با درود؛
از همگان این پرسش را دارم که شما در روابط خود با دیگران در همه سطوح از گفتگو،همکاری،دوستی و ازدواج اولاً به نخستین موردی که توجه می کنید چیست و در داوری و ارزش گذاری اطرافیان خود چگونه رفتار می کنید؟
بدرود./
تشکرشده 926 در 486 پست
با درود؛
از همگان این پرسش را دارم که شما در روابط خود با دیگران در همه سطوح از گفتگو،همکاری،دوستی و ازدواج اولاً به نخستین موردی که توجه می کنید چیست و در داوری و ارزش گذاری اطرافیان خود چگونه رفتار می کنید؟
بدرود./
تشکرشده 926 در 486 پست
با درود؛
در شرح پرسشهای این گفتار این مصداق را در هن داشته باشید که در شرکتی بین المللی استخدام هستید و همکارانی از پنج قاره و با دین ها و مذاهب شیعه،سنی،مسیحی،یهودی،زرتش تی،بودانی،بی دین،همجنس باز یا لائیک در آن شرکت هستند.
مصداق دوم نیز دیدگاه شما درباره یک انسان بومی آفریقایی و یک انسان هم شهری خودتان است.
بدرود./
تشکرشده 143 در 53 پست
سلام گرد آفرید !
معمولا سعی میکنم رابطه رو به حاشیه نکشونم و صریح و مستقیم حرف بزنم ! معمولا با کسانی تعامل میکنم که گروه خونیمون به هم بخوره !
درباره ی برخورد با افرادی از جاهای مختلف اتفاقا مدتی قبل در محضر یکی از اساتید اروپایی رشته مون بودیم ، بدون اینکه موضوع رو به حاشیه بکشونم ، درباره ی موضوع مطلوبم با ایشون صحبت میکردم . خوشبختانه ایشون هم خیلی صمیمی و راحت بودند و مشکلی پیش نیومد و الان هم از طریق ایمیل با هم در تماسیم .
برای من فرقی نداره که طرف کیه و از کجاست چون میدونم که این پیش داوری ها در روانشناسی و جامعه شناسی تحت عنوان تفکرات قالبی بررسی و رد شده . پس لزومی برای پیش داوری های ما وجود نداره !
البته در این مورد احتیاط شرط عقله !!!نوشته اصلی توسط گرد آفرید
تشکرشده 16,567 در 3,447 پست
انسان در مرحله اول انسان است نه به قاره ای که در آن زندگی می کند توجه می کنم و نه به دین و آئینش . کنجکاوی خواهم کرد و با سئوال و جواب در مورد محل سکونت و آئین و آدابش از وی سئوال خواهم کرد ولی این دلیل نمی شود که بخواهم مدالی به وی بدهم و یا مدالی را از وی بگیرم . اما به مرور قطعا راههای شناسایی باز خواهد شد .
مسائل خصوصی افراد به من اصلا ربطی ندارد و تا زمانی که به من آسیب نرساند مهم نیستند . به شکل مثال من وجه اشتراک جنسی با یک همجنس گرا ندارم پس این مورد اصلا نه خوشحالم می کند و نه ناراحتم می کندو در نتیجه به من اصلا مسائل خصوصی افراد اینچنینی مربوط نیست اگر از اخلاقیات درستی برخوردار باشد ( برای من صداقت افراد خیلی مهم است ) قطعا با وی دوستی هم خواهم کرد بدون اینکه به حریم های شخصی یکدیگر وارد شویم .و اگر فردی با صداقت و از روی شهامت با صدای بلند( نه وقاحت ) این مسئله را با من در میان بگذارد که چنین مسئله ای دارد از وی به جهت صداقت و امین دانستن من ، تشکر هم می کنم و فکر می کنم تکلیفم با این آدم کاملا روشن است و حد و مرزها کاملا شاخته شده هستند .
و اما در مورد شرکتهای چند ملیتی ضمن احترام به آئین و مذهب و باورها و اعتقادات همکاران سعی می کنم بدون تعصب با آنها برخورد کنم و در حیطه کاری کاملا رعایت حالشان را بکنم و بیشتر با دیدگاه ها و ...... آشنا شوم و سعی هم خواهم کرد به عنوان یک ایرانی فراموش نکنم به غیر از مسئولیتهای کاری نماینده ی یک ملت هستم و صداقت و درستکاری من معرف شخصیت ملی و میهنی و مذهبی من خواهد بود .
دین را یک مسئله تعبدی می دانم و دین افراد هم از همان مسائلی است که اصلا به من مربوط نیست و مهم نیست که همکار و دوست من پیرو چه دین و مذهبی است تنها به باورهایش با تمام وجود احترام می گذارم حتی اگر باوری به راه و روش مذهبی اش نداشته باشم .
انسان بومی آفریقایی برایم جذاب و جالب است و سعی می کنم وی را کشف کنم . یک کمی قسمت پایانی پاسخ ام دردناک است . همشهری غریبه را دوست ندارم ، یعنی بیشتر دچار وحشت هستم و می ترسم و فکر می کنم که خیلی امکان دارد آدم خوبی نباشد . علت ترس و وحشت خود را هم می شناسم
تشکرشده 926 در 486 پست
با درود؛
براستی ما که می خواهیم با ما درست و خوب رخورد نمایند،به چه اندازه در برخورد با آدمهای این دنیا و نه محسط تنگ پیرامونی خود که اکثریت هم باور مایند،به آنها به یک اندازه ارزش می دهیم؟آیا یک بار هم نشسته و به این اندیشیده ایم که در ته دل خود میان یک هم باور و کسی که باورهایی جز ما دارد،تمایزی قائل شده ایم یا نه؟
براستی چرا بر مبنای اموری که وجود خارجی ندارد و بدون اینکه کسی به ما زیان برساند یا به حق ما تجاوز نماید،تنها و تنها به این دلیل واهی که خلاف ما می اندیشد میان او و هم عقیده هایمان تفاوت می گکذاریم؟
در یک برنامه تلویزیونی که پژوهشگری برای بررسی زندگی قبایل آفریقایی به میان آنها رفته بود،پس از چند ماه که می خواست به جهان متمدن اروپایی برگردد،نزد رییس قبیله رفت و خواست از او خداحافظی نماید . . . به او گفت که چیزی برای خداحافظی بگوید و می دانید رییس قبیله ابتدایی در دل آفریقا به آن محقق چه گفـت؟ . . . .گفت:من دو چشم دارم و تو هم دو چشم،من یک دماغ دارم و تو هم یک دماغ و من یک شکم دارم و تو هم یک شکم(و هر بار به سوی عضوی که در بدن خودش و محقق بود و نام می برد با دستش اشاره می نمود) و ما هر دو یکی هستیم.
براستی اگر رهای از باورهای موهوم که تنها افکار عادت شده هستند،بیاییم و در برخورد با آدمها پیش از هر چیزی آنها را یک انسان بدانیم و انسانی آزاد و رها از قید و بند انواع باورها،جهان بهشت خواهد شد.
شما هر جنگی را در درازنای تاریخ همیشه خون و ستم و کشت و کشتار بشیریت ببینید به دلیل دوری از همین دیدگاه است.اگر خدایی هست که هست و یگانه هم هست و اگر همه ما انسانها دو چشم،دو گوش و یک شکم داریم و مادر زمین نیز خوراک و پوشاکمان را فارهم می سازد و برای هر زنی مردی است و برای هر مردی زنی،پس واقعاض به گدام دلیل انسانها به جان هم می افتند؟
کاش جامعه انسانی این اندازه سرشار از باورهای گوناگون نبود و اگر هست کاش،انسانها هستی و هویت خود را در فقط و فقط باورها نمی جست تا با انسانهایی که باورهایی دگرگونه دارند،قلباً و بالقوه دشمن گردد،حتی اگر عملاً آسیبی به دیگری نرساند.
شما می بینید که اکنون آمریکا تنها به دلیل اختلاف عقیده می خواهد جلوی بهره مندی ما را از انرژی اتمی بگیرد و از آن سوی با تبلیغات فراوان مسلمانان همگی تروریست معرفی می شوند یا تبلیغات دستگاه خبرپراکنی نازیها را در جنگ جهانی دوم و . . .
بیاییم بیشتر به این مهم بیندیشیم . . .
تشکرشده 4,459 در 1,179 پست
سلام بر دوست گرامی گردآفرید......من نمی خواهم درباره بحث اتمی کشورم و برخورد کشور آمریکا و ایران با یکدیگر سخن بگویم چون بنظرم موضوع از حالت و هدف واقعی خود خارج می شود و اینکه اگر در این باره حرف زنم قطعا بر من برچسب ضدایرانی و نامسلمان خواهند زدو پستم حذف.....و اینکه فکر کنم بحث بر سر انسانیت و حق و حقوق برابر من و من های دیگر است نه تروریست و..........در ضمن کشور آمریکا تنها بخاطر اختلاف عقیده با مسله اتمی مخالفت نمی کند(ترس از...) و تنها امریکا مخالف اتمی شدن ایران نیست کشورهای دیگری هم وجود دارند..ولی خوب همیشه آمریکا را در راس قرار می دهیم
گردآفرید عزیز گفتند (کاش جامعه انسانی این اندازه سرشار از باورهای گوناگون نبود و اگر هم هست.....) اما به نظر بنده همین باورها و نگرش های گوناگون هست که فرهنگ ها و هویت ما را تشکیل می دهند.....قطعا اگر جامعه ای با فرهنگ جامعه ای دیگر مخالف نبود دیگر جایی برای پیشرفت و ترقی وجود نداشت....اگر همه برابر بودن قطعا تلاشی برای بهتر بودن وجود نداشت....اگر ضلمی به جامعه و فرهنگی نمی شد دیگر انقلابی برپا نمی شد و آزادی وجود نداشت....
بله من و من دیگری باید با آن (من دیگری) تفاوت داشته باشد .....اما نه در رنگ پوست و نه در برتری........بلکه در باور و اعتقادات...
همه ما انسانها از یک خالق هستیم و همه مخلوق اوییم اما هر مخلوقی به اندازه تلاشش سهم می برد و به اندازه نوع باورش...
تشکرشده 926 در 486 پست
با درود؛
نقاب جان،از نظر بنده شما بحث اختلاف استعدادها و توانایی ها را با با مقوله گوناگونی باورها که تنها اموری واهی و ساخته دست خود ما هستند،اشتباه گرفته اید.انسانها همه انسانند و نه کمتر و نه بیشتر.بسیاری از همین باورهای خودساخته سبب جنگها و اختلافات است و اتفاقاً یکسان بودن باورهای و رویکرد فقط انسانی آنها باعث از میان رفتن دشمنی میان گروه های انسانی خواهد شد.
اگر به اصل انسانیت آدمها توجه خود را مبذون نمایید و به عقاید رنگارنگ آنها که هر کدامشان هم نوعان دیگر را رد کرده و معتقدانشان را برتر می دانند،بیندیشید در می یابید که هیچ تفاوتی میان انسانها نیست.براستی این ادیان توحیدی که همه برای خوشبختی انسان آمده اند و نیز این ایسم های سیاسی و فلسفی غایت اهدافشان کدام است؟
مشکل اصلی هیمنجاست که شما بدان باور دارید،یعنی لزوم به گوناگونی باورها.اگر شما و هم باو.ران شما باوری داشته باشند،دیدگاهتان نسبت به ناباوران که انسانهایی درست همانند شمایند،بد شده و دچار یک دشمنی و تزاحم ذاتی با انها خواهید شد.اما برای بنده پرسش برانگیز است که چرا شما اختلاف عقاید را پذیرفته اما اندازه خوشبختی و سعادت(سهم بردن) انسانهای مختلف را ناشی از عقایدشان نمی دانید؟!!این سخنی پارادوکسیکال است و نا ممکن.
با سپاس از نظردهی شما و بدرود./
تشکرشده 4,459 در 1,179 پست
ممنون گرد آفرید عزیز و گرامی.....چه بحث جالبیه...تاپیک جالبی را انتخاب کرده ابد..
اما در مورد موضوع تاپیک...اتفاقا من بر این باورم همین استعدادها و توانایی هاست که باورها را شکل می دهند. درسته باورها و نگرش ها ساخته دست خود بشر است (همان گونه که توانایی و استعداد به میزان کوشش طرف است) و هر کس برای اثبات خود باور و نگرشی دارد ولی همین نگرش متفاوت من و شماست که از وقوع بسیاری از حوادث ناگور جلوگیری کرده است. باورهایی که من و شما ساخته ایم خود یکی از عوامل ترقی و پیشرفت ماست...
بله شما راست می گویید هیچ تفاوتی میان انسانها نیست و همه انسان بیش نیستیم اما هیچ شباهتی هم میان انسان ها نیست....اگر هم باشد از لحاظ جسمیت.....
منظور من از تفاوت "رنگ پوست....زیبایی..زشتی...ژنتیک... قاره...غنی..فقیر.. نیست....تفاوت ما انسان ها از لحاظ باورهایمان هست که همین باورها و نگرشها شما را ملزوم می دارد تا بیندیشید که هم نوعان شما کیستند و ازچه دیدی بر مسائل می نگرند...و اوج زیبایی این باورها وقتیست که یک نگرش و باور مخالف دیگر را بپذیری.و صدالبته با دیدی باز و آگاهانه.
بنظر من باور درست همیشه پیروز است و معتقدم باور و نگرش صحیح همه را بسوی خود جلب می کند و همگان دیگری که جذب این باور نشوند ...خوب معلوم است نابود خواهند شد.
من مخالف یکرنگی همگان نیستم ...ولی این یکرنگی را غیرممکن می دانم...چون شما وقتی می توانید یک تابلوی زیبا را خلق کنید که رنگ ها و باورهای گوناگون را در آن تابلو بکار ببرید تا هر انسانی با هر فرهنگ و نگرشی از دیدن آن لذت ببرد. پس باور و نگرش صحیح همیشه پیروز است.
البته این نظرات کاملا شخصی است و احتمال دارد صحیح هم نباشد .... من جوان هستم و بی تجربه و قطعا با شنیدن نظرات و سخنان زیبای شما می توانم تصمیم درستی بگیرم.. من فعلا بر این باورم....و همان طور که گفتم باور صحیح همیشه پیروز است و احتمالا باور شما بر باور من چیره شده و من را بسوی خود جذب کند..
و اینکه فکر می کنم من منظور شما را خوب درک نکرده ام و شما هم نتوانستید منظور واقعی مرا بی یابید...به زبان ساده بگوییم .....من میگم آدما هیچ فرقی با هم ندارن اما یگرنگ هم نیستن....چرا؟؟ چون از نظر من یکرنگی یعنی درجازدن یعنی راکت ماندن.....بنظرم اگه همین باورها و نگرش های متفاوت من و تو نبود الان این جا نبودیم و چه ضرورتی داشت بر سر انسانها بحث کنیم.نه؟؟آره دیگه؟.........مرسی برادر گلم.
تشکرشده 926 در 486 پست
با درود؛
جناب نقاب ارجمند کم کم داریم به نقاط مشترکی می رسیم.اگر منظور شما از باورها،طرز فکر انسانها و سپس تصمیم گیری های آنهاست در برابر کنشهای طبیعت و جهان پیرامونی،بنده قایل به یکسانی تمام و تمام در این افکار هستم.
جهت آشکارسازی مضار گوناگونی باورهایی که تنها اموری واهی و خیالی و فرضی هستند،شما را به جنگهای دینی سوق می دهم.یکی از باورهای بسیار خطرناک نیز تفاوت قائل شدن میان خود و دیگران در راستای بهتر و بالاتر دانستن خود است.اگر حوزه سخن شما درباره چندگانگی باورها در محدوده گفتگو و ادله معتقدان به هر باوری باشد،من این را با اندکی چشم پوشی خواهم پذیرفت و نیز اگر در رابطه با برداشتهای گوناگون انسان از جهان واقعی بدون هیچگونه سودجویی یا آزار رسانیدن به هم نوعانش.
متأسفانه مشکل اصلی در اینجاست که حربه باورهای خودی و شخصی سبب جنایات فراوانی شده است.بنیادین ترین آن در حوزه متون دینی،حسادت و کینه ورزی قابیل بود به هابیل که نطفه جنگهای تاریخ را از همان نخست بست.
روشن است که ما در برابر جهان و رویدادهای مادی دارای دیدگاه های متفاوتی هستیم،اما این به باورهای متفاوت ختم خواهد گشت.این یک اختلاف سبیقه کوچک در مهنای کامل آن است.اما اگر در زمان شاه عباس بودیم یا در لشکر شام عملکرد ما ناشی از عقایدی بود که وجود بیرونی نداشته و تنها و تنها فرضیاتی مقبول و ثابت برای جامعه ای بود که در آن می زیستیم.
بنده منطقاً و اثباتاً این اختلاف عقاید را در راستای سود خویشتن خطرناکترین امر انسانی می دانم.
بدرود./
تشکرشده 4,459 در 1,179 پست
سلام بر دوست گرامی و بزرگوارم "گرد آفرید" عزیز...
بله همان گونه که گفتم در اول من منظور شما را درک نکرده ام و البته شما هم به مقصود من پی نبردید... بنده باورها و نگرش هایی فردی مخرب را مدنظر نداشتم چطور بگوییم اصل سخن من در موردی است که خود شما نیز اشاره کردید"چندگانگی باورها در محدوده گفتگو و ادله معتقدان به هر باوری" ...یعنی برای باور هر کس اعتقاد قائلم و معتقدم هر کس جهان بینی خاص خود را دارد....اما این جهان بینی نباید در جهت یک جانبه گرایی باشد و مخالف باورهای سازنده...بلکه ما باید بکوشیم همواره نگرشی از محیط و پیرامون داشته باشیم تا بتوانیم حوادث دنیای اطرافمان را تحلیل کنیم.
باز هم ممنون که سخنان بنده را شنیده و نظرات خود را بیان نمودید...
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)