به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 25 اردیبهشت 88 [ 10:58]
    تاریخ عضویت
    1387-6-18
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    3,625
    سطح
    37
    Points: 3,625, Level: 37
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Lightbulb تک دختر/فرزند اخر

    با سلام
    لطفا در مورد چگونگی رفتار با تک خواهران فرزند اخر تا به راه های بد دوست یابی نرفته به زندگی امیدوار شوند صحبت کنید
    با تشکر

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 08 اسفند 88 [ 13:03]
    تاریخ عضویت
    1387-8-27
    نوشته ها
    482
    امتیاز
    5,545
    سطح
    47
    Points: 5,545, Level: 47
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    78

    تشکرشده 77 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تک دختر/فرزند اخر

    عموم و پدرم 6 سال تفاوت سنی دارن این ماجرا در جوانی پدرم رخ داده پدرم یه پسر جوان که جوونی های زیادی کرده ولی با مشروب و کاباره(در زمان جوانیشون خیلی مرسوم بوده) رابطه ای نداشته و از اینجور جاها دوری می کرده و برخلاف پدرم، عموم خیلی دوست داشته که شبهاش رو توی اینجور جاها به صبح برسونه! عموم به سن بلوغ و آزادی رفت و آمد به اینجا ها میرسه.... پدرم یه شب عموم رو می بره به یکی از اون کاباره های معروف بهترین مشروب رو سفارش میده از اون مونثهای شاغل تو اونجا هم می خواد که چند تاشون بیان سر میزشون.... چند ساعت بعد..... عموم سر میز خوابیده (دلیلش معلومه دیگه!) پدرم هر چی پول توی جیبهای عموم بوده خالی می کنه طلاهای عمومم رو برمیداره و عمو رو بغل میکنه با خودش می بره تا سر کوچه خونه زن عموم (اونوقت هنوز باهم ازدواج نکرده بودن ولی کسی هم نبود که ندونه عموم عاشق زن عمومه) پدرم میره خونه خودش و می خوابه
    صبح عموم که حسابی پیش خانواده زن عموم آبروریزی کرده بوده و همه پولها و طلاهاشم از دست رفته می بینه میاد پیش پدرم که تو چرا منو اونجا ول کردی و .... پدرم به عموم گفت عاقبت رفت و آمد به اینجور جاها همینه رفیقت میشه نارفیق، جیبت میشه خالی، آبروت هم از بین میره
    همین یه بار کافی بود تا دیگه عموم از رفت به چنین مکانهایی خودداری کنه
    شما هم می تونید این کار رو بکنید
    هوشیاری و آموزش قبل هر رابطه ای بهتر از مقاومت و جلوگیری از ادامه رابطه است


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:57 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.