سلام به همه دوستان و مشاوران عزیز.
من برای ازدواج به مشکلی برخوردم که شاید کمتر پیش بیاد برای هر کسی
من با دختری که یک نفر معرفی کرده بود در یک نمایشگاه کتاب آشنا شدم و با اون دختر در مورد ازدواج صحبت کردم . اون دختر هم شرایط من رو پذیرفت و قرار شد با خانواده به خاستگاری بریم . مشکل اینجاس که پدر دختر آدم سختگیر و مذهبی هست که به همین دلیل ما نتونستیم بگیم که باهم ملاقات داشتیم وفقط گفتیم کسی معرفی کرده . ما برای خاستگاری رفتیم و متاسفانه به دلیل اینکه پدردختر کسی رو برای خودش تو ذهنش داشت مارو رد کرد البته بدون نظر از دخترش
بعد از اون قضیه دختر از ناراحتی تمام خاستگارهارو رد کرده . و من هم چون دلیلای پدرش رو قانع کننده نمیدونستم توسط مادرم با دختره در تماس بودم که بعد مدتی هم مستقیما با دختره تماس داشتم و فهمیدم که دختره به خاطر من خاستگارهارو رد میکنه . این ارتباطها آروم آروم زیاد شد و باعث شد من و اون دختر به هم شدیدا علاقه مند بشیم . مادر دختر از ارتباط ما با هم اطلاع داره و ظاهرا با ازدواج ما موافقه ولی میمونه پدرش که نمیدونم چطور قانعش کنم که من و دخترش دوس داریم باهم ازدواج کنیم .
لازمه بدونید که پدرش اگه از ارتباط ما چیزی بفهمه ممکنه دردسر بشه و بدتر بشه برای همینه که من نمیدونم به چه دلیلی بگم که دخترشو میخام
اگه کسی میتونه راهنماییم کنه خیلی ازش ممنون میشم .
علاقه مندی ها (Bookmarks)