من و شوهرم هر دو دبیر هستیم و یک بچه چند ماهه هم داریم . من در طول روز تمام کارهای معمولی خانه و بچه داری که البته بسیار طاقت فرساست را انجام می دهم و سر کار هم می روم
ایشان در منزل هیچ کمکی به من نمی کنند حتی وقتی تقاضا می کنم بچه را سرگرم کنه تا من به کارها برسم می گه بچه برای مادر است در کار خانه کمک می خواهم می گه وظیفه زن خانه است می گم که وقتی بچه گریه می کند من چطور هم او را نگه دارم هم به کارها برسم می گه برو از زنهای دیگه بپرس و دائم در حال قر زدن است که به من نمی رسی در حالی که وقتی به منزل می آد خانه تمیزه چای حاضر ه غذا حاضر ه . میخوام غذا بیارم بچه گریه می کنه اگر سر او را گرم کنه چند دقیقه بعد شروع می کنه : از این زندگی خسته شدم حالم به هم می خوره و . . . خلاصه خیلی پر توقعه فکر می کند هدف از ازدواج این است که مرد به راحتی برسد و حق زن ؟ دیگر مشکل خودشه . می گه من به تو می رسم اما تو به من نمی رسی مثلا گفتی نوشابه خریدم . می گم خوب من هم تو می آیی بهت چایی می دم میوه برات می آرم لباساتو اتو می کنم غذا می پزم می گه اینا وظیفته . لازم به ذکره که من درآمدم را در خانه صرف می کنم از نظر مالی هم مشکل چندانی نداریم .
علاقه مندی ها (Bookmarks)