به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 فروردین 88 [ 00:08]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    نوشته ها
    67
    امتیاز
    5,729
    سطح
    48
    Points: 5,729, Level: 48
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Lightbulb +من چرا احساساتم رو گم کردم؟/

    سلام دوستان عزیز
    من هم بر حسب اتفاق و یا شانس زیاد این سایت رو پیدا کردم و شاید بگم حدود 5 6 ماه میشه که با این سایت فعالیت میکنم هرروز میام توسایت و دردودل مردم رو می خونم و از این که افرادی پیدا میشن که به دردودل اونا گوش میدن حس خوبی بهم دست میده .
    بالاخره امروز بعد از یک هفته تصمیم گرفتم یک تاییپیک درست کنم هرروز با خودم کلنجار میرفتم که از کجا شروع کنم .چی بگم ؟چه جوری حرف دلم رو بزنم ت که امروز قسمت شد حرف بزنم.
    من 4ماهه پیش ازدواج کردم.وای همیشه دوست داشتم عروس شم از بس تنها و یکی یدونه بودم دوست داشتم با ازدواج تنهاییم پر شه .وقتی اون اقا به خوااستگاری من اومد احساس کردم ویژگی خای مرد ایده ال رو داره و بی صبرانه منتظر بودم که این اتفاق بیفته ومن با این اقا ازدواج کنم .اون همونطور که من می خواستم مهربون قد بلند پسر ارشد خانواده پدر مادر خوب داشت و از همه مهمتر پسر با ایمان و پاک بود...قبل از ازدواج شروع به خوردن قرص های ld کردم تا واسه روز عقد پاک باشم ووفردای روز عقد همه چیز شروع شد.....
    من که یک دختر شاد و خوب و سرزنده بودم تبدیل شدم به یک دختر افسرده و بی احساس و به شوهرم هیچ احساسی نداشتم ارزوی مرگش رو میکردم هر چه قدر اون به من محبت میکرد من ازش بیشتر بدم می اومد.الان با گذشت 4 ماه احساسم رو به همسرم پیدا کردم اما هرماه یک هفته مونده به عادت ماهانم دچار افسردگی میشم .اون خیلی پسر با محبت و خوبیه و توی این 4 ماه اخلاقش یک ذره تغییرنکرده .از بس بهم محبت کرده دارم بالا میارم این رو هم بگم که من چون در خانواده کمبود محبت نداشتم هر چی همسرم بهم محبت میکنه واسم کارساز نیست.و به چشمم نمیاد.خلاصه اون رو همه دوستش دارن بعضی وقتا با خودم میگم چرا من به اندازه ی همه اون رو دوست ندارم .بعضی وقتا دوستش دارم بعضی وقتا ازش متنفرم.نمیدونم شدم یک دختر افسرده.اون هفته که دچار افسردگی شدم از رو تخت انداختمش پایین زدم تو شکمش اما اون هیچی نگفت و لبخند زد اخه اون عاشق منه اما من فقط ازش خوشم میاد بعضی وقتا هم دوستش دارماون هفته خیلی گریه کردم یعنی تو این 4 ماه همش گریه میکنم موقع افسردگیم.وقتی این جوری میشم دوست دارم بکشمش .دیگه از بس دوستم داره دارم حالم بهم میخوره .فکر میکنم از اول مال اون نبودم مال یکی دیگه بودم .نمیدونم شاید چون خیلی ها رو دوست داشتم یعنی مثلا همکلاسی پسر یا بالاخره مثل همه ی دختر های دیگه یک مرد ایده ال رو تو ذهنم ساخته بودم نمیدونم .احساس می کنم دوستش دارم ولی احساسش تو وجودم نیست فکر میکنم حتما باید نامحرم می بود با من تا دوستش میداشتم .تو رو خدا راهنماییم کنید دارم دیوونه میشمچی کار کنم تا احساس خوشبختی کنم.بعضی وقت با خودم میگم مثلا اگه این جوری بود من دوستش داشتم یا مثلا اگه موهاش لخت بود من دوستش دااشتم یا فکرای دیگه من مه چیز خوب رو دارم جز احساس خوشبختی و دوست داشتن من اینا رو گم کردم چیکار کنم؟

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 مرداد 89 [ 13:38]
    تاریخ عضویت
    1387-7-28
    نوشته ها
    90
    امتیاز
    3,983
    سطح
    40
    Points: 3,983, Level: 40
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 167
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    10

    تشکرشده 10 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من چرا احساساتم رو گم کردم؟/

    عزیزم چرا قدرزندگیتونمی دونی به نظر من برو پیش یه مشاور نمی دونم چرا بعضیا برای خودشون دنبال دردسرمی گردن چی بهتراز این که دوست داره اونم عاشقانه افسردگیت هم بارفتن پیش دکتر خوب میشه قدر زندگیتو بدون همه از کمبود محبت و عشق می نالن و تو.........

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 فروردین 88 [ 00:08]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    نوشته ها
    67
    امتیاز
    5,729
    سطح
    48
    Points: 5,729, Level: 48
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من چرا احساساتم رو گم کردم؟/

    از خدا خجالت می کشم شرمندشم که اینقدر ناشکرم شدم مثل کسایی که خوششون میاد واسه خودشون مشکل بتراشن

  4. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 07 دی 88 [ 07:03]
    تاریخ عضویت
    1387-3-12
    نوشته ها
    389
    امتیاز
    5,640
    سطح
    48
    Points: 5,640, Level: 48
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 110
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    357

    تشکرشده 375 در 164 پست

    Rep Power
    54
    Array

    RE: من چرا احساساتم رو گم کردم؟/

    عزيز من
    نمي خواد اينقدر به افسردگي و ناراحتي خودت دامن بزني مشكلي كه شما داريد مشكل خاصي نيست سعي نكنين با رفتارتون همسرتون را از خودتون فراري كنيد قبل از هر كاري به يه متخصص روانپزشك يا زنان مراجعه كنيد خيلي از خانمها مثل شما قبل از دوران بيماري شون دچار افسردگي مي شن و بعضا از همسرانشون متنفر مي شن ولي اين مي تونه با پيگيري خودتون از بين بره و اينكه سعي نكنيد ايشون را با بقيه مقايسه كنيد و يا بخواهيد توي ظاهرش دنبال چيزي باشيد كه بهش دل ببنديد همان روز اول اونقدر براتون جذاب بوده كه انتخابش كرديد پس لااقل به خودتون و انتخابي كه كرديد احترام بگذاريد و اونو بخاطر اينكه اينقدر به شما علاقه داره از خودتون نرنجونيد چون اونوقت مي آييد ميگيد نمي دونم چرا ديگه بهم علاقه نداره ... سعي نكنيد حتي نوع محبت كردنش را با خانواده تون مقايسه كنيد شما روزي متعلق به اون خانواده بوديد و الان شما با اين شخص داريد زندگي مي كنيد و اينو بدونيد كه هر مردي حاضر نيست چنين چيزهايي را ببينه و هيچي نگه اين نشون مي ده كه قدرت فهم و درك خوبي داره پس با مراجعه به پزشك و تغيير دادن ديدتون (به خودتون نگيد كه من ديگه بهش علاقه ندارم ازش بدم مي آيد كاش با يكي ديگه ازدواج مي كردم از محبت كردنش حالم بهم مي خوره ) اينها ببخشيد لوس بازيهاي دخترانه است بهتره سعي كنين زندگي تون را خراب نكنين و طرز نگرش و فكرتون را عوض كنين موفق باشيد

    خيلي ها در پي خوشبختي هستند ، پس زماني كه خوشبختي به در خانه ات اومد اون رو بيرون نكن بلكه به خانه ات دعوتش كن
    او مـانده و قلب آهنـــی تان مردم!
    یا می نگـرد به دشمنی تان مردم!
    این پاسخ لطف یک درخت است؟تبر؟
    لعنت به نمکدان شکنی تان ! مردم!

  5. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 خرداد 98 [ 22:58]
    تاریخ عضویت
    1387-6-22
    نوشته ها
    187
    امتیاز
    8,904
    سطح
    63
    Points: 8,904, Level: 63
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    40

    تشکرشده 80 در 36 پست

    Rep Power
    35
    Array

    RE: من چرا احساساتم رو گم کردم؟/

    سلام
    خوشبختانه به مشكلت وافقي!
    بذار رك و راست يه هشدار بهت بدم : بترس از روزي كه جاي تو و اون (احساساتتون) عوض بشه!!
    هر چه زودتر سعي كن زندگيتو و خودتو بسازي.
    موفق باشي

  6. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 30 مرداد 94 [ 18:18]
    تاریخ عضویت
    1387-8-04
    نوشته ها
    1,150
    امتیاز
    16,194
    سطح
    81
    Points: 16,194, Level: 81
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 156
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    1,211

    تشکرشده 1,247 در 437 پست

    Rep Power
    132
    Array

    RE: من چرا احساساتم رو گم کردم؟/

    سلام
    mush_66 گرامی بنظر مشکل پیچیده ای داری . پیشنهاد میکنم حتما به یک مشاور خوب مراجعه کنی . میتونی یک زندگی عالی داشته باشی پس در رفع این مشکل بکوش .

  7. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 24 اردیبهشت 88 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1387-10-21
    نوشته ها
    90
    امتیاز
    3,830
    سطح
    39
    Points: 3,830, Level: 39
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 10 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من چرا احساساتم رو گم کردم؟/

    سلام
    کاش من همجنین همسری داشتم تو از محبت زیاد اینطوری می شی به قول قدیمیها خوشی زده زیره دلت . ئگرنه همه دخترها تشنه محبت همسرشون هستند بعد تو این کار رو با اون می کنی برات متاسفم که قدر زندگیت و نمی دونی حیفه به خدا .

  8. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 فروردین 88 [ 00:08]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    نوشته ها
    67
    امتیاز
    5,729
    سطح
    48
    Points: 5,729, Level: 48
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من چرا احساساتم رو گم کردم؟/

    اخه مشکل من اینه که الان همسرم رو پذیرفتم اما اون 2 ماهه اول چون ازش خوشم نمیومد همه ی کاراش واسم چندش اور بود و لوس بازی .واسه همین وقتی یاد اون روزا میفتم ازش بدم میاد ولی وقتی اون روزا تو ذهنم نمیاد همش به خوبی هاش فکر میکنم.بعضی وقتا می گم کاشکی الزایمر میگرفتم و اون 2 ماهه اول ازدواج رو بیادم نمیومد و چهره ی الان همسرم تو ذهنم بود .

  9. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 شهریور 88 [ 20:54]
    تاریخ عضویت
    1387-9-10
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    3,455
    سطح
    36
    Points: 3,455, Level: 36
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 6 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من چرا احساساتم رو گم کردم؟/

    سلام دوست عزیز
    شما هم مثل من وشاید همه ی یکی یه دونه ها یه کوچولو کم صبری،محبت به چشت نمی یاد ولابد زیادم دوست نداری همسرت علنی بهت ابراز علاقه کنه با کوچک ترین چیزی ازرده می شی دلت کوچیک و نازکه ولی با همه این حرفا طاقت ناراحتی همسرت رو هم نداری و زود از کارات که دست خودتم نیست پشیمون می شی وخجالت می کشی حرکات و احساساتتو درک می کنم چون خودم یکی یدونم وکاملا می فهمم چه احساسی داری تنها چیزی که می تونه بهت کمک کنه اینه که سعی کنی یه کوچولو احساساتت رو هر چی که هست(علاقه،خشم،نفرت و...)کنترل ومدیریت کنی وبعد هم صبر!مدت زیادی از ازدواجت نمی گذره با توجه به یکی یدونه بودنت مسلما تغیر محیط و شیوه ی زندگیت باعث شده این حالت بهت دست بده خب طبیعیه تا حالا همه نازت رو می کشیدن و دست به سینت بودن اما حالا باید مسئولیت یه زندگی رو تنها به دوش بکشی زیاد نگران نباش سعی کن این واقیت رو بپذیری وقتی بپذیری کم کم به همه چیز عادت می کنی و شیوه ی زندگی ورفتار با همسرت رو یاد می گیری امیدوارم موفق باشی!

  10. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 28 آذر 88 [ 19:39]
    تاریخ عضویت
    1387-1-20
    نوشته ها
    69
    امتیاز
    4,031
    سطح
    40
    Points: 4,031, Level: 40
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 119
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من چرا احساساتم رو گم کردم؟/

    روش جلوگیریتونو عوض کنید.
    خوردن اون قرص ها عوارض زیاد و متنوعی داره از جمله افسردگی، اگه بری پیش متخصص زنان روشهای جایگزین بیشتری بهت یاد میده که دیگه این مشکلو نخواهی داشت.
    بیشتر از مشاور به متخصص زنان احتیاج داری عزیزم،اینا تاپیر قرص هاست نه چیزه دیگه.


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:33 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.