به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 22
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 19 بهمن 87 [ 08:45]
    تاریخ عضویت
    1387-11-15
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    3,071
    سطح
    34
    Points: 3,071, Level: 34
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Talking شاید از خوندن موضوع من یکی شاخ در بیارید

    سلام
    من خیلی سریع میرم دنبال اصل مطلب من و شوهرم و تنها دخترم که 4 سالشه در یکی از شهرهای شمالی دور از خانواده هردومون زندگی نسبتا آرومی داریم اما مشکلم از اینجاست که متاسفانه یکی از خاله های شوهرم هم در این شهر میباشد.اما خصوصیات این خانم:1- سن 50 ساله 2- یک فرزند پسر بسیار تنبل و بیکاره3- بسیار عصبناک و بد دهن4- ور نهایت پرگو و همه چیز دان و استاد در تمام زمینه ها
    این خانم مغرور و حسود از شدت حسودی دارد زندگی ما را نیز خراب میکند. مثلا من دانشجوی کارشناسی ارشد یکی از دانشگاههای دولتی تهران هستم از وقتی من ارشد قبول شدم اونم از شدت حسودی در یکی از دانشگاه که نه بنگاههای پول بده مدرک بگیر ثبت نام کرد و دارد لیسانس آبکی میگیرد.این روزها هم بدلیل حسودی من میخاهد فوق بخواند البته این بنگاه بدون آزمون دانشجو میگیرد.مشکل من و شوهرم این است که حق زندگی مجزا را نداریم هر روز عصر باید بگوییم کجا میرویم کی برمی گردیم بچه چکار میکند و .......
    خودش میگوید فکر نکن مادر شوهرت کنارت نیست من یک پا مادر شوهرم
    البته این خانم خودش با مادرشوهرم(که خواهرش است) و خواهران دیگر و تنها برادرش قهر است. ما حق نداریم در مورد بچه خودمان هم تصمیم بگیریم. مثلا دیشب شوهر من محترمانه ازش خواست که دیگر برای دختر 4 ساله مان چیپس نخرد اونهم تا توانست به من و شوهرم راهکار داد که مثلا خب پفک براش بخرید یا مدادرنگی و هزار روش نامربوط دیگه
    حالا به من بگید چیکار کنم تا حالا چند هزار بار باهاش قطع رابطه کردیم اما بازم اطرافیان را واسطه میکند که دلم برای بچه تنگ شده و دوباره ما را زیر سلطه خودش میبرد.همه اش میگوید من برای بچه ام این کگار را کردم و آن کار را. اما این پسری که ما میبینیم جز رابطه با دخترها و ویسکی و سیگار و خواب تا 12 ظهر هیچ چیزی بلد نیست . حتی خیلی وقتها که شوهرم لباس جدیدی میپوشد به من میگوید این لباسها را میخرد که دختر بتزی کند البته من به شوهرم مطمئنم اما با این حرفها اعصابمو خرد میکنه.
    اعصابم از دستش خرد شده شوهرم میگوید او یک دیوانه روانی است اما نمیدانم چه بکنم لطفا مرا راهنمایی کنید

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اردیبهشت 92 [ 12:37]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    نوشته ها
    1,234
    امتیاز
    8,567
    سطح
    62
    Points: 8,567, Level: 62
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    277

    تشکرشده 281 در 126 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شاید از خوندن موضوع من یکی شاخ در بیارید

    مقصر خودتونین. چرا انقدر رو زندگیتون تسلط ندارید که یک همچین ادمی بتون روش تاثیر گذار باشه؟؟؟
    خاله شوهر؟؟؟؟!!!!!!!!!!!
    به نظر من تنها راهتون قطع رابطه به صورت کاملا جدی است. این انسان بیمار و بیکار وقتی با شما رابطه ای نداره خب طبیعیه حوصله اش سر می ره ...

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 19 بهمن 87 [ 08:45]
    تاریخ عضویت
    1387-11-15
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    3,071
    سطح
    34
    Points: 3,071, Level: 34
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شاید از خوندن موضوع من یکی شاخ در بیارید

    نازنین جان از راهنمایی ات ممنونم اما گفتم که ما راضی هستیم که باهاش قطع رابطه کنیم اما هم دوباره خودش میاد جلو هم به همه اطرافیانمون زنگ میزنه که بیایید اینها رو با من آشتی بدید دفعه قبل که دیگه شکایت منو به مادرم کرد(مادر من و شوهرم در یک شهرند) و ما با این دیوانه در شمال زندگی می کنیم اما گفتم که هر روز به ما زنگ میزند اگر گوشی خانه را بر نداریم به موبایل من یا شوهرم زنگ میزند که کجایید
    شاید بخندید اما چند بار تا حالا بخاطر خواب بودن و برنداشتن گوی و جواب ندادن مسیج های او با دعوا و پرخاشگری و شکایت به همه فامیل باهامون برخورد میکنه
    حتی همش میگه منم میخام مثل تو برم فلان جور شلوار یا وسیله را بخرم خیلی حسود است
    با شوهر و پسرش هم رابطه خوبی ندارد هر وقت خانه شان میرویم جز فحش و دعوا بین زن و شوهر و گل پسر چیزی نمیشنویم
    اما برای قطع ارتباط همه اطرافیان میگویند شماها در این شهر کس دیگه ای را بعنوان فامیل ندارید باهاش رفت و آمدتونو قطع نکنید.متاسفانه دخترم هم به آنها بسیار وابسته شده شوهر این خانم مرد بسیار خوبی است

  4. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 تیر 90 [ 23:07]
    تاریخ عضویت
    1387-9-13
    نوشته ها
    246
    امتیاز
    4,251
    سطح
    41
    Points: 4,251, Level: 41
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    51

    تشکرشده 53 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شاید از خوندن موضوع من یکی شاخ در بیارید

    معذرت میخوام مینا خانوم تا حالا تلاش کردین که این اخلاقشو درک کنین یا به جای جبهه گیری باهاش یکم صمیمی شین؟
    احتمالا اونم با مشکلاتی که تو زندگی داره و چون میبینه شما زندگی موفقی دارین می خواد با شما رابطه داشته باشه.
    من تو این چیزایی که دربارشون نوشتین ازار و اذیت عمدی ندیدم.
    به نظر من سعی کنین یه جوری باهاش کنار بیایین. و یکمی بی تفاوت باشین.

  5. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 19 بهمن 87 [ 08:45]
    تاریخ عضویت
    1387-11-15
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    3,071
    سطح
    34
    Points: 3,071, Level: 34
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شاید از خوندن موضوع من یکی شاخ در بیارید

    ببین دوست خوبم این خانم در سنی که من الان هستم متاسفانه در بند بوده شاید خاطرات اون زمان اعصابشو خرد کرده اما من چیکار کنک من که نمیتونم با این بداخلاقی هاش سر کنم. هر حرفی میزنم برعکسشو قبول میکنه مثلا میگم فلانی خوب آدمیه میگه نه اطلا آدم خوبی نیست یا چند هفته پیش میخاستیم برویم شهرمان به خانوادهمان سر بزنیم اینقدر توضیح داد که از فلان جاده بروید ساعت فلان بروید بچه را لباس زیاد بپوشان بچه صندلی جلو نشینه غذا فلان چیز ببرید و ..... خلاصه ما همان ساعتی که خودمان(من و شوهرم) صلاح دیدیم راه افتادیم توی راه 10000 بار مسیج و زنگ که کی راه افتادید چرا زود رفتید؟ انگار صدای بچه می آید نکنه خسته شده نکنه دعواش کرده باشید ؟ وای الان هواشناسی گفت 3 روز دیگه برف میاد چه جوری میخواهید برگردید؟ اصلا بمونید هفته دیگه بیایید و....
    خنده دار نیست؟ البته پسر تنبلش اصلا به حرفهاش گوش نمیده عقده اش را تو دل ما خالی میکنه

  6. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 اردیبهشت 88 [ 10:18]
    تاریخ عضویت
    1387-8-05
    نوشته ها
    477
    امتیاز
    6,023
    سطح
    50
    Points: 6,023, Level: 50
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 127
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    41

    تشکرشده 45 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شاید از خوندن موضوع من یکی شاخ در بیارید

    مينا گل ميدونم دخالت كردن ديگران توي زندگي خيلي آدم رو اذيت ميكنه اما عزيزم با دو جمله آخري كه نوشتي احساس ميكنم اين خانم بچه شما رو مثل نوه خودش ميدونه.
    عزيزم به مادر شوهرت بگو كه دخالت خواهرشون داره زندگي شما رو خراب ميكنه،خانمي بهتره همسرت خيلي محترمانه به خالشون بگه كه اگه ميخواد با شما رفت و امد كنه نبايد توي زندگي شخصي شما دخالت كنه.اگه ديديد اصلاح نميشه بهترين راه قطع رابطه است.

    موفق باشيد

  7. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 19 بهمن 87 [ 08:45]
    تاریخ عضویت
    1387-11-15
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    3,071
    سطح
    34
    Points: 3,071, Level: 34
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شاید از خوندن موضوع من یکی شاخ در بیارید

    طراوت جان بهتره در پاسخت بگم این خانم با مادرشوهرم 7 سال قهر بود تازه آشتی کرده اما اصلا رابطشون باهم مثل دو تا خواهر نیست همش به هم طعنه میزنند و حرفای کلفت بار هم میکنند.شوهرم هم 10000 بار بیشتر بهش گفته دخالت نکنید هر روز به ما زنگ نزنید و... اما کو گوش شنوا 2 روز نمیزنه بعدش دوباره شروع میکنه. آخه مثلا هفته پیش من 2 تا از دوستامو دعوت کردم از ترس اینکه حالا وسط مهمونی طبق معمول زنگ میزنه و اگه بفهمه من مهمون دارم و به اون نگفتم بیاد ، اونو هم دعوت کردم باورتون نمیشه اما به 1 هفته نرسید که اون هم چند تا از همکلاسی هایش را که اصلا هیچوقت باهاشون رفت و آمد نمیکرد و از نظر سنی جای مادرشون بود دعوت کرد و چه تشریفاتی گرفت تا کم نیاره .برای این مهمونی که چشم و هم چشمی بود با شوهر و پسرش هم دعوای سختی کرد در مورد بچه ام هم وقتی مثلا میگویم سرماخورده مخصوصا غذاهای سرخ کرده را پیش چشمش میاره و میگه وای بچه است بذارید یه کم بهش بدم یا اونقدر لیوان آب یا نوشابشو جلوی بچه میگیره که اون میگه من فقط از لیوان خاله میخام. من و شوهرم هم خیلی به دهنی بودن حساسیم اما اون از قصد این کار رو میکنه تا ما رو آزار بده یا مثلا میگم امروز نمیخام دخترم لاک بزنه میگه وای نه من براسش میزنم و دزدکی این کار رو میکنه
    آخه من پیکارش کنم؟

  8. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 اردیبهشت 88 [ 10:18]
    تاریخ عضویت
    1387-8-05
    نوشته ها
    477
    امتیاز
    6,023
    سطح
    50
    Points: 6,023, Level: 50
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 127
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    41

    تشکرشده 45 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شاید از خوندن موضوع من یکی شاخ در بیارید

    يه بيماره روانيه كه نسبت به سنش تقريبا 19 سال كمتر ميفهمه

  9. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 19 بهمن 87 [ 08:45]
    تاریخ عضویت
    1387-11-15
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    3,071
    سطح
    34
    Points: 3,071, Level: 34
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شاید از خوندن موضوع من یکی شاخ در بیارید

    دیدید گفتم دلش نمیاد ما رو راحت بذاره بعد از 2 روز قهری دیشب دوباره بهمون زنگ زد و اصلا به روش نیاورد که قهری در کار بوده دوباره روز از نو و روزی از نو

  10. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 10 اردیبهشت 88 [ 19:23]
    تاریخ عضویت
    1387-8-25
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    3,198
    سطح
    34
    Points: 3,198, Level: 34
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 2
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 6 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شاید از خوندن موضوع من یکی شاخ در بیارید

    سلام دوست عزیز
    اگر در تصمیم خودتون مبنی بر قطع رابطه مصر باشین دیگه هروقت اون بخواد و زنگ بزنه نمیشه روز از نو روز از نو. مهم اینه که شما چه تصمیمی گرفتید. اگه باهاش سرد برخورد کنین، کم کم میفهمه. البته میدونم با وجود بچه کوچیکی که به اون وابسته هم شده کارتون سخت تره، چون این بچه الان شده یه حلقه ارتباطی.اما شما پدر و مادر اون بچه هستین و باید راهی برای قطع این وابستگی پیدا کنین.اگر کسی هم پا درمیونی کرد اجازه ندین . به نظر نمیاد کسی که با خواهر و برادرش قهره و با شوهر و پسرش هم بد رفتاری میکنه بتونه یه رابطه خوب با شما داشته باشه.


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. رابطه نامشروع (موضوع فراگیر، راه حلی هست؟)
    توسط رامتین 777 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 اردیبهشت 97, 00:08
  2. عشق ممنوع
    توسط فرشته درون در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: یکشنبه 23 فروردین 94, 23:59
  3. پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: چهارشنبه 18 تیر 93, 04:32

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:56 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.