سلام بر دوستان همدردی
همه چیز از اونجا شروع شد که من برای کمک تحصیلی به یکی از همسایه ها مون با دختر خانومی آشنا شدم که تا اون زمان ندیده بودمش ،و حتی نمیدونستم که رشته تحصیلی اون خانم حدوداً با من در ارتباط هست.اون زمان 21 سالم بود. همین جور ملاقات ها ادامه داشت (البته در حضور خانواده و به عنوان کمک درسی) تا اینکه من به ایشون علاقه مند شدم و فکر میکنم اون هم همین طور (فقط فکر میکنم، شاید اشتباه کردم).تا اون زمان من با هیچ دختری تا این اندازه نزدیک نشده بودم و اصلاً شرایط ازدواج هم نداشتم . این مسائل و همین طور سن کمی که داشتم باعث شد که به خودم بیام و به این نتیجه برسم که علاقه من به این خانم شاید کاذب باشه و من فقط احساساتی شده باشم. رفته رفته ارتباطم رو با این خانم کم کردم و دیگه مثل قبل دنبال بهانه برای دیدنش نبودم (یه جورایی با خودم کنار اومدم). البته هیچ وقت درباره احساسم بهش چیزی نگفتم و هر دو در ملاقات ها با هم جدی و رسمی بودیم.
فوق لیسانس قبول شدم، درس خوندم، اون هم فوق لیسانس قبول شد و الان هنوز داره درس میخونه.الان 25 سالمه ، دارم از مقطع فوق لیسانس هم فارغ التحصیل میشم ( پایان نامم کلافم کرده).تو این مدت موضوع رو برای خودم حل کردم و دیگه بهش فکر نکردم.تو این مدت از هیچ دختر دیگه ای خوشم نیومد و با هیچ دختری به اون اندازه نزدیک نشدم (از نظر من کسی که موقعیت ازدواج نداره ، حق نداره با احساسات دخترا بازی کنه). فقط بعضی وقت ها اگه اون کمکی از من می خواست کمکش میکردم (ارتباطمون خیلی کم شده بود).
الان دارم به ازدواج فکر میکنم، موقعیتم ایده آل ایده آل نیست ولی بد هم نیست. دوباره فکر اون خانم افتاده تو سرم ، چند باری بهانه کاری جور کردم و همدیگه رو دیدیم. بررسی که میکنم میبینم شرایط سنی، تحصیلی، خانوادگی، مالی مون با هم یکسانه ولی مشکل اینجاست که من فقط به عنوان یک همسایه از ایشون شناخت دارم. میترسم بهش بگم و حرمت همسایگی شکسته بشه ،دیگه نمیتونم بهانه بتراشم، دارم تابلو میشم. نمیدونم اون هم من رو دوست داره یا نه، میترسم بهش بگم، اون هم دل ببنده و من وسط کار پشیمون بشم. اصلاً دوست ندارم به خاطر من شکست عاطفی بخوره. میترسم زمان رو از دست بدم. تازگی ها متوجه شدم ظاهراً پای یکی دیگه هم وسطه ( البته مطمئن نیستم).هیچ نمیدونم چی کارکنم.من رو از این بغض که داره آزارم میده نجات بدین.حالم خیلی بده، فکرم کار نمیکنه. اگه درست باشه که پای یکی دیگه وسطه چی کارکنم، من هنوز از خودم مطمئن نیستم اون وقت این مسئله هم پیش اومده.ای کاش همسایمون نبود، ای کاش ما جور دیگه با هم آشنا میشودیم، ای کاش ....
علاقه مندی ها (Bookmarks)