفته است این اتفاق افتاده.. و هنوز ملاقاتی بین آنها صورت نگرفته تنها چیزی که به عقلم رسید این بود که گوشی را پنهان کنم تا جلوی این ارتباط را بگیرم. همسرم صبح فردا در حالت آشفته کلی دنبال گوشی گشت و فکر کرد گم شده........ شاید اگر فرد مزبور یک زن بود من خود را مقصر می دانستم و فکر می کردم کوتاهی از من بوده!! امامن چگونه می توانم رقیبانی از جنس مرد برای خودم تصور کنم؟؟. به شدت به همسرم بدبین شدم اما به احترام 5 سال زندگی چیزی به رویش نیاوردم. و فقط گریه می کنم... از تصور اینکه با مردی زندگی می کنم که تمایلی به جنس زن ندارد حالم بد می شود. تصمیم قطعی به جدایی گرفته ام...... مسائل بهداشتی یک طرف و مسائل عاطفی از طرف دیگر اجازه ادامه زندگی را به من نمی دهد........ باید بیشتر در مورد زندگیم بنویسم ... شاید نیاز به یک روانشناس و مشاوره حضوری دارم تا بهتر تصمیم بگیرم. به هر حال در صورت جدایی هم تصمیم دارم آبروی همسرم را حفظ کنم و موضوع را از همه پنهان کنم. اینجا هم اگر می نویسم به خاطر این است که شما همسر مرا نمی شناسید. فکر می کنید در مشاوره حضوری باید این مورد را به روانشناس بگویم یا در مقابل او هم آبروی همسرم را حفظ کنم؟؟؟؟؟؟؟
    در این 5 سال زندگی همسرم به طور کل بسیار سردمزاج بوده از همان اوایل. فقط در دوران نامزدی سمت من می آمد . حتی شب عروسی هم سر من داد کشید و گفت خسته ام...... ما چند ماه یکبار به اصرار من رابطه جنسی داشتیم . من هنوز نیمه باکره ام و بچه ای ندارم. من حتی نیازی به قرصهای ضد بارداری نداشتم..... من تصمیم به عمل بکارت گرفتم ولی موافقت نکرد...... حالا هم دیگر تمایلی به این کار ندارم.
    قبلا هم سر مسائل مختلف گاهی با هم بحث داشتیم که روز به روز کمتر می شد و این اواخر زندگی خیلی خوبی داشتیم. البته این اولین بار است که من به فکر جدایی افتاده ام. اوایل حتی اگر قعر هم می کردم ولی فکر طلاق را نمی کردم. در این 5 سال 2 بار قعر کردم به خانواده پدرم رفتم . همسرم دنبالم نیامد و خودم برگشتم!!!!!! .....

    و خلاصه آنچه را که نباید می دانستم دانستم و یک شبه تصمیم به جدایی گرفته ام .. دیگر نمی توانم به همسرم اعتماد کنم کار او طوری است که ساعت معینی ندارد...... و او می تواند هر کاری کند یک خط ایرانسل و یک ایمیل که من از آنها بی اطلاع باشم کافیست تا همسرم به راحتی بتواند به من خیانت کند

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 فروردین 88 [ 18:36]
    تاریخ عضویت
    1388-1-13
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    2,929
    سطح
    33
    Points: 2,929, Level: 33
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: قبل از اینکه به من خیانت کند, فهمیدم و .. به فکر طلاقم

    باورتان نمی شود تا قبل از دیدن این ایمیلها فکر می کردم همسرم با تمام سردمزاجی اش مرا بسیار دوست دارد. مرتب با هم برناهه های مسافرت و تفریح داشتیم . به طور کامل احساس خوشبختی می کردم . گاهی از اینکه روزهای تعطیل یا تا دیر وقت کار می کرد شاکی بودم اما نه خیلی زیاد. سال گذشته من پدرم را از دست دادم و تا چند ماه به شدت افسرده بودم . اما همسرم برایم کار پیدا کرد من در کنار کار درس خواندن برای ارشد را هم شروع کردم. شاید وقت آشپزی نداشتم و غذای بیرون می خوردیم ولی برای همسرم همیشه وقت داشتم . هرگاه با من حرف می زد کتاب را می بستم و به حرفهایش گوش می دادم. با هم بیرون هم می رفتیم. از اسفند به اینور برای جبران کاستی های قبل امتحان بیشتر به همسرم توجه می کردم. غذاهای مورد علاقه اش را می پختم و دایم در حال آرایش کردن بودم. با هم مسافرت رفتیم. اما تاریخ ای ن ایمیلها مربوط می شد به 5 روز پیش یعنی در تعطیلات که من همه وقتم در اختیار همسرم بود. و فقط دو ساعت که او از سر کار آمده بود و من فکر می کردم خوابیده , سری به مادرم زدم. و او این ایمیلها را زده. البته اگر فقط ایمیل بود فکر می کردم برای سرگرمی و سرکار گذاشتن است. ولی از طریق موبایل هم در این یک هفته ارتباط داشته اند و از اس ام اس ها فهمیدم انگار می خواسته اند در این چند روز آتی قرار ملاقات وشاید رابطه .. بگذارند. برای همین موبایل را خاموش و پنهان کرده ام. خو شبختانه انگار همسرم شماره او را حفظ نبوده....... این رفتار همسرم باعث شده به دوستان بسیار نزدیک او بدبین شوم و فکر کنم.... آخر اگر زن بود بهتر می توانستم هضم کنم اما با یک مرد؟؟؟؟؟؟ بدبین نیستم در ایمیلها کاملا به روابط ..... اشاره شده بود.
    آیا می توانم به چنین مردی اعتماد کنم ؟؟؟؟؟؟ آیا جایز است با او ادامه زندگی دهم؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تمام رویاهایم بر باد رفته..... ماشین جدیدمان را بعد عید تحویل می گیریم خانه ای که یکسال است پیش خرید کرده ایم بعد عید تحویل می گیریم .....چقدر به خاطر اینها صرفه جویی کردم بعد آن همه سختی و فقر , شرایط بدی گیر کرده ام انگار برای همسر دوم شوهرم صرفه جویی می کرده ام . من تصمیم جدی برای باردار شدن داشتم. همه چیز بر باد رفته..
    تحملش برایم سخت است. حتی به فکر خودکشی افتادم ....... پشتوانه مالی برای طلاق ندارم. خانواده ام مرا بعد از طلاق نخواهند پذیرفت.. همسرم تلاشی برای بهتر کردن زندگی مان نکرد و نمی کند..... پدری ندارم وتنها برادرم با من بدرفتاری و بد دهنی می کند.... نمی دانم بعد از طلاق چه باید بکنم؟؟؟؟؟ بعد از طلاق دیگر امیدی به داشتن خانواده ندارم من سی ساله ام و همین الان هم برای مادر شدن دیر شده....... اما حتی نمی توانم فکر این را بکنم که با این مرد زندگی کنم. ازدواجم سنتی و غیر عاشقانه بوده اما در این 5 سال به شدت به همسرم علاقه مند شده بودم و دوستش داشتم ولی حالا به طور کل از چشمم افتاده.. نمی دانم به چه بهانه ای از او جدا شوم. حتی رویم نمی شود دلیل ناراحتی ام را به او بگویم. قصد دارم تا لحظه آخر در خانه خودم بمانم و بعد آن هم خانه ای جدا اجاره کنم.... متاسفانه پشتوانه خانوادگی ندارم. و آنها مرا بعد از طلاق نخواهند پذیرفت . همین حالا که هفته ای یکبار مرا می بینند برادرم با من بدرفتاری می کند. چه رسد که..... مستاصلم .. نیاز به یک مشاور دارم چون به شدت به هم ریخته ام... می توانید در مرکز یا شما تهران مشاوری خوب به من معرفی کنید؟؟ آدرس و شماره تلفن ....
    یک شبه تمام زندگیم نابود شده

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 فروردین 88 [ 18:36]
    تاریخ عضویت
    1388-1-13
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    2,929
    سطح
    33
    Points: 2,929, Level: 33
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: قبل از اینکه به من خیانت کند, فهمیدم و .. به فکر طلاقم

    همسرم همه زندگی و مهمترین تکیه گاه من بوده به هیچکس به اندازه او اعتماد نداشتم تصور می کردم یک نفر شده ایم سخت است باور کنم سخت است ....... نه می توانم با او ادامه بدهم ونه می دانم بدون او چه کنم؟؟؟؟

  4. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 اردیبهشت 88 [ 00:33]
    تاریخ عضویت
    1387-9-16
    نوشته ها
    104
    امتیاز
    3,747
    سطح
    38
    Points: 3,747, Level: 38
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    10

    تشکرشده 15 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: قبل از اینکه به من خیانت کند, فهمیدم و .. به فکر طلاقم

    مهر ناز عزیز . غصه نخور. سریع هم تصمیم نگیر . به خدا توکل کن. هم با آقای مدیر همدردی می توانی مشاوره کنی و هم یه مرکز مشاوره سراغ دارم به نام ایده که محلش در خیابان شریعتی (تقاطع میرداماد و شریعتی ) هست تلفن:22884210. برو اونجا و مشکلتو باهاشون در میون بگذار و از مشاور هیچ چیزو قایم نکن و اینقدر خودتو نباز . ممکنه همسرت بیماری روانی داشته باشه و با چند جلسه مشاوره و روان درمانی همه چیز درست بشه. تکیه گاهی جز خدا در این عالم وجود نداره خیلی زشته که با وجود خدا چشمت به برادرت باشه. برادر کیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خدا رو داری و کار می کنی و زندگیتو می چرخونی تازه این در بدترین حالته که خدایی نکرده مجبور به طلاق بشی. حالا خیلی زوده که فکر طلاق بیفتی . خیلی.
    آرامشتو حفظ کن و به خودت مسلط باش و در اولین فرصت به مشاور مراجعه کن. فعلا هم اصلا به روی شوهرت نیار که چه خبره . خیال کن داری یه فیلم می بینی و اصلا این اتفاق برای تو نیفتاده. اینو برای این میگم که عکس العملی فعلا نشون ندی و یهو پرده ها دریده نشه.
    امیدوارم مشکلت زود حل بشه. صبر صبر صبر فراموش نشه.
    زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست
    هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود
    صحنه پیوسته بجاست
    خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

  5. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 11 آبان 89 [ 08:24]
    تاریخ عضویت
    1388-1-01
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    2,939
    سطح
    33
    Points: 2,939, Level: 33
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 6 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: قبل از اینکه به من خیانت کند, فهمیدم و .. به فکر طلاقم

    سلام دوست عزیز

    بهتره این مساله ریشه یابی بشه که چرا همسر شما چنین گرایشی داشته است!!!
    ممکنه این فقط یک شوخی با شما بوده باشه یا نه مساله جدی هست؟؟؟
    من متعجب هستم که شما میگید برادرتون با شما بد رفتار میکنه! دلیل این کار چیه؟
    به نظرم وقتی توی دنیا هیچ تکیه گاهی ندارید اول خدا هست دو خودتون
    خدا رحمت بکنه پدرتون رو ولی وقتی می بینید کسی نمیتونه تکیه گاه شما باشه خودتون تلاش کنید و دست روی زانوتون بگذارید و یا علی بگید و بلند بشید.
    منظورم اینه که شما به دلیل نداشتن احتمالا فامیل درست و حسابی و دلسوز باید خودتون نداشته های این سبکی را پر کنید.
    بهتره به نظر خانم کاملیا هم توجه داشته باشید. فقط یک چیزی که هست پیش مشاور باید همه جزئیات را شرح بدهید تا دلیل اصلی این رفتار همسر شما پیدا بشه. وقتی دلیل پیدا شد اون موقع میشه دنبال راه حلش بود.

    پیروز باشید

  6. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 مرداد 89 [ 17:00]
    تاریخ عضویت
    1386-11-09
    نوشته ها
    103
    امتیاز
    4,299
    سطح
    41
    Points: 4,299, Level: 41
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    23

    تشکرشده 23 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: قبل از اینکه به من خیانت کند, فهمیدم و .. به فکر طلاقم

    این جوری که شما مساله رو بیان کردین هنوز هیچی معلوم نیست. شاید اصلا طرف همسر شما خودش رو دختر معرفی کرده و خیلی احتمالات دیگه . شاید همسر شما داره سر به سر کسی می گذاره که میدونه اون مرد همچین تمایلاتی داره...یا همسر شماخودش رو دختر جا زده تا سر به سر کسی بگذاره...
    خیلی زوده واسه قضاوت کردن وبدتر از اون فکر جدایی افتادن . نو شرایط سخت که نباید صورت سوال رو حل کرد..حتما حنما یه مشاور خوب برید و سعی کنین با کمک اون مرحله به مرحله عمل کنید ...

  7. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 فروردین 88 [ 18:36]
    تاریخ عضویت
    1388-1-13
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    2,929
    سطح
    33
    Points: 2,929, Level: 33
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: قبل از اینکه به من خیانت کند, فهمیدم و .. به فکر طلاقم

    برادرم مدتی با دختری دوسته و قراره با او ازدواج کند البته غیر از مادرم از خانواده ما کسی نه او را دیده نه جرات دارد در این مورد حرف بزند . او کم سن است 22 ساله و. فقط با من بد رفتار نیست با مادر و خواهران دیگرم نیز این گونه است. شاید می ترسد ما برای زندگی آینده او مزاحمت ایجاد کنیم و از حالا به ما رو نمی دهد یعنی سلام می کنی داد می زند. من قصد مزاحمت برای او ندارم ودر نهایت من تنها یا با مادرم زندگی خواهم کرد ولی حتی جرات ندارم مثلا در آینده بخواهم برای اجاره آپارتمان با من بنگاه بیاید یا با من دادگاه بیاید. می دانید چه می گویم که؟؟ مکانهایی که با یک زن تنها رفتار بدی می کنند ... علت بد رفتاری او شاید سنش است و شرایطی که دارد.
    متاسفانه بعد از طلاق شرایط برای یک زن اسفناک است حتی اگر کار داشته باشد. شرایط فرهنگی را می گویم. حتی نزدیکرین کسان هم با تو بد رفتاری می کنند.برای عزت نفس نیاز به طلاق دارم و برای عزت اجتماعی باید ماند و سوخت
    در ضمن من فکر می کنم من ایراد دارم نمی توانم نیازهای یک مرد را برآورده کنم. بنابراین با طلاق او هم می تواند با زنی مناسب زندگی کند . خیلی تلاش کردم زن خوبی باشم خیلی ولی همسرم کمک نکرد. او علاقه ای به حفظ زندگی ندارد. هنوز به روی همسرم نیاوردم. تا روز آخر خطبه طلاق خواهم ماند و چیزی نخواهم گفت . هرچند تقریبا به حالت قهر هستیم اما او دلیل قهر را نمی داند. هنوز در حال فکر کردن برای تصمیم گیری هستم. مسائل حقوقی و....... را نیز باید یاد بگیرم چون در کشور ما قانون به نفع مردان است. من هم خانواده ام را از دست خواهم داد وهم کاملا بی پول خواهم شد بدون سرپناه .... بعد از 6 سال اشتغال

  8. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 96 [ 15:33]
    تاریخ عضویت
    1387-11-29
    نوشته ها
    1,732
    امتیاز
    22,684
    سطح
    93
    Points: 22,684, Level: 93
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 666
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    4,250

    تشکرشده 4,202 در 1,430 پست

    Rep Power
    189
    Array

    RE: قبل از اینکه به من خیانت کند, فهمیدم و .. به فکر طلاقم

    دوست خوبم به احتمالاتي كه دوستمون baran ميده خوب فكر كن امكان داره يه شوخيه مسخره و ساده باشه به نظرم اول با مشاورخانواده صحبت كن بعد هر چه زودتر با همسرت مطرح كن
    ان شااله سو تفاهمه اينقدر زود خودتو پاي خطبه ي طلاق و اين چيزا نبين!!

  9. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 27 شهریور 89 [ 17:39]
    تاریخ عضویت
    1387-8-24
    نوشته ها
    1,569
    امتیاز
    8,965
    سطح
    63
    Points: 8,965, Level: 63
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    484

    تشکرشده 502 در 230 پست

    Rep Power
    172
    Array

    RE: قبل از اینکه به من خیانت کند, فهمیدم و .. به فکر طلاقم

    من تصور نمی کنم قضیه ساده باشه. هیچ شوخی مسخره ای هم تا این حد تداوم نداره. (البته اگه داشته باشه). این قضیه به هیچ عنوان مقصر نیستید و بنابراین نباید احساس گناه کنید. چون طرف شما یک خیانت و رابطه با دختر! یا زن را برقرار نکرده که حدس بزنیم شما اندکی سهل انگاری کرده اید . طرف شما یک رابطه هم جنس بازی را آغاز کرده و به هیچ عنوان زندگی شما قابلیت بازگشت ندارد. چون حتی اگر ایشان برگردند این تصور شما از ایشان بهبود پیدا نخواهد کرد.
    من به شما پیشنهاد می کنم کل موضوع را با یک مشاور مناسب( مشاوره دانشگاه تهران را به شما پیشنهاد می کنم یا مشاوره ای که کامیلیا معرفی کرد) مطرح کنید و در صورت صلاحدید ایشان، موضوع را به صورت قانونی پیگیری کنید.
    برادر شما اتفاقا برای بزرگ شدن نیاز دارد که به شما به عنوان خواهر کمک کند. او واقعا یک بچه است و به رشد یافتن نیاز دارد! رشد شخصیتی او درگیری با مشکلات بزرگ را می طلبد! سعی کنید غیرت او را به نوعی تحریک کنید.
    (بعد از مشاوره)

  10. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 اردیبهشت 88 [ 00:33]
    تاریخ عضویت
    1387-9-16
    نوشته ها
    104
    امتیاز
    3,747
    سطح
    38
    Points: 3,747, Level: 38
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    10

    تشکرشده 15 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: قبل از اینکه به من خیانت کند, فهمیدم و .. به فکر طلاقم

    مهرناز عزیز
    من فکر می کنم البته فقط فکر می کنم که خدا این مسائل را سر راه شما گذاشته تا به شما و شاید برادرتان درسهایی بیاموزد. به شما بیاموزد که از تنهایی نترسید و مجبور شوید اعتماد به نفس پیدا کنید و به برادرتان که به قول آقای sorena_arman که بزرگ شود و قبل از تشکیل زندگی احساس مسوولیت نسبت به اعضای خانواده اش را یاد بگیرد.
    خواهش می کنم به خودتان کمک کنید و اینقدر منفی فکر نکنید و از موضع ضعف حرف نزنید. قوی باشید و با قدرت به جنگ مشکلتان بروید نگذارید او شما را در خود حل کند (نابود کند) شما ان را عاقلانه حل کنید.
    شما اگر قوی باشید نه بی پول می شوید نه بی سرپناه ولی اگر حالت انسانهای عاجز را به خود بگیرید تمام این اتفاقاتی که گفتید می افتد.
    قوی باشیییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییییییییییی یییییییید.
    زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست
    هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود
    صحنه پیوسته بجاست
    خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:21 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.