سلام به همگی دوستان.
راستش من نسبت به ازدواج تا حدودی بدبین هستم! خیلی از زندگی های دور و اطرافم رو میبینم. عده ای کاملا ازدواج های ناموفقی دارند و شاید در مرز طلاق و جدایی هستند. عده ای هم جدا شده اند و بسیاری زوجین هم گرچه ازدواجشون ناموفق نبوده اما زندگیشون چنگی هم به دل نمیزنه. یعنی یک طرف خیلی انعطاف به خرج میده و از خواسته های به حقش میگذره تا اون زندگی به خاطر خیلی از مسائل از هم نپاشه. یکی به خاطر بچه اش دیگری به خاطر آبروش و ...
یعنی کمتر زوجی رو میبنم که واقعا زندگی رو به رشد ومتعالی داشته باشند.
خب من یه دختر 25 ساله هستم. از خیلی از جهات در رفاه کامل هستم. یعنی اینکه شرایط مساعدی در خونه پدری ام دارم. اما هم از لحاظ شرایط سنی که کم کم داره میره بالا و هم اینکه چون والدین من مسن هستند و دوست دارند هر چه زودتر سر و سامان گرفتن من رو ببینند احساس می کنم که بایستی جدی تر به مسئله ازدواج نگاه کنم! اما وقتی میبینم که ازدواج واقعا دردسرهای خیلی زیادی داره. و ممکنه در آینده دچار مشکلات مشابه اطرافیانم بشم احساس ترس میکنم. و حاضر نیستم شرایط مطلوب فعلیم رو با شرایط نا مناسب احتمالی در آینده عوض کنم.
واقعیتش شناخت افراد هم به این سادگی ها نیست. و همچنین شرایط محیطی هم اجازه نامزدی بدون عقد رو به جوانان نمیده! خودم هم اهل دوستی نیستم. این وسط موندم که با این شرایط چطوری میشه صاحب یک زندگی خوب و رو به رشد در اینده شد؟ راستش از وقتی با این سایت آشنا شده ام و مشکلات مربوط به زندگی های مختلف رو خوندم بیشتر دچار تردید شده ام.
علاقه مندی ها (Bookmarks)