والدین از کودکان کم اطلاع ترند!

درزمان بلوغ بايد راجع به مسائل جنسي و بهداشت بلوغ بي‌پرده ‌تر صحبت کرد، درست است؟ در اين سن آموزش بايد چطور باشد؟ چون اين سؤال خيلي از خانواده‌هاست. آنها احساس مي‌کنند وقتي فرزندشان بالغ مي‌شود ، خودشان بيشتر دستپاچه مي‌شوند. نمي‌دانند چطور درباره ي اين مسائل بايد سر صحبت را باز کنند.

آموزش زودرس و شتاب‌زده ي مسايل جنسي به کودکان مي‌تواند به اندازه ي آموزش‌هاي با تأخير و پنهان‌سازي آسيب‌زا باشد. آموزش‌هاي جنسي بايد به تدريج، زمان‌بندي‌شده، متعادل و متناسب با ويژگي‌هاي سني و با لحاظ حرمت و احترام و همچنين پرهيز از افراط و تفريط داده شود.

ارائه ي تربيت جنسي دو شکل دارد. يک شکل مستقيم که مستقيماً اطلاعات جنسي را در اختيار بچه‌ها قرار مي‌دهيم. به ويژه مسايلي که در ارتباط با وظايف شرعي زمان بلوغ است. گاهي وقت‌ها اين آموزش‌ها شکل غيرمستقيم دارد که ممکن است مناسب‌تر هم باشد.

گاهي اوقات بچه‌ها شروع مي‌کنند دراين باره سؤال‌هايي مي‌پرسند و ما غافلگير مي‌شويم. نمي‌دانيم که چطور بايد جواب بدهيم. حتي گاهي اين سؤالات را نشنيده مي‌گيريم. شما اين را قبول داريد؟ اگرنه، بفرماييد که به عنوان يک پدر يا مادر، به اين سؤالات چطور بايد پاسخ دهيم؟

در پاسخ به سؤالات جنسي کودکان قبل از بلوغ بايد يک سري مسايل مورد توجه قرار بگيرد:

اول اين که وقتي با اين سؤال‌ها مواجه شديم، بايد به خودمان مسلط باشيم و از نگراني و شرم دچار لکنت نشويم. دوم اين که بايد شنونده ي خوبي باشيم و اجازه بدهيم کودک سؤالش را کامل بپرسد.

موقع جواب دادن هم نبايد جواب‌هاي ما با شوخي و مسخرگي همراه باشد. نبايد دروغ گفته شود. مثلاً بعضي پدر و مادرها به فرزندشان مي‌گويند ما تو را خريديم. اين اطلاعات غلط باعث مي‌شود بچه‌ها وقتي کمي بزرگتر شدند، به پدر و مادرشان بي‌اعتماد شوند. پس پاسخ‌ها بايد درست باشد و بر مبناي خرافه‌ها نباشد.

آموزش بايد تدريجي باشد. لازم نيست همه ي اطلاعات را يک جا در اختيار کودک قرار دهند و بايد از شرح و بسط بي‌مورد پرهيز کنند. همان طور که اشاره شد، بايد متناسب با سن و درک کودک و به زبان ساده و قابل‌فهم باشد. در سنين دبستان و پيش از دبستان پاسخ‌ها اگر غير مستقيم باشد، بهتر است. در ضمن اگر سؤالي را اشتباه پاسخ داديم، بايد به اشتباه‌مان اقرار کنيم و اطلاعات درست را در اختيار آنها قرار دهيم.

خيلي از والدين هستند که نه اين اطلاعات را دارند و نه از اين شيوه‌ها خبر دارند. از کجا بايد چيزهايي شبيه به اينها را ياد بگيرند؟

مسئله فقط کمبود اطلاعات و دانش پدر و مادرها دراين باره نيست. در يک تحقيق که چند سال قبل انجام داديم، از پدر و مادرها پرسيديم که چرا شما آموزش‌هاي جنسي به فرزندتان نمي‌دهيد، پاسخ‌ها متفاوت بود، عده‌اي مي‌گفتند حيا مانع مي‌شود، گروه ديگري مي‌گفتند ما مي‌خواهيم اين اطلاعات را بدهيم، اما خودمان هم نمي‌دانيم چطور اين کار را انجام دهيم، گروه ديگر هم از پيامدهاي منفي اين اطلاعات هراس داشتند.

پس موانع اين عدم آموزش فراوان است، اما اگر مسئله ي کمبود آموزش باشد، اين اطلاعات بايد از طريق رسانه‌هاي جمعي، انجمن اولياء و مربيان، کارگاه‌هاي آموزشي که در ديگر کشورها تحت عنوان آموزش‌هاي شهروندي سازمان‌هاي غيردولتي اين کار را انجام مي‌دهند. اما بايد درست گفته شود و حساسيت ايجاد نشود.

والديني هم هستند که اين اطلاعات را ندارند و مي‌گويند ما که از اين شيوه‌ها بلد نيستيم، خوب، بچه خودش بزرگ مي‌شود و يواش يواش چشم و گوشش باز مي‌شود. اين چه اشکالي دارد؟ سؤال من اين است که آموزش ندادن مسايل جنسي به بچه‌ها چه عوارضي دارد؟

اگر آموزش‌هاي لازم در سن مناسب به فرزندان داده نشود، ممکن است آنها در سن بالا از منابع ديگر اين اطلاعات را به شکل نادرست و بي‌حد و حصر به دست بياورند. در يک تحقيق که انجام داده‌ايم از نوجوانان اول دبيرستان پرسيديم اطلاعات جنسي را از کجا به دست مي‌آوريد. در پاسخ 44 درصد دوستان، 20 درصد کتاب، 13 درصد والدين، 11درصد معلم‌ها و 9 درصد رسانه‌هاي مختلف مانند ماهواره و اينترنت را منبع کسب اطلاعات جنسي معرفي کردند.

خب، اين چه اشکالي دارد؟

اين آمارها نشان مي‌دهد والدين، مدارس و معلم‌ها نتوانسته‌اند نقش خود را به خوبي انجام دهند. فراموش نکنيد که کسب اطلاع از دوستان، به ويژه اگر اين دوستان اختلاف سني داشته باشند، خيلي خطرناک و نامناسب است.

ممکن است با تجربه کردن علائم بلوغ که اطلاعي از آن ندارند، دچار سردرگمي و افسردگي شوند، حتي موارد کمي اين حالت منجر به خودکشي شده‌ است. نتيجه ي يک تحقيق هم نشان داده 36 درصد دختران و 11درصد پسران بعد از وقوع بلوغ شان شوکه شده و به شدت دچار سردرگمي مي‌شوند.

بعضي خانواده‌ها تصور مي‌کنند آموزش مسايل جنسي به فرزندان باعث مي‌شود آنها، به اصطلاح، چشم و گوش‌شان باز شود. يا اين که اگر پدر و مادر درباره ي اين مسائل با فرزندان‌شان حرف بزنند، حرمت بين آنها شکسته مي‌شود. نظر شما چيست؟

من هم موافقم که موضوع، موضوع بسيار حساس و ظريفي است. اما معتقدم اگر در ارائه ي آموزش‌هاي جنسي به فرزندان عفت کلام را رعايت کنيم و حرمت‌ها را حفظ کنيم و اطلاعات را به شکل غيرمستقيم ارائه دهيم، اين مشکل پيش نمي‌آيد. در بحث آموزش‌هاي جنسي رعايت عفت و حيا خيلي مهم است.

ميزاني از شرم و حيا لازم است اما نبايد مانع از اين شود که ما اطلاعات جنسي به فرزندانمان بدهيم. بايد توجه داشت در طرح مسايل جنسي از به کارگيري کلمات سبک و زشت پرهيز کنيم. زياده‌گويي نکنيم و به حواشي نپردازيم.

اين طور که مي‌گوييد وظيفه ي پدر و مادرها دراين باره خيلي زياد مي‌شود. واقعاً مي‌توان انتظار داشت که والدين بتوانند اين همه وقت بگذارند و بار آموزش همه ي مسائل را خودشان بکشند؟

البته يکي از وظايف مهم والدين در برابر فرزندشان، همين بحث آموزش و تربيت جنسي است. سخت است ولي به هر حال بار اصلي اين وظيفه به عهده ي آنهاست. بعضي پدر و مادرها در تربيت جسمي ، تغذيه و سلامت جسم و تربيت اجتماعي و عقلاني فرزندشان خيلي دقت مي‌کنند، اما تصور مي‌کنند آموزش‌هاي جنسي وظيفه ي آنها نيست.

توجيه آنها هم اين است که موضوع، موضوع سخت و حساسي است. اما از والدين که بگذريم، تربيت جنسي در درجه ي بعد وظيفه ي مدرسه، نظام آموزشي و جامعه هم هست.

مدارس ما چقدر در اين باره پشتيباني شده‌اند؟ اصلاً برنامه‌ريزي‌اي براي اين کار شده‌است؟ مي‌دانند چه چيز را بايد چطور آموزش دهند؟

البته اين برنامه‌ريزي‌ها هنوز انجام نشده، چون هنوز به اهميت و ضرورت آموزش جنسي در مدارس پي نبرده‌ايم و اين موضوعي است که کارشناسان گوناگون تربيتي بايد دور هم بنشينند و هر چه سريع‌تر درباره ي آن تصميم بگيرند و برنامه بريزند.

غير از مدرسه به جامعه هم اشاره کرديد. منظورتان از آموزش از طريق جامعه دقيقاً چيست؟

برخي موضوعات هست که اگر در جامعه رعايت شود، تربيت جنسي صحيح‌تر و سالم‌تر صورت مي‌گيرد. مثلاً جلوگيري از روابط عنان گسيخته ي بين زن و مرد يا اين که خانم‌ها زيورها و زينت‌هايشان را به ديگران نشان ندهند. يا مسئله ي هويت جنسي و اين که معلوم شود فردي زن است يا مرد.

برخي مسائل هم هست که ظاهراً ربطي به مسائل جنسي ندارد، اما مطالعات نشان داده که به طور غيرمستقيم روي سلامت جنسي نوجوانان و جوانان تأثير دارد، مثل ترويج ورزش همگاني، پرکردن اوقات فراغت، رفع بيکاري و مسائلي مانند اينها. به طور کلي مي‌توان گفت خانواده، مدرسه و جامعه نقش مکمل دارند و اگر يکي کارش را نادرست انجام دهد، دچار مشکل مي‌شويم.

منبع:پارسی تب.
برگرفته از متن گفت‌و گو با دکتر محسن فرمهيني فراهاني، دبير علمي کنگره بين‌المللي خانواده و سلامت.