دختری هستم 27 ساله لیسانه و کارمند دانشگاه و مدت 9 ماه است که عقد کرده ام. و الان در آستانه جدایی از همسرم هستم. نمی دانم چکار کنم به شدت افسردگی گرفته ام. انقدر مستأصل هستم که نمی دانم کدام راه درست است. من از آن دسته دخترهایی نبودم که بخواهم قبل از ازدواج با پسری رابطه دوستی برقرار کنم بنابراین همسرم را یکی از همکارانم در اداره معرفی کردم واولین بار اون در محل کار من رو دید و خانواده اش را برای خواستگاری فرستاد. 1 ماه فقط به شناخت گذشت ماه دوم صیغه محرمیت خواندیم و بعد از 2 ماه عقد کردیم و الان 9 ماه از این جریان می گذرد. همسرم هم مهندس کشاورزی است و در یک کارگاه تولیدی کشبافی که متعلق به پدرش است کار می کند تنها پسر خانواده و سه خواهر دارد. من از روزی که عقد کرده ام با این مرد دچار مشکل هستم، اختلاف سلیقه و عقیده و بهانه های جورواجور. از همان اول با اینکه من را در محل کار دیده بود بهانه آورد که نباید بروی سر کار و محیط اونجا مردونه است و من خوشم نمی یاد. هرچی من و خانواده ام بهش گفتیم که تو از اون اول من رو سر کار دیدی و پسندیدی و کاملاً با محیط کار من آشنا هستی چرا این بهانه ها را می آوری می گوید مرد از غیرت داشته باشد نباید زنش برود سر کار؟ آخه من موندم یه محیط دولتی اونهم دانشگاه چه جای خرابی؟؟ حتی رئیس ام که حساسیت های همسرم را متوجه شده بود یک جلسه 3 ساعته گذاشت و با اون کلی صحبت کرد ولی این ها فقط 2 و 3 ماه بود دوباره همان بهانه گیری های قبلی و اختلافات ادامه داشت، هر بار به یک دلیل یک بار به این خاطر که من چرا کلاس زبانی می روم که همکلاسی ام مرد است و کلاس مختلط است؟ چرا با دوستانم به بیرون رفتم؟ و... انقدر غصه درون دلم است که نمی دانم کدام را باید بنویسم تا کنون نزد 3 مشاور رفته ام و هر کدام یک چیزی می گویند یکی می گوید او به شدت تعصبی است و شکاک و بدبین است و درست نمی شود و یکی دیگر می گوید طلاق آخرین راه حل نیست، خود او هم که به هیچ وجه حاضر به رفتن به پیش مشاور نیست؟ خانواده ام به شدت مصر به جدایی هستند می گویند مردی که در دوران عقد این بازی ها را در بیاورد و شکاک باشد بدرد زندگی نمی خودر و تا آخر عمر درست نمی شود به خدا دیگر نمی دانم باید چکار کنم؟ از شما تقاضا دارم راهنمایی ام کنید. البته این نکته را هم اضافه کنم که خانواده همسرم اصلاً راضی به جدایی نیستند و در این مدت همه تلاششان را کرده اند که من از تصمیمی که گرفته ام صرفنظر کنم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)