به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 فروردین 87 [ 12:09]
    تاریخ عضویت
    1386-11-13
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    3,801
    سطح
    39
    Points: 3,801, Level: 39
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 149
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    بین انتخاب خودم و خانواده ام مردد هستم

    با سلام
    دختري 23 ساله و مهندس كاميوترم.در دانشگاه با پسري آشنا شدم و بعد از شناخت كافي از او به خواستگاريش جواب مثبت دادم.اما خانواده ام به شدت مخالفت كردند تا جايي كه گفتند بين ما و او يكي رو انتخاب كن و من چون خيلي به خانواده ام علاقه دارم و با توجه به اينكه مادرم ناراحتي شديد قلبي دارن از كسي كه بينهايت دوسش داشتم گذشتم و تصميم داشتم ديگه هيچ وقت ازدواج نكنم.اما پدر و مادرم بعد از اون ماجرا به شدت نگران منند و به خاطر آرامش اونا مي خوام ازدواج كنم.قبل از آشنايي با همكلاسيم در يك مهماني خانوادگي از پسر همكار بابام به نام (م)خوشم اومد.(م)استاد دانشگاس و خانواده با فرهنگي داره خودشم پسر متدين و با ايمانيه. گاهي تو روياهام فكر ميكردم كه اگر يه روز اون بياد خواستگاريم حتما جوابم مثبته چون همه معيارهاي منو داشت.اما اون روزهايي كه من آرزوشو داشتم نيومد و درست وقتي اومد خواستگاري كه من اميدوار بودم خانواده ام با ازدواج من و همكلاسيم موافقت ميكنن. و به همين علت به (م)به بهانه كنكور ارشد جواب رد دادم.و اون ديگه نيومد.
    در ضمن پسر عموم 6 ساله كه مصرانه خواستگارمه و ادعا ميكنه خيلي دوستم داره شرايطش خيلي خوبه هم تحصيلكرده است و هم شغل خوبي داره اما من هميشه از ازدواج فاميلي بيزار بودم و هيچ وقت نتونستم اونو دوست داشته باشم و حتي گاهي به خاطر سماجتش ازش متنفر ميشم.اما خانواده ام خيلي با اين ازدواج موافقن وشايد حتي آرزوشون باشه كه من با پسر عموم ازدواج كنم و بارها به خاطر جواب منفي من باهام قهر كردن.
    هفته پيش پسر عموم 2 هفته بهم فرصت داد تا براي آخرين بار بهش جواب بدم و اگه جوابم منفي بود ميخواد ازدواج كنه چون 30 سالش شده.
    نميدونم چي كار كنم ؟كلي نذرو نياز و دعا كردم تا (م)يه بار ديگه بياد اما اين ريسكه.از طرفي به پسر عموم اصلا علاقه ندارم و اون خيلي از معيارهامو نداره .اما گاهي ميگم باز به خاطر پدر و مادرم قبول كنم . دلم خيلي روشنه كه (م) باز مياد و خدا حاجتمو ميده .به نظر شما اگه خودم به(م) زنگ بزنم يا ميل بزنم و بهش بگم كه اگه دوباره بياد جوابم مثبته كار درستيه؟يا صبر كنم شايد بياد و يا به پسر عموم جواب بدم؟

  2. #2
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 فروردین 03 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,419
    امتیاز
    286,911
    سطح
    100
    Points: 286,911, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,575

    تشکرشده 37,077 در 7,001 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: خواهش ميكنم زود جواب بدين خيلي داغونم

    سلام hda1363
    به تالار همدردی خوش آمدید.
    تشکر می کنم از توضیحات کاملتون.
    یک نکته مهمی را پیشاپیش عرض کنم. و اینکه مسئولیت انتخاب و زندگی آینده شما در درجه اول مستقیما به خودتون مربوط می شود. حق انتخاب را حتی خدا از ما نگرفته است. پدر و مادر جای خود دارد. احترام و سازگاری با والدین را می توان داشت و در کنارش انتخاب های صحیح خود را نیز باید در دستور کار داشته باشیم. اگر شما تصور می کنید فردی معیارهای صحیح و مناسب شما را دارد باید به عنوان یک گزینه مورد توجه قرار بدهید و نسبت به آن حساس باشید.
    اما اگر در مورد پسر عموی خود، فکر می کنید که معیارهای شما را ندارد، نباید به لحاظ خواست پدر و مادرتون او را بپذیرید. در مورد فردی که ذکرش کردید که معیارهای شما را دارد، حتما باید فعالتر عمل کنید.
    بسته به اینکه آن آقا چه خصوصیاتی دارد و چه فرهنگی بر آنها حاکم هست نحوه عمل کردن شما باید متفاوت باشد. اگر ممکن است که مستقیم با او تلفن بزنید یا ایمیل بزنید و نظر خودتون را بگوئید که خیلی عالیست. و اگر بطور مستقیم هم نتوانستید از طریق واسطه ( با توجه به اینکه از آشنایان شما هستند)، می توانید مسئله آمادگی جهت خواستگاری را مجددا مطرح کنید. شما نباید دچار این توهم شوید که اگر ایشون جواب منفی بدهند، برای شما بد است. ( مهم اینکه شما به او جواب مثبت نمی دهید، شما به او می گوئید که حاضرید مسائل مربوط به خواستگاری و شناخت یکدیگر را داشته باشید تا اگر مناسب هم باشید ازدواج کنید. یعنی آمادگی جهت شناخت وخواستگاری، نه آمادگی جهت ازدواج).
    اگر بتوانید با پدر و مادرتون در این زمینه صحبت کنید، شاید زمینه را بتوانند برای این امر فراهم کنند.

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 فروردین 87 [ 12:09]
    تاریخ عضویت
    1386-11-13
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    3,801
    سطح
    39
    Points: 3,801, Level: 39
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 149
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خواهش ميكنم زود جواب بدين خيلي داغونم

    با سلام و درود مجدد
    از پاسختون ممنونم.اما من درست نميدونم اخلاق اون آقا چه جوريه.آخه رابطه ما در حد سلام و احوالپرسي خيلي رسمي بوده.
    موضوع رو از طريق خواهرم درست 1 ماه بعد از خواستگاري ايشون به پدر و مادرم گفتم .اما اونا معتقدن كه ما كاري نميتونيم بكنيم و هيچ اقدامي از طرف ما صلاح نيست و بعدها سركوفت ميزنن.من حتي از خواهرم خواستم اون باهاش صحبت كنه.چون خواهرم با اون راحته و باهم صميمي اند(خواهرم متاهله و 2 تا بچه داره)اما اون بعد از مشورت با بابام اين كارو نكرد و گفت نميتونه.حالا 7 ماه از خواستگاريشون گذشته.من واسطه ديگه اي نميتونم پيدا كنم جز يكي از دوستام كه اصلا نميشناسش.
    در ضمن من الان در خونه واقعا تحت فشارم. نه اجازه بيرون رفتن از خونه رو دارم و نه هيچگونه ارتباط تلفني با دوستام يا كس ديگه اي.درست مثل يه زندوني باهام رفتار ميكنن.بارها پدر و مادرم بهم گفتن كه ديگه بهت اعتماد نداريم. و تو تا ازدواج نكني خيال ما راحت نميشه حتي بارها مادرم به اقوام ودوستان گفتن كه خيلي نگران منن بخاطر همين هركي منو ميبينه كلي نصيحت ميكنه.اعصابم خيلي خورد شده شبها با گريه خواب ميرم احساس ميكنم افسردگي گرفتم.گاهي براي فرار از اين وضعيت ميخوام ازدواج كنم.آخه من دختر خيلي معتقد و پايبندي بودم و اونا از من توقع ارتباط حتي رسمي و با نيت ازدواج با پسر ها رو نداشتن.
    ميترسم (م)هيچ وقت نياد و من پسر عموم رو هم از دست بدم.و معلوم نيست ديگه كي موقعيت خوبي پيدا ميشه و من ديگه تحمل صبر و ادامه اين زندگي رو ندارم.

  4. #4
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 فروردین 03 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,419
    امتیاز
    286,911
    سطح
    100
    Points: 286,911, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,575

    تشکرشده 37,077 در 7,001 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: خواهش ميكنم زود جواب بدين خيلي داغونم

    سلام hd1363
    صبوری و تحمل یکی از نیازهای ساخته شدنه.....
    پس لطفا یه کمی درنگ کنید تا جوابتون رو بدهم...

  5. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 15 بهمن 86 [ 20:51]
    تاریخ عضویت
    1386-11-13
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    3,757
    سطح
    38
    Points: 3,757, Level: 38
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خواهش ميكنم زود جواب بدين خيلي داغونم

    به پدر و مادرت گوش کن!

  6. #6
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 فروردین 03 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,419
    امتیاز
    286,911
    سطح
    100
    Points: 286,911, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,575

    تشکرشده 37,077 در 7,001 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: خواهش ميكنم زود جواب بدين خيلي داغونم

    سلام hd1363
    مجددا خواهش می کنم نقش فعالتری در زندگی و انتخاب همسر ایفا کنید.
    سعی کنید باز هم خواهرتون را مجاب کنید تا با او صحبت کند. یا اگر موفق نشدید، به طور مستقیم یک اقدامی بکنید.
    شما نمی خواهید به آن آقا التماس کنید که بیا لطفا من را به همسری انتخاب کن. نه هرگز!!
    بلکه صرفا به نوعی اعلام نظر مساعد و مثبت خود را در مورد آغاز مجدد خواستگاری و فرصتی برای بررسی دوباره یکدیگر را به او می دهید.
    مثلا به او خواهید گفت:
    «با توجه به روشن شدن وضعیت تحصیلی ام ، اگر هنوز شما هم مثل من تصور می کنید که می توانیم به عنوان یک گزینه جهت انتخاب همسر برای یکدیگر باشیم ، من موافقم که برای شناخت بیشتر یکدیگر اقدام نمائیم.»

  7. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 09 مهر 89 [ 18:27]
    تاریخ عضویت
    1386-11-13
    نوشته ها
    952
    امتیاز
    20,283
    سطح
    89
    Points: 20,283, Level: 89
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,946

    تشکرشده 1,965 در 675 پست

    Rep Power
    112
    Array

    Angry RE: خواهش ميكنم زود جواب بدين خيلي داغونم

    سلام hd1363
    خواهر خوبم اگه يه كمي راحتتر به موضوع ومساله فكر كني و قضيه رو اونقدرها هم كه فكر ميكني بقرنج و غير قابل حل ندوني همه چي به خودي خود قابل حله -اولين اقدام شما بايد برقراري يه رابطه خوب وعاطفي وبه دور از جنجال با خانواده باشه شما بايد سعي كني اعتماد اونا رو با محبت كردن با بيان احساسات مثبت انديشه هاي خوب و صحبت كردن مستقيم با پدر ومادرت اين اعتماد رو از جانب اونا جلب كني و از طرف ديگه سعي كني به هر طريق ممكن يه پيغام به خواستگار قبليت بدي كه توي اين عصر تكنولوژي بعيد مي دونم كه خيلي سخت باشه اينقدر ها هم ديگه تو زندون نيستيد كه فكر مي كنيد اگه شما رابطتتون رو با خانواده بهبود بديد نه تنها تو امر ازدواجتون دخالتي نمي كنن بلكه با نشون دادن رفتارهي مثبت واميدوار كننده همه چي رو به خودتون واگذار مي كنند اما اين رفتارهاي ماست كه باعث ميشه خانواده در مورد ما افكارهاي نادرستي داشته باشن چون ما به خودمون ايمان نداريم واونچيزي كه نيستيم رو براي اونا به معرض نمايش مي ذاريم به جاي اين بيا ويه كم راحت باش به قول عاميانه بابا اينا كه پدرو مادرتن غريبه كه نيستن يه كم راحت باش باهاشون حرف دلتو به راحتي وبا خنده وخوشحالي بزن نه با عصبيت وجنجال از طرف ديگه خيلي راحت وعادي با خواستگار قبليت هم صحبت كن بگو من بهت علاقه دارم و احساس مي كنم كه مي تونم با شما خوشبخت بشم اگه هم دير جواب دادم مي خواستم كه بيشتر از اينها فكر كنم ومشكلاتي هم بر سر راهم بود حالا ديگه خود داني اگه شما هم هنوز اين احساس رو نسبت به من داريد بهتره كه پا پيش بزاريد. انشاءالله خوشبخت باشيد . :)

  8. کاربر روبرو از پست مفید erfan25 تشکرکرده است .

    erfan25 (دوشنبه 15 بهمن 86)

  9. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 20 مهر 87 [ 10:04]
    تاریخ عضویت
    1386-11-01
    نوشته ها
    642
    امتیاز
    5,809
    سطح
    49
    Points: 5,809, Level: 49
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 141
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    470

    تشکرشده 496 در 278 پست

    Rep Power
    81
    Array

    RE: خواهش ميكنم زود جواب بدين خيلي داغونم

    سلام دوست عزيز
    به نظر من اول از همه شما بايد از فكر ازدواج با پسر عمويتان بيرون بيايد زيرا شما نه علاقه به ايشون دارين نه از نظر معيارها قبولش دارين پس اصلا به ازدواج با ايشون فكر
    نكنين
    اين و يادت باشه خونه پدر و مادر هر چقدر هم كه بد باشه و جهنم و هر چقدر كه پدر و مادر به ادم سخت بگيرن از خونه شوهر نامناسب صد درجه بهتره [/i][/u]
    و اما اون خاستگارت كه مي گي خيلي خوبه به نظر من حرف اقاي دكتر رو گوش كن تو كه نمي خواي بهش بگي دوسش داري يا خودت نمي خواي قدم جلو بزاري فقط مي خواي بهش بگي كه حاظري دوباره روش فكر كني جمله اقاي دكتر خيلي مناسبه
    ( با توجه به روشن شدن وضعیت تحصیلی ام ، اگر هنوز شما هم مثل من تصور می کنید که می توانیم به عنوان یک گزینه جهت انتخاب همسر برای یکدیگر باشیم ، من موافقم که برای شناخت بیشتر یکدیگر اقدام نمائیم.»
    ميتوني خودت براش ايميل كني و خيلي محترمانه اينو بهش بگي از كجا معلوم شايد اونم منتظر همچين چيزي باشه شايد ديگه غرورش اجازه نمي ده بياد جلو و خاستگاري كنه به نظر من حتي اگه خودت بگي شايد خيلي بهترم باشه چون اينجوري از حرف خودت مطلع مي شه ولي اونجوري ( خواهرت بگه ) ممكنه فكر كنه كه بازم جواب خودت ممكنه مثبت نباشه
    با ارزوي موفقيت
    امروز همان فردايي است كه ديروز نگرانش بوديم


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:17 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.