با سلام
در يکي از تالارها پرسش وپاسخ هايي رودر مورد خدا مي خواندم که بسيار جالب بود و مي تونه به ما بزرگترها براي پاسخ دادن به بچه ها کمک کنه که من قسمتهايي از اين گفتمان رو در اينجا ميارم .



خدايا من سه ساله که دارم فکر ميکنم تو زن هستي يا مرد! (تينا. الف)


خدايا گراهام بل تلفن را ساخته است، پس تو ميتواني يک تلفن از او بگيري و با ما آدمها حرف بزني. (کيميا. ب)



کتاب «نامه‌های بچه‌ها به خدا» كه در آن کودکان در نامه خود به خدا ، معماها، تضادها، آرزوها، پيشنهادها، راز دل‌ و شكرگزاري‌هايشان را به نوعي بيان كرده‌اند را «استورت هامپل» و «اریک مارشال» گردآوری كرده‌اند و «دل‌آرا قهرمان» نیز آنرا ترجمه کرده است. نسخه ايراني اين كتاب هم كه «نامه‌های بچه‌های ایرانی به خدا» نام دارد به‌وسيله اشرف غدیری گردآوری شده است.



خدای عزیز،
بابا بزرگم می‌گه که وقتی اون پسر کوچیکی بوده تو هم وجود داشتی، مگه تو چند سال قبل از اون بودی؟
با عشق
دنیس



لازم نیست که نگران من باشی. من همیشه دو طرف خیابان رو نگاه می‌کنم.
دین


خدای عزیز،
چرا به جای این که بذاری مردم بمیرن و مجبور باشی که آدمای تازة دیگه‌ای بسازی همین آدمایی رو که وجود دارن نگه نمی‌داری؟
جین



خدای عزیز،
شاید هابیل و قابیل آنقدر همدیگه‌رو نمی‌کشتند اگه هر کدوم یه اطاق خواب جداگانه داشتند. برای من و برادرم که مؤثر بوده.
لاری



خدای عزیز، چرا تو این همه معجزه زمان‌های قدیم انجام دادی و حالا هیچی انجام نمی‌دی
سی‌مور



آقای خدای عزیز،
دلم می‌خواست آدما رو یه جوری می‌ساختی که آنقدر آسون تیکه پاره نشن. من تا حالا سه جای بخیه و یه دونه جای زخم دارم.
جانت



انتهاي آسمان كجاست؟ دلم مي‌خواهد به هفت آسمان سفر كنم و انتهاي آسمان را ببينم.
(پروانه صمدي‌كيا كلاس پنجم)



خدايا چرا آدمارو مي‌ميروني و مي‌بري پيش خودت. خدايا تو چند سالته. اگه تو بميري ميري پيش كي؟
(آزاده. كلاس سوم)


خدايا چرا شيطان را نكشتي؟
(حسين رهنما)



خدايا از تو تشکر مي کنم که وقتي سقف خانمان ريخت من زيرش نبودم. از تو تشکر مي کنم که روپوش امسالم مثل پارسال صورتي نيست. سپاس مي گويم که من به آمپول پني سيلين حساسيت دارم و دکتر هر وقت مي خواهد براي من آمپول بنويسد مادرم مي گويد که حساسيت دارم و دکتر جاي آمپول قرص مي نويسد.


خدايا تو خودت ميداني چند سالت است؟
(درسا. ر)


خدايا تو به من برادر دادي من برادر دوست ندارم.
(شکيبا. ر)


خدايا من سه ساله که دارم فکر ميکنم تو زن هستي يا مرد!
(تينا. الف)



خدايا گراهام بل تلفن را ساخته است، پس تو ميتواني يک تلفن از او بگيري و با ما آدمها حرف بزني.
(کيميا. ب)



خدايا چرا ما را مي خواهي به آن دنيا ببري؟ همين دنيا خوب است.
(الهه. س)



خدايا پدر و مادرم به من فحش ميدهند و دعوا ميکنند پس آنها را ميبري جهنم؟
(ستايش. خ)



(تينا. الف) نوشته بود:

خدايا من سه ساله که دارم فکر ميکنم تو زن هستي يا مرد!




تینا جان می تونم چند تا سوال از تو بپرسم ؟
به نظر تو کتاب قرآن زنه یا مرد؟
آفتاب و نور چی ؟
اصلا بقیه کتابهایی که می خونی چی ؟ زن هستن یا مرد ؟
بارک الله
بعضی چیزها هستن که زن و مردی نداره مثل نور لامپ
خدا هم که مثل نوره
پس زن و مردی نداره
خدا نه زنه نه مرده


کیمیا ب نوشته بود
خدايا گراهام بل تلفن را ساخته است، پس تو ميتواني يک تلفن از او بگيري و با ما آدمها حرف بزني.



می دونی خدا چی می گه ؟
می گه :
گلم
خوشگلم
نازم
آره من هم می تونم
اصلا مگه من به گراهام بل فکر وعقل ندادم ؟
اما یه چیزو نباید فراموش کنی
می خوای بگم چیه؟
اول چند تا سوال ازت بپرسم باشه؟
1- کسی که لال باشه می تونه تلفنی صحبت کنه ؟
بارک الله درست جواب دادی . نه
2- کسی که کر باشه می تونه صدای تلفن رو بشنوه ؟
این رو هم درست جواب دادی .نه
3-کسی که فقط فارسی بلده می تونه با کسی که فقط انگلیسی بلده تلفنی صحبت کنه ؟
بازم درست جواب دادی . نه
پس برای این که با کسی تلفنی بخواهیم صحبت کنیم به زبان احتیاج داریم تا حرف بزنیم به گوش نیاز داریم تا بشنویم و باید زبان همدیگه رو هم بلد باشیم
حالا خدا می گه من هم یه راه گذاشتم برای این که با مردم صحبت کنم اون اینه که :
اگه می خوان صدای منو بشنون و ببینن من چی می گم برن قرآن بخونن چون قرآن حرفای منه
و اگه می خوان با من حرف بزنن و من حرفاشون رو بشنوم برن نماز بخونن چون نماز خوندن صحبت کردن با خداست .
اما گوش آدمها طوریه که اونها نمی تونن صدای منو بشنون ولی من صدای اونا ور می شنوم و به حرفشون هم گوش می دم




خدای عزیز،

بابا بزرگم می‌گه که وقتی اون پسر کوچیکی بوده تو هم وجود داشتی، مگه تو چند سال قبل از اون بودی؟
با عشق
دنیس



دنیس جان به این سوالت سه تا جواب می دم باشه ؟
جواب اول :
می دونی نور الان چند ساله که نور شده ؟
بارک الله نور همیشه نور بوده دیگه
خدا هم همین جوره دیگه !
قربونت برم عزیزم
مگه نمی دونی خدا مثل نوره
پس همون جور که نور همیشه نور بوده خدا هم همیشه بوده همیشه هم خدا بوده
جواب دوم :
می شه کتابی نوشته بشه ولی نویسنده نداشته باشه ؟
آفرین اول باید نویسنده ای باشه تا بعدش کتاب رو بنویسه
حالا مگه می شه خورشید و زمینی باشه ولی آفریننده اونها نباشه؟
آفرین
خیلی باهوش و زرنگی
خوشم اومد
پس اول باید خدایی باشه تا زمین و آسمون و خورشید رو درست کنه بعد از درست شدن زمین و آسمون و خورشید تازه روز و شب درست می شه که می تونیم بگیم "وقت " و زمون
یعنی امروز و دیروز و پارسال و ده سال قبل همه اینها وقتی درست می شه که خورشیدی باشه و زمین دورش بچرخه
حالا وقتی که خدا خورشید و زمین رو درست کرده یعنی خدا قبل از اینها بوده
جواب سوم :
از بابا بزرگت این سوال رو بپرس :
یخ از کی سرد شده یعنی وقتی اون پسر کوچیکی بوده اون وقت هم یخ سرد بوده یا اون وقت یخ گرم بوده حالا سرد شده؟
بابا بزرگت جواب می ده چی ؟
می گه نوه گلم یخ همیشه سرده یعنی نمی شه یخ باشه ولی سرد نباشه یادش به خیر اون وقتی که این تلویزیون تو خونه ها نیومده بود سر سره بازی رو یخ ها چه کیفی می داد . برف بازی چه خوب بود
راستی دنیس !
مامان بزرگت رو دوست داری ؟
بارک الله من هم دوستش دارم
می تونی این سوال رو از ش بپرسی
مامان بزرگ ! وقتی تو خیلی خیلی کوچیک بودی روغن چرب بود یا اون وقت روغن ها چر ب نبود ؟
مامان بزرگت چی می گه ؟
می گه این چه جور سوالیه؟
بگو مامان بزرگ مهربون ناراحت نشو نمی خوام اذیتت کنم فقط دوست دارم بدونم
حالا چی می گه ؟
درسته می گه روغن از همون اول چرب بوده
اصلا روغنی که چر ب نباشه روغن نیست .
خیلی خوب مادر بزرگت خیلی قشنگ جوابتو داد معلومه خیلی باهوشه
حالا بریم سر اصل مطلب
دنیس جان !
حالا من یه سوال ازت می پرسم اجازه می دی؟
می دونی خدا رو بخش کنی ؟
آفرین !
خدا دو بخش داره :
خُ+ دا= خدا
حالا می دونی خدا یعنی چی ؟
یعنی خود آ
یعنی کسی که خودش اومده
یعنی کسی که یه نفر دیگه اونو نیاورده
پس خدا یعنی کسی که اون همه رو آورده .
یادته مامان بزرگت می گفت نمی شه روغن باشه ولی چرب نباشه ؟بابا بزرگت می گفت نمی شه یخ باشه ولی سرد نباشه ؟
پس یخ همیشه سرده . روغن همیشه چربه . نمک همیشه شوره .
خدا هم همیشه هست . پس همیشه خدا خود + آ است.
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=4949&page=2